پنجم آذر ماه (روز تولد خسرو خورشیدی) را روز طراحی صحنه نام نهادند. او استاد پیشکسوت طراحی صحنه است و بیراه نیست اگر او را پدر طراحی صحنه ایران بنامیم.
خسرو خورشیدی متولد ۵ آذر ۱۳۱۱ در همدان، پدرش میرزا شفیع از نخستین فارغالتحصیلان مدرسه عالی دارالفنون در دوره قاجار بوده است. وی پس از انجام تحصیلات عالیه در آکادمی شبانه سنت جاکامو در رشتههای معماری و ترمیم و بازسازی خانههای قدیمی با حفظ بافت اصلی و برای کسب تجارب بیشتر در زمینههای تحصیلی خود به کارآموزی و دستیاری در سینما، تئاتر و تلویزیون و اپراهای ایتالیایی و نزد معماران و طراحان و کارگران به نامِ علم و هنر ایتالیا مشغول شد و تجربیات خوب و ارزندهای در این زمینه به دست آورد.
به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر،خورشیدی سرانجام با اندوخته علمی و هنری بسیار ارزنده به ایران مراجعت کرد و از بدو ورود، در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران از سال تحصیلی ۴۹-۱۳۴۸ به تدریس مشغول شد و همچنین مدیریت گروه این رشته تحصیلی را برعهده داشت و میتوان گفت ایشان از پایهگذاران این رشته تحصیلی دانشگاهی در ایران میباشد. وی از سال تحصیلی ۵۱-۱۳۵۰ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز تدریس رشته طراحی صحنه را برعهده داشت.
خورشیدی در سال ۵۸-۱۳۵۷ به دعوت اپرای متروپولیتن نیویورک و جهت مطالعات دانشگاهی به آمریکا رفت و در اپرای متروپولیتن نیویورک و کندی سنتر و دیگر مراکز هنری نیویورک و واشنگتن در کنار بزرگان اپرای نیویورک مانند مینگ چولی، دیوید راپا، استانلی کامپیلو و دیگر بزرگان و معماران آن دیار به همکاری پرداخت و پس از برگشت به کشور در پاییز سال ۱۳۵۸ به تدریس و همکاریهای هنری خود ادامه داد و بالاخره پس از سالها امکان اجرای نخستین تجربه سینمایی برای او فراهم شد. خورشیدی طراحی صحنه یکی از برجستهترین سریالهای تلویزیون ایران را عهدهدار شد. اغلب مردم طراحی درخشان او را در مجموعه «سربدران» به یاد دارند. طراحی صحنه فیلمهای«مجسمه»، «هبوط»، «تابلویی برای عشق» و نمایش «بینوایان» از دیگر آثار معروف و به یاد ماندنی او در این عرصه هنری است.
وی از پاییز سال ۱۳۷۱ تا کنون طراحی صحنه و لباس نمایشهای زیادی را در داخل ایران انجام داده است.تا کنون نمایشگاهی از طراحیها، نقاشیها و مجسمههای او در گالری تهران در دانشگاه تهران، فرهنگسرای بهمن، خانه هنرمندان ایران و گالری مهروا برگزار شده است.
خورشیدی در گفتوگویی درباره بنای تئاتر شهر به انتقاد از معماری این بنا پرداخت و گفت: «من فکر میکنم که تئاتر شهر دارای معماری زیبایی است ولی تئاتری نیست. آن زمانی که داشتند تئاتر شهر را میساختند که البته ساخت آن از سال چهل و هفت شروع شد، با باغ آلبالو در سال پنجاه و یک افتتاح شد، هرگز از یک طراح صحنه جهت این صحنهها استفاده نشد. شما باور بفرمایید که تئاتر شهر انگشت کوچک تئاتر سعدی نمیشد، منظورم از نظر تکنیک صحنه، ابعاد و جایی خاص برای دکور ساختن است. در آن زمان چرا از این آدم کمک نگرفتند؟ اگر این آدم نبود چرا از کسانی که سال ها در اپرا و تئاتر دنیا رفتند و دیدند استفاده نشد؟ معمار آن چرا یک در برای ورود و خروج نگذاشته است؟ در کوچک ترین سالنهای تئاتر اروپا و امریکا اگر در خروجی با علامت اگزیت وجود نداشته باشد اصلاً اجازهٔ افتتاح آن را نمیدهند. شما از یک در وارد میشوید و از یک در هم باید خارج شوید. معمار این بنا آن را مانند پانتئون گرد ساخته است. این گرد بودن تا کی میخواهد کاربرد داشته باشد. شاید شما که طراح هستید وقتی کار من را میبینید متوجه شوید که من چقدر زحمت کشیدهام که تماشاگر بتواند دو طرف صحنه را ببینید. صحنههای طراحی شده در همه سالنهای تئاتر ایران اشتباه است و حتی از نظر ایمنی مشکل دارد. تنها سالنی که صحنه آن خوب و اصولی طراحی و ساخته شده تالار وحدت است.»