گرد آوری : افسانه قلی زاده
( مدرس دانشگاه سوره و دانشگاه هنر، طراح گریم و ماسک مرکز هنرهای نمایشی)
این متن از فایل تصویری سخنان خانم افسانه قلی زاده ارائه شده در هفته پژوهش ، دانشگاه هنر سال ۱۴۰۰
پیاده سازی شده است.
مقدمه :
ماسک ها و مفاهیم آنها ارتباط تناتنگی با عناصر فرهنگی و هنری اقوام مختلف دنیا از آفریقا گرفته تا آسیا و اروپا دارند و حتی قرن بیستم نیز از این میراث ماسک ها الهام گرفته ، به صورتی که ماسک ها به نوعی تجارت تبدیل شده اندکه فرهنگ قوم های مختلف را به تصویر میکشد. ماسک ها با فرم، طرح و شکل های عجیب و رنگینی که در آن نقش بسته اند، نقش موثری در الهام و باورهای اجتماعی، فردی، مذهبی یا گروهی دارندوبرای رسیدن به این مفاهیم باید دیدی کلی داشت.
چیستی ماسک ها و علل پیدایش آنها :
ماسک ها پوششی هستند که دربسیاری از مراسم ها وآئین ها، جشن ها، بالماسکه ها، کارناوال ها به صورت زده میشود. این ماسک ها در قابهایی بسیار زیبا صرفا برای پنهان کردن چهره نیست، این ماسک ها، با بازیگر، موسیقی، رقص، مفاهیم، حرکت معنی پیدا میکند و باید بدانیم ماسک ها در چه شرایطی، محیطی، موقعیتی به چهره زده میشود و چه هویت های واقعی و یا غیر واقعی را به تصویر میکشد.
گاهی با ماسک های ساخته شده، شخصیت تازه ای خلق میکنیم و این ماسک ها تاثیرات متفاوتی در بینندگان، کارایی آنها، ترس و توانایی، سرنوشت، آرزوهای آنها خواهد داشت و یا گاهی این ماسک ها واسطه فوق العاده و انسجام یافته مابین مردم و دنیای ماورا، جان، مال و اجتماع هستند که به چهره یک هویت تازه میبخشند، گاهی فردی که ماسک میزند و کسانی که به تماشای نمایش و ماسک مینشینند، فرصتی می یابند هرچند کوتاه خود را از تمام محدودیت ها رها کرده و در حال و در زندگی واقعی، در ذهن خود رویایی را به تصویر کشیده یا با دیگران آن را به اشتراک میگذارند و مردم برای موقعیت های زمانی مختلف و مکان های مختلف و معانی مختلف ماسک برچهره میزنند.
انواع ماسک ها در اروپا :
در اروپا در فصل زمستان و اواخر اکتبردر روز( کاندِل ماس) مراسمی برگزار میشود تا طبیعت و انسان را از شر ارواح سرگردان در روی زمین حفظ کند و این مراسم در کشورهایی چون اسپانیا، بلژیک و مجارستان و دیگر کشورها برگزار میشود.
در بلژیک در اوایل جولای تا ۳۱ دسامبر کارناوالی برگزار میشود که در این مراسم، مردم شاهد جشن اعتراف هستند و در آن از رقص و پایکوبی هم استفاده میکنند.
این مراسم از قرن نوزدهم هر سال در روزاول بهار برگزار میگردد که جزیی از میراث اروپا محسوب میشود، ولی امروزه با اندکی تغییرات به اجرا درمیآید.در این مراسم مردم ماسک هایی بر چهره میزنند با بینی های بزرگ و فرم دار، لباسهایی مندرس بر تن میکنند از جنس ملحفه، عروسک هایی از کاه میسازند و با زبان های محلی، بدون طرح و برنامه و نقشه قبلی به راه می افتند و بر هر کوی و برزنی سر میزنند یا اینکه این نمایش بر روی تخت روان که نشانی از دنیای امروزه است به نمایش در می آید.
در این نمایش مردم با پرتاب تکه های چوب که یکی از مراسم کهن کارناوالهای سنتی میباشد بدرقه میشوند و در این مراسم شخصیت هایی چون( دودروس) و( استالوت ) با دماغ هایی بزرگ و دراز به گدایی خانه به خانه می پردازند و با آتش بر پا کردن و سوزاندن عروسک های ساخته شده و چرخیدن دور آتش ارواح سرگردان را دور میکنند. دراین مراسم گاهی شخصیت هایی برگرفته از نمایش های کمدیا دلارته همچون( پول چینلا ) حضور پیدا میکند، دارای لباس سفید با دکمه های قرمز است که داخلش را با کاه پر شده، گاهی نعلنگی بر پا، غوزی بر پشت و گاهی زنگوله ای بر گردن و کلاهی بزرگ ، ساخته شده از پر بر سر میگذارد، که با رقص و پایکوبی و حرکات موزون در هر کوی و برزنی به راه افتاده . حتی گاهی بر اساس افسانه ها دو مرد غوز بر پشت در جاده ای میرفتند و در زیر درخت کاج به چند پری برمیخورند، پری ها یکی از آن مردان غوز دار ولی مهربان را سالم و دیگری را که خسیس و سرخوش بود، غوز دیگری در جلوی سینه اش هدیه میکنند تا تنبیه شود.
معنای ماسک ها در اروپا:
گاهی در اروپا در قرون وسطی، ماسک ها به معنای شیطان و ساحره و اشباح هستند و به رسم دیرین ارتباط عجیبی با ارواح شر و ابلیس دارند و در ساخت این ماسک ها از شاخ و چرم و پارچه و ابزاری دیگر با فرم های مضحک استفاده میشده است و به آدمیان میفهماند که دنیای ابلیس ها و ذات و فطرت شیاطینی با دنیای واقعی متفاوت است و میگفتند که آنها کاملا مرده نیستند و گاهی در قالب گدایان یا آدمیان احمق و یا منکر خدا در کوی و برزن ظاهر میشوند.
تاریخپه کارناوالها در اروپا:
قدیمی ترین کارناوالها، کارناوال ونیز مربوط به سال ۱۰۹۴ میلادی است که بنا به تصور عامه مردم، کارناوال ونیز بر اساس جشن سالیانه ای که از پیروزی دوک ایتالیا بر اولریش سوم سرچشمه گرفته است، میباشد. چرا که آن زمان ماسک سازان جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار بودند، تا جایی که صنف و قوانین مرتبط با کار خود را داشتند.
اولین ماسک ها در ونیز مربوط به قرن سیزدهم میباشد، که برای مراسم های مختلف ساخته میشده و حتی در آن مراسم مردم به افراد نقاب دار تخم مرغ های معطر، پرتاب میکردند و این تخم مرغ ها گاهی با گلاب و یا گاهی با جوهر یا حتی مواد آسیب رسان پر می شده است که البته شورایی وجود داشته که مردم را از پرتاب این تخم مرغ ها منع میکرد.
کارناوال دیگری در ایالت کِرما، ایتالیا در روز ۵ ژانویه برگزار میشود و در آن شخصیت هایی مانند( بروت) و( مالکادون ) که سرشار از شور زندگی بودند به نمایش میپرداختند. مالکادون لباس هایی رنگی و بروت لباسهایی مندرس میپوشند، در حالی که چمدانی پر اززباله حمل می کردند و با حرکاتی روح مردم را آزار میداده و مردم را به وحشت می انداختند، این دو، روح احمق و روح شرور را در کالبد روح انسانی به تصویر میکشند.
در ایتالیا جشن ابلیس در هفدهم ژانویه در روزآنتونی مقدس برگزار میشده،در این جشن مراسمی برای حیوانات و دعایی برای کشاورزان، برای خوبی محصول، میخواندند و در میدان شهرآتشی می افروختند تا مردم به دور آن برقصند و آواز سر دهند. معتقد بودند که روزی خیر بر شر پیروز میشود، در این مراسم به نوعی به داستان آنتونی مقدس که در مقابل وسوسه های شیطان مقاومت کرده و پیروز شده، اشاره داشته است.
در یونان فستیوال دیگری در صومعه جورج مقدس برگزار میشده که دو دسته افراد در آن حضور داشتند و عنصر اصلی ماجرا بودند. این دو دسته شامل پیرمردها( کرولی ) و پیر زن ها( کرولا ) میشدند که شراب به دست در خیابانها و میدان دهکده به راه می افتادند و با رقص و آوازبه آزار تماشاگران میپردازند، در این مراسم از چوپانان و گله های آنان حفاظت میشود و طبق افسانه ها کرولا و کرولی زوجی هستند که سالها پیش در برفی سنگین و زمستانی سخت، تمامی گوسفندان خود را از دست داده اند و از شدت نا امیدی، دیوانه شده اند.
استفاده از حیوانات در شخصیت سازی برای ماسک ها :
در اروپا گاهی ماسک ها در شخصیت یک حیوان( ماسکای دومورنیک ) و در روزهای خاصی از فصل به میان مردم می آیند و با حرکات و آئین سحرانگیز، حس شوم و بدبختی را از جامعه دور میکنند، در این مراسم از حیواناتی چون خرس که میتواند همانند انسانها روی دو پای خود حرکت کند و شباهت زیادی به رفتار انسانی داشته است،استفاده میشده، البته تا به امروز هم از این شمایل های نزدیک به انسانی استفاده میشود و بر این باورند که حیوانات در یک سیکل طبیعی به دنیا می آیند و بعد میمیرند و بار دیگر در کالبد حیوان دیگری زاده میشوند . موجود دیگری که در این مراسم حضور دارد، نیمه انسان و نیمه حیوان است که لباسی از پوست و شاخی بر سر و افساری بر دهان و زنگوله ای بر گردن داشته، موجودی نا آرام بوده اما بی آزار که مظهر یک انسان وحشی است و در همراهی با طبیعت خصوصیات سازنده و مثبت خود را مجسم می سازد. این ماسک ها و تزئینات در قلمرو حیوانات و گیاهان و دنیای بشریت نشانه هایی از باروری و تجدید دوباره طبیعت هستند.
نقش بز در کارناوال بلاروس:
در بلاروس در شب مقدس بالماسکه ای با نقش بز به راه می افتدو این بز شخصیتی نا آرام و چموش است و پیر مردی صاحب آن میباشد و این دو شخصیت های اصلی این بالماسکه هستند و البته همراهانی همچون( لولی )-( لک لک )-( بانویی جوان )و یک( افسر ) حضور دارند که با رقص و آواز راه افتاده و همه به دنبال آنها روان میشوند تا بز را رام کنند اما بز بر همگان شاخ میزند و مردم هم با چوب او را همراهی میکردند و بعد جلوی دیدگان همه بز با ضربات چوب مردم، میمیرد و دوباره جلوی دیدگان همه، جان گرفته و به میان مردم میرود و برای مردم آرزوی خوشبختی و خوبی محصول میکند، مردم نیز به جشن و پایکوبی میپردازند.
استفاده از ماسک در جوامع باستانی و کمدیا دلارته :
در جوامع باستان در بالماسکه ها، نمایش ها، ماسک های تزئینی نقش ویژه ای بازی میکنند، همچون تئاتر ایتالیایی قرن ۱۶ و نمایشی چون، کمدیا دلارته که ۹ تا ۱۵ شخصیت در آن ایفای نقش میکنند. بازیگر در نمایش مظهر شخصیتی خاص و مشخص بودند که با ماسک، زبان، لهجه ایتالیایی، حرکات آکروباتیک و فرم خاصی با محدودیت خاص آن زمان در دنیا شناخته شدند. نمایش های کمدیا دلارته با فرم و شخصیت های عجیب ، صحنه های کمدی زیبایی را می آفرینند، گاهی شرایط دشوار زندگی را به تصویر میکشند.
بازیگران به همراه یکدیگر هویتی خلق میکنند که از شخصیت واقعی به دور است و با قالبهایی که در اختیار دارند به قهرمانان ، زندگی واقعی می بخشند و گاهی شادی در دلهای مردم و گاهی غم در وجود آنها سرازیر میکردند.
ماسک ها و مرگ :
در جشنوارها و مراسم تدفین، ماسک ها تصویراحساساتی چون ترس از مرگ بوده و جایگاه خاصی بین مردم دارند که این حس گواه وجود بر قادر متعال است.
در این مراسم با دیدی نوبه مرگ می نگرند و آنرا تولدی دوباره میدانند و صحنه هایی از مرگ را برای مردم به تصویر میکشند و گاهی در این مراسم مرگ را در کالبد یک درودگر که به صورت عجوزه ای در حال نخ ریسی است به تصویر میکشند و یا مرگ را در لباسی با نقش اسکلت که پشت سر آن را با آرد و خاکستر تصاویری رنگ آمیزی کردند و یا ماسک های نمادینی از نیستی و روح اجداد یا مجسمه هایی از دنیای متفاوت، یا سیمایی از انسان و حیوان را به تصویر میکشیدند که با انرژی هایی که قبل و بعد از مرگ و بعد از زندگی دوباره و زنده شدن سلول ها بوجود می آیند به تصویر میکشیدند.در این مراسم از اندوه مرگ کاسته میشد و حس ناخوشایند تسلی دادن بوجود می آید.
ظهور ماسک ها در سوئد:
ماسک ها در سوئد به قرن ۱۷ و زمان وایکینگ ها برمیگردد که پس از بررسی خطوط و نقوش به دست آمده، چنین بر می آید که در ابتدای کریسمس مردمان با شاخ هایی از حیوانات، پرندگان و لباسهایی از جنس پشم وخز بوده است، خود را می آراستند و با رقص و حرکات مراسم های عبادی و مذهبی برگزار میکردند، همچون جشن لوسیا، همچنانکه در داستانها آمده،( لوسیا ) دخترکی بوده کوچک که با لباس سفید و تاجی از شمع بر سر می نهاده و به هر محله ای سر میزده و نمادی از طولانی ترین شب سال بوده ، شبی به نام کنات( روز پایان کریسمس ) است، بازیگران لباسهای مسخره به تن میکردند و ماسک می زدند و به هر خانه رفته، تا شیرینی های باقی مانده ازکریسمس راجمع کند، در آئینی دیگر دختران شمع به سرکریسمس بودند که با پسرانی که ماسک میزدند با هم به جشن های عروسی میرفتند، ولی این مراسم و آئین ها آهسته، آهسته در میان مردم کم رنگ شده و فقط نمادهایی هم چون پاپا نوئل برای ما باقی مانده است .
در سوئد مراسم های دیگری نیز وجود دارد که بز نقش اصلی ماجرا بوده، این جشن از مراسم ها و آئین های قدیمی مسیحیان سوئد میباشد، فردای روز کریسمس( بزجولباک یا بز کریسمس ) به میان مردم میرود و با سر و صدای زیاد و حرکات از مردم طلب غذا میکند و تا زمانی که غذا نگیرد، دست از از سرو صدا بر نمیدارد. این مراسم نیز کم رنگ شده و آهسته آهسته، محتوای آن تغییر کرده و بز به شخصیتی تبدیل شده که قبل از آمدن پاپا نوئل هدایای کریسمس را بین مردم تقسیم میکند.
ماسک های قرن نوزده، علی رغم محدودیت های آن زمان در جنوب اسپانیا، در بسیاری از کارناوالها حضور داشتند و در این مراسم به مردم و سر و صورت و بدن آنها آب و آرد و تخم مرغ پرتاب میشده و به آنها ناسزا میگفتند و برای مراسم آدمک هایی میساختند که در میان شهر به دار آویخته ، در مناطقی مردان لباس رسمی به تن میکردند و گاهی به هیبت زنان در می آمدندکه به آنها( کالدرس ) میگفتند، آنها با هر وسیله ای که شده سر و صدا به پا میکردندو شور و هیجان به وجود می آوردند.
گاهی پشت سر آنها عروسک هایی بزرگ به نام( زلدیکو) به راه می افتادند و مردمی با ظاهری اسب و شخصیتی عجیب و دیگری ماسکی چوبی به نام( بتیروس) بر چهره میزدند، پشت سر آنها به راه می افتادند و با شلاق به جان تماشاگران افتاده و آنها را تهدید میکردند. این شخصیت ها در روزهای پایانی سال به خیابانها می آمدند و علی رغم آزارمردم با شعر و آواز و موسیقی و رقص مردم را سرگرم میکردند.
تفاوت نمایش و کارناوال:
این فستیوال و کارناوال ها ساختارشان با نمایش متفاوت می باشد، کارناوال و فستیوال ها نمایش هایی هستند که بر اساس نیاز و باورها و انگیزه ه مردمان یک بار در سال و در مواقع و روزهایی خاص در سوئد و دهکده ها و بر اساس ماسک ها و تزئینات و لباس ها و حرکات و فرم هایی که از اجدادشان به یادگار مانده و نیاز به آمادگی خاصی ندارد اجرا میشوند و عمدتا هدف برگزاری این فستیوال ها سرگرم کردن مردم و برگزاری آئین ها بوده است . اما در تئاتر بازیگر باید روزها و روزها تمرین کند تا بتواند با ماسک و نقش خود در قالب ماسک ارتباط برقرار کرده و با استمرار بتواند به نقش رسیده و بر آن تمرکز کند.