پیمان خازنی گفت: در طول تاریخ موسیقی، ادبیات و تئاتر همواره همنشین بودهاند اما پس از سالها در سدههای مختلف جدا شده و هریک تخصصیتر و در قالب آکادمیها دنبال شد. در جامعه امروز به خصوص در چند دهه اخیر در کشورمان این سه عنصر هنری به یکدیگر دوباره وصل میشود. رگ و ریشه این هنرها زبان است و با این نخ تسبیح این سه هنر را گرد یکدیگر جمع می کنیم.
خازنی که خود آهنگساز است، بیشتر نمایشهایی را روی صحنه برده است که در قالب کنسرت-نمایش هستند. او این بار به سراغ یک قصه عاشقانه از ادبیات کهن ما رفته است که مخاطبان با آن آشنایی دارند.
میخواهیم ادبیات و فرهنگ چند هزارساله ایران را زنده کنیم
پیمان خازنی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین در رابطه با چرایی انتخاب قصه لیلی و مجنون بیان کرد:مفهوم عشق جهانشمول است و یکی از پررنگترین واژههایی است که از ابتدا تا انتهای زندگی میشنویم و همه جای جهان عشق، بیریا و صادق است. از این جهت علاقهمند بودم به سراغ ساخت اثری درباره عشق بروم.
او ادامه داد: «لیلی و مجنون» یکی از منظومههای باشکوه دنیا است و همین منظومه بودن کمک کرد آن را به صحنه تئاتر بیاوریم. در دوره نظامی گنجوی، رسانه به شکل منظومه بوده است. در آن زمان تلویزیون، سینما، تئاتر و کنسرتی وجود نداشته و مردم در مکانی به شنیدن منظومهها مینشستند. در واقع منظومههای آن دوره حکم رسانه را داشت. اکنون ما آن منظومهها را روی صحنه تئاتر میآوریم و میخواهیم ادبیات و فرهنگ چند هزارساله ایران را زنده کنیم و مخاطب امروز به گذشته رجوع کند.
خازنی با اشاره به این که «لیلی و مجنون» قصه آشنایی برای مخاطب است، گفت: زمانی که داستان معروفی را کار میکنیم، کارمان سختتر است و باید سطح توقع مخاطب را بالا ببریم. از طرفی باید به داستان وفادار باشیم و از طرفی نمیتوانیم خودمان را نیز لحاظ نکنیم. از این رو با اثری روبرو هستیم که برگرفته از تالیف است و نباید این تالیف دچار خدشه شود و از سویی من کارگردان و بازیگر و نویسنده نیز باید خود را در روایت قصه لحاظ کنند. این بار مسئولیتی برای ما دشوار است و باید سعی کنیم امانتدار خوبی باشیم.
در طول تاریخ موسیقی، ادبیات و تئاتر همواره همنشین بودهاند
کارگردان و آهنگساز نمایش «مجنونِ آن لیلی» در رابطه با همنشینی موسیقی، ادبیات و نمایش در این نمایش بیان کرد: در طول تاریخ موسیقی، ادبیات و تئاتر همواره همنشین بودهاند اما پس از سالها در سدههای مختلف جدا شده و هریک تخصصیتر و در قالب آکادمیها دنبال شد.
او افزود: در جامعه امروز به خصوص در چند دهه اخیر در کشورمان این سه عنصر هنری به یکدیگر دوباره وصل میشود. رگ و ریشه این هنرها زبان است و با این نخ تسبیح این سه هنر را گرد یکدیگر جمع می کنیم. استقبال مخاطب هم نشان میدهد که او دوست دارد این سه هنر را در کنار یکدیگر ببیند و از آنها لذت ببرد.
خازنی در پاسخ به این سوال که چرا بیشتر در این قالب نمایش اجرا میکند، گفت: وقتی به جای نمایش از کنسرت-نمایش استفاده میکنیم در واقع از بال مکمل استفاده کردهایم. تاثیر عاطفی در مخاطب با کنسرت-نمایش بالا میرود. وقتی روایتی داریم، موسیقی سازگار با آن روایت، به هضم آن کمک میکند و مخاطبی که از سالن خارج میشود، رضایت بیشتری دارد؛ زیرا احساس میکند بار عاطفی بیشتری را دریافت کرده است. تک بعدی بودن صحنه حتی شاید برای مولفان نیز لذت بخش نباشد و من با این نگاه از چند وجه در صحنه استفاده کردم.
پرداختن به ادبیاتی که تاریخ هزاره دارد، ضرورت جامعه است
او همچنین در رابطه با حضور رشید کاکاوند به عنوان راوی در این اثر بیان کرد:آقای رشید کاکاوند اعتبار پروژه ما است. ایشان در بخش ادبی کار نظارت داشتند و حضور این چهره دانشگاهی و فرهنگی که شناخت وسیعی از حوزه ادبیات دارد به کار ما رنگ و بوی متفاوتتری بخشیده است.
پیمان خازنی در پایان پرداختن به ادبیات کهن را ضرورت جامعه دانست و گفت: وقتی صحنه های ما جذاب میشود که از تمام نگاهها، از شرق و غرب تا نگاههای بومی روی صحنه باشد و بتوانیم گلی را بچینیم و مخاطب حق انتخاب داشته باشد. هرکسی یک برداشتی دارد و جهان را از زاویه خود را میبیند. من از نظر زبان و ادبیات، جهان را میبینم و ریشه ادبیات و زبان را در «مجنونِ آن لیلی» لحاظ کردم. البته که پرداختن به ادبیات غربی هم مهم است اما پرداختن به ادبیاتی که تاریخ هزاره دارد به مخاطب حس مراجعه میدهد و این نیاز و ضرورت جامعه است.