نگاهی به نمایش ” استرالیا ” به قلم ” پیام لاریان ” و به کارگردانی ” حسنا قبادی و افسانه محمدی”
حسن پارسائی
هنر نمایش کثرت گرا است؛ در آن عناصر تعیین کنندهای مثل تم ،طرح،حادثه، پرسوناژ،دیالوگ و زمان و مکان در رابطه با شکلگیری یک داستان یا یک موقعیت روائی نتیجهدار و غایتمند موجودیت پیدا میکنند و هرگز نمیتوان عناصر اصلی، کنشزا و تقابلگرای آن را که سبب بازخوردی شدن بخشهائی از معنای خود زندگی میشود، نادیده گرفت. لذا توجه و تأکید محدود فقط بر دو یا سه عنصر از عناصر فوق نشانگر کژ فهمی و حتا زیر پا گذاشتن ارزشهایی است که تئاتر میآفزیند و عرضه میکند .
اجرای صرفأ متکی بر کلام ” استرالیا” به قلم ” پیام لاریان” وکارگردانی ” حسنا قبادی و افسانه محمدی” که هم اکنون در کارگاه نمایش تئاتر شهر اجرا میشود، نمونه بارز و آشکار این استنباط غلط از مدیوم نمایش است.
در ناکجا آبادی از یک ساحل برزخی ، یک زن افغانی و دو مرد احتمالأ ایرانی که قصد مهاجرت دارند،درمانده و وامانده اتراق کردهاند تا درهر فرصتی هرطور شده از دریا بگذرند ،خود را به استرالیا برسانند و آنجا به عنوان پناهنده زندگی بکنند. این افراد وابستگی فامیلی و داستانی عمیق و تعریف شدهای به هم ندارند. نویسنده خیلی محافظهکارانه مهمترین موضوع – یعنی این که آن ها چرا به کشور و سرزمین خود پشت میکنند – را توضیح نمیدهد .
این افراد تک تک و بر خلاف عرف نمایش و تئاتر رو به تماشاگران می ایستند و هرکدام بسرآمده های خود را در قالب “مونولوگهای ترکیبی”، که فرآوردهای مخلوط و نامتجانس شامل ” مونولوگ و گزارش ” است، را بیان میکنند؛ آنها اغلب از موقعیت موجود ناراحتاند، اما به طور متناقضی باز به کشور خود باز نمیگردند.
افراد مورد نظر گاهی و برای مدت قابل توجهی در تاریکی کامل صحنه فقط حرف میزنند: علت این ضایعه معلوم نیست که چرا تئاتر ایران به این فاجعه و مرض مسری دچار شده است؛ میتوان گفت که این تراژدی خاصی است که در این سرزمین برای تئاتر اتفاق افتاده است.
روی صحنه رفتن و صرفأ حرف زدن که تئاتر محسوب نمی شود.هیچ دلیلی برای آن که این افراد چرا تماشاگران تئاتر را مورد خطاب قرار دادهاند ، وجود ندارد.
این اجرا به صرف آن که روی صحنه اجرا میشود، نمایش به حساب نمی آید. اجرائی کلامی است که بهجای نمایش به تماشاگران قالب شده است.
طراحی صحنه شامل سازههای الواری و فلزی است که به عنوان کشتی و سکو و غیره در نظر گرفته شدهاند ، اما هیچ کدام شباهتی به موارد فوق ندارند.
کاربری نور موضعی، نسبتأ کاربردی است. موسیقی که در لحظات خاصی اجرا را همراهی میکند، به طور نسبی مؤثر و کارکردی است. بازی و بازیگری به دلیل آن که “نقش” به معنای تئاتری آن در این اجرا وجود ندارد،کاملأ منتفی است، اما باید یادآور شد که یکی از بازیگران مرد دارای ضعف درشیوه بیان است.
به دلیل آن که اجرای مورد نظر بازده دراماتیک و نمایشی بسیار محدودی دارد ، مقوله کارگردانی آن هم چندان قابل ارزیابی نیست.
اجرای صرفأ کلامی “استرالیا ” به نویسندگی ” پیام لاریان ” و کارگردانی ” حسنا قبادی و افسانه محمدی” ، اساسأ اجرائی اتوودیک محسوب می شود و فقط جهت تمرین و آموزش شیوه بیان هنرآموزان در کارگاههای نمایشی و آمادگی نسبی و مقدماتی آنان برای اجرا، مناسب است.
+
……