اخبار نمایش و اجرا, موسسه فرهنگی هنری خانه تئاتر

هیچ ورزی و هیچ نمائی

نگاهی به نمایش “تلویزیون” به نویسندگی”عبدالحی  شماسی” و کارگردانی ” الهه پور جمشید”

حسن پارسائی

آیا هدف از  تئاتر ارتقاء  ارزش ها  و صفات انسانی  است  یا  آن  که مثلأ برای خنداندن مخاطب به هر قیمتی باید  به  احساسات ، اخلاقیات  و حتا به شعور او  توهین شود؟ این اتفاق  معمولأ ازطریق تمثیلی شدن خود بخود آدم های  کژرفتار و حتا  ُخل و چل روی صحنه، رُخ می دهد. باید یادآور شد که صرفأ با بی شعور یا کودک نما جلوه دادن و یا عصبیت زیادی را  به آدم‌ها نسبت دادن ، نمی توان کسی را خنداند  و  یا یک  متن  و نهایتأ  یک نمایش کمیک تدارک دید.

 

وظیفه اصلی و فلسفی و انسانی هنرارتقاء ارزش هاست؛ حتا در کمیک ترین نمایش ها  هرگز به طور یک سویه  فقط  به معیوب بودن مضحک  شخصیت  یک پرسوناژ  و  خنده دار بودن گفتارها و رفتارهای او و یا چند نفر دیگر پرداخته نمی شود؛ بلکه درمیان همین آدم ها روی هوش و زیرکی و ترفند شناسی یک یا  دو نفر از شخصیت های محوری  نمایش ، به رغم کمیک و  خنده دار بودنشان ، به طور ضمنی  و الزامی تأکید می شود: هنر و از جمله هنر نمایش، غایت ورز، غایت طلب و کمال گراست؛ مقوله زیبائی شناسی هنر تئاتر هم  در چارچوب همین حقیقت تعریف و تبیین می شود.

 

اجرای غیرنمایشی و مضحکه مانند “تلویزیون” به  نویسندگی “عبدالحی شماسی” و کارگردانی ” الهه پور جمشید” در سالن قشقائی تئاتر شهرعملأ فاجعه ای است در کارنامه ضد هنری و ضد فرهنگی نویسنده و کارگردان.

 

در این نمایشواره  هیچ داستان  و  روایتی وجود ندارد؛ هیچ کنش مندی  و کنش زائی کمیک  و  خنده داری هم در میان نیست. متن و اجرا عملأ چیزی جز ” هیچ ورزی” و ” هیچ نمائی”محتوائی نیست: حرکات تند وعصبی،جیغ و داد، گفتار های غیرتئاتری و بگومگوهای”من درآوردی” متن پُرکن،که

 

روی صحنه  وقت اجرا را هم  بیشتر  و  تحمیلی تر کرده  و همزمان هیچ دلیل  با ارزش و باورپذیری  برای آن ها وجود ندارد؛ این وضعیت، آدم های نسبتأ بزرگسال روی صحنه را  عملأ  ُخل و چل و همزمان بسیارعصبی و غیرنرمال نشان داده است.

 

در این اجرا نه پرسوناژی  وجود دارد  و نه می توان  حتا به بازی و بازیگری اندیشید : آدم های روی  صحنه در حرکات  و گفتار شبیه بزرگسال های غیرنرمال  کودک نما هستند. طراحی صحنه  دراماتیکی هم در کار نیست.کارگردانی اجرا هم  بسیار  ضعیف‌تر از کارگردانی  نمایش‌های مدرسه‌ای است: کارگردان حتا ازعهده آسان‌ترین کارهم برنیامده است؛ صندوق بسیار بزرگی را به عنوان تلویزیون وارد صحنه می کند،طوری که تلویزیون در سمت چپ صحنه  و رو به سمت راست قرار می‌گیرد؛ یعنی عملأ برای تماشاگرانی که  سمت چپ سالن نشسته اند،  “نقطه کوری” ایجاد می شود و آن ها برنامه های  تلویزیون را نمی بینند و نمایش هم مدتی همچنان ادامه می یابد.

اجرا هیچ محتوایی  ندارد  و  از ژانر مشخص و دقیقی هم برخوردار نیست: ظاهرأ کمدی نماست ، اما اساسأ کمدی به حساب نمی آید. کسی را شاد نمی کند و نمی خنداند؛ استفاده از موسیقی و ترانه خوانی به اندازه  بی محتوائی و ساختار گسیختگی خود متن و اجرا غیرقابل تحمل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *