چهارمین نشست حقوق تئاتر با یادی از داریوش مهرجویی، بیان خاطراتی از بهرام بیضایی و انتقاد قطبالدین صادقی درباره گرفتن استعلام هنرمندان برگزار شد.
این نشست به عنوان یکی از سلسله نشستهای حقوق تئاتر که به مساله سانسور میپردازد، عصر روز شنبه ۲۰ آبان ماه با حضور جمعی از هنرمندان تئاتر و سینما در سالن استاد جوانمرد خانه تئاتر برپا شد.
در این نشست پنل ابتدایی با حضور شهرام گیلآبادی، رییس کانون کارگردانان خانه تئاتر، وحید آگاه، حقوقدان و مشاور حقوقی این انجمن و قطبالدین صادقی، کارگردان، نویسنده، پژوهشگر و مدرس تئاتر برگزار شد و در ادامه هنرمندانی چون صدرالدین زاهد، بازیگر و کارگردان باسابقه تئاتر، فریدون جیرانی و علیرضا رییسیان، دو هنرمند فیلمساز مدعو، محسن حسینی، بازیگر و کارگردان تئاتر و بهزاد فراهانی، دیگر هنرمند تئاتر نکاتی را درباره ممیزی در جوامع گوناگون و در دورههای متفاوت بیان کردند.
قرار بود کیومرث مرادی، کارگردان و مدرس تئاتر و مهدی کوهیان، حقوقدان نیز در این نشست حضور داشته باشند که به دلیل بیماری، نتوانستند به برنامه بیایند.
در حاشیه این نشست صادقی که به تازگی برای داوری یک جشنواره استانی دعوت شده است، انتقاد خود را درباره گرفتن استعلام هنرمندان بیان کرد و گفت: مسئولان یکی از جشنوارههای استانی که قصد داشتند مرا برای داوری دعوت کنند، در تماسی تلفنی با خوشحالی به من اعلام کردند که استعلام مرا گرفتهاند و مثبت بوده است و میتوانم داور جشنوارهشان باشم! که به شدت از این موضوع خشمگین شدم!
او در ادامه خطاب به مدیران هنری گفت: چرا به هنرمندان توهین میکنید؟! من ۴۰ سال است که در کشورم خودم مشغول کار هنری هستم، چرا به خودتان اجازه میدهید که استعلام هنرمندان را بگیرید؟! وقتی چنین رفتار توهینآمیزی پیش میگیرید، معلوم است که کسانی مانند من داوری این جشنواره را نمیپذیریم!
در این نشست که به کوشش کانون کارگردانان خانه تئاتر برگزار میشود، شهرام گیل آبادی، رییس این انجمن عنوان کرد: با طرح مباحث این نشستها میکوشیم رویههای غلط موجود مانند تعهد پیش از اجرا و … را که پشتوانه قانونی ندارد، گوشزد کنیم.
وی نکاتی را درباره تعریف شغل تئاتر بیان و ابراز تاسف کرد: بسیاری از مشاغل تئاتری به خطر افتاده و عموما گروههای زبده درگیر این ماجرا هستند چون مدیران ترجیح میدهند با گروههای ناشناس که حاشیههای کمتری دارند، کار کنند.
به گزارش ایسنا در ادامه، وحید آگاه یادآوری کرد: قرار بود در این نشست در خدمت آقای مهرجویی باشیم که از اولین تا آخرین فیلمش درگیر سانسور شد. برای حضور در همین نشست با ایشان هماهنگ شده بود که متاسفانه این امر میسر نشد.
سانسور رابطه انسانی بازیگر و تماشاگر را مختل میکند
در ادامه، صدرالدین زاهد، بازیگر و کارگردان تئاتر به عنوان اولین سخنران برنامه نوشتاری را ارایه کرد. او در این یادداشت، توضیح داد که سانسور چگونه رابطه انسانی میان بازیگر و تماشاگر را دچار اخلال میکند.
زاهد با بیان اینکه گفتگوهای نمایشی رابطه تنگاتنگی با دموکراسی و آزادی دارند، به تشریح تاریخچه سانسور در جوامع غربی همچون فرانسه پرداخت و در ادامه، تفاوت سانسور را در جوامع غیر دموکراتیک و کشورهای آزاد، توضیح داد که در گروه اول، سانسور به شکل آشکار و در گروه دوم به شکل پنهان رخ میدهد.
سانسور، دنبال یکسانسازی است
سپس قطبالدین صادقی نیز یادآوری کرد: سانسور دنبال یکسانسازی است در حالیکه هنر مبتنی بر سه مفهوم نگاه تازه، سبک و تکنیک است که هر سه نیارمند آزادی است و سانسور نمیتواند به اینها چنگ بزند.
این نویسنده و کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: سانسور نو اندیشی و قدرت تاثیر را از بین میبرد در حالیکه هنر یعنی تاثیرگذاری.
صادقی با بیان اینکه کمیتگرایی ضد فرهنگی در تمام دورهها وجود داشته، خاطرنشان کرد: با وجود این، داوری به نام زمان وجود دارد که بهترین قاضی است و دورههای گوناگون را داوری میکند.
او با برشمردن بحرانهای جامعه در شرایط فعلی ابراز عقیده کرد: الان سه نوع بحران داریم؛ بحران مالی که همه زیر تیغ آن هستیم و در تئاتر به بدترین شکل در جریان است. بحران دوم، بحران معنوی است یعنی هیچ کدام از ما از نظر روحی حالمان خوب نیست. این همه خشونت، مرا به شدت دچار احساس ناامنی میکند و بدترین نوع ناامنی، ناامنی شغلی است و وای به حال هنرمندان جوان! نبود امنیت، سبب شده هیچکدام آرامش نداشته باشیم. بحران سوم هم بحران فرهنگی است که سبب شده نتوانیم با هم دیالوگ برقرار کنیم. در جامعه ما گفتگو و ارتباط وجود ندارد.
صادقی با اشاره به خیل بزرگ دانشجویان تئاتر در سراسر کشور هشدار داد: الان فقط در تهران ۶ هزار دانشجو داریم ولی سالنهای تئاتر خالی است چون ارتباطی وجود ندارد. ما عادات خوب فرهنگیمان را از دست دادهایم. همدیگر را دوست نداریم و از یکدیگر طلبکاریم. الان تک تک ما تنهاییم و این ترسناک است. اما بودن با آدمهای بد خطرناکتر است. اینها ربطی به دولت و مسئولان ندارد. به خصایص انسانی ما برمیگردد.
سینما به عقب برنمیگردد
در ادامه، فریدون جیرانی با یادی از مهرجویی که خیلی با سانسور درگیر بوده و اغلب فیلمهایش دچار این مشکل شدهاند، تاریخچه سانسور در سینما را در دورههای مختلف، مرور کرد و به تشریح تفاوت هر یک از این دورهها پرداخت.
او با ارایه یادداشتی، بخشی از گفتگوی بیضایی را که همزمان با اکران فیلم «سگ کشی» انجام شده و درباره مساله سانسور و سوءظن به هنرمندان بود، یادآوری کرد.
جیرانی در این نوشتار با اشاره به گشایش فضای فرهنگ و هنر در دوره اصلاحات، ابراز تاسف کرد که این سالها خیلی زود گذشت و بعد از آن شاهد دوره قدرت گرفتن لمپنیزم و تحقیر طبقه متوسط بودیم.
به گفته این فیلمساز، فیلمی مانند «جدایی نادر از سیمین» نشانگر شکست آرمانهای طبقه متوسط بود و حالا دوباره به حذف طبقه متوسط بازگشتهایم.
جیرانی در عین حال تاکید داشت که با تغییر زمانه، نیازهای جدید شکل میگیرد و سینما به عنوان آینه تمام نمای جامعه نمیتواند به عقب برگردد بلکه باید در شرایط جدید به حیات خود ادامه دهد.
جامعه هنری نباید گسسته باشد
سپس علیرضا رییسیان، دیگر فیلمساز حاضر در نشست به عنوان سخنران بعدی برنامه گفت: خودم تمایل به شرکت در این جلسه داشتم چون معتقدم الان جامعه هنری نباید گسسته باشد بلکه نیازمند اتحاد و همدلی هستیم. متاسفانه در شرایط ما واژهها را از معانی تهی میکنند این چنین است که جایگزینی واژه ممیزی به جای سانسور، اصلا درست نیست زیرا بر اساس آنچه در فرهنگ لغات آمده، ممیزی هیچ مبنایی در زمینه هنر ندارد.
او یادآوری کرد: در سینمای ما سانسور همزمان با ساخت فیلم شروع شده چون همیشه نسبت به هنرمندان سوءظن وجود داشته است. پیش از انقلاب فکر کردند اگر این جریان را به خواست مخاطب به سمت ابتذال ببرند، مساله حل میشود. به همین دلیل دهه ۵۰ حرکت سینما رشد چشمگیری داشت تا اینکه سال ۵۶ کلا آن سینما از بین رفت. بعد از انقلاب که دولت متولی ساخت فیلم شد، همه مقدرات سینما را در اختیار گرفت.
رییسیان با اشاره به اینکه یکسانسازیِ مورد نظرِ سانسور با ذات بشر در تعارض است، خاطرنشان کرد: به همین دلیل هرگز سانسور جلوتر از هنرمند نیست و نمونههای آن در تمام جهان هست. البته ما در یک جایی با بعضی مسائل کنار آمدیم چون دنبال هدف والاتری بودیم اما اصولا در سینمای ما سانسور همیشه یقه فیلمهای فرهنگی و روشنفکری را گرفته و با فیلمفارسی کاری نداشته است.
این کارگردان با اشاره به شرایط دشوار ساخت فیلم در وضعیت فعلی افزود: الان فقط دو گونه فیلم میتواند ساخته شود. سینمای هنری امکان تولید ندارد چون به لحاظ اقتصادی اصلا توجیهی ندارد. یا باید فیلمفارسی ساخت یا سفارشی به همین دلیل از ۴ سال پیش،گفتم دیگر فیلم نمیسازم.
رییسیان اضافه کرد: الان حال سالنهای سینما خوب است ولی آیا سینمای ایران هم حالش خوب است؟ وزیر ارشاد درباره فرهنگ و هنر اصلا صحبت نمیکند و هیچ قراری با هنرمندان نگذاشته است. در حالیکه در تمام جهان، حمایت از هنر جزو وظایف دولتهاست. اصلا قرار نیست فقط مردم از آثار هنری حمایت کنند اما در حال حاضر دولت فقط از فیلمهای پروپاگاندا یا کافهای حمایت میکند ولی اینها نباید سبب شود که ما آنچه را به عنوان فرهنگ و هنر ساختهایم، کنار بگذاریم چون برنامهای دارند برای رسیدن به ابتذال و ما باید راه برون رفت از این وضعیت را بیابیم. نباید اجازه تعطیلی این همه فکر و تجربه را بدهیم زیرا نه تنها به خودمان بلکه به آیندگان هم باید پاسخگو باشیم. بنابراین انفعال راه درستی نیست و باید کنش داشته باشیم اما اگر امروز همه چیز برای ساخت فیلم مهیا باشد، من کار نمیکنم چون مسئولان هنری باید متوجه اشتباه خود بشوند.
مشکل اساسی، خودمان هستیم
در ادامه، بهزاد فراهانی، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان طی سخنان کوتاهی، به چارهجویی در برابر سانسور اشاره کرد و افزود: در تمامی این گفتهها، صحبت این است که چه کنیم، این کارِ سانسور است. با کسانی طرفی که دانشی درباره هنر ندارند. در شرایط تاریخی هستیم که سانسور خود را به ساخت اثر هنری ارجح میداند. وقتی مدیران، خودشان قانون اساسی را لغو می کنند، چه کنیم.
او تاکید کرد: مشکل اساسی خودمان هستیم چون وحدت صنفی نداریم. پشت هم برای یکدیگر میزنیم. با هم همدلی نداریم در حالیکه جز وحدت، هیچ راهی نداریم. تا اتحادیه هنرمندان این ملک شکل نگیرد، راه به جایی نمیبریم و در وهله اول باید صنف خود و منافع صنفی خود را بشناسیم.
خودسانسوری، عادتمان شده
سپس محسن حسینی به عنوان آخرین سخنران برنامه گفت: خطکشی میان هنرها خیلی مشکلساز و کار مسئولان است تا میان هنرمندان جدایی بیاورد ولی ما خودمان نباید این نگاه را داشته باشیم و جای تاسف است که در عمل هوای هم صنفیهای خود را نداریم.
این بازیگر و کارگردان افزود: ما تنها با سانسور مواجه نیستیم بلکه خودسانسوری سالهاست عادتمان شده است.
او به تشریح تجربیات خود درباره خودسانسوری پرداخت و ادامه داد: ما با سانسور مبارزه نکردیم.
حسینی در ادامه سخنانش به برخورد بیضایی با سانسور پرداخت و با اشاره به زمینه نگارش نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» افزود: بیضایی در این نمایشنامه که یکی از شاهکارهای اوست، با ترفندی جانانه به مساله بازبینی و سانسور پرداخته است. هرچند نمایش درباره حضرت علی است، به موضوعات روز میپردازد.
او همچنین با اشاره به ماجرای دیگر نمایشنامه بیضایی با عنوان «ندبه» یادآوری کرد که این نمایشنامه قبل و بعد از انقلاب دچار سانسور شده است.
حسینی گفت : آرزو داشتم هر دو نمایشنامه را اجرا کنم که محقق نشد.
این هنرمند سپس به تشریح وضعیت سانسور در کشوری مانند آلمان پرداخت و توضیح داد: شخصیتی مانند گوبلز، سیاستمدار آلمانی، بسیار دانشمند بوده و سینما، رادیو و مطبوعات برایش خیلی مهم بوده است. گوبلز معتقد بود سانسور باید آنچنان قوی باشد که عطر آریایی، از میان خطوط و فضای سفید اثر به مشام برسد.
در بخش دیگری از این نشست، گیل آبادی به اصل ۲۵ قانون اساسی که مبتنی بر غیرقانونی بودن سانسور است و نیز به ممنوعیت تفتیش عقاید اشاره و تاکید کرد که قانون برای پشتیبانی از شهروندان است و اگر چنین نکند به چه کاری میآید.
او خاطرنشان کرد: اگر فضای گفتن و شنیدن نباشد، از کف خیابان سر در میآوریم . لازمه هنر نیاز به شنیدن و گفتن است که حالا دارد از هنر ما سلب میشود.
آگاه نیز درباره ممنوعیت تعدادی از هنرمندان از انجام کار هنری گفت: ممنوعالفعالیتی حتما باید بر اساس قانون و حکم رسمی قوه قضاییه باشد. هیچ یک از مقامات اداری و اجرایی حق ندارند کسی را از کار ممنوع کنند چون این کار فقط بر عهده قوه قضاییه است .الان زمانی است که صنف باید در این زمینه مطالبهگریکند و وقتی یک نفر ممنوعالفعالیت شد، باید این موضوع مطبوعاتی و پیگیری شود. ضمن اینکه جلسات صدور مجوز باید به شکل علنی برگزار شود و هنرمند بتواند پیگیر حقوق کار خود باشد.