اجرای نمایشنامه‌ای از علیرضا نادری در تالار مولوی

نمایش «سه‌پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا» در تالار مولوی روی صحنه رفته است.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی مرکز تئاتر مولوی، نمایش «سه‌پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا» نوشته علیرضا نادری و کارگردانی امیرمحمد ‌شوالی ‌رضایی از ۱۵ آبان ۱۴۰۲ در سالن ‌کوچک تالار ‌مولوی میزبان علاقه‌مندان تئاتر دانشگاهی شده است.

این نمایش که به‌عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد کارگردان آن در دانشگاه تربیت مدرس تولید شده است، هر شب (به‌جز شنبه‌ها) ساعت ۱۷:۳۰ تا ۳۰ آبان روی صحنه می‌رود.

در این نمایش ۵۰ دقیقه‌ای مهدی ‌محمدی، فاطمه ‌زمانی، محسن ‌نوذرپور، بامداد ‌اعلا، نازنین اسعدی، مهران ‌ایمانی‌پور ایفای نقش می‌کنند.

ابوالفضل ‌کریم‌زاده ‌نایینی (دستیار کارگردان)، صبا ‌هلالات (منشی صحنه)، لاله نورالدین موسی (طراح لباس)، اتابک اسدی (طراح صحنه و نور)، نازنین ‌یارویسی (دستیار صحنه و نور)، نازنین ‌یارویسی (اجرای نور)، یاسمین ‌یوسفی‌راد (عکاس) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.

علاقه‌مندان برای دیدن این نمایش می‌توانند از طریق سایت تیوال نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند. همچنین تمامی دانشجویان به‌صورت روزانه و محدود می‌توانند با استفاده از تخفیف دانشجویی با کد tiwallstudents از سامانه مذکور بلیت تهیه کنند.

عاشقانه فراموش‌شده رومئو روی صحنه است

مسعود طیبی نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر ششمین اقتباس خود از آثار ویلیام شکسپیر را با عنوان «نفرین روزالین» در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برد.

در توضیح «نفرین روزالین» آمده است: این اثر نمایشی روایتی از عاشقانه فراموش شده رومئو را به تصویر می‌کشد، نفرینی که سایه غم آن «رومئو و ژولیت» شکسپیر را به ناکامی رساند.

در این نمایش اقتباسی کیوان بهرامی، روژین پناهی، محمد جواد شیخ و یگانه محمدی ایفای نقش می‌کنند.

طراح صحنه مسعود طیبی و محمدجواد شیخ، طراح لباس علیرضا بهروز و زهرا قادری، طراح نور مسعود طیبی و محمدجواد شیخ، گروه کارگردانی محمدجواد بهروز و نیکی نیکخواه، موسیقی محمدجواد بهروز و مدیر روابط عمومی و ارتباطات بین‌الملل این نمایش سمیه طیبی هستند.

انسان/اسب، پنجاه/پنجاه برای دومین بار تمدید شد

نمایش «انسان/اسب، پنجاه/پنجاه» پس از اجراهای موفق برای دومین بار به‌ درخواست تماشاگران تمدید شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی پروژه، نمایش «انسان/اسب، پنجاه/پنجاه» به کارگردانی مرتضی اسماعیل‌کاشی پس از ۱۵۰ اجرای موفق، به درخواست تماشاگران در پردیس تئاتر شهرزاد تا ۱۷ آذر تمدید شد.

این نمایش با بیش از ۱۵۰ اجرای سولداوت و موفق، با استقبال منتقدان و مخاطبان همراه است و در روزهای پایانی هفته ۲ اجرایی است.

در خلاصه داستان این نمایش به نویسندگی مشترک هاله مشتاقی نیا و مرتضی اسماعیل کاشی آمده است: «درهای ساختمان موزه ای که سال ها پیش، اردوگاه مرگ بوده به روی زن و مردِ بازیگری باز می شود. این دو تنها بازماندگانِ آن قربانگاه هستند که از آن جا فرار کرده بودند، ارواحِ کشته‌شدگان که بازیگرانی بودند با فعالیت‌های ضدفاشیستی، فراخوانده می‌شوند و در جهانی وهم‌آلود نمایشی که مجبور بودند زیرِ شکنجه بازی کنند تا زنده بمانند، دوباره جان می‌گیرد.»

بازیگران این نمایش عبارتند از:

علیرضا ‌آریا، محسن ‌ابوالحسن ‌پور، شهاب ‌اشکان، شبنم اسکندری، سوگل ‌اسفندیاری، المیرا ‌بکر، محمدمهدی ‌جهان ‌آرا، افسانه ‌چناقچی، یاسین ‌چهرآذر، فروغ ‌چهره ‌گشا، جواد ‌حسینی، ایمان ‌خاکباز، پریا ‌رستگار، مهدا ‌رضایی، پوریا ‌رفیع ‌بیگی، امیرحسین ‌رئیس‌دانایی، مبینا زیدی، آیدانا سبزواری، صادق‌سپهوند، تاراسلیمی، محبوبه ‌سفیدصالحی، هاله ‌سنکا ‌جوان، اسد ‌غفاری، محمدرضا ‌فتحی، شایان ‌فخری‌طاری، علیرضا ‌فرزانیان، نازنین ‌قاضی ‌زاده، امین کشوری، آرمان ‌کنگاوری، عادله ‌گرشاسبی، نسرین ‌معافی، سید ‌محمد ‌موسوی‌سلیم، امیررضا ‌نیک‌پی، رایحه ‌وصالی، محمدرضاهاتفی، محمدیادگاری، سعید ‌یعقوبی.

هیچ ورزی و هیچ نمائی

نگاهی به نمایش “تلویزیون” به نویسندگی”عبدالحی  شماسی” و کارگردانی ” الهه پور جمشید”

حسن پارسائی

آیا هدف از  تئاتر ارتقاء  ارزش ها  و صفات انسانی  است  یا  آن  که مثلأ برای خنداندن مخاطب به هر قیمتی باید  به  احساسات ، اخلاقیات  و حتا به شعور او  توهین شود؟ این اتفاق  معمولأ ازطریق تمثیلی شدن خود بخود آدم های  کژرفتار و حتا  ُخل و چل روی صحنه، رُخ می دهد. باید یادآور شد که صرفأ با بی شعور یا کودک نما جلوه دادن و یا عصبیت زیادی را  به آدم‌ها نسبت دادن ، نمی توان کسی را خنداند  و  یا یک  متن  و نهایتأ  یک نمایش کمیک تدارک دید.

 

وظیفه اصلی و فلسفی و انسانی هنرارتقاء ارزش هاست؛ حتا در کمیک ترین نمایش ها  هرگز به طور یک سویه  فقط  به معیوب بودن مضحک  شخصیت  یک پرسوناژ  و  خنده دار بودن گفتارها و رفتارهای او و یا چند نفر دیگر پرداخته نمی شود؛ بلکه درمیان همین آدم ها روی هوش و زیرکی و ترفند شناسی یک یا  دو نفر از شخصیت های محوری  نمایش ، به رغم کمیک و  خنده دار بودنشان ، به طور ضمنی  و الزامی تأکید می شود: هنر و از جمله هنر نمایش، غایت ورز، غایت طلب و کمال گراست؛ مقوله زیبائی شناسی هنر تئاتر هم  در چارچوب همین حقیقت تعریف و تبیین می شود.

 

اجرای غیرنمایشی و مضحکه مانند “تلویزیون” به  نویسندگی “عبدالحی شماسی” و کارگردانی ” الهه پور جمشید” در سالن قشقائی تئاتر شهرعملأ فاجعه ای است در کارنامه ضد هنری و ضد فرهنگی نویسنده و کارگردان.

 

در این نمایشواره  هیچ داستان  و  روایتی وجود ندارد؛ هیچ کنش مندی  و کنش زائی کمیک  و  خنده داری هم در میان نیست. متن و اجرا عملأ چیزی جز ” هیچ ورزی” و ” هیچ نمائی”محتوائی نیست: حرکات تند وعصبی،جیغ و داد، گفتار های غیرتئاتری و بگومگوهای”من درآوردی” متن پُرکن،که

 

روی صحنه  وقت اجرا را هم  بیشتر  و  تحمیلی تر کرده  و همزمان هیچ دلیل  با ارزش و باورپذیری  برای آن ها وجود ندارد؛ این وضعیت، آدم های نسبتأ بزرگسال روی صحنه را  عملأ  ُخل و چل و همزمان بسیارعصبی و غیرنرمال نشان داده است.

 

در این اجرا نه پرسوناژی  وجود دارد  و نه می توان  حتا به بازی و بازیگری اندیشید : آدم های روی  صحنه در حرکات  و گفتار شبیه بزرگسال های غیرنرمال  کودک نما هستند. طراحی صحنه  دراماتیکی هم در کار نیست.کارگردانی اجرا هم  بسیار  ضعیف‌تر از کارگردانی  نمایش‌های مدرسه‌ای است: کارگردان حتا ازعهده آسان‌ترین کارهم برنیامده است؛ صندوق بسیار بزرگی را به عنوان تلویزیون وارد صحنه می کند،طوری که تلویزیون در سمت چپ صحنه  و رو به سمت راست قرار می‌گیرد؛ یعنی عملأ برای تماشاگرانی که  سمت چپ سالن نشسته اند،  “نقطه کوری” ایجاد می شود و آن ها برنامه های  تلویزیون را نمی بینند و نمایش هم مدتی همچنان ادامه می یابد.

اجرا هیچ محتوایی  ندارد  و  از ژانر مشخص و دقیقی هم برخوردار نیست: ظاهرأ کمدی نماست ، اما اساسأ کمدی به حساب نمی آید. کسی را شاد نمی کند و نمی خنداند؛ استفاده از موسیقی و ترانه خوانی به اندازه  بی محتوائی و ساختار گسیختگی خود متن و اجرا غیرقابل تحمل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتقاد از ماجرای استعلام‌گیری در نشست حقوق تئاتر

چهارمین نشست حقوق تئاتر با یادی از داریوش مهرجویی، بیان خاطراتی از بهرام بیضایی و انتقاد قطب‌الدین صادقی درباره گرفتن استعلام هنرمندان برگزار شد.

این نشست به عنوان یکی از سلسله نشست‌های حقوق تئاتر که به مساله سانسور می‌پردازد، عصر روز شنبه ۲۰ آبان ماه با حضور جمعی از هنرمندان تئاتر و سینما در سالن استاد جوانمرد خانه تئاتر برپا شد.

در این نشست پنل ابتدایی با حضور شهرام گیل‌آبادی، رییس کانون کارگردانان خانه تئاتر، وحید آگاه، حقوقدان و مشاور حقوقی این انجمن و قطب‌الدین صادقی، کارگردان، نویسنده، پژوهشگر و مدرس تئاتر برگزار شد و در ادامه هنرمندانی چون صدرالدین زاهد، بازیگر و کارگردان باسابقه تئاتر، فریدون جیرانی و علیرضا رییسیان، دو هنرمند فیلمساز مدعو، محسن حسینی، بازیگر و کارگردان تئاتر و بهزاد فراهانی، دیگر هنرمند تئاتر نکاتی را درباره ممیزی در جوامع گوناگون و در دوره‌های متفاوت بیان کردند.

 

قرار بود کیومرث مرادی، کارگردان و مدرس تئاتر و مهدی کوهیان، حقوقدان نیز در این نشست حضور داشته باشند که به دلیل بیماری، نتوانستند به برنامه بیایند.

 

در حاشیه این نشست صادقی که به تازگی برای داوری یک جشنواره استانی دعوت شده است، انتقاد خود را درباره گرفتن استعلام هنرمندان بیان کرد و گفت: مسئولان یکی از جشنواره‌های استانی که قصد داشتند مرا برای داوری دعوت کنند، در تماسی تلفنی با خوشحالی به من اعلام کردند که استعلام مرا گرفته‌اند و مثبت بوده است و می‌توانم داور جشنواره‌شان باشم! که به شدت از این موضوع خشمگین شدم!

 

او در ادامه خطاب به مدیران هنری گفت: چرا به هنرمندان توهین می‌کنید؟! من ۴۰ سال است که در کشورم خودم مشغول کار هنری هستم، چرا به خودتان اجازه می‌دهید که استعلام هنرمندان را بگیرید؟! وقتی چنین رفتار توهین‌آمیزی پیش می‌گیرید، معلوم است که کسانی مانند من داوری این جشنواره را نمی‌پذیریم!

 

در این نشست که به کوشش کانون کارگردانان خانه تئاتر برگزار می‌شود، شهرام گیل آبادی، رییس این انجمن عنوان کرد: با طرح مباحث این نشست‌ها می‌کوشیم رویه‌های غلط موجود مانند تعهد پیش از اجرا و … را که پشتوانه قانونی ندارد، گوشزد کنیم.

 

وی نکاتی را درباره تعریف شغل تئاتر بیان و ابراز تاسف کرد: بسیاری از مشاغل تئاتری به خطر افتاده و عموما گروه‌های زبده درگیر این ماجرا هستند چون مدیران ترجیح می‌دهند با گروه‌های ناشناس که حاشیه‌های کمتری دارند، کار کنند.

 

به گزارش ایسنا در ادامه، وحید آگاه یادآوری کرد: قرار بود در این نشست در خدمت آقای مهرجویی باشیم که از اولین تا آخرین فیلمش درگیر سانسور شد. برای حضور در همین نشست با ایشان هماهنگ شده بود که متاسفانه این امر میسر نشد.

 

سانسور رابطه انسانی بازیگر و تماشاگر را مختل می‌کند

 

در ادامه، صدرالدین زاهد، بازیگر و کارگردان تئاتر به عنوان اولین سخنران برنامه نوشتاری را ارایه کرد. او در این یادداشت، توضیح داد که سانسور چگونه رابطه انسانی میان بازیگر و تماشاگر را دچار اخلال می‎کند.

 

زاهد با بیان اینکه گفتگوهای نمایشی رابطه تنگاتنگی با دموکراسی و آزادی دارند، به تشریح تاریخچه سانسور در جوامع غربی همچون فرانسه پرداخت و در ادامه، تفاوت سانسور را در جوامع غیر دموکراتیک و کشورهای آزاد، توضیح داد که در گروه اول، سانسور به شکل آشکار و در گروه دوم به شکل پنهان رخ می‌دهد.

 

سانسور، دنبال یکسان‌سازی است

 

سپس قطب‌الدین صادقی نیز یادآوری کرد: سانسور دنبال یکسان‌سازی است در حالیکه هنر مبتنی بر سه مفهوم نگاه تازه، سبک و تکنیک است که هر سه نیارمند آزادی است و سانسور نمی‌تواند به اینها چنگ بزند.

 

این نویسنده و کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: سانسور نو اندیشی و قدرت تاثیر را از بین می‌برد در حالیکه هنر یعنی تاثیرگذاری.

 

صادقی با بیان اینکه کمیت‌گرایی ضد فرهنگی در تمام دوره‌ها وجود داشته، خاطرنشان کرد: با وجود این، داوری به نام زمان وجود دارد که بهترین قاضی است و دوره‌های گوناگون را داوری می‌کند.

 

او با برشمردن بحران‌های جامعه در شرایط فعلی ابراز عقیده کرد: الان سه نوع بحران داریم؛ بحران مالی که همه زیر تیغ آن هستیم و در تئاتر به بدترین شکل در جریان است. بحران دوم، بحران معنوی است یعنی هیچ کدام از ما از نظر روحی حال‌مان خوب نیست. این همه خشونت، مرا به شدت دچار احساس ناامنی می‌کند و بدترین نوع ناامنی، ناامنی شغلی است و وای به حال هنرمندان جوان! نبود امنیت، سبب شده هیچکدام آرامش نداشته باشیم. بحران سوم هم بحران فرهنگی است که سبب شده نتوانیم با هم دیالوگ برقرار کنیم. در جامعه ما گفتگو و ارتباط وجود ندارد.

 

صادقی با اشاره به خیل بزرگ دانشجویان تئاتر در سراسر کشور هشدار داد: الان فقط در تهران ۶ هزار دانشجو داریم ولی سالن‌های تئاتر خالی است چون ارتباطی وجود ندارد. ما عادات خوب فرهنگی‌مان را از دست داده‌ایم. همدیگر را دوست نداریم و از یکدیگر طلبکاریم. الان تک تک ما تنهاییم و این ترسناک است. اما بودن با آدم‌های بد خطرناک‌تر است. اینها ربطی به دولت و مسئولان ندارد. به خصایص انسانی ما برمی‌گردد.

 

سینما به عقب برنمی‌گردد

 

در ادامه، فریدون جیرانی با یادی از مهرجویی که خیلی با سانسور درگیر بوده و اغلب فیلم‌هایش دچار این مشکل شده‌اند، تاریخچه سانسور در سینما را در دوره‌های مختلف، مرور کرد و به تشریح تفاوت هر یک از این دوره‌ها پرداخت.

 

او با ارایه یادداشتی، بخشی از گفتگوی بیضایی را که همزمان با اکران فیلم «سگ کشی» انجام شده و درباره مساله سانسور و سوءظن به هنرمندان بود، یادآوری کرد.

 

جیرانی در این نوشتار با اشاره به گشایش فضای فرهنگ و هنر در دوره اصلاحات، ابراز تاسف کرد که این سال‌ها خیلی زود گذشت و بعد از آن شاهد دوره قدرت گرفتن لمپنیزم و تحقیر طبقه متوسط بودیم.

 

به گفته این فیلمساز، فیلمی مانند «جدایی نادر از سیمین» نشانگر شکست آرمان‌های طبقه متوسط بود و حالا دوباره به حذف طبقه متوسط بازگشته‌ایم.

 

جیرانی در عین حال تاکید داشت که با تغییر زمانه، نیازهای جدید شکل می‌گیرد و سینما به عنوان آینه تمام نمای جامعه نمی‌تواند به عقب برگردد بلکه باید در شرایط جدید به حیات خود ادامه دهد.

 

جامعه هنری نباید گسسته باشد

 

سپس علیرضا رییسیان، دیگر فیلمساز حاضر در نشست به عنوان سخنران بعدی برنامه گفت: خودم تمایل به شرکت در این جلسه داشتم چون معتقدم الان جامعه هنری نباید گسسته باشد بلکه نیازمند اتحاد و همدلی هستیم. متاسفانه در شرایط ما واژه‌ها را از معانی تهی می‌کنند این چنین است که جایگزینی واژه ممیزی به جای سانسور، اصلا درست نیست زیرا بر اساس آنچه در فرهنگ لغات آمده، ممیزی هیچ مبنایی در زمینه هنر ندارد.

 

او یادآوری کرد: در سینمای ما سانسور همزمان با ساخت فیلم شروع شده چون همیشه نسبت به هنرمندان سوءظن وجود داشته است. پیش از انقلاب فکر کردند اگر این جریان را به خواست مخاطب به سمت ابتذال ببرند، مساله حل می‌شود. به همین دلیل دهه ۵۰ حرکت سینما رشد چشمگیری داشت تا اینکه سال ۵۶ کلا آن سینما از بین رفت. بعد از انقلاب که دولت متولی ساخت فیلم شد، همه مقدرات سینما را در اختیار گرفت.

 

رییسیان با اشاره به اینکه یکسان‌سازیِ مورد نظرِ سانسور با ذات بشر در تعارض است، خاطرنشان کرد: به همین دلیل هرگز سانسور جلوتر از هنرمند نیست و نمونه‌های آن در تمام جهان هست. البته ما در یک جایی با بعضی مسائل کنار آمدیم چون دنبال هدف والاتری بودیم اما اصولا در سینمای ما سانسور همیشه یقه فیلم‌های فرهنگی و روشنفکری را گرفته و با فیلمفارسی کاری نداشته است.

 

این کارگردان با اشاره به شرایط دشوار ساخت فیلم در وضعیت فعلی افزود: الان فقط دو گونه فیلم می‌تواند ساخته شود. سینمای هنری امکان تولید ندارد چون به لحاظ اقتصادی اصلا توجیهی ندارد. یا باید فیلمفارسی ساخت یا سفارشی به همین دلیل  از ۴ سال پیش،گفتم دیگر فیلم نمی‌سازم.

 

رییسیان اضافه کرد: الان حال سالن‌های سینما خوب است ولی آیا سینمای ایران هم حالش خوب است؟ وزیر ارشاد درباره فرهنگ و هنر اصلا صحبت نمی‌کند و هیچ قراری با هنرمندان نگذاشته است. در حالیکه در تمام جهان، حمایت از هنر جزو وظایف دولت‌هاست. اصلا قرار نیست فقط مردم از آثار هنری حمایت کنند اما در حال حاضر دولت فقط از فیلم‌های پروپاگاندا یا کافه‌ای حمایت می‌کند ولی اینها نباید سبب شود که ما آنچه را به عنوان فرهنگ و هنر ساخته‌ایم، کنار بگذاریم چون برنامه‌ای دارند برای رسیدن به ابتذال و ما باید راه برون رفت از این وضعیت را بیابیم. نباید اجازه تعطیلی این همه فکر و تجربه را بدهیم زیرا نه تنها به خودمان بلکه به آیندگان هم باید پاسخگو باشیم. بنابراین انفعال راه درستی نیست و باید کنش داشته باشیم اما اگر امروز همه چیز برای ساخت فیلم مهیا باشد، من کار نمی‌کنم چون مسئولان هنری باید متوجه اشتباه خود بشوند.

 

مشکل اساسی، خودمان هستیم

 

در ادامه، بهزاد فراهانی، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان طی سخنان کوتاهی، به چاره‌جویی در برابر سانسور اشاره کرد و افزود: در تمامی این گفته‌ها، صحبت این است که چه کنیم، این کارِ سانسور است. با کسانی طرفی که دانشی درباره هنر ندارند. در شرایط تاریخی هستیم که سانسور خود را به ساخت اثر هنری ارجح می‌داند. وقتی مدیران، خودشان قانون اساسی را لغو می کنند، چه کنیم.

 

او تاکید کرد: مشکل اساسی خودمان هستیم چون وحدت صنفی نداریم. پشت هم برای یکدیگر می‌زنیم. با هم همدلی نداریم در حالیکه جز وحدت، هیچ راهی نداریم. تا اتحادیه هنرمندان این ملک شکل نگیرد، راه به جایی نمی‌بریم و در وهله اول باید صنف خود و منافع صنفی خود را بشناسیم.

 

خودسانسوری، عادتمان شده

 

سپس محسن حسینی به عنوان آخرین سخنران برنامه گفت: خط‌کشی میان هنرها خیلی مشکل‌ساز و کار مسئولان است تا میان هنرمندان جدایی بیاورد ولی ما خودمان نباید این نگاه را داشته باشیم و جای تاسف است که در عمل هوای هم صنفی‌های خود را نداریم.

 

این بازیگر و کارگردان افزود: ما تنها با سانسور مواجه نیستیم بلکه خودسانسوری سال‌هاست عادت‌مان شده است.

 

او به تشریح تجربیات خود درباره خودسانسوری پرداخت و ادامه داد: ما با سانسور مبارزه نکردیم.

 

حسینی در ادامه سخنانش به برخورد بیضایی با سانسور پرداخت و با اشاره به زمینه نگارش نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» افزود: بیضایی در این نمایشنامه که یکی از شاهکارهای اوست،  با ترفندی جانانه به مساله بازبینی و سانسور پرداخته است. هرچند نمایش درباره حضرت علی است، به موضوعات روز می‌پردازد.

 

او همچنین با اشاره به ماجرای دیگر نمایشنامه بیضایی با عنوان «ندبه» یادآوری کرد که این نمایشنامه قبل و بعد از انقلاب دچار سانسور شده است.

 

حسینی گفت : آرزو داشتم هر دو نمایشنامه را اجرا کنم که محقق نشد.

 

این هنرمند سپس به تشریح وضعیت سانسور در کشوری مانند آلمان پرداخت و توضیح داد: شخصیتی مانند گوبلز، سیاستمدار آلمانی، بسیار دانشمند بوده و سینما، رادیو و مطبوعات برایش خیلی مهم بوده است. گوبلز معتقد بود سانسور باید آنچنان قوی باشد که عطر آریایی، از میان خطوط و فضای سفید اثر به مشام برسد.

 

در بخش دیگری از این نشست، گیل آبادی به اصل ۲۵ قانون اساسی که مبتنی بر غیرقانونی بودن سانسور است و نیز به ممنوعیت تفتیش عقاید اشاره و تاکید کرد که قانون برای پشتیبانی از شهروندان است و اگر چنین نکند به چه کاری می‌آید.

 

او خاطرنشان کرد: اگر فضای گفتن و شنیدن نباشد، از کف خیابان سر در می‌آوریم . لازمه هنر نیاز به شنیدن و گفتن است که حالا دارد از هنر ما سلب می‌شود.

 

آگاه نیز درباره ممنوعیت تعدادی از هنرمندان از انجام کار هنری گفت: ممنوع‌الفعالیتی حتما باید بر اساس قانون و حکم رسمی قوه قضاییه باشد. هیچ یک از مقامات اداری و اجرایی حق ندارند کسی را از کار ممنوع کنند چون این کار فقط بر عهده قوه قضاییه است .الان زمانی است که صنف باید در این زمینه مطالبه‌گری‌کند و وقتی یک نفر ممنوع‌الفعالیت شد، باید این موضوع مطبوعاتی و پیگیری شود. ضمن اینکه جلسات صدور مجوز باید به شکل علنی برگزار شود و هنرمند بتواند پیگیر حقوق کار خود باشد.

 

یک ملاقات ساده با فرزند علی سلیمانی در تئاتر شهر

نمایش محیطی «یک ملاقات ساده» نوشته و به کارگردانی جواد تولمی از یکشنبه ۲۱ آبان‌ماه در تئاترشهر به صحنه‌ می‌رود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی مجموعه تئاترشهر،‌ نمایش محیطی «یک ملاقات ساده» نوشته و به کارگردانی جواد تولمی از یکشنبه ۲۱ آبان‌ماه، ساعت ۱۶:۳۰ در کافه‌تریای اصلی تئاترشهر به صحنه‌ می‌رود.

در نمایش «یک ملاقات ساده» سبا سلیمانی، عباس علیرضا و مطهره قدسی‌زاده به عنوان بازیگر، ‌ایفای نقش می‌کنند.

«یک ملاقات ساده» نمایشی است بر پایه روابط و مناسبات بینانسلی با رویکردی روانشناسانه که به اختلافات و شکاف بین دو نسل و گسست خانواده می پردازد. «گلسا» ‌دختری که سالها به همراه مادر خود در خارج از کشور، زندگی کرده به امید زندگی بهتر و ماندن، پیش پدر برگشته ولی در ایجاد ارتباط با پدر موفق نیست…

سایر عوامل اجرایی این نمایش عبارتند از دستیار کارگردان و برنامه ریز: ساجده باقری، طراحی و ساخت ماسک: بهمن صنیعی، اجرای گریم: فریدون نصیری‌نژاد، ساخت و تولید محتوا: سبا سلیمانی و هدیه شریفی،‌ طراحی پوستر و بروشور: حسین باقری.

بازیگری که خود را خوش شانس می‌داند

کلنل

سیامک صفری خود را بازیگری خوش شانس می‌داند که بخت با او یار بوده و در بخش بزرگی از آثار درخشان تئاتر بازی کرده و به قول خودش کمتر در انتخاب‌هایش به جاده خاکی زده است.

اگر شما هم در دو دهه اخیر جزو تماشاگران تئاتر بوده‌اید، قطعا بخشی از خاطرات خوش‌تان با نام سیامک صفری گره خورده است. بازیگری که در تعداد زیادی از نمایش‌های خاطره‌انگیز کشورمان بازی کرده است.

او این روزها با بازی در دو نقش قوام السلطنه و ملک‌الشعرای بهار در نمایش «کلنل» در تالار وحدت روی صحنه می‌رود.

به انگیزه بازی‌اش در این نمایش گفتگویی با او داریم.

آنچه پیش‌رو دارید، گفتگوی ایسنا با این بازیگر است؛ گفتگویی که در خلال آن یادی می‌کنیم از نمایش‌های خاطره‌انگیزی که با بازی سیامک صفری برایمان دیدنی‌تر شدند.

شما قبلا هم نقش افراد واقعی را که در تاریخ کشورمان حضور داشته‌اند، بازی کرده‌اید، از آغا محمد خان تا جامه‌دار و … اصولا بازی در نقش کارکترهای واقعی که ممکن است تماشاگر نسبت به آنان اطلاعات، دیدگاه‌هایی یا حتی تعصباتی داشته باشد، چگونه تجربه‌ای است؟

اولین برداشت درباره این کارکترها این است که بازیگر باید به آن پرسوناژها وفادار بماند ولی بازیگر در چارچوب و ظرفیتی که متن از آن شخصیت تعریف می‌کند، می‌تواند کار کند. جالب است که بگویم وقتی در نقش پرسوناژی تاریخی بازی می‌کنم که برای مردم آشناست، خیلی به این فکر نمی‌کنم که باید تلاش کنم شبیه او باشم و معتقدم آنچه متن از آن پرسوناژ معرفی می‌کند، محل شکل‌گیری بازی بازیگر است. مثلا در همین نمایش «کلنل» با دو پرسوناژ رو به رو هستم؛ ملک شعرای بهار و قوام‌السلطنه. بهار ضمن اینکه عنصری سیاسی است، شخصیتی ادبی، روزنامه‌نگار، شاعر و … بوده است ولی قوام‌السلطنه فردی سیاستمدار بوده.

کدام یک از این دو شخصیت برایتان جذاب‌تر است؟

منهای همه خصوصیاتی که برشمردم، وقتی با این دو پرسوناژ رو به رو شدم و ظرفیت‌های هر یک از آنان را در متن دیدم، بیشتر جذب قوام شدم چون صحنه‌ای که در آن نقش بهار را بازی می‌کنم، به نظرم خیلی محدود است و ابعاد مختلف این پرسوناژ را نشان نمی‌دهد. صرفا به انگیزه حضور در دفتر بهار، یکسری اطلاعات ارایه می‌شود. به همین دلیل برای من خیلی جای کار نداشت. ولی قوام را دو موقعیت می‌دیدیم؛ یکی وقتی که والی خراسان است و با کلنل رو به رو می‌شود و او را جوانی می‌بیند که کله‌ای پر باد و ایده‌هایی عجیب و غریب دارد و یک بار هم او را در موقعیتی می‌بینیم که توقیفش کرده‌اند و واکنش‌ها یا دیدگاه‌هایش را نسبت به این وضعیت می‌بینیم. در همین محدوده کوچک، قوام برای من پرسوناژ جذاب‌تری بود اما من برای بازی در نقش او تلاش زیادی نمی‌کنم و این طور نیست که خیلی تحقیق و جست و جو کنم. بلکه یک اطلاعات کلی درباره او دارم.

چرا؟ به منابع تاریخی اعتماد ندارید؟

اگر اسم متن به جای «کلنل»، احمد قوام‌السلطنه بود و قرار بود من این نقش را بازی کنم، حتما آن را دنبال می‌کردم تا ابعاد مختلف این شخصیت و تجربیات او را به دست آورم ولی در ظرفیت این متن، نیازی نمی‌دیدم که خیلی کنکاش کنم در حالیکه مثلا نمایشنامه «شکار روباه» مرا علاقه‌مند کرد که در تاریخ درباره آغا محمد خان قاجار جست و جو کنم و نتیجه‌اش آن شد که این پرسوناژ ضمن تاریخی بودن، از ذهن و تخیل نویسنده و کارگردان و بازیگر هم عبور کرده بود. به طوری که ما لحظاتی را از این شخصیت می‌دیدیم که در تاریخ وجود ندارد مانند پیچیدگی‌های عاطفی‌اش یا ارتباطش را با مضمون عشق یا نگاهش به خشونت و … موضوعاتی که در تاریخ نمی‌توانی درباره پرسوناژی مانند آغا محمد خان به دست آوری ولی در تئاتر تعریف شد. در نمایش«کلنل» هم قوام‌السلطنه عنصری است که کلنل از کنار او عبور می‌کند. ظرفیتی که متن از این پرسوناژهایی مانند قوام یا بهار معرفی می‌کند، خیلی عمیق و گسترده نبود که رغبت کنم فراتر از اینها درباره‌شان جستجو کنم.

قوام این قابلیت را دارد که به نقش محوری یک اثر هنری تبدیل شود؟

بله. پرسوناژ جذاب، عمیق و هوشیاری است و اگر در تاریخ درباره او جستجو کنیم، متوجه جذابیت و اثرگذاری او در دوره خودش می‌شویم. البته با قضاوتی که تئاتر درباره افراد دارد و نه قضاوت صرفا تاریخی. در همین نمایش «کلنل» اشاره‌هایی که به شخصیت قوام می‌شود، نشان می‌دهد ظرفیت خوبی دارد برای تبدیل شدن به یک شخصیت محوری و می‌توان روایت نمایشی او را کار کرد و گسترش داد.

شکار روباه

شکار روباه

به عنوان بازیگری که چند نقش تاریخی بازی کرده‌اید، فکر می‌کنید چقدر در آثار نمایشی‌ به شخصیت‌های مهم ملی و تاریخی‌مان می‌پردازیم تا تلنگری باشد برای مخاطب که درباره آن شخصیت‌ها و آن برهه تاریخی مطالعه کند؟

تجربه خود من هم در برخورد با مخاطب است. واکنش مثبتی که مردم نسبت به این گونه شخصیت‌ها نشان می‌دهند، نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژهاست. همین الان در برخورد با نمایش «کلنل»، شاید بسیاری از تماشاگران، این شخصیت را خیلی نمی‌شناختند ولی با دیدن نمایش برایشان جالب می‌شود که چه آدم عجیب و پرکار و میهن دوستی بوده و نسبت به او خیلی سمپاتی پیدا می‌کنند. تجربیاتی که داشته‌ام مانند نمایش «شکار روباه» که برگرفته از شخصیت آغامحمد خان قاجار است یا «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار…» که نقش دلاکی را بازی می‌کردم که شاهد قتل میرزاتقی خان فراهانی است، استقبال و توجه مردم نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژها بود. الان هم در این اجرا با همین موضوع مواجهیم.

شما در تالار وحدت در چند نمایش خاطره‌انگیز بازی کرده‌اید؛ از همین «شکار روباه» و «خاطرات و کابوس‌ها» که گفتید تا «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» و … حالا بعد از چند سال در «کلنل» روی صحنه این تالار هستید. در فاصله میان این نمایش‌ها تا «کلنل»، فضای تئاتر چقدر عوض شده است؟

برای من خیلی. من با هنرمندی کار کردم که معلم من است و اجراهای خیلی زیادی را با هم در این تالار روی صحنه بردیم که نامش دکتر علی رفیعی است که هم سبک هنری خودش را به خوبی می‌شناسد و هم آن را درست انتقال می‌دهد و کارهای بزرگی در تالار وحدت روی صحنه آورد مانند «یک روز خاطره‌انگیز از زندگی داشمند بزرگ وو»، «عروسی خون»، «یادگار سال‌های شن» که قبل از این نمایش‌ها اجرا شدند و مثلا همین «یادگار سال‌های شن» از نظر طراحی، بی‌نظیر بود. امروز چیزی از دستم رفته و آن امکان کار با دکتر رفیعی است. اصلا مدتی از تئاتر دور بوده‌ام. با این اجرا بعد از مدت‌ها دوباره کار می‌کنم. نمی‌خواهم بگویم فضای تئاتر بد شده یا خوب ولی این تغییر را حس می‌کنم.

دن کامیلو

بخصوص که شما با بسیاری از کارگردان‌های خوب تئاتر همکاری داشته‌اید که مدتی است از فضای کار دور بوده‌اند.

بله، با زنده‌یاد آتیلا پسیانی کار کردم. به عنوان یک کارگردان خلاق که همیشه نگاهی تازه و جوان داشت، برایم خیلی جذاب بود یا فرهاد مهندس‌پور که ۳ نمایش با او کار کردم و حالا سال‌هاست کار نمی‌کند. این فرصت را داشتم که با آدم‌های درجه یکی کار کنم. مثل کورش نریمانی که فصل مفصلی داشتیم از اجراهای خلاقی که او داشت و نوع نگاهش که ویژه است. کورش در سبک تئاتری خود، یک کارگردان کاملا منحصر به فرد است. با نادر برهانی مرند چند اجرای خیلی خوب داشتیم، با علیرضا نادری عزیز، نمایشی بسیار زیبا کار کردیم که جزییاتی دیوانه‌کننده داشت یا حسین پاکدل که دو اجرای خیلی خوب با هم داشتیم؛ «سمفونی درد» متن بسیار جذابی داشت و خیلی اجرای مدرن و قشنگی بود و تیم خوبی هم داشتیم و نمایش دیگری هم داشتیم به اسم «عشق و عالیجناب» که فقط یک شب در جشنواره اجرا شد و نفهمیدم چرا آن همه زحمتی که کشیدیم، در همین یک اجرا خلاصه شد. به هر حال حیف شد چون کار قشنگی بود درباره دکتر مصدق. با حسین کیانی تجربیات خوبی داشتیم. او هم در نوع تئاتر خود، کاربلد بود یا همایون غنی‌زاده که در نسل جوان، یکی از درجه‌یک‌هاست که نبوغ عجیبی در میزانسن کردن و نگاه به صحنه دارد و همیشه هم کارهایش عالی، خلاقانه و حیرت‌انگیز بوده و خوشبختانه من در دو تا از کارهایش بازی کرده‌ام. امیدوارم اسمی را از قلم ننداخته باشم ولی همانطور که می‌بینید آدم خوش شانسی بودم! بازیگری بوده‌ام که بیشتر اوقات در کارهایی حضور داشته‌ام که اتفاقات خوبی رقم زده‌اند و خیلی کم پیش آمد که به جاده خاکی زده باشم.  بیشتر اوقات با کارگردان‌های خوب همکاری کرده‌ام که متن‌های جذابی اجرا کردند و من هم پرسوناژهای خوبی را بازی کرده‌ام که می‌توانم مدعی باشم خیلی‌ها با دیدن همین اجراها به تئاتر علاقه‌مند شدند و به تماشاگران آن اضافه شدند. به همین دلیل فکر می‌کنم مجموعه حضورم در تئاتر یک نوع شانس بود.

این موضوع هم خوشحال‌کننده است و هم حسرت‌برانگیز.

بله وقتی دور می‌شوی و دیگر آن تجربه‌ها تکرار نمی‌شود، کمی حال آدم گرفته می‌شود.

همسایه آقا

اگر این نام‌هایی را که گفتید به عنوان بخشی از سرمایه‌های انسانی کشورمان در نظر بگیریم، چقدر از این سرمایه‌ها درست استفاده کرده‌ایم؟

به نظر من ظرفیت این افراد خیلی بزرگ‌تر از چیزی بود که ما از آن بهره بردیم. ما از بخش کوچکی از بودن و حضور آنان بهره‌مند شدیم.

در این سال‌ها به جز بازیگری، کارگردانی هم کرده‌اید. چقدر کارگردانی برایتان در اولویت است؟

من شاگرد هنرمندی به نام علی رفیعی هستم که فقط بازیگر تربیت نمی‌کند، او طراح صحنه، نویسنده، کارگردان و … تربیت می‌کند. من همیشه دو زانو جلوی او نشسته‌ام برای یادگیری. هرچند متاسفانه هیچ وقت نتوانسته‌ام آنچه را که از او یاد گرفته‌ام، متناسب با ظرفیتی که بوده، به کار ببرم ولی به کارگردانی، نوشتن و نگاه به صحنه گرایش دارم. معلمم آن نگاه را به من داده. وقتی هم تئاتری را می‌بینم، به تمام جزییات آن دقت می‌کنم و اغلب متوجه می‌شوم از خیلی از عناصر نمایشی به خوبی استفاده نشده است.

خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار…

چقدر تئاتر می‌بینید؟

خیلی کم. برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت می‌کند و مانع می‌شود شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم که چرا خودم کار نمی‌کنم. خیلی از اجراها را ندیده‌ام. از آنها تعریف هم شنیده‌ام، افسوس هم می‌خورم ولی …

برنامه‌ای دارید برای یک کار جدید؟

دوست دارم متن جمع و جوری با دو سه بازیگر پیدا کنم و خودم هم کارگردانی کنم و هم بازی. فعلا مشغول خواندن نمایشنامه هستم. دوست دارم کمی خودم را به سمت تئاتر بکشانم. احساس می‌کنم از آن دور شده‌ام و چون می‌دانم چه کار سختی است، می‌خواهم زودتر به سمت آن برگردم که کم‌کم دچار ترس از آن نشوم. اگر از این دورتر بشوم، دیگر جرات نمی‌کنم به تئاتر برگردم چون می‌دانم چه کار سختی است.

کار سختی شده یا همیشه بوده؟

همیشه بوده. تئاتر کار آسانی نیست بلکه بسیار سخت است و خلاقانه.

برای سینما برنامه‌ای دارید؟

اگر پیشنهاد بازی باشد، کار می‌کنم ولی سینما اصلا بحث دیگری است و به نظرم با تئاتر خیلی متفاوت است. از نظر من دنیای سینما و تئاتر ربط چندانی به هم ندارند. تئاتر، جای دیگری است. شاید هم اشتباه می‌کنم ولی به نظر من این طور می‌آید.

 

فروش میلیاردی دو نمایش در تئاتر شهر

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به صحنه رفته در مجموعه تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان سال ۱۴۰۲ مشخص شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی، آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌ تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه و کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر و نمایش‌های تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ اعلام شد.

نمایش «پدر» به کارگردانی آروند دشت‌آرای که از روز ۱۷ مهرماه در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ تماشاگر و قیمت بلیت ۲۰۰ و ۱۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده با مجموع ۲۹ اجرا و میزبانی از ۱۲ هزار و ۶۱۵ مخاطب با احتساب بلیت تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان ۲ میلیارد و ۴۵ میلیون و ۵۸۰ هزار تومان فروش داشته است.

نمایش «آواز عاشقانه دختر دیوانه» به کارگردانی آروند دشت‌آرای که اجرای خود را از ۷ آبان در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ تا ۲۵۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۲ اجرا و جلب ۵ هزار و ۲۲۸ تماشاگر، توانست به فروش معادل ۱ میلیارد و ۹۴ میلیون و ۸۱۰ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «این دنیا یه کنسرت به من بدهکاره» به کارگردانی سهند خیرآبادی که اجرای خود را از ۹ آبان ماه در تالار چهارسو با ظرفیت ۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۸۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۰ اجرا و جلب ۱ هزار و ۲۹۰ تماشاگر، توانسته به فروش معادل ۱۹۳ میلیون و ۳۲ هزارتومانی دست پیدا کند.

نمایش «یادگار» به کارگردانی مهرداد کوروش‌نیا که اجرای خود را از ۱۶ آبان در تالار چهارسو با ظرفیت ۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۴ اجرا و جلب ۱۹۰ تماشاگر، توانسته به فروش معادل ۱۰ میلیون و ۵۶ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «تله وزیون» به کارگردانی الهه پورجمشید نیز که اجرای خود را از روز ۲۱ مهرماه در تالار قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان آغاز کرده، با ۲۴ اجرا توانسته ۱ هزار و ۷۶۱ تماشاگر را به سالن اجرا جلب کند و به فروشی معادل ۱۵۴ میلیون و ۴۷۶ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «نفرین رزالین» به کارگردانی مسعود طیبی نیز که اجرای خود را از روز ۱۶ آبان در تالار قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان آغاز کرده، با ۴ اجرا توانسته ۳۷۶ تماشاگر را به سالن جلب کند و به فروشی معادل ۳۷ میلیون و ۳۹۲ هزار تومان دست یابد.

نمایش «حقایقی درباره سگ‌ها و گربه‌ها» به کارگردانی محمدهادی عطایی که از روز پنجشنبه ۲۰ مهرماه در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر و قیمت بلیت ۱۱۰ هزار تومان به صحنه رفته بود، با مجموع ۲۵ اجرا و جلب ۱ هزار و ۲۴۴ تماشاگر و فروش ۱۰۱ میلیون و ۴۲۰ هزار تومان، ‌روز جمعه ۱۹ آبان، به اجرای خود پایان داد.

همچنین نمایش «مامان» به کارگردانی الهام سلج محمودی که از روز یکشنبه ۸ آبان در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر و قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده، ‌ با مجموع ۱۱ اجرا، توانست ۶۷۸ تماشاگر جلب کند و به فروشی معادل ۵۱ میلیون و ۴۲۰ هزار تومان دست یابد.

نمایش «زندگی من، یک من ساده» به کارگردانی محمدعلی زمانی نیز که از روز ۱۴ آبان در کارگاه نمایش با ظرفیت صندلی ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۸۰ هزارتومان روی صحنه رفته است، با ۶ اجرا و جذب ۱۲۴ تماشاگر توانسته به فروش ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان دست پیدا کند.

تالار هنر و رکورد شکنی ۲ نمایش کودک و نوجوان

آمار نمایش «دوره‌گردها» به کارگردانی علی فروتن و نمایش «سیندرلا» به کارگردانی مریم کاظمی دو نمایش روی صحنه تالار هنر از استقبال چشمگیر خانواده‌ها از نمایش‌های کودک و نوجوان حکایت می‌کند.

«دوره‌گردها» تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان و با پشت سر گذاشتن ۳۳ اجرا میزبان ۴۹۴۸۹ تماشاگر بوده و درمجموع با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان به فروش ۴۲۹ میلیون و ۹۱۶ هزار و ۷۱۰ تومان دست پیداکرده است، این نمایش در ساعت ۱۷:۳۰ اجرا می‌شود.

نمایش «سیندرلا» نیز تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان و با پشت سر گذاشتن ۲۳ اجرا میزبان ۳۵۰۲ تماشاگر بوده و در مجموع با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، مهمان و تخفیف‌دار به فروش ۲۸۴ میلیون و ۴۹۰ هزار و ۵۴۵ تومان رسیده است. این نمایش در ساعت ۱۹ اجرا می‌شود.

تالار هنر درمجموع ۲۴۲ صندلی برای میزبانی مخاطبان دارد، گفتنی است که دو نمایش یادشده تا ۲۶ آبان ماه در تالار هنر روی صحنه خواهند بود.

تماشاخانه سنگلج و دو نمایش ایرانی

تماشاخانه سنگلج با دو نمایش «زال و رودابه» به کارگردانی محمد حاج‌محمدی و «ناآرامسایشگاه» به کارگردانی محسن آزاد را روی صحنه دارد.

نمایش «زال و رودابه» که از ۵ آبان اجرای خود را آغاز کرده تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان میزبان ۵۶۶ تماشاگر بوده است. فروش این نمایش با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان ۱۲ میلیون و ۹۲ هزار و ۵۰۰ تومان ثبت‌شده است.

نمایش «ناآرامسایشگاه» نیز که از اول آبان ماه روی صحنه رفته با ۱۶ اجرایی که پشت سر گذاشته میزبان ۱۶۸۶ تماشاگر بوده است. گیشه این نمایش نیز با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان به مبلغ ۴۰ میلیون و ۴۶۳ هزارتومان رسیده است.

برگزاری نشست هم‌اندیشی انجمن عکاسان

نشست هم‌اندیشی اعضای انجمن عکاسان خانه تئاتر، روز چهارشنبه ۱۷ آبان در عمارت خانه تئاتر برگزار شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی انجمن عکاسان خانه تئاتر، نشست هم‌اندیشی اعضای انجمن، با موضوع خوانش و بررسی آیین‌نامه، مرام‌نامه و شیوه‌نامه عکاسان و همچنین تعیین مسئولین و اعضای کارگروه‌های مختلف انجمن با حضور ابراهیم حسینی رییس هیات مدیره، محبوبه فرج‌الهی نایب رییس هیات مدیره، رضا جاویدی عضو اصلی هیات مدیره، هادی نوید بازرس، میلاد بهشتی دبیر، حسین گلستان بازرس علی‌البدل و جمعی از اعضای انجمن در ساعت ۱۶ تا ۱۸ روز چهارشنبه مورخ ۱۷ آبان ۱۴۰۲ در سالن جوانمرد عمارت خانه تئاتر برگزار شد.

در این نشست، هادی نوید بازرس انجمن به خوانش آیین‌نامه و مرام‌نامه پرداخت و تمامی مفاد آن را تشریح کرد، در ادامه محبوبه فرج‌الهی نایب رییس انجمن، گزارشی از تشکیل کارگروه‌ها قرائت کرد و افزود: هیات رییسه و بازرس پنج کار گروه به شرح زیر را به تصویب رساندند:

۱. کارگروه آموزش شامل فتوکال، معرفی اعضای انجمن به سایر اصناف، برگزاری ورک‌شاپ‌های آموزشی، معرفی کتاب، نقد و بررسی عکس، تولید محتوا ویدیو و فیلم‌های آموزشی

۲. کارگروه جشنواره، نمایشگاه و سفر که شامل مسابقات دوره‌ای عکاسان درون‌گروهی انجمن، بخش اطلاع‌رسانی بین‌المللی عکاسی و برگزاری سفرهای عکاسی به همراه آموزش

۳. کارگروه طراحی گرافیک و تبلیغات

۴. کارگروه چشم‌انداز و برنامه‌ریزی شامل پیش‌بینی برنامه‌های آینده و ارتباط انجمن با خانه تئاتر و برنامه‌ریزی‌های راهبردی

۵. کارگروه روابط عمومی

ابراهیم حسینی رییس انجمن هم به شرح جزء به جزء کارگروه‌ها پرداخت و توضیحاتی در این خصوص ارائه کرد، همچنین حسین آقامحمدکاشی به عنوان مسئول کارگروه جشنواره، نمایشگاه و سفر و پیام احمدی کاشانی، به عنوان عضو کارگروه روابط عمومی منصوب شدند، در پایان اعضا سوالات خود را در خصوص آیین‌نامه و مرام‌نامه از بازرس و رییس هیات رییسه انجمن مطرح کردند.

کتاب عکاسی تئاتر منتشر شد

نخستین کتاب در رابطه با عکاسی تئاتر که در اوایل سال شصت توسط مرکز هنرهای نمایشی چاپ و تکثیر شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر فتانه داده‌خواه را می‌توان از نخستین بانوان عکاس تئاتر قلمداد کرد، که در دهه شصت و هفتاد در این زمینه فعالیت جدی و مثمر داشت و آثار او از نمایش های آن دوران گنجینه ایی بسیار ارزشمند محسوب می‌شود.


ابراهیم حسینی درباره این کتاب نوشته است، آثار رنگی و سیاه و سفید کتاب، بسیار هوشمندانه انتخاب شده است، چرا که از عکس های خبری و تبلیغاتی‌نمایش‌ها و پرتره‌نگاری صرف بازیگران خبری نیست و عکس‌هایی به کتاب راه یافته‌اند که از لحاظ ترکیب‌بندی، نور و سایر پارامترهای عکاسی تئاتر قابل اعتنا بوده، و عکاس در انتخاب آثار کتاب مرعوب بازیگران مطرح آن دوران نبوده، و صرفا مانند فرم در طراحی صحنه از آنها در جهت ترکیب‌بندی مناسب، بهره برده است.

 


بعضی عکس‌ها از لحاظ انتخاب ثبت زمان عکس نسبت به نورپردازی نمایش و فرم بازیگران نمایش در همان لحظه، به یک همخوانی زبیا از لحاظ بصری رسیده که مخاطب در مواجهه با اثر، یک لحظه دیداری و حظ بصری را تجربه می‌کند.
در انتها، چاپ چنین کتابی با عکس‌های استاندارد هنوز قابل دیدن و گفتگو است، در آن دوران که عکاسی تئاتر مانند این دوران جدی نبود و بیشتر به عنوان عکس یادگاری از نمایش، بسنده می‌شد، بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است.

 

پ ن: عکس های مطالب از پیچ انجمن عکاسان خانه تیاتر