اخبار خانه تئاتر

خسرو شکیبایی: من بدون مردم، مرده‌‌ام

۲۸ تیر ماه سال ۱۳۸۷، جمعه روزی بود که برای مخابره خبرها، شیفت کاری‌مان را شروع کردیم . امید داشتیم که جمعه پر خبری را سپری نکنیم اما تلفن زنگ خورد؛ ای کاش خبر واقعیت نداشت. برای تاییدش مجبور شدیم با وجود همه سختی ها با پرویز پرستویی تماس بگیریم و او هم ناباورانه خبر را تایید کرد. «خسرو شکیبایی درگذشت!»

و حالا ۱۵ سال بعد گزارش تصویری و خبرهای تشییع این بازیگر سرشناس را در ایسنا مرور می‌کنیم و عکس‌های جمعیت گسترده مردم در مراسم تشییع، ما را به یاد جمله ای از خسرو شکیبایی می‌اندازد که می‌گفت؛«مردم بدون من، همیشه مردم‌اند؛ من اما بدون مردم، مُرده‌ام.»

این بازیگر سینما و تئاتر ایران در گفت‌وگویی سالها قبل درباره‌ی تماشاگران فیلم‌هایش این جملات را مطرح کرد و گفته بود: «ما ماحصل نیروی ذهنی و خاطرات عزیز مردم هستیم. هنر بدون مردم مثل درخت بدون ریشه است بازیگر بدون تماشاگر یعنی هیچ.»

 

 پرویز پرستویی: خسرو شکیبایی از جان گذشته بود

و در ادامه به یادداشت پرویز پرستویی که در نهمین سالروز درگذشت این بازیگر برای ایسنا نوشته بود، برمی‌خوریم و آن را بازنشر می‌کنیم.

پرویز پرستویی با یادآوری عشق خسرو شکیبایی به کارش گفته بود: «آدم‌هایی مانند خسرو باعث می‌شوند رفتار، منش، شکل کارکردن و ازخودگذشتگی را یاد بگیریم.»

این بازیگر سینما با یادآوری ۲۸ تیر ماه ۸۷ روز تلخ درگذشت خسرو شکیبایی یادآور شده بود: «در شمال بودم که ساعت ۸ صبح موبایلم زنگ خورد و نام شکیبایی روی آن افتاد. گوشی را برداشتم و سلام کردم. صدایی که شنیدم شبیه خسرو بود اما او نبود. گفت من خسرو نیستم، پویا پسر خسرو هستم. شوکه شدم و او ادامه داد: خسرو فوت شد.

خسرو برایم بسیار مهم بود. شاید تنها در دو کار «شکار» و «روانی» را با هم همکاری داشتیم اما بیشتر از خود کار رفاقت کردیم. قبل از ورودم به عرصه بازیگری به دیدن تئاترهای حرفه ای می‌رفتم و شیفته بازی خسرو بودم و صدای دلنشین او همچنان در گوشم طنین‌انداز است.

به سرعت از شمال راهی تهران شدم و از همان جا به کسانی که می‌شناختم این خبر بد را منتقل کردم و در عرض یک ساعت دنیا خبردار این اتفاق ناگوار شد. به خانه سینما رفتم و در آنجا علیرغم اینکه بسیار سخت بود درباره برنامه‌های خسرو تصمیم بگیریم اما سعی کردیم آنچه در شأن او بود اتفاق بیفتد.»

پرستویی درباره روز تشییع هم یادآور شده بود:« آن روز هم بسیار عجیب بود و شلوغی بیش از حد باعث شد پیکر خسرو مخفیانه از درب پشت تالار وحدت وارد و بعد از آن به جای آمبولانس با پاترول از پشت تالار به بهشت زهرا (س) منتقل شود و خودم هم با موتور به آنجا رفتم.

در بهشت زهرا هم با وجود آنکه رئیس آنجا معتقد بود به خاطر شلوغی امکان خاکسپاری وجود ندارد اما با آرام کردن مردم به سختی این کار انجام شد. با دیدن آن صحنه‌ها فهمیدم یک هنرمند چقدر می‌تواند در دل مردم جا داشته باشد. معتقدم علاوه بر بازی ویژه‌ای که او داشت اما مردم بیشتر خسرو را به خاطر مناعت طبع‌اش دوست داشتند و خلوصی که در مقابل مخاطبانش داشت و همیشه خودش را در مقابل آن‌ها پایین می‌آورد.

بازیگر «آژانس شیشه‌ای» اینگونه سخنانش را به پایان برد: «خسرو شکیبایی از جان گذشته بود و تمام وجودش را برای بازیگری هزینه می‌کرد و مطمئنم که همیشه کنار ما هست و یادش گرامی خواهد بود.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *