خیمه شب بازی هنری کهنه نیست

برنامه نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم مستند «لعبت باز» با حضور پوریا نوری، کارگردان اثر، سید احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران(ایکوم)، سیاوش ستاری، رئیس یونیمای ایران و استاد خیمه شب بازی، محمد بزرگ، نویسنده و منتقد سینما و فرید دغاغله تدوینگر در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی موزه سینما ، سید احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران(ایکوم) ضمن تشکر از مدیر موزه سینما برای نمایش این فیلم گفت: فیلم «لعبت باز» بیانگر فردی است که درباره یک دوره فطرت و فراموشی درباره یکی از هنرهای ملی و قدیمی این کشور یعنی خیمه شب بازی، از دانشگاه و شکل جدید آموزش هنر خارج شده و میان این موضوع و شیوه سنتی استاد- شاگردی پیوندی به وجود آورده و سعی در احیای مجدد این گونه نمایشی دارد.

وی ادامه داد: در پیشینه هنرهای نمایشی ایرانی همواره شیوه استاد- شاگردی وجود داشته است و گاهی انتقال هنر از پدر به پسر و در تمام اشکال هنری انجام می‌شده است. در شیوه قدیم آموزش، فرد باید قابلیت دریافت را برای خود به وجود می‌آرود تا در نهایت کار را از آن خود می‌کرده است. نکته مهم این است که هنرهای مختلف باید پاسخگوی نیازهای دوره معاصر نیز باشند. آقای ستاری یک مورج هستند و به ترویج هنر خود در سطح کشور و حتی نقاط دور افتاده می‌پردازد.

محمد بزرگ، نویسنده و منتقد سینما نیز گفت: در فیلم ایده‌ای یونیک مورد پرداخت قرار گرفته و این مستند دارای دو وجه است. بخشی از آن به احیای هنر خیمه شب بازی می‌پردازد و در وجه دیگر به سیاوش ستاری و زحمات او اشاره می‌شود. در  این فیلم به نکات مغفول مانده در تاریخ ایران اشاره‌هایی وجود دارد که باعث تمایز آن از سایر آثار می‌شود.

هدفم ثبت هنر فراموش شده خیمه شب بازی بود

در ادامه پوریا نوری کارگردان  اثر گفت: «لعبت باز» اولین فیلمی بود که من مقابل دوربین بردم. شخصیت سیاوش ستاری و سوژه خیمه شب بازی نیاز به تحقیق و کمک گرفتن از افراد مختلف داشت. این فیلم روندی طولانی را طی کرد و مراحل ساخت آن را از سال ۹۸ آغاز کردیم. آن زمان از ستاره اسکندری که به همراه آقای ستاری یک موزه خیمه شب بازی را اداره می‌کنند، در جریان شخصیت سیاوش ستاری قرار گرفتم.

نوری افزود: او از یک شخصیت کاریزماتیک بهره‌مند است و در مقطعی بسیار در تلویزیون فعال بوده است. برای مثال در  مقام برنامه ریز با سریال پربیننده «پس از باران» همکاری داشته است. ستاری بنا به تشخیص خود از سینما و تلویزیون کناره گیری می‌کند و به سمت حوزه مورد علاقه خود، یعنی خیمه شب بازی می‌رود. سیاوش برخلاف بسیاری از بازیگران از سینما وارد حوزه نمایش عروسکی شد.

وی افزود: از ستاره اسکندری شنیدم که ستاری قرار است یک تماشاخانه سیار در سیستان و بلوچستان راه اندازی کند. مدیر وقت منطقه آزاد چابهار، خودرویی را در اختیار او قرار می‌دهد و از این طریق شروع کار او در شهر چابهار رقم می‌خورد و در مقابل، این مدیر از سیاوش می‌خواهد تا به وسیله کار خود بذر آرزو را در دل بچه‌های چابهار قرار دهد. من ایده ساخت این فیلم را با سیاوش مطرح کردم  در ابتدا او چندان با این موضوع موافق نبود، زیرا فکر می‌کرد من نگاهی توریستی به این موضوع دارم. اما به مرور این کار شکل پیدا کرد و صورتی اجرایی به خود گرفت.

این کارگردان بیان داشت: علی شمس یکی از کارگردانان صاحب نام تئاتر کشور، نویسندگی «لعبت باز» را برعهده گرفت که جا دارد از او تشکر کنم. فیلمبرداری این اثر در شهرهای زنجان، اصفهان و سیستان و بلوچستان انجام شد و در مقطعی خودرو مربوط به اجرا تا اندازه‌ای مشهور شد که هنگام عبور از خیابان‌ها، بچه‌ها صدای عروسک‌های خیمه شب بازی را تقلید می‌کردند. ستاری خود فیلمساز بسیار خوبی است و در حین تولید این اثر با حساسیت بسیاری روند فیلمبرداری هر پلان را زیر نظر داشت. فیلمبرداری این اثر به صورت تک نفره انجام شد و بعدها دوستانی به من اضافه شدند. هدف من این بود که به نوعی بتوانم این هنر در حال فراموشی را به ثبت برسانم. افرادی نظیر سیاوش ستاری درباره ایران دغدغه‌مند هستند و من علاقه‌دارم درباره چنین افرادی فیلم بسازم.

فرید دغاغله تدوینگر «لعبت باز» نیز گفت: امروز شاهد نسخه کوتاه شده فیلم بودیم که برای نمایش‌های مختلف و ارتباط بهتر مخاطب با اثر تدوین شده است. در نسخه کامل این مستند به مراحل ساخت عروسک‌ها نیز پرداخته می‌شود و روند آموزش‌های آقای ستاری نیز در آن‌ها وجود دارد. او بخشی از وقت خود را به دعوت از چهره‌های صاحب نظر در خیمه شب بازی و گفت‌و‌گو با آن‌ها اختصاص داده بود که در نسخه دیگر فیلم به صورت کامل‌تر وجود دارد.

وی ابراز داشت: در باز بینی فیلم‌ها نکته‌ای که برای من اهمیت داشت این بود که سیاوش ستاری با غباری که زمان بر روی پدیده‌ها می‌نشاند، در حال مبارزه بود و با فراموشی ستیز می‌کرد. علی شمس نریشن بسیار خوبی را برای این اثر نوشت و توانستیم با استفاده از منابع آرشیوی، این فیلم را تکمیل کنیم. تلاش ما بر این اساس بود که مخاطب پس از مشاهده اثر بتواند اندکی درباره خیمه شب بازی صحبت کند.

رسالت من اموزش خیمه شب بازی به نسل های بعد است

سیاوش ستاری، رئیس یونیمای ایران و استاد خیمه شب بازی نیز گفت: افرادی که به سن و سال من هستند قطعا از تلوزیون ملی ایران در شب‌های چهارشنبه سوری شاهد خیمه شب بازی بوده‌اند. پس از مدت‌ها غیبت این هنر، سرانجام در سال ۷۱  جشنواره نمایش عروسکی در پارک شهر تهران برگزار شد. اما زمانی که به آنجا رسیدیم نشانه‌ای از اجرای نمایش خیمه شب بازی ندیدم. سرانجام تعدادی پیرمرد سر رسیدند و مشغول اجرا شدند. پس از آن من بسیار جذب تصاویری شدم که در اجرای نمایش شاهد آن بودم. آن افراد شیخ احمد و رضا خمسه‌ای بودند که بعدها به اساتید من تبدیل شدند.

وی ادامه داد: آن روز ذهن من درگیر این موضوع شد که اگر روزی این افراد سر بر خاک بگذارند، آیا فرزندان من می‌توانند شاهد هنرنمایی عروسک «مبارک» باشند یا خیر؟ من بسیار با مقوله یادگیری هنرهای سنتی درگیر هستم و به آن فکر می‌کنم. در نقطه‌ای که یک هنرمند هنرهای سنتی تصمیم گرفت تا ابزار هنر را از دست کودک خود جمع کند و دیگر این وسایل اسباب بازی کودک او نبودند، شروع نابودی هنرهای سنتی رقم خورد، چراکه کودکان به صورت ناخودآگاه و طی تکرار بازی با ابزار هنرهای سنتی، در حال آموختن و رسیدن به مهارت بودند.

وی بیان داشت: کشوری مانند ژاپن با هوشمندی بسیار به جای شیوه آموزش هنرهای سنتی، مدارسی را برای یادگیری ایجاد می‌کند و به همین دلیل است که هنرهای نمایشی سنتی ژاپن نظیر کابوکی و بونراکو بسیار مورد توجه توریست‌ها قرار می‌گیرد. رسالت من این بود که هنر خیمه شب بازی را به نسل بعد آموزش دهم و این موضوع را سرلوحه خود قرار دادم.

ستاری با بیان اینکه بسیاری بر این عقیده هستند که هنر خیمه شب بازی صورتی کهنه داشته و دیگر کارایی ندارد، خاطرنشان کرد: تجربه من در طول این سال‌ها نشان داده است که خیمه شب بازی به مسائلی هم چون سن و سال و… ارتباطی ندارد و حتی کودکان امروزی نیز بسیار جذب این هنر می‌شوند. خیمه شب بازی از نظر فرم ، شیوه‌ها و ابزارهای ارتباطی هنر کهنه‌ای نیست و تجربه من در ارتباط با بچه‌ها و در شهرهای مختلف این موضوع را ثابت کرده است. باید به این نکته توجه کنیم که این هنر در طول تاریخ چه فراز و فرودهایی را تجربه کرده است.

این استاد مطرح هنر خیمه شب بازی یادآور شد: خیمه شب بازی از طریق جاده ابریشم به ایران وارد شده و بر اساس روحیات ما تغییراتی در آن حاصل شده است و ویژگی‌هایی کاملا تازه و ایرانی پیدا کرده است. همچنین قصه‌های مورد استفاده در خیمه شب بازی در مقاطع گوناگون تاریخی شکلی به روز پیدا کرده‌اند. در ایران مقوله عروسک، گستردگی و کارکردهای بی‌شماری دارد و کم‌تر کشوری دارای چنین نقشی است و این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد.

شهرزاد مبرهن استاد خیمه شب بازی و همسر سیاوش ستاری نیز گفت: این فیلم برای من و سیاوش بسیار متاثر کننده است و هر بار پس از دیدن آن به گریه می‌افتم. از پوریا نوری برای ساخت این فیلم و سیاوش ستاری برای اینکه عاشقانه به راه خود ادامه می‌دهد تشکر می‌کنم.

در این برنامه افرادی همچون : حسین ریگی کارگردان سینما، شهرزاد مبرهن استاد خیمه شب بازی، پوپک عظیم پور مدرس هنرهای نمایشی، ندا قائدی و آذر تجلی منشی صحنه برحسته سینما، امید خاکپورنیا کارگردان، یاسر برزگر کارگردان، مرجان پورغلامحسین کارگردان، علی گودرزی کارگردان، صهبا شرافتی بازیگر، آرزو تاج نیا بازیگر، امین قلی پور عکاس، سعید مسرور مجری طرح و مدیر تولید حضور داشتند.

حال صدرالدین حجازی اصلا خوب نیست

همسر صدرالدین حجازی با اشاره به اینکه « حال این بازیگر قدیمی تئاتر ، سینما و تلویزیون خوب نیست از سختی‌های تامین دارو برای درمان سرطان همسرش و مشکلات بیمه‌ای و پرداخت هزینه‌ها سخن گفت . »

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، در روزهای اخیر خبرهایی از وضعیت نامساعد سلامتی این هنرمند به گوش رسید که سونیا شکیبا همسر این بازیگر در گفتگویی با ایسنا ضمن تایید بیماری صدرالدین حجازی درخواست‌هایی را برای کمک به روند درمان او مطرح کرد .

شکیبا بیان کرد : متاسفانه حال آقای حجازی اصلاً خوب نیست و مهم‌ترین مسئله این است که بیمار خاص محسوب می‌شوند و من به سختی داروهای ایشان را تهیه می‌کنم. این در حالی است که ایشان هنرمند این مملکت هستند ولی در این مدت بیش از یک سال که درگیرم درمان آقای حجازی هستم، با مرارت‌ها و مشقت‌های زیاد هزینه‌های درمان و بیمارستان را تامین می‌کنم. اگرچه بیمه بازنشستگی دارند ولی در مراجعاتی که به بیمارستان، مراکز درمانی و تهیه دارو داشتیم بیمه فعلی پاسخگو نبوده و از یک سال قبل پولی هم به ما پرداخت نکرده است .

وی افزود :‌ من یک زمان در فیلم «آخرین خون بازی» نقشی را بازی کردم و همان جا متوجه شدم سینما بی‌رحم است و بازیگر، تاریخ مصرف دارد اما عمق فاجعه را تازه درک کرده‌ام که هیچ‌کس حال تو را نمی‌پرسد و این بدترین چیزی است که در این مدت تجربه کردم. اطرافیان تنهایی سنگینی را بر من تحمیل کرده‌اند ولی با این حال با وجود ۲۳ سال اختلاف سنی ۳۰ سال است که در کنار ایشان زندگی می‌کنم و تمام تلاشم این است که اعتبار و آبروی آقای حجازی حفظ شود تا اتفاقی که برای برخی دیگر از بازیگران سینما رخ داد و شرایط درمانی و خانوادگی‌شان خبرساز شد، برای ایشان تکرار نشود .

همسر این بازیگر گفت: آنچه در حال حاضر احتیاج دارم، تغییر بیمه تکمیلی آقای حجازی است که با توجه به عضویت در انجمن بازیگران خانه سینما امیدوارم این کار سریع‌تر انجام شود اما می‌گویند باید تا شهریور صبر کنیم در صورتی که الان به حمایت بیمه‌ای نیاز داریم. همچنین نگران هستم که با شرایط شیمی درمانی آقای حجازی هر زمان که به بیمارستان احتیاج داشته باشند کجا باید بستری شوند که بتوانیم از عهده تامین هزینه‌ها برآییم. این دغدغه بزرگی است که بتوانیم با این شرایط بیمه‌ای در هر زمانی که حال ایشان اورژانسی شد در یک بیمارستان مشخص بدون پرداخت هزینه بستری و درمان را انجام دهیم .

شکیبا همچنین یاداوری کرد که پیگیری‌هایی از طرف خانه سینما انجام داده ولی گفته شده که بودجه کافی برای حمایت در تامین هزینه‌ها در اختیار ندارند با این حال در این مدت علی دهکردی، پژمان بازغی و فریبا کوثری به دیدار این هنرمند رفته‌ و کمک‌های مالی برای درمان حجازی داشته‌اند .

 

صدرالدین حجازی متولد ۹ دی ۱۳۲۷ در شهرضا ، بازیگرِ تئاتر ،  سینما و تلویزیون  .

او در سال ۱۳۴۲ به دانشگاه هنر راه یافت . در طول دوران دانشجویی نمایشنامه‌هایی مانند تله و صیادان را کارگردانی کرد و نیز در نمایشنامه‌های منطقه جنگی و آموزگاران بازی کرد. حجازی در سال ۱۳۵۶ به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد شناخته شد و جایزه اسب طلایی جشنواره بین‌المللی تئاتر را دریافت کرد که فقط همان یک سال برگزار شد. از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ سرپرستی مجتمع دانشسراهای هنر را به عهده داشت و در سال ۱۳۶۴ به مدیریت تالار آبگینه نائل گردید. او علاوه بر بازی در آثار سینمایی مهمی مانند ناخدا خورشید و تردید به ایفای نقش در سریال‌های تلویزیونی مشهور نیز پرداخته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:  کوچک جنگلی ، مختارنامه ، روزی روزگاری ، تنهاترین سردار ، تفنگ سرپر ، مرد دوهزارچهره .

حجازی در اواخر دهه شصت نمایش بلبل سرگشته ، نوشته علی نصیریان را در تالار سنگلج به رروی صحنه برد که جزو یکی از موفق ترین نمایش های آن زمان بود .

همچنین بازی در نمایش« شیش و بش » به نویسندگی محمد چرم شیر و کارگردانی سامان قلیچ خانی هم از دیگر آثار صدرالدین حجازی در زمینه نمایش است .

بدعت غلطی که در تئاتر گذاشته می‌شود ؛ نبرد رستم و سهراب یا نبرد با تئاتر! / ویروسی که به جان گیشه افتاد

این روزها سامانه فروش بلیت نمایش «نبرد رستم و سهراب» بهای ۵۹۰ تا یک میلیون ۳۵۰ هزار تومانی را برای این نمایش تعیین کرده است؛ قیمتی که به طور حتم برای گروه سودآور ولی بدعتی غلط در تئاتر است.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از خبرگزاری مهر ، روند تولید یک اثر نمایشی هزینه‌بر است و گروه‌های نمایشی با هزینه‌های بالایی برای تولید اثر نمایشی مدنظر خود مواجه هستند. هیچ‌گاه ساز و کار درست و مشخصی از سوی متولی تئاتر برای حمایت از گروه‌های نمایشی جهت تأمین بخشی از هزینه‌های تولید وجود نداشته و اگر پرداخت کمک‌هزینه به گروه‌های نمایشی هم متوقف شود تأثیری در مشکلاتی که برای گروه‌ها وجود دارد ایجاد نمی‌کند زیرا مبالغ کمک‌هزینه‌ها بسیار ناچیز است.

از دوره‌ای در تئاتر ایران با سوق‌دادن گروه‌ها به سمت تئاتر خصوصی، دولت وظیفه حمایتی خود را از دوش برداشت و گروه‌ها را برای تأمین هزینه‌های خود به سمت فروش گیشه سوق داد. این امر باعث شد تا برخی گروه‌های نمایشی با هر ترفندی شده مردم را به سمت سالن اجرای نمایش بکشانند تا بتوانند به فروشی بالا در گیشه دست پیدا کنند.

در کنار این روند معیوب و مخرب، متولی دولتی تئاتر هم هیچ‌گونه ساز و کار مشخصی برای تعیین بهای بلیت نمایش‌ها ایجاد نکرد و همین امر باعث شد برخی گروه‌ها با توجه به استفاده از چهره‌های بازیگری در نمایش خود و همچنین یدک‌کشیدن واژگانی چون «کنسرت نمایش» و «تئاتر موزیکال»، بهای بلیت را بالا ببرند.

این اتفاق بیش از یک دهه است که در تئاتر ایران رخ می‌دهد و باعث شکل‌گیری نوعی تئاتر تجاری بی‌هویت شده است که نه تنها تأثیری در رشد فرهنگی و هنری جامعه ندارد بلکه سطح سلیقه مخاطب را هم پایین می‌آورد و باعث می‌شود که مخاطب به صِرف دیدن چهره‌های مطرح مورد علاقه خود با پرداخت بهای بالای بلیت به تماشای آن اثر یا آثار بنشیند.

روند سرسام‌آور بلیت کنسرت نمایش‌ها در سال ۱۴۰۳

اوایل تیر سال جاری بود که کنسرت نمایش «سیصد» در مجموعه فرهنگی سعدآباد تهران روی صحنه رفت و بهای بلیت خود را ۶۷۵ تا ۸۹۰ هزار تومان تعیین کرد.

این روزها حسین پارسایی نیز که مدعی تولید و اجرای تئاترهای موزیکال است، قصد دارد نمایش «نبرد رستم و سهراب» را در استادیوم بین‌المللی تنیس مجموعه ورزشی انقلاب روی صحنه ببرد. اجرای این نمایش از ۱۰ مرداد آغاز می‌شود اما نکته قابل تأمل درباره این اجرا، بهای بلیت تعیین‌شده برای نمایش است.

در سایت فروش بلیت این اثر نمایشی بهای بلیت‌ها از ۵۹۰ تا یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان تعیین شده است، بهایی که نه تنها از بهای بلیت تمام تئاترهای تولیدشده بالاتر است بلکه رکورد گرانی بلیت را از کنسرت‌های موسیقی پاپ نیز ربوده است.

مشخص نیست چرا یک گروه نمایشی به تنهایی می‌تواند صرف استفاده از چهره‌های بازیگری، با توجیه ساخت دکور آنچنانی و اجرا در فضایی غیرمتعارف در مجموعه ورزشی لاکچری باشگاه انقلاب تهران، قیمت بلیت اثر خود را به دلخواه تعیین کند.

این در حالی است بضاعت مالی اکثر مخاطبان تئاتر با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه پاسخگوی چنین بهای بلیت‌هایی نیست و طبقه خاصی از اجتماع به تماشای این آثار می‌نشینند.

روند قیمت‌گذاری بلیت‌های آثاری که حسین پارسایی به صحنه برد

نکته قابل تأمل این است که حسین پارسایی روزی مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و با تمام شرایط و مشکلات تئاتر ایران آشنایی داشت ولی بعد از کنار گذاشته‌شدن از صندلی مدیریت تئاتر و حضور مقطعی در مدیریت سینمایی، به سراغ تولید آثار نمایشی یا به قول خود تئاتر موزیکال رفت.

وی در سال ۱۳۹۶ نمایش «الیور توییست» را با حضور چهره‌های بازیگری در تالار وحدت روی صحنه برد و بهای بلیت اجرای خود را در آن مقطع زمانی ۴۰ تا ۱۴۰ هزار تومان تعیین کرد.

پارسایی در سال ۱۳۹۷ نمایش «بینوایان» را بار دیگر با حضور چهره‌های بازیگری در سالن رویال هتل اسپیناس روی صحنه برد و بهای بلیت آن اجرا هم در آن مقطع زمانی ۵۵ تا ۱۸۵ هزار تومان تعیین شد.

نکته قابل توجه این است که بهای بلیت هر ۲ نمایش «الیور توییست» و «بینوایان» در دوران خود بهای بالایی بودند و به همین خاطر با اجرای این آثار واژه «تئاتر لاکچری» پررنگ‌تر از قبل در تئاتر ایران مطرح شد.

وی از اردیبهشت سال ۱۴۰۲ نمایش «هفت‌خوان اسفندیار» را باز هم با حضور بازیگران چهره در تالار وحدت اجرا کرد و بهای بلیت این اثر نمایشی نیز از ۱۲۰ تا ۳۶۰ هزار تومان بود. البته به طور حتم اگر سازمان هنری رسانه‌ای اوج حامی این اجرا نبود، بهای بلیت‌های این تئاتر بیشتر از مقدار تعیین‌شده لحاظ می‌شد.

با گذشت تنها یک سال حسین پارسایی یک رکوردشکنی مثال‌زدنی در تعیین بهای بلیت نمایش‌های خود داشته است و حدود ۴ برابر بالاتر از اجرای سال گذشته خود بلیت‌ها را قیمت‌گذاری کرده است.

درست است که هزینه تولید آثار نمایشی آن هم تولیداتی که حسین پارسایی مدنظر داشته و دارد بالاست و می‌خواهد به عنوان کارگردان پروژه‌های سنگین تئاتر در ایران شناخته شود، اما نباید فراموش کنیم که مخاطبان تئاتر به دلار حقوق نمی‌گیرند که توانایی پرداخت چنین بهای بلیت تئاتری را داشته باشند.

به صدا درآمدن زنگ خطر برای تئاتر ایران و انفعال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

اینکه فروش بلیت روز اول این اجرا به پایان رسیده و متقاضیان برای خرید بلیت روزهای آینده اجرا نیز صف کشیده‌اند نشانگر آن نیست که مخاطبان تئاتر توانایی خرید بلیت‌هایی با این بهای بالا را دارند بلکه بیانگر آن است که بخش اعظمی از این مخاطبان از افراد دارای توانایی بالای مالی هستند و همین امر باعث می‌شود که قشر تئاتربین پایتخت و استان‌های دیگر به صورت خودکار از طیف مخاطبان این اثر نمایشی کنار گذاشته شوند.

شاید برای این افزایش بی‌رویه بلیت نباید تنها حسین پارسایی را مقصر تمام و کمال دانست بلکه باید این انتقاد را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی فرهنگ و هنر وارد کرد که چرا هیچ ضابطه‌ای برای جلوگیری از چنین روندهایی در تئاتر ایران وجود ندارد؟ آیا شعار «تئاتر برای همه» که طی دولت‌های مختلف مطرح شده و همیشه وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی دم از داشتن دغدغه بردن تئاتر به میان مردم و قراردادن آن در سبد فرهنگی خانوار می‌زدند، به این شکل محقق می‌شود؟

قیمت بالای تعیین‌شده برای بلیت‌های نمایش «نبرد رسم و سهراب» با هر توجیهی که باشد، زنگ خطری برای تئاتر ایران است زیرا دیگر گروه‌های تئاتری نیز خود را محق می‌دانند که این روند را پیش بگیرند و این امر باعث آسیب‌دیدن تئاتر، خالی‌شدن آن از کیفیت و محتوا و حذف‌شدن مخاطبان و علاقه‌مندان به تئاتر می‌شود.

 

خبرگزاری مهر / فریبرز دارایی

۱۳ مرداد مجمع عمومی انجمن بازیگران خانه تئاتر

مجمع عمومی انجمن بازیگران خانه تئاتر ۱۳ مرداد در تالار سنگلج برگزار می شود

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، هیئت مدیره انجمن بازیگران اعلام کرد :

مجمع عمومی و انتخابات هیئت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر در تاریخ شنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۸ در تالار سنگلج برگزار می‌شود .

اعضای پیوسته ای که تمایل دارندکاندیدای حضوردر هیئت مدیره شوند  تا ساعت ۱۵ روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ماه می توانند به روابط عمومی خانه تئاتر واقع در خیابان برادران مظفر ، ساختمان آفتاب مراجعه و فرم کاندیداتوری را پر نمایند .

۶ نمایش تازه در عمارت نوفل لوشاتو

«آناتومی قلب»، «شالهنگ»، «حق با مردم بود»، «سی‌ویک رؤیا»، «وی ای آر» و «سلوک مستان» اجراهایی هستند که در روزهای گرم مرداد ۱۴۰۳ در عمارت نوفل‌لوشاتو میزبان مخاطبان هستند.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ایران تئاتر ، عمارت نوفل‌لوشاتو با نمایش‌های «آناتومی قلب» به کارگردانی سجاد باقری، «شالهنگ» به کارگردانی بابک قادری، «حق با مردم بود» به کارگردانی علی نیکزاد، «سی‌ویک رؤیا» به کارگردانی جواد مولانیا، «وی ای آر» به کارگردانی حامد رحیمی‌نصر و «سلوک مستان» به کارگردانی تمنا پناهی در روزهای گرم مرداد ۱۴۰۳ میزبان علاقه‌مندان به هنرهای نمایشی است.

«سلوک مستان» به دراماتورژی و کارگردانی تمنا پناهی، اقتباسی از «هفت شهر عشق» عطار است که ۱۸ تا ۲۶ مرداد، هر روز ساعت ۱۶:۱۵ به مدت ۴۵ دقیقه اجرا می‌شود.

آیدا محافل، دلارام ‌یوسفی، سحر ‌قاسمی، تنسگل ‌مرادی، فاطمه ‌نوربالا، آوا ‌علیخانی، المیرا ‌خرم‌بخت، محدثه بابازاده بازیگرانی هستند که در این نمایش به روایتگری تمنا پناهی ایفای نقش می‌کنند.

نمایش «سی‌ویک رؤیا» به نویسندگی و کارگردانی جواد مولانیا و به تهیه‌کنندگی سپهر صاحبی ۱۷ تا ۳۰ مرداد، هر شب ساعت ۲۲:۴۵ به مدت ۸۵ دقیقه روی صحنه می‌رود.

نورا ‌هاشمی، هومن ‌کیایی، نازنین ‌احمدی، عارف ‌عباسی، امیرمحمد ‌رفیع‌خواه، آرسام ‌فیروزی، سوگند ‌قریشی، سورنا ‌محبی، دیبا ‌حکیم‌الهی، فاطمه ‌حسین‌آبادی بازیگرانی هستند که در این نمایش نقش‌آفرینی می‌کنند.

نمایش «آناتومی قلب» به نویسندگی و کارگردانی سجاد باقری تا ۲۴ مرداد، هر شب ساعت ۲۰ به مدت ۴۰ دقیقه اجرا می‌شود.

ملانی آوانسیان، مژگان ‌غلامعلی، شکیلا ‌سماواتی بازیگرانی هستند که در این نمایش ایفای نقش می‌کنند.

همچنین نمایش «شالهنگ» نوشته آرزو خانجانی به کارگردانی بابک قادری با طراحی نوشین تبریزی و به تهیه‌کنندگی منوچهر هادی تا ۷ شهریور هر شب ساعت ۱۹:۳۰ به مدت ۷۰ دقیقه روی صحنه می‌رود.

مرضیه ‌صدرایی، حامد ‌رحیمی‌نصر، آیلار ‌نوشهری، عقیل ‌بهرامی، بهداد ‌قادری، بهزاد ‌کریمی، محمدرضا ‌حسنی، مهناز ‌نوروزی، شهناز ‌نوروزی و مبینا ‌هادی بازیگران این نمایش هستند.

نمایش «حق با مردم بود» به نویسندگی و کارگردانی علی نیکزاد و به تهیه‌کنندگی احسان میرزا ابوالحسنی، از چهارشنبه ۱۰ مرداد به مدت یک ماه، هر شب ساعت ۲۱:۱۵ به مدت ۷۰ دقیقه روی صحنه می‌رود.

سیدجواد ‌یحیوی، سعید ‌داخ، امین میری، یعقوب ‌صباحی، آرام ‌نیک‌بین، رامتین ‌مقدادی، هامون ‌هدایتی، هلن ‌سرگزی، پارسا ‌آقازاده، گندم ‌احمدی بازیگران هستند که در این نمایش ایفای نقش می‌کنند.

همچنین اجرای نمایش «وی اِی آر» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی حامد رحیمی‌نصر تا ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ هر روز ساعت ۱۸:۱۵ به مدت ۵۵ دقیقه ادامه دارد.

امین ‌زارع، حسین ‌پرتوی، رامتین ‌سلیمانی، امیرپوریا ‌مسعودنیا و آرام ‌نیک‌بین بازیگرانی هستند که در این نمایش ایفای نقش می‌کنند.

علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه بلیت این نمایش‌ها به سایت تیوال مراجعه کنند.

عمارت نوفل‌لوشاتو در راستای حمایت از دانشجویان رشته‌های هنرهای نمایشی، سانس ویژه‌ای را به اجرای این نمایش‌ها اختصاص می‌دهد که علاقه‌مندان می‌توانند برای اطلاع بیشتر با واحد اداری این مجموعه تماس بگیرند.

دشت آرای « ریش آبی » را به صحنه می برد

ستاره پسیانی بازیگر نمایش «ریش آبی» به کارگردانی آروند دشت‌آرای شد .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، نمایش «ریش آبی» به نویسندگی و کارگردانی آروند دشت‌آرای از ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ در سالن کُرهال پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب روی صحنه خواهد رفت .

ستاره پسیانی ، خسرو پسیانی ، کاظم سیاحی و پریسا شاه ولیان بازیگران این اثر نمایشی هستند .

پسیانی چندی پیش با بازی در  نمایش “نکبت” به کارگردانی پویا سعیدی در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه بود .

 

۹ اجرای جدید در تئاتر شهر

نمایش‌های «چاپلین»، «در جستجوی بازیگر هملت»، «لوپ»، «تایتان»، «پشیز»، «رابطه»، «خون مردگی»، «در انتهای گلو» و «۷۳۰ کیلومتر» آثار نمایشی مردادماه مجموعه تئاتر شهر هستند.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، ۹  نمایش مردادماه در سالن‌های اصلی، قشقایی، سایه، چهارسو و کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می‌روند.

نمایش «چاپلین» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی مهران رنج‌بر و تهیه‌کنندگی بهزاد ‌مرادنژاد از ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۰ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به‌ عنوان پرتره‌ای از زندگی «چارلی چاپلین» روی صحنه رفته است.

مهران رنج‌بر کارگردان این اثر نمایشی تاکنون پرتره‌های «استیو جابز»، «مارلون براندو»، «مارادونا» و «چه» (ارنستو چگوارا) را به صحنه برده است.

در این اثر نمایشی، بهزاد خلج بازیگر موفق سینما و تلویزیون که در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد را برای ایفای نقش در فیلم «مجنون» از آن خود کرد، در «چاپلین» ایفاگر نقش بازیگر مطرح سینمای صامت جهان است.

همچنین در این نمایش، محمد ‌موحدنیا، بی‌تا ‌عزیز، مرتضی درویش‌زاده، افشین ‌واعظی، آبان ‌زارعی، میثم یوسفی، سونیا ‌سرلک، احسان ‌صاحبدادی، نریمان ‌حیدری، فربد ‌تاجیک، محدثه ‌دانش، یگانه ‌رادبخش، فائزه ‌وفائی، سارا ‌زجاجی و امیر ‌عقیلی در سالن اصلی تئاتر شهر به ایفای نقش می‌پردازند.

تالار چهارسو این روزها میزبان نمایشی است با نام «در جستجوی بازیگر هملت» که با هدایت و کارگردانی مسعود دلخواه از ۱۴ تیر روی صحنه رفته است.

این نمایش با گروه پرشماری از بازیگران شامل عماد ‌اخلاقی، مهدی ‌اذعانی، شیما ‌اسدی، حسین ‌اقدم‌نیا، غزال ‌بختیاری، الهه بهادری، سحر بهرامی، فاطمه بهروز، سحر ‌بیرانوند، میلاد ‌پاک ‌سرشت، پدیده ‌پزشکیان، شایان ‌حاجی ‌اسماعیلی، رضا خان زاده، سام ‌دانشور، فروغ ‌درویشزاد، پویا ‌رجبی، راویس ‌رحمانی، مریم رزازی، ارشیا ‌زرین، مهسا ‌شاه‌ولد، پارمیدا ‌شایان، مهرا ‌صحرانورد، سهیلا ‌عبدی، ابوالفضل ‌عزیزالهی، آذین ‌عیوضی، سمیرا غفاری، تارا ‌قبادی، ریحانه ‌قجاوند، امیرحسین قنبری، مجید ‌قنبری، علی ‌اکبر ‌نانوایی، سپیده کرمی، بوژان کریم پوریان، سعید مسلمی، حسن مظلوم رضایی، باران ‌محمدی، محبوبه محمدی، مسعود ‌محمدی، رویا ‌ملجائی، حسین ‌ملکی، مهدی میرزائیان، سمانه ‌نصری، محال نوروزی، سعید نومیری، مهسان یحیی‌پور روی صحنه می‌رود.

در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده: نمایش «در جستجوی بازیگر هملت» درباره یک گروه تئاتر جوان است که برای اجرای نقش‌های مختلف هملت تست داده و تمرین می‌کنند. در این بین تهیه‌کننده اصرار به اجرای کنسرت-نمایش و آوردن یک خواننده مشهور و گیشه‌دار جهت بازی در نقش هملت را دارد، در حالیکه کارگردان اجرای تئاتر با استفاده از جوانان با استعداد و آموزش‌دیده را به آوردن یک چهره معروف و سلبریتی که بازیگر نیست، ترجیح داده و بر آن تاکید دارد. ضمن این چالش و دیگر چالش‌های تمرین، ما شاهد اجرای هملت آن گونه که در ذهن و رویای کارگردان می‌گذرد، خواهیم بود.

این نمایش تا ۱۰ مرداد هر شب ساعت ۱۹:۳۰ میزبان مخاطبان خواهد بود.

«تایتان» به نویسندگی رضا بهکام و کارگردانی بابک محمودزاده و تهیه‌کنندگی سجاد افشاریان نمایشی است که از ۱۴ تیر در تالار قشقایی تئاتر شهر پذیرای تماشاگران شده است.

این نمایش با بازی حسین ‌کشفی‌اصل، ایمان ‌میرهاشمی، محمد ‌نیازی، اودین ‌روشن، علی ‌ایزدی ‌سفید دشتی، طاها ‌احمدی، عارفه ‌احمدپور، سپیده ‌سعیدی‌نیا، میلاد ‌شریف، راضیه ‌شریفی، میرا ‌امیرنسب، محمدرضا ‌محمدپور، نازنین ‌طلوعی، هانیه ‌بهرامی، فاطمه ‌محمدی، ملینا ‌محمودزاده اجرا می‌شود.

نمایش «تایتان» تا هفتم مرداد ساعت ۲۰ روی صحنه می‌رود و در خلاصه داستان آن آمده: «زمین در پایان تمدن کنونی بشر دچار بحران محیط زیست و زوال گشته است. اساطیر کوه المپ برای خروج از وضعیت پیش‌رو وارد عمل می‌شوند.»

«در انتهای گلو» به نویسندگی یوسف الگیندی و کارگردانی سید محمد جواد سیدی‌زاده دیگر نمایشی است که آخرین اجرای خود را فردا در این تالار پشت سر می‌گذارد.

مرسده ‌افشار، علی ‌پیمان، امید ‌رهبر، علیرضا ‌شعاعی، امیربهادر ‌قرقانی بازیگران این نمایش هستند و در خلاصه داستان آن آمده: «اینا گزینه‌هایی که داری یا بی‌گناهی که نمی‌تونی ثابتش کنی یا که گناهکاری در این صورت به نفعته که الان بهمون بگی چون در هر صورت ما خیلی زود می‌فهمیم، یا از مجرم بودن بی‌گناهی، نمی‌دونستی داری وارد چه بازی خطرناکی میشی و خنگ‌بازی در آوردی که اونم ایرادی نداره، می‌تونیم یه کاریش بکنیم.»

این نمایش از ۱۴ تیر تا ۷ مرداد ساعت ۱۸ روی صحنه است.

نمایش «لوپ» به نویسندگی و کارگردانی مهتاب وجدانی و تهیه‌کنندگی امیرموسی کاظمی، از سه‌شنبه دوم مرداد ساعت ۲۰ در سالن سایه تئاترشهر روی صحنه رفته است.

مرتضی کوهی، منصور عربی و مهشاد حجتی سه هنرمندی هستند که در «لوپ» ایفای نقش می‌کنند.

نمایش «لوپ» که در نخستین جشنواره «هم‌آغاز» تئاترشهر عنوان بهترین اثر از نگاه مخاطب را کسب کرد و پرامتیازترین نمایش این جشنواره بود، پیش از آغاز اجرا مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و بلیت روزهای نخست این نمایش به پایان رسیده است.

نمایش «پشیز» از دوم مرداد ماه اجرایش را در سالن سایه تئاتر شهر آغاز کرده است.

نویسنده و کارگردان و تک بازیگر کار علی ایزدی و تهیه کننده سجاد افشاریان است.

درباره این نمایش آمده است که هیچ حرف مهمی نمونده که کسی حوصله شنیدنش و داشته باشه یا نمیدونم شاید تکرار شنیدش، حوصله گفتنش رو از من گرفته به هر حال الان غیر مهم‌ها مهمن برای من مثل در، دیوار، این صندلی.

این نمایش هر شب ساعت ۱۸:۳۰ به صحنه می‌رود.

نمایش «۷۳۰ کیلومتر» به نویسندگی اشکان ‌آبگون و کارگردانی مشترک سیاوش ‌طاهری و اشکان ‌آبگون و تهیه‌کنندگی فرانک اسدی از جمعه پنجم مرداد۱۴۰۳ ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش تئاتر شهر روی صحنه خواهد رفت.

شقایق ‌سرسختی، مژده ‌عباسی، نیما ‌تبریزی، احمد ‌افشاری و اشکان ‌آبگون در این اثر نمایشی ایفای نقش می‌کنند.

در خلاصه این نمایش آمده است: «شده تا حالا بدون اینکه بخوای یه جایی باشی که به تو خیلی مربوط نیست؟ خوب این نمایش رو ببینی میشه.»

نمایش «رابطه» به نویسندگی امیر ‌دلفانی و کارگردانی نیلوفر ‌مهاریان و تهیه‌کنندگی سعید ‌صالحی از ۱۱ تا ۲۶ مرداد ساعت ۲۰:۱۵ در سالن ‌قشقایی روی صحنه خواهد رفت.

بازیگران: (به ترتیب حروف الفبا) روژینا ‌ابراهیمی، ندا ‌اصغری، امین ‌اکبری ‌نسب، شروین ‌برکت، ارشیا ‌توکلی، مهدی ‌حافظی، سهیل ‌ساعی، گلاره ‌مقدم، نیلوفر ‌مهاریان هستند.

در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده است: «بوی تعفن واحد سامان در جای جای ساختمان پیچیده است همسایه‌ها هرچه زنگ خانه سامان را می‌زنند کسی در را باز نمی‌کند، پلیس از راه می‌رسد و رفته رفته متوجه ارتباطی مشکوک بین همسایه‌ها می‌شود.»

نمایش «خون‌مردگی» به نویسندگی محسن ‌سنگ ‌سفیدی و کارگردانی مهدی ‌جلینی از  ۱۱ تا ۱۴ مرداد ساعت ۱۸:۳۰ در ‌سالن ‌قشقایی روی صحنه می‌رود.

بازیگران: (به ترتیب ورود به صحنه) فائزه ‌گوهری‌پور، زهره ‌علوی، احسان ‌افچنگی، هادی ‌قلیچی‌پور، محمد ‌باقرآبادی، ندا ‌خورشیدی، رضا ‌رسولی‌پور، سید ‌محمد ‌امین ‌قریشی هستند.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «ثریا ابراهیمی بیماری در بخش مراقبت‌های ویژه یک بیمارستان است که به دلیل وخامت حال مورد آزمایش قرار می‌گیرد. نتیجه آزمایش پزشکان را بهت‌زده می‌کند و متوجه می‌شوند که…»

علاقه‌مندان به تماشای آثار نمایشی تئاتر شهر می‌توانند از طریق سایت گیشه تئاتر، تیوال و گیشه حضوری مجموعه بلیت تهیه کنند.

جز با دلش بازی نکرد

ششم مرداد زاد روز فیروز بهجت محمدی از بازیگران پیش کسوت تاتر ایران است که ۲۲  دی۱۳۷۸ درگذشت .
به گزارش گروه خبر سایت خانه تاتر ، هوتن بهجت محمدی فرزند فیروز بهجت محمدی یادداشتی به مناسبت زاد روز او نوشته که می خوانید:
سال ۱۴۰۳ هم‌زمان با سی‌و‌ششمین سال اقامت نگارنده به دور از زادگاه خویش است. به خودم می‌گویم به گفته ،صادق هدایت در زندگی‌ [به ویژه در زندگی‌ در غربت] زخم‌هایی‌ هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.
انگار همین دیروز بود که ۴ ساله بودم و با پدرم فیروز بهجت‌محمدی و مادرم فیروزه ترجمی به سوی سالن نمایشی که ،شاید سنگلج بود می‌رفتیم تا برای نخستین‌بار در عمرم تاتری را ببینم. از آن روزِ هیجان‌انگیز فقط دو صحنه به یادم مانده. در تاکسی پدرم رو به من کرد و گفت: « فدات شم، اگه منو روی صحنه دیدی یه موقع داد نزنی‌ بابا‌یی، بابا‌یی ها، خب؟ فقط ساکت بشین و تماشا کن.‌» نام تئاتر هم یادم نیست، فقط می‌دانم که فرصتِ بابا‌یی بابا‌یی گفتن نداشتم، چرا‌که فضای نمایش مرا جادو کرده بود و با دهانی از تعجب باز و چشمانی میخکوب‌شده به صحنه برای نخستین‌بار « تئاتر» را با تمام وجودم تجربه می‌کردم و آن‌هم با فاصله چند متریِ حضورِ پدرم بر روی صحنه. فقط یادم می‌آید که کسی‌ پشتِ پدر رفت و به او چاقویی فرو کرد. نفس در سینه‌ام حبس شده بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی‌ افتاده، تا این‌که پدر با چشمانی باز و قیافه‌ای بسیار خنده‌دار به صورت افقی و به پهلو مثل یک چوب خشک روی زمین افتاد و دو نفر او را بلند کردند و به همان حالت از صحنه خارج کردند. خنده تماشاچی‌ها از چهره مثلاً مُرده پدرم این امید را به من داد که صحنه واقعی‌ نبوده و من بابا‌یی‌ام را دوباره خواهم دید.
نوروزی را به خاطر میاورم که همراه پدرم به اداره تاتر رفته بودیم و من اولین اسکناس ده تومانی تا نخورده و امضا شده را به عنوان عیدی از دست عمو علی‌ ( نصیریان ) گرفتم.
«‌نمایش طولانی‌» زنده‌یاد جعفر والی‌ و نمایش «سرباز‌ها» به‌کارگردانی هرمز هدایت را بیشتر در خاطر دارم چون شش و بعد هشت ساله بودم که آن‌ها را دیدم. سبیل‌های پُر‌پشت پدرم‌ را که برای سرباز‌ها گذاشته بود و همین‌طور تصویر آقای ایرج راد و آقای خسرو پیمان را به خوبی‌ جلوی چشم‌هایم دارم. پدرم نقش بابا‌ناز را در «نمایش طولانی» بازی کرد. او روی زمین می‌نشست و آواز «آی مشق می‌نویسوم، آی مشق می‌نویسوم» سر می‌داد تا پایان نمایش و بعد مرحوم والی‌ را روی کول خود می‌گرفت و همگی‌ با هم روی صحنه ظاهر می‌شدند تا با استقبال باشکوه تماشچیان روبه‌رو شوند. خاطرم هست که فردای آن روز بحثی‌ در خانه ما بود که پدر می‌بایست بیشتر مواظب گردن و کمر خود باشد! آری، داشتم یواش‌یواش به تئاتر عادت می‌کردم که انقلاب شد و شاهدِ آخرین نمایش پدرم «ولد‌کشته» صادق هاتفی و با بازی درخشان عمو‌حسین (کسبیان) و عمو جمشید (مشایخی) و بانو مهرنیا در تماشاخانه سنگلج شدم. حتا می‌دانم که یکی‌ از شب‌های اجرا عمو‌جمشید مریض بود و به جای او آقای مجید مظفری هنرنمایی می‌کرد و هم آن‌جا بود که برای اولین‌بار با معجونی به نام قهوه آشنا شدم و پس از نوشیدن یک جرعه، چنان تلخی‌ آن در وجودم رخنه کرد که تا به امروز دوام آورده و من هنوز که هنوز است عادت نکرده‌ام که قهوه تلخ بنوشم.
روز‌هایی‌ را به یاد می‌آورم که پدرم هنگام تست‌های اولیه «سربداران»، ناگهان با موها و ریش و سبیل سرخ‌رنگ به خانه آمد و ما تا چندین‌روز در کوچه و خیابان انگشت‌نما بودیم. حتا یک‌بار مینی‌بوسی در جاده از ما سبقت گرفت و تا چشم شاگرد مینی‌بوس به راننده که پدرم بود افتاد، سرش را داخل مینی‌بوس کرد و لحظه‌ای بعد حدود ۲۰ جفت چشم از پنجره سرک کشیدند و به ما نگاه می‌کردند و پدر را به هم نشان می‌دادند و قاه‌قاه می‌خندیدند. باز به‌یاد می‌آورم شب‌هایی‌ را که او (با گریم فوق‌العاده و سختِ استاد معیریان و چسب‌هایی‌ که به گوشه‌های چشمش می‌زد تا چشم‌ها را به صورت مغولی و کشیده نگاه دارد) به خانه می‌آمد و مادرم با آب گرم و پماد و کرم آن‌ها را پانسمان می‌کرد تا پدر بدون درد بخوابد و بتواند فردای آن روز دوباره سرصحنه برای  فیلمبرداری برود. اواسط پخش سریال از تلویزیون بود که در دبیرستان ولی‌‌عصر (هدف سابق) آقای کوثری، دبیر ادبیات فارسی ‌ما، به من لقب «جوجه طوغای» را داد که با افتخار آن‌را پذیرفتم.
باز به‌یاد می‌آورم مسافرت‌های کاری و گاه طولانی‌مدتش را که برای فیلم‌برداری و نمایش‌هایش می‌رفت و من را به مادر و مادر‌بزرگم می‌‌سپرد تا فکر و خیالش به هنگام فیلمبرداری در آرامش باشد و آن‌ها برای این‌که سرفه‌های مزمن شبانه‌ام را آرام کنند، با آب جگر‌های داغی که با دست‌هایشان از صافی رد می‌کردند، پذیرای من بودند تا که رسیدیم به جنگ و بمباران‌های شبانه و «ابن‌سینا» و «مادیان» و «گُزل» و «روز‌های انتظار» و پس از آن روزهای مهاجرت و غربت و خداحافظی و خداحافظی و خداحافظی‌ها.
روزگار چنین خواست که ما همه از هم جدا افتادیم: همسر و فرزندان از شوهر و پدر، خانواده از دوستان و خویشاوندان و همگی‌ از وطن.
کارهایش را با وسواسی عجیب از دور دنبال می‌کردیم و نظاره‌گربودیم.
می‌توانم به جرأت بگویم که در کار‌های بعد از مهاجرتش همیشه حسی حاکی از حسرت و غصه دوری از خانواده، ورای نقشی‌ را که بازی می‌کرد، در چهره‌اش حس می‌کردم. انگار که ما را روی پرده نقره‌ای نمی‌توانست فریب دهد، چرا‌که با ذره‌ذره حالت‌های چهره و نگاه‌هایش زندگی‌ کرده بودیم. و بالاخره آن شب فرا رسید. شبی‌ که دختر عمویم خبر فوت ناگهانی پدرم را به ما رسانید. بله، «پهلوان اکبر میمیرد» و وضعیت ما یک شبه میشود مثل «غروب در دیار غریب» و«سالهای خاکستر» و باقی‌ ماجرا تا به امروز.
سال ۱۳۹۵ مصادف بود با اتفاق خوشایندی که در عرصه فرهنگی و هنری رخ داد و در نوع خود از لحاظ پژوهشی بی‌‌نظیر بود و آن انتشار کتابی‌ بود سترگ و عظیم از آقای دکتر روح‌الله جعفری با نام «گروه هنر ملی از آغاز تا پایان ۱۳۵۷-۱۳۳۵» که آن ‌را در همان سال، نه که خواندم، بلکه بلعیدم. این کتاب از چند لحاظ برایم با ارزش بود؛ از یک جهت توانستم در آن پاسخ بسیاری از پرسش‌هایی که در دلم مانده بود و هیچ‌وقت دیگر نمی‌توانستم از پدرم بپرسمشان را تا حدود زیادی بیابم. از طرفی‌ دیگر، خواندن این کتاب به من حس غروری بی‌‌حد می‌داد. می‌دانید چرا؟ چون فهمیدم پدر من عضو گروهی بوده که در آن سال‌ها سعی‌ بر آن داشتند که تئاتر ایران و آن‌هم تئاتر ملی‌ ایران را شکوفا کنند. آن‌ها برای اولین‌بار توانستند تئاتر ایران را در خارج از کشور معرفی کنند. گروه هنر ملی با تمام اختلاف سلیقه‌ها، انگیزه آن را داشت که سطح کیفیت و اندیشه‌ورزی هنریِ کشور را ارتقا بخشد و بالنده سازد.
در این کتاب وقتی‌ مطالب و عکس‌های افرادی را که در این گروه کار می‌کردند، خواندم و دیدم، نفسم در سینه حبس می‌شد، زیرا تمامی‌ آن عزیزان را می‌شناختم و حتا بسیاری از آنان را از نزدیک هم دیده بودم. برخی‌ از این عزیزان، خویشاوندان ‌ما بودند: نصرت پرتوی (خاله بزرگ‌ام)، عباس جوانمرد (شوهر خاله مادرم)، بهرام بیضایی (داماد عباس جوانمرد)، امیر ترجمی (دایی‌ام که متاسفانه با وجود استعدادی که داشت دیگر به کار هنری روی نیاورد). دریغا بسیاری از آن عزیزان دیگر در میان ما نیستند.
با تأکید می‌گویم که این کتاب مهم است و برای من مهم‌تر، چون به نوعی زندگی‌نامه خانواده‌ام است و با خواندن آن، این زندگی‌ از جلوی چشمانم گذشت. اگر گروه هنر ملی شکل نمی‌گرفت،‌ آشنایی مادر و پدرم با یکدیگر اتفاق نمی‌افتاد و من و خواهرم نسیم نیز وجود نمی‌داشتیم. احتمالاً عرق ملی‌و حب به مام میهن  نیز از طریق این گروه وارد خون‌مان شده است.
فیلم‌ها و سریال‌ها و عکس‌ها و بریده‌روزنامه‌ها خاطراتی هستند که هرازگاهی با مرور آن‌ها می کوشم، تا غربت را برای خود آسان‌تر کنم.
هرچه بیشتر گذشته و حال را بررسی‌ و تحلیل می‌کنم، بیشتر به تلفات جانبی(collateral damage)  بر اثر تصمیمات تاریخیِ یک ملت که جنگ و… را تجربه کرده، پی می‌برم. در این بررسی است که درمی‌یابم چطور خواهرم در سنین بحرانی‌ از وجود پدر محروم شد، چگونه در نوجوانی و در کشوری با فرهنگی‌ به‌ کل متفاوت، می‌بایست خود را از نو تعریف کرده، و همزمان  نقش فرزند و پدر و برادر را یک‌جا و یک‌تنه ایفا می‌کردم. در این بررسی باز پی می‌برم که مادرم چگونه حرمانِ بسیار کشید و در راهی‌ که پدرم دوست می‌داشت راهرو باشد، هرگز سد راه نشد و با مشکلات بسیاری از‌جمله دوری و تنهایی دست و پنجه نرم کرد. مادرم با شکیبایی و درایت، تنگنا‌های زندگی‌ را چه در ایران و چه در غربت متحمل شد، تا یادگار‌های خودش و پدرم، یعنی‌ من و خواهرم را بزرگ کند و به عرصه زندگی‌ روانه سازد. آری او با از خودگذشتگی در موفقیت فیروز سهمی به سزا داشت. هر روز که می‌گذرد برای مادرم آرزو می‌کنم که بتواندآتش  سوزانِ حزن و اندوهِ عظیمی‌ را که در درون خودش شعله ور نگاه داشته، چه نبود همسر را تاب آوردن و شکیب ورزیدن، چه بر پیمانی ناخوشایند و رنج‌افزا چشم بستن، ملایم‌تر سازد تا تیام کوچولو بهره بیشتری از وجود مادربزرگش ببرد و درباره پدربزرگش از زبان او داستان‌های زیادی بشنود.
هرگاه که به ایران سفر می‌کنم و همراه مادرم به دیدار پیشکسوتانِ عرصه‌ هنر، که دوستان  قدیمی‌ پدرم هستند، می‌روم و با آن عزیزان، هرچند کوتاه می‌نشینم و گپی‌ می‌زنم و آنان‌ از خاطراتشان در مورد پدرم تعریف می‌کنند، دوباره روحی‌ تازه در من دمیده می‌ گردد، یا به قول امروزی‌ها، باطری‌‌ام شارژ می‌شود.
عمو‌بهزاد (فراهانی) در یادداشتی در سوگ پدرم نوشته: «اعتبار آن زنده‌یاد را مردم میهن ما پاس می‌دارند، ولی‌ عواطف او را باید در قلب هم‌دلان و همکارانش جست‌وجو کرد. در هنر بازیگریش همین بس که هرگز جز با دلش بازی نکرد. مهربانی تبارش را وام گذارد و بکارت روح تنهایش را با دست‌و‌دلبازی در نقش‌هایش چنان جاری کرد که هر انسان صادقی‌ نمی‌داند که او که بود؟ طوغای، ممد‌حسن آسیابان، مرد یک‌دست یا… فیروز بهجت‌محمدی؟».
کوشا و پرتلاش، توانا، فروتن، با‌اخلاق و وظیفه‌شناس، دوست‌داشتنی و با‌محبت و یار و یاری‌گر، وقت‌شناس، دارای حنجره‌ای قدرتمند و نافذ و پُرطنین، جدی و سخت و حرفه‌ای در تمرینات،  صاحب سبک، عاشق تئاتر و هنر بازیگری، اهل معرفت و دوستی‌ با قلبی به وسعت دریا، رفتاری ساده، دارای روحیه هنرمندانه و انسانی‌ و آشنا با آیین مردانگی و پهلوانی، ویژگی‌هایی ‌- است که دوستان قدیمی‌اش، هم‌رکابان و پیشکسوتان و نیز افرادی که با او زمانی‌ کار می‌کردند و یا او را می‌شناختند – ولو در برهه‌ای بسیار کوتاه – برایم تعریف می‌کنند.
در همین‌جا وظیفه خود می‌دانم که از صمیم قلب از بزرگ‌بانوان و بزرگ‌مردان هنرمند کشور به پاسِ این‌همه مهر‌آفرینی و انسان‌دوستی و وفای به رفاقت، سر تعظیم فرود آورده، از سوی خود و خانواده‌ام نهایت سپاسگزاری را داشته باشم.
با یاداشت کوچکی از نویسنده توانای کشور  و یکی‌ از دوستان و همکاران قدیمی‌ پدر، آقای محمود دولت‌آبادی که در سوگ او نگاشته بود، به سخنم پایان می‌دهم: «به‌راستی که زندگی‌ همین است و نه جز این؛ درست چون رودباری که بی‌لحظه‌ای سکون در گذر است و ما – انسان – مگر چه هست به‌جز یک‌ذره از این رودباری که ما آن را زندگی‌ مینامیم؟ فیروز بهجت‌محمدی نیز گذر کرد، چنان‌چه همگان در گذر هستیم. عمده این‌که چگونه گذر کنیم، که فیروز کوشید چندان بیهوده عمر را نگذراند.»
ما نیز می‌کوشیم چندان بیهوده نگذرانیم.
هوتن بهجت محمدی
اول مرداد ماه ۱۴۰۳ هامبورگ / آلمان
فیروزه ترجمی به همراه پسرش هوتن بهجت محمدی
.
.

فیروزه ترجمی همسر فیروز بهجت محمدی می گوید : در گروه زنده یاد عباس جوانمرد که شوهر خاله من بود همکار بودیم . من و فیروز در هنگام فعالیت در گروه هنر ملی عاشق هم شدیم و در سال ۱۳۴۸ با یگدیگر ازدواج کردیم . هنوز هم عاشقش هستم چون که یک انسان بی‌نظیری بود . فیروز تمایل داشت که همچنان به همکاریمان در گروه ادامه دهیم ، ولی من علاقه زیادی به زندگی و بخصوص بچه داشتم .

همیشه میخواستم یک مادر نمونه باشم. بدین خاطر هم خانواده را بر فعالیت هنری ترجیح دادم و تمرکزم را روی تربیت فرزندانمان گذاشتم . یک پسر بنام هوتن و یک دختر بنام نسیم دارم . خدارا شکر که هر دو موفقند ، واقعا راضی هستم چون زحمات من و فیروز در درازمدت به ثمر نشست . زمان گذشت تا اینکه مجبور شدیم عازم اروپا بشویم تا بچه ها در آنجا تحصیل کنند ، ولی‌ برای فیروز در اروپا ادامه کار ناممکن بود ، چرا که او بازیگری توانا و قدرتمند بود که برای بازیگری در ایران ساخته شده بود . بدین سان او دوباره به ایران بازگشت و با قدرت به هنر آفرینیش ادامه داد . مجموعه تلویزیونی و پر طرفدار “عیاران” در آن سال‌ها ساخته شد.  همینطور دو فیلم آخرش “بوی کافور و عطر یاس” و “چشمهایش” حاصل آن سالها می باشد . در تمامی آن سالها فیروز عاشق زن و بچه هایش ماند و این مهر و محبت و دلتنگی را همیشه در نامه ها و عکسهایی که برایمان می فرستاد نشان می‌داد .  ولی متاسفانه اجل مهلتش نداد و او در اثر بیماری مرگبار سرطان ، دار فانی را وداع گفت . من نیز همیشه بعشق فیروز ، فرزندان و نوه هایم زنده ام و زندگی می کنم و روح او همواره در کنار ماست.

 

 

فیروزه ترجمی به همراه همسرش فیروز بهجت محمدی

انتخابات هیئت مدیره خانه تئاتر

قابل توجه اعضای خانه تئاتر برای تسلیم اظهارنامه مالیاتی

اعضای خانه تئاتر که تاکنون اظهارنامه مالیاتی خود را تنظیم نکرده اند تا ۱۵ مرداد فرصت دارند اظهارنامه مالیاتی خود را تنظیم و تحویل دهند .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، ایرج راد ، رییس هیات مدیره خانه تئاتر گفت : هماهنگی لازم با خانه سینما برای مراجعه اعضای خانه تئاتر به خانه سینما برای مشورت با مشاوران و تنظیم و تسلیم اظهارنامه مالیاتی انجام شده است .

با توجه به نزدیک شدن به پایان مهلت قانونی تسلیم اظهارنامه مالیاتی عملکرد سال ۱۴۰۲ اشخاص حقیقی که تا ۱۴۰۳/۵/۱۵ می‌باشد ، به اطلاع می‌رساند :

همچون سال‌های گذشته پیش‌بینی و اقدام لازم برای ارائه مشاوره و راهنمایی در خصوص تنظیم  و تسلیم اظهارنامه الکترونیکی برای همه اعضای خانه تئاتر انجام گرفته و گروه مشاورین تا ۱۵ مرداد از ساعت ۸ تا ۱۵ در محل ساختمان شماره یک خانه سینما واقع در خیابان بهار کوچه سمنان آماده ارائه خدمت می‌باشد  .

بنابراین گزارش مشاوران مالیاتی پنجشنبه و جمعه ( ۱۱ و ۱۲ مرداد ) نیز در خانه سینما حضور دارند و مشورت های لازم را در اختیار هنرمندان قرار می دهند .

۱۳ مرداد مجمع عمومی انجمن بازیگران خانه تئاتر

مجمع عمومی انجمن بازیگران خانه تئاتر ۱۳ مرداد در تالار سنگلج برگزار می شود

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، هیئت مدیره انجمن بازیگران اعلام کرد :

مجمع عمومی و انتخابات هیئت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر در تاریخ شنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۸ در تالار سنگلج برگزار می‌شود .

اعضای پیوسته ای که تمایل دارندکاندیدای حضوردر هیئت مدیره شوند  تا ساعت ۱۵ روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ماه می توانند به روابط عمومی خانه تئاتر واقع در خیابان برادران مظفر ، ساختمان آفتاب مراجعه و فرم کاندیداتوری را پر نمایند .