شماره نه فصلنامه پیام چارسو با موضوعیت نمایشنامه دایی وانیا نوشته آنتوان چخوف منتشر شده است.
به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، یکی از مقالات چاپ شده در این شماره روابط اجتماعی و نظام طبقه بندی اجتماعی در این نمایشنامه را با رویکرد مارکسیستی بررسی میکند. در مقدمه این نمایشنامه میخوانیم:« روابط اجتماعی و نظام طبقهبندی اجتماعی از موضوعات مهم یک جامعه به حساب میآیند. برایافراد جامعه، رسیدن به سطح طبقهی مرفه اجتماعی یک پیروزی محسوب میشود و افراد به آمیزشاجتماعی با طبقات پایینتر تمایلی ندارند.
در دیدگاه مارکس ثروتمندانْ بورژوازی خوانده میشوند و صاحب ابزارِ تولیدْ نظیر کارخانهها،ماشینآلات و زمین هستند. مارکس ازسوی دیگر، عبارت «پرولتاریا » را برای فقیران بهکار میبرد کههمان طبقهی کارگر است و در ازِای فروشِ توان جسمانیاش مزد دریافت میکند.در این مقاله، از مطالعاتی که پیشتر توسط محققان دیگری انجام شدهاند استفاده شدهاست؛ یکیاز آنها انگیزههای گریزناپذیر دایی وانیا در حفظ اعتماد در نمایشنامهی دایی وانیا اثر آنتون چخوفرویکردی جامعهشناختیروانشناختی از نفیار رضا علوی (دانشگاه صباح مالزی،۲۰۰۸) است.
مطالعاتی که پیرامون نمایشنامهی دایی وانیای آنتون چخوف صورت گرفتهاند در دو گروه جای میگیرند:گروه اولْ این نمایشنامه را ازمنظر عناصر درونی آن تحلیل کردهاند، مانند مقالاتی از مارکبلنکرشیپ، مرکز هنرهای نمایشی فیشر، لین جاکوبسون و رابرت ال. دنیلز که کاراکترهاینمایشنامهی دایی وانیا شامل پروفسور، وانیا، یلنا و سایرین را به بحث میگذارند.
ازسوی دیگر، مقالهای با عنوان درد بیهودهی عشق، دایی وانیا در نیویورک که نام نویسندهاش مشخصنیست، بیشتر به پیرنگ این نمایشنامه و توالی حوادث از مقدمهچینی تا گرهگشایی پرداختهاست.گروه دوم، عناصر بیرونی این نمایشنامه را بررسی کردهاند، نظیر مقالهای از ماریلین استاسیو با عنوان Legit of Broadway Uncle Vanyaکه عوامل خارجی مانند روند تولید، رقابت نمایش با سایر نمایشها، در زمان اجرای آن در سطح ایالت، و حتی انتخاب و گزینش بازیگران را پوشش میدهد.استاسیو در مقالهی دیگری با عنوانOff Broadway Uncle Vanyaاز خط داستانی نمایش دایی وانیا صحبت میکند.و در آخر مقالهای به قلم آیرین باکالِنیک با عنوان Uncle Vanya Reviewed by Iren Backalenickپیرامون تولید نمایش و اندکی نیز دربارهی بازاریابی یک اثر در روسیه سخن بهمیان میآورد.براساس آنچه گفته شد، نگارنده ی این مقاله درپیِ تحلیل این نمایشنامه از دیدگاه روابط اجتماعیو نظام طبقهبندی اجتماعی است.»این مقاله نوشتهی یولاندا آنگرینی است که با ترجمهی امیر عباس خیل نژاد در صفحه ۷۵ فصلنامه شماره نه پیام چارسو به چاپ رسیده است.
فصلنامه پیام چارسو، فصلنامهای تخصصی در باب سینما و تئاتر است که از سال ۹۶ شروع به کار کرده است و تاکنون ۹ شماره از آن منتشر شده است. این فصلنامه در هر شماره با تمرکز بر یکی از نمایشنامههای مهم نظیر: هملت، باغ آلبالو، مکبث و… منتشر شده است. این فصلنامه با محوریت تئاتر به بررسی ارتباط این هنر با موضوعات دیگری مانند عکاسی، سینما، فلسفه، زبانشناسی و… پرداخته است.
هر شمارهٔ این فصلنامه همراه مقالات و مصاحبههایی تخصصی تکمیل شده است. از جمله این مصاحبهها میتوان به مصاحبه اختصاصی سردبیر فصلنامه با یوجینیو باربا و جولیا وارلی در شماره دوم، مصاحبه اختصاصی با ساموئل نونز در شماره ششم، مصاحبهٔ اختصاصی با فلوریان زلر در شمارهٔ نهم اشاره کرد.
از شمارهٔ ششم بخشی به اسم «چارسو داستان» به فصلنامه اضافه شده است که داستانهای کوتاه از داستاننویسان معاصر، مصاحبه با داستاننویس و ترجمهٔ داستانهای کوتاه در آن به چاپ رسیده است. بهطور خلاصه هر شماره این فصلنامه شامل: یک ویژه نامه، بخش آزاد که شامل مقالات با موضوعات مختلف است، مصاحبه، داستان کوتاه و مصاحبه داستانی و در انتها یک نمایشنامهای که برای اولین بار به چاپ میرسد، است.این فصلنامه تاکنون در نه شماره به سردبیری و مدیرمسئولی پژند سلیمانی منتشر شده است. شمارهٔ دهم این فصلنامه ویژهنامهٔ سهخواهر خواهد بود.