اخبار نمایش و اجرا, موسسه فرهنگی هنری خانه تئاتر

اجرائی اتوودیک و عاری از یک داستان کنش‌مند نمایشی

نگاهی به اجرای اتوودیک ” لهجه ها” به نویسندگی و کارگردانی ” مهیا مهدی زاده”

حسن پارسائی

 

آنچه روی صحنه می آید برآیند نوع نگرش نویسنده و مخصوصأ نوع  نگاه  کارگردان به مدیوم تئاتر است؛ میزان شناخت او رابطه مستقیمی با کیفیت اجرا و میزان تأویل آمیزی و رمز و راز نمایش دارد.کارگردان ممکن است نگاهی حداقلی به مقوله  تئاتر داشته باشد؛ در چنین حالتی او همیشه در صدد هرچه  خلاصه تر و  کوتاه تر کردن اجراست و چنانچه نگرشش حداکثری باشد، عملا اجراهای زیبا  و با کیفیت تری ، که  از پس زمینه های فلسفی،اجتماعی و  روانشناختی عمیقی برخوردار باشند، ارائه می دهد:او با این کار درعمل،ارزش های محتوائی و اجرائی تئاتر را گسترش می دهد.

اجرای ” لهجه ها” به نویسندگی و کاردانی ” مهیا مهدی زاده” که هم اکنون در سالن ” دا” از مجموعه سالن های تئاتر آزاد کشور اجرا می شود،نمایش تئاتری نیست، بلکه یک موقعیت  کوتاه  طراحی شده است که در آن موازین و قواعد پردازش موضوعی داستانی مهم  در بین نیست. قتلی اتقاق افتاده  و موضوع  تحقیق  به  شیوه ای  بسیار معمولی و غیردراماتیک فقط از طریق  پرسش  و پاسخ بازخوردی می شود.بازجو( فرهاد پلنگیان) لباس نظامی خاصی به تن ندارد،پشت به تماشاگران روی چارپایه ای نشسته وبه احتمالی یک کاراگاه پلیس است. بازجو شونده  یا متهم یا شاهد، یک زن است که دراجرا به طور نیابتی با چند لهجه، به جای خود و چند نفردیگر پاسخ می دهد: این  ثابت می کند که شاهدان یا متهمان چند نفرند و یکی نقش همه را بازی می کند.

پاسخ های زن جوان الزامأ باید در ارتباط با پرسش های بازجو باشد،اما چنین نیست: زن جوان اغلب با  وسواس خاطره گوئی می کند  و  گاهی هم با همان  لحن  روائی  داستان زندگی خود و دیگران را به صورت پاره پاره  و گاه  مفصل بیان می کند: این زیاده گوئی های  روائی  و خاطره وار اساسأ  در شیوه  بازجویی رایج نیست و هیچ ربطی هم به جریان قتل و مقتول ندارد. پاسخگویی دقیقأ به شکل  یک مونولوگ ادامه دار اما منقطع  و چند پاره است. ضمنأ  زن جوان  مدتی طولانی  با  یک میزانسن ثابت و خسته کننده حرف می زند. یک  جسد  خون آلود هم  در کاوری  پارچه ای جلو پای او (بین او و بازجو) روی زمین افتاده  است.دکور و طراحی صحنه شاخصی نیست.همه چیزبه طورنظری وکاملأ دلبخواهی انجام شده است: اجرا به یک “اتوود نمایشی طولانی” شباهت دارد. هیچ حادثه و داستان مهم و دراماتیکی وجود ندارد:حادثه قتل یا خودکشی هم عملأ به گونه ای دراماتیک  که عینأ روی صحنه اتفاق بیافتد، نشان داده نمی شود و موضوع  آن به حاشیه رانده شده است. خاطره ها  و روایاتی هم  که زن بیان می کند، بسیار شخصی است و جزو داستان  این اجرای اتوودیک نیست.

عنوان اجرا ( لهجه ها ) اساسأ نمایشی نیست  و به زبان و زبان شناسی ربط دارد. در مورد  کارگردانی هم  باید گفت که کار مهمی انجام نشده و میزانسن های تأویل دار ، شاکله مند، متنوع  و گوناگونی در اجرا  وجود  ندارد: فقط میزانسن محوری اجرا درپایان کمی تغییر می کند و درهمان مدت کوتاه صحنه به کمک یک موسیقی مناسب    تا اندازه ای شاکله ای نمایشی به خود می گیرد.

این اجرا را صرفأ باید تمرینی برای مونولوگ نویسی و شیوه بیان به حساب آورد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *