قطبالدین صادقی معتقد است که خودمان باید دوران خود را روایت کنیم چراکه اگر خود چنین نکنیم، دیگران رنجهای ما را تحریف میکنند.
به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومیکانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران، دومین نشست از سلسله نشستهای «صدای نمایشنامهنویس» به خوانش و تحلیل نمایشنامهی «هیچ کس به ما سلامی نکرد» نوشتهی قطبالدین صادقی اختصاص داشت.
در این نشست که شامگاه شنبه هفتم مرداد ماه ۱۴۰۲ در سالن استاد جوانمرد عمارت خانهی تئاتر برپا شد، دکتر قطبالدین صادقی، پس از نمایشنامهخوانی خود توضیح داد که این نمایشنامه ادای دینی است به دو نسلی که در کوران حوادث اجتماعی زندگی خود را باختهاند.
او با اشاره به داستان این نمایش که برگرفته از زندگی اشخاص واقعی در دههی ۶۰ است، ادامه داد: «از نوروز سال گذشته مدام مشغول نوشتن نمایشنامه هستم و به اجرای این متن نیز بسیار علاقهمندم.»
صادقی که در این نمایشنامه زندگی یک استاد و یک دانشجوی سابق را به عنوان دو نسل دستمایه قرار داده، دربارهی پرداختن به اتفاقات و شخصیتهای معاصر در این اثر نمایشی و دور شدنش از دنیای اسطورهها گفت: «این اواخر اغلب متنهایی که نوشتهام، متعلق به دورهی معاصر است. ضمن اینکه چندین نمایشنامه دارم که به صراحت دربارهی این دوران سخن گفتهام. زمانی که هم به اسطورهها میپردازم، جدای از مسائل امروز نیست. ضمن اینکه نمیشد با زبان اسطورهها این نمایشنامه را نوشت. دو شخصیت این نمایش به دنیای واقعی تعلق دارند و از نزدیک آنان را میشناسم.»
این مدرس تئاتر ابراز تاسف کرد: «ما دو نسل بزرگ را از دست دادهایم؛ دانشجویان و استادانی که از بهمن حوادث جان سالم به در نبردند. در این نمایشنامه از زن ایرانی یک تقدیر بزرگ داشتهام که با وجود همهی مصایب به عشق خود وفادار میماند.»
صادقی با تأکید بر اینکه قصد قهرمانسازی ندارد، افزود: «دنبال قهرمانسازی نبودم بلکه میخواستم در بحبوحهی اتفاقات، ظرفیت آدمها را بررسی کنم که بسیار متفاوت است. در شرایط عادی همه قهرمان هستند و رفتاری معقول دارند ولی در کوران حوادث است که عیار آدمها مشخص میشود. آدمهای نمایش من قهرمان نیستند ولی قابل احترام هستند چراکه آنان زندگی خود را برای آرمانهایشان باختهاند و چیزی ارزشمندتر از زندگی نداریم.»
این هنرمند یادآوری کرد: «اصالت در ماندن و ساختن است. ساختن سخت است و ویران کردن آسان. به همین دلیل فرار از مشکلات ساده و مانند مسکنی است که درمان نمیکند بلکه موقتا درد را آرام میکند ولی ماندن و تحمل مشکلات و ساختن دشوار است. همچنان که حافظ و فردوسی ماندند و ساختند و در دوران خودمان هم مردمان منطقه هورامان با وجود تمام سختیها ماندند، آنان طبیعت را ویران نکردند بلکه آن را ساختند.»
او با توضیح نقش روشنفکر در هر جامعهای افزود: «روشنفکر کسی است که در زمان و مکان خود زندگی میکند و به وضعیت جامعه و زمانهی خویش کاملا آگاه است. او بحرانهای اجتماع را میبیند و به مردم نیز کمک میکند تا این بحرانها را ببینند. بزرگترین کار یک روشنفکر این است که مردم را برای گذر از این بحرانها یاری کند.»
صادقی همچنین با اشاره به نقش هنرمند ادامه داد: «هنرمند نه پیامبر است و نه ایدئولوگ یا تئوریسین اجتماعی بلکه کار او روایت صادقانه بحرانهای اجتماع در آثار خویش است.»
این کارگردان و پژوهشگر تئاتر در پاسخ به پرسشی دربارهی پایان تراژیک نمایشنامهاش گفت: «دیدگاهم دربارهی هنر و جهان، تراژیک است. معتقدم تماشاگر را باید با یک درد به خانه فرستاد تا تأثیرگذاری درام بیشتر شود.»
این نمایشنامهنویس در پاسخ به پرسشی دیگر دربارهی سبک نگارش نمایشنامههایش توضیح داد: «هرگز کلاس نمایشنامهنویسی نرفتهام. هرچه آموختهام از خواندن نمایشنامههای شکسپیر و آثار یونان باستان است که همه اینها از بحرانهای دوره خود میگویند. تنها با خواندن آثار بزرگ میتوان نمایشنامه نوشت. در درام ایجاز بسیار مهم است و هیچ دیالوگی نیست که صرفا توصیفی باشد بلکه هر دیالوگ یا باید نکتهای درونی را توضیح بدهد یا درام را یک گام به جلو ببرد. چیزی که در درامنویسی به آن توجه دارم و آن را به شکسپیر وامدارم، این است که هر جمله یک تصویر است و پیش از مفهوم، تصویر به سمت مخاطب میرود. »
این نشست توسط کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر ایران و با اجرای بهزاد صدیقی برگزار شد.