نگاهی به نمایش ” پدر” به نویسندگی ” فلوریان زلر” و طراحی و کارگردانی “آروند دشت آرای”
حسن پارسایی
آیا تنگناهای روحی و روانی یا حتا جسمی یک فرد بلافاصله معالجه شدنیاند؟ و آیا چنین تنگناهایی علاوه بر زندگی خود فرد بیمار ، زندگی دیگران را هم تحت الشعاع قرارخواهند داد؟ مهم تر آن که، در این میان می توان دل بستگی ها و وابستگی های خونی و خانوادگی را نادیده گرفت؟ نمایش”پدر” به نویسندگی” فلوریان زلر” و طراحی و کارگردانی “آروند دشت آرای” پاسخ های لازم را به این پرسش ها داده است.
پدری در اواخر عمر، ذهنش اغلب دچار توهم می شود و ماجراهای زندگی خود و دیگران را با توهماتش به گونهای کاملا شخصی و یک سویه درهم میآمیزد و یا اساسا آنها را حذف و برایشان جایگزینهای مجازی در نظر میگیرد؛ در توجیه چنین وضعیتی باید گفت که کهولت نسبی سن ، ترس از تنها شدن احتمالی و احساس ناامنی و مزید بر همه این ها پارانویایی شدن ذهنش، همگی دست به دست هم دادهاند و موقعیتی تنگنایی، اندوهبار و تا حدی کمیک را برای او به وجود آوردهاند. نتایج تلخ و اندوهبار عارضه ذهنی او به مراتب بیش از جنبه کمیک آن است؛ حتا میتوان گفت که جنبه کمیک کمرنگ این ماجرا اساسأ از جنبههای تلخ آن نشات میگیرد؛ به همین دلیل نمیتوان نمایش را تراژدی یا کمدی تراژدی به حساب آورد ؛ حتا نمی شود آن را “کمدی درام” هم ارزیابی کرد : آن چه اجرا میشود چیزی جزیک “درام روانشناختی” تلخ نیست و همین هم آنرا مهم و قابل تامل کرده است.
پدر سرانجام به خانه سالمندان برده می شود و البته همه حوادث نمایش هم حین واقعی بودنشان میتواند بخشی از آن مجازی و فقط برآیند تصورات خود پرسوناژ پدر باشد که اغلب آن ها را درچارچوب ذهن متوهم و درهمریز خود بازخوردی میکند: در اثر چنین وضعیتی به طور همزمان همه چیز دراماتیک میشود تا حداقل تماشاگر بتواند به طور واقعی موقعیت پدر را بشناسد و به مکانیزم ذهن متوهم او پی ببرد.
پرسوناژ پدر طی ماجراهای پایانی زندگیش خود را ” یک کودک” میپندارد و دائم مادرش را صدا میزند : این ورسیونی روانشناختی برای کودک شدن دوباره یک مرد بزرگسال محسوب میشود.
موضوع نمایش “پدر” با طراحی و کارگردانی “آروند دشت آرای” موضوع تازهای نیست؛ بارها در تئاتر مطرح شده و مخصوصأ در سینما تم محوری چند فیلم بوده است.
اما به دلیل آن که جای پرداختن به موضوعات روان شناختی مهمی از این دست در تئاتر ایران همواره خالی بوده، انتخاب و اجرای چنین نمایشنامهای قابل تأیید است؛ ضمن آن که موضوع نمایش به دلیل شخصیت خاص”پدر” به خودی خود قابل تأمل است: وابستگی عاطفی زیاد او به دخترش هم به رغم وضعیت روحیاش او را جذابتر کرده است.
شیوه کارگردانی و اجرای اثر زیبا است: طراحی صحنه با دکور متحرک کاربردیتر و کارکردیتر شده است: ضمنأ رنگ سفید آن کاربریاش را برای صحنه پایانی (خانه سالمندان و محیط نگهداری و درمان ) بیشتر کرده است؛ مضافا آن که در صحنهای خاص که پدر سر بر دامن دخترش می گذارد، با استفاده از کاربری کُنتراست دو رنگ کنار هم سفید و سبز در صحنه (گوئی روح تنها و خزانزده پدر در آن لحظه به طور یک سویهای کنار دخترش از شدت شادی به سرسبزی می رسد)، مفهومزائی و حسآمیزی صحنه شدت می یابد.
استفاده از تصاویر زمینهای ویدیو پروجکشن، در مواردی صحنهها را دراماتیکتر کرده است: در قالب کارکردی انعکاسی، جنبی و مجازی عملأ متلاطم و بیثبات بودن چرخه ذهنی پرسوناژ بیمار پدر را نشان میدهد و “مونتاژ صحنهای” مناسبی در تئاتر به شمار می رود. اما برخی از تصاویر مثل نشان دادن بادگردها و… مناسبت چندانی ندارند.
کاربری نور بسیارخوب و بجا انجام شده: جنبههای بصری صحنه و موقعیت را بصریتر و دراماتیکتر کرده است . طراحی لباس ها نیز با قواره و نقش بازیگرها همخوانی دارد. همه بازیگران نمایش که عبارتند از ” رضا کیانیان “، “مارین ون هولک”، ” سعید چنگیزیان”، ” بهزاد کریمی” ، “سوگل خلیق” و “پریسا شاه ولیان” در رابطه با نقشهای محوله بازیهایی زیبا و در خور نقشها ارائه میدهند؛ اما در کل، بازی “رضا کیانیان” به علت مهمتر بودن نقشاش و طولانیتر بودن آن، بسیار جذاب و با ” نقشپذیری کامل و کارکردی”تری همراه است.
باید اذعان داشت: میزانسنهای انتخابی”آروند دشت آرای” در کنار طراحی صحنه مناسب و هدایت بازیگران ، او را درجایگاه “یک کارگردان مجرب” وهنرمند قرار داده است.
در کل: نمایش”پدر” به نویسندگی”فلوریان زلر” و طراحی و کارگردانی ” آروند دشت آرای ” که هم اکنون در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا میشود، یک اجرای تئاتری زیبا و هنرمندانه است.