اخبار نمایش و اجرا, موسسه فرهنگی هنری خانه تئاتر

مجلس پدر کشی و خواهر کشی

نگاهی به  نمایش ” چنگال” به نویسندگی ” مصطفی لعلیان” و کارگردانی ” مرتضا ربیعی”

حسن پارسائی

آیا هر چیزی که روی صحنه اجرا شود، نمایش محسوب می شود؟ آیا صرفا با داد و بیداد  و جیغ کشیدن می‌توان هیجان ایجاد کرد؟ آیا نشان دادن و یا تظاهر به وقوع یک یا دو حادثه  به خودی خود می تواند نمایش تلقی شود؟ آیا همه حوادث در متن یا اجرا با ارائه  نتیجه و غایت‌مندی معین پایان اثر، بی‌ارتباط است؟ آیا  اجرای یک نمایش به طور  یک سویه‌ای صرفأ به منظور سرگرم کردن مخاطبان است؟

پاسخ به همه پرسش های فوق الذکر، الزاما و قاطعانه” منفی” است؛ در این رابطه ،نمایش “چنگال” به نویسندگی” مصطفی لعلیان” و کارگردانی “مرتضا ربیعی” نمونه اجرایی شاخص  و آشکاری است.

در این اجرا دونفراز فرزندان (یک خواهر و برادر) با حالات تهاجمی وعصبانیتی افراطی برآنند که پدر وخواهر دیگرشان را که  از پدر حمایت می‌کند، با  ارعاب  و حالات  و رفتار تهاجمی بترسانند؛ آن‌ها نهایـتا پدرشان را که با هر دو آن ها و مادرشان رفتار مناسبی نداشته و حتا دراثر یک اشتباه ( در نمایش چگونگی این اشتباه در ابهام مانده) آتشی برافروخته که صورت هر دو آن ها را سوزانده، عملا به محاکمه خانوادگی می‌کشانند  و همزمان خواهر دیگرشان را به عنوان شریک جرم پدر ، مورد مجازات و انتقام‌کشی قرار می‌هند. آن‌ها از پدرشان می‌خواهند که از هردو آن‌ها عذرخواهی کند، در غیر این صورت  او  و خواهرشان را زنده زنده در آتش می‌سوزانند. در ادامه و برای شروع مجازات، پدر و خواهرشان را به بند می‌کشند و با تهدید و ارعاب،کمی منتظر می‌مانند. پدر در آخر عذرخواهی  می‌کند  و …نمایش….

اجرا داستان ندارد و  فقط نشان دهنده  یک موقعیت اغراق آمیز و از پیش مشخص است. از زبان یکی از بازیگران زن به طور محافظه‌کارانه‌ای خطاب به تماشاگران  چنین عنوان می‌شود که همه چیز نوعی تمرین نمایش است و با این اعلام ضمنی” عملا از طرف خود اعضا این گروه تئاتری، یک (صفر ) گنده  به اجرا  و محتوای نمایش، داده می‌شود.

صدای جیغ و داد وموسیقی”جیغ مانند” وبسیار نامناسب اجرا همه تماشاگرانی را که با آرزوی تماشای یک نمایش تئاتری با ژانر “درام اجتماعی-انتقادی” به داخل سالن آمده‌اند، عملأ می آزارد؛ این شکنجه شدن ناشی از شنیدن فریادها و خشونت‌های بی حد و مرز، در تمام طول اجرا  وجود دارد.

طراحی و ابزار صحنه  بسیار ” من درآوردی” است  و هیچ سنخیتی با محتوای معمولی اجرا ندارد: همه چیز عمدتا در یک میز پینگ پنگ خلاصه می‌شود که روی آن می‌خوابند و در همان حال گاهی دور و برشان قاشق، چنگال، بشقاب و غیره است. آن‌ها روی این میز پینگ‌پنگ با سماجت زیادی همدیگر را شکنجه می‌دهند و می‌ترسانند.

بازیگری بازیگران ارتباط چندانی با نقش‌ها ندارد: تمامأ با افراط در داد و بیداد و جیغ زدن همراه است. چهره‌پردازی بازیگران ناشیانه انجام شده: درصحنه‌ای یکی از بازیگران  (بازیگر نقش پسر) هنگام  پیچ  و تاب دادن  بدنش  و نشان دادن میزان عصبانیتش، در اثرحرکات اغراق‌آمیزش مقداری از چسپ گریم خمیرمایه‌ای صورتش کنده و آویزان می‌ماند (!؟) در کل، کاربرد غلط چسپ و خمیرمایه خاصی که برای نشان دادن صورت‌های سوخته خواهر و برادر به کار رفته کاملأ غیرواقعی ومصنوعی بودن گریم را آشکار کرده است. کارگردانی اجرا بسیار ضعیف و میزانسن‌ها بدون تأویل و فقط و فقط برای پیش بردن اجراست.

اجرای  نمایشواره “جنگل” به کارگردانی ” مرتضا  ربیعی” اجرای بسیار ضعیف و به راستی” اعصاب ُخرد کن” است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *