زنده‌یاد داوود رشیدی: مردم برای یاد گرفتن به تئاتر نمی‌آیند

هفت سال است که جای داوود رشیدی در تئاتر ایران خالی است. او هنرمندی بود که نمایش‌هایش را برای تماشاگر روی صحنه می‌برد و اجرا‌هایش همیشه جز پرطرفدارترین نمایش‌ها بود. چراکه می‌دانست تئاتر بدون تماشاگر بی‌معنا است و به هیچ کاری نمی‌آید.

 

روحش شاد و نامش تا ابد در هنر ایران ماندگار.

 

ویدئو تهیه شده در واحد سمعی بصری خانه تئاتر.

 

 

 

 

 

 

 

جوانی که از سیاست دوری کرد، چراکه افسون تئاتر مسحورش کرده بود

اوایل دهه ۴۰ گفتند پسر یکی از دیپلمات‌های کشور از فرنگ بازگشته است. «داود» نامی بود برای پسر عبدالامیر رشیدی حائری و نوه حاج شیخ محمد ابن‌الشیخ حائری مازندرانی از روحانیون سرشناس آن زمان.

 

این جوانک در فرانسه علوم سیاسی و تئاتر خوانده بود ولی در خودش هیچ شوقی به کار سیاسی نمی‌دید و افسون هنر تئاتر چشمش را بدجوری گرفته بود. به کشور بازگشت تا کار تئاتر را ادامه بدهد و شاید خودش هم پیش‌بینی نمی‌کرد که به یکی از بزرگان تکرارنشدنی ایران تبدیل شود. داود رشیدی چنین سرگذشتی برای خویش رقم زد.

 

به گزارش ایسنا، ۵ شهریور سال ۱۳۹۵ صبح جمعه‌ای بود که خواب خوش اهالی هنر با این خبر آشفته شد؛ داود رشیدی درگذشت.

 

حالا ۷ سال از آن روز می‌گذرد و در این مدت اتفاق‌های بسیاری را از سر گذرانده‌ایم و جای خالی او را حس کرده‌ایم.

 

اما به جای هر سخنی خوش‌تر آن است که بخشی از خاطرات او را مرور کنیم. این خاطره‌ها در کتاب داود رشیدی از مجموعه ماندگاران صحنه منتشر شده است. این کتاب در بردارنده گفتگوی بلند منصور خلج با داود رشیدی است که از سوی انتشارات نمایش منتشر شده و در سایت شهر کتاب نیز فروش آنلاین دارد.

 

رشیدی که اوایل دهه ۴۰ بعد از تحصیل در فرانسه به ایران بازگشته است، خاطرات خود را از آن مقطع چنین یادآوری کرده: «نیمه دوم سال ۱۳۴۱ به ایران برگشتم. جالب اینجاست که ما آن موقع کسی را نداشتیم که برود خارج از ایران تحصیل کند و بگوید می‌خواهم آن‌جا بمانم. همه می‌خواستند برگردند در حالیکه الان همه دنبال این هستند که آن جا کار کنند و دیگر برنگردند! خلاصه سال ۱۳۴۱ به ایران آمدم؛ برای هر دو رشته‌ای که در آنها تحصیل کرده بودم (علوم سیاسی و تئاتر)، کار وجود داشت. در نامه‌هایی که برای خانواده می‌نوشتم، گوشزد می‌کردم که اگر به ایران بیایم، به وزارت خارجه نمی‌روم و از کار سیاسی خوشم نمی‌آید. دوست دارم دنبال هنر بروم که به نظرم راست و درست است. به هر حال در خودم استعداد سیاسی نمی‌دیدم. برای همین هم به وزارت فرهنگ و هنر رفتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.

 

البته پیش از اینکه از اروپا به ایران برگردم، آهسته آهسته ولی خیلی محکم، جریان تئاتر نوین ایران شروع شده بود و سرآغاز و ابتدایش هم اداره هنرهای دراماتیک بود. دکتر مهدی فروغ در آنجا مدیریت مطلوبی داشت و بایدها و نبایدهای درستی هم گذاشته بود تا گروه‌های جوانی که در آن جا کار می‌کردند و ایده‌آل‌هایی هم داشتند، گمراه نشوند و به راه‌هایی که از نظر ایشان نباید می‌رفتند، کشیده نشوند. یعنی اگر کسی از اعضای آن گروه می‌خواست برود و در یک فیلم‌فارسی بازی کند، دکتر فروغ این اجازه را به او نمی‌داد و اگر می‌رفت، اخراج می‌شد و اینها پیش از اینکه من از اروپا بیایم، در اداره هنرهای دراماتیک شروع شده بود. شما همه آنهایی را که در آن اداره بودند، بدون شک می‌شناسید؛ عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، بهرام بیضایی، حمید سمندریان، جعفر والی، رکن‌الدین خسروی، فخری خوروش، مهین شهابی، فرزانه تاییدی، محمد علی کشاورز، عباس جوانمرد، جمشید مشایخی و دیگران.

 

به هر حال از خارج که آمدم، شناخت چندانی از فضای تئاتر ایران نداشتم و آرزویم این بود که خودم یک تئاتر داشته باشم، گروه داشته باشم و شروع به کار کنم. درواقع خیلی ایده‌آلیست بودم. پس از بررسی‌هایی که کردم، دیدم بهترین جایی که می‌توانم بروم، همین اداره هنرهای دراماتیک است.

 

اولین تجربه بازیگری‌ام در ایران، نمایشنامه «آوازخوان طاس» اثر اوژن یونسکو به کارگردانی فرخ غفاری بود. خانم پری صابری، مینو صابری و دو سه نفر دیگر در آن بازی می‌کردند. این نمایش به زبان فرانسه اجرا شد و در سالن انجمن ایران و فرانسه به صحنه رفت.»

 

گفته شده که نمایش «در انتظار گودو» یکی از اثار اوانگارد آن زمان بوده است. هنوز در ایران شناخت چندانی از ساموئل بکت، نویسنده این نمایشنامه نداشتند اما آشنایی رشیدی به تئاتر اروپا سبب شد تا اولین اجرای این نمایشنامه را در ایران روی صحنه بیاورد. اجرایی که مورد توجه اهل هنر قرار گرفت و هنوز هم به عنوان یکی از نمایش‌های نوگرا شناخته می‌شود.

 

رشیدی در همین کتاب درباره «در انتظار گودو» گفته است:«سال ۱۳۴۷ نمایش «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت را به صحنه بردم. آن زمان بکت را در ایران نمی‌شناختند. «در انتظار گودو» را در انجمن ایران و آمریکا اجرا کردیم. همه فکر می‌کردند تئاتر پوچی (ابزورد) یک تئاتر خسته‌کننده است در حالیکه ما پوچی را به عنوان یک کمدی لحظه‌ای نشان می‌دادیم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. مرحوم جلال آل احمد یک مقاله برای آن نوشت. رضا براهنی هم یک مقاله نوشت. روزنامه «آرش» آقای سیروس طاهباز یک شماره مخصوص برای آن منتشر کرد. آقای شاملو هم یک شب مرا دعوت کرد در شب‌های شعر «خوشه» نمایش را در حیاط مجله اجرا کردیم. خاطرم هست تماشاچی‌ها دور تا دور ما کیپ تا کیپ نشسته بودند. آن تجربه یکی از تجربه‌های خیلی خوب من است، برای اینکه فکر می‌کردم تماشاچی می‌تواند مرا هل بدهد و به بازیگران دست بزند. درواقع نوعی صمیمیت و مشارکت را در هفت هشت دقیقه اول نمایش حس کردم: مبارزه‌ای بین ما به عنوان بازیگران و آن همه مردم به عنوان تماشاچی در جریان است و هر کدام که پیروز می‌شوند، می‌زنند زیر خنده و بلند بلند با هم حرف می‌زنند. چون صحنه تئاتر کلاسیک نبود که قانون داشته باشد و صحنه رو به روی تماشاچی باشد و آنها هم روی صندلی‌هایشان.»

 

نمایش که به نیمه رسید، داود رشیدی دریافت که موفق شده است؛ او با آن نمایش روح تماشاگران را تسخیر کرده بود. موفقیت او بیش از ۵۰ سال ادامه پیدا کرد و او را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان کشور ماندگار ساخت.

 

داود رشیدی زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران و کارگردان تئاتر و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود.

 

از جمله نمایش‌هایی که اجرا کرده می‌توان به «در انتظار گودو»، «در پوست شیر»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو»، «آقای اشمیت کیه؟ » و … اشاره کرد.

 

او در دوران پیش از انقلاب جزو هنرمندان آوانگارد تئاتر بود که با اجرای نمایشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت، زمینه ساز آشنایی جامعه تئاتر ایران با تئاتر ابزورد شد. از جمله فیلم‌های سینمایی که در آنها بازی کرد می‌توان به آثاری چون «کندو»، «فرار از تله»، «کمال الملک»،«ملاقات با طوطی»،«خانه عنکبوت»، «گل‌های داودی»، «شیلات» و … نام برد.

 

او در مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی مانند «گرگ‌ها»، «هزار دستان»، «ولایت عشق»، «مختارنامه»، «آوای فاخته»، «گل پامچال»، «عطر گل یاس»،«کلاه پهلوی» و … نیز بازی کرده است.

 

داود رشیدی ۵ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ درگذشت.

حمید جبلی: خیلی دلتنگ تئاتر شدم

حمید جبلی، نویسنده، صداپیشه و بازیگر تئاتر بابیان اینکه دلتنگ تئاتر شده‌است و می‌خواهد در حد توانش کارهایی انجام بدهد، گفت: همه‌کاره هیچ‌کاره به من می‌گویند.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، نشست پژوهشی «گذری بر درام‌نویسی ایرانی از میرزاآقا تبریزی تا درام‌نویسان معاصر» با نگاهی به نمایشنامه «سوسمار» با همکاری موسسه فرهنگی اوسان در مجموعه فرهنگان «قریب» سوم شهریور ماه برگزار شد.

حمید جبلی (بازیگر، کارگردان، نویسنده، صداپیشه)، محمد رحمانیان (نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر)، رحمت امینی (نمایشنامه‌نویس، کارگردان و پژوهشگر) و میترا علوی‌طلب (پژوهشگر تئاتر و مدرس دانشگاه) در این نشست که با مدیریت علی کریمی (پژوهشگر ادبیات) برگزار شد، حضور داشتند.

در ابتدای این نشست، حمید جبلی ضمن خوش‌آمدگویی به حاضران در نشست گفت: «همه‌کاره‌ هیچ‌کاره به من می‌گویند. ما بچه‌های قدیم کانون که از دهه ۵۰ در کلاس‌های این مجموعه شرکت می‌کردیم در همه زمینه‌های هنری تجربه کسب کردیم. شاید به خواسته خودم بوده که دو دهه از تئاتر دور بوده‌ام ولی خیلی زیاد دلتنگ تئاتر شده‌ام و دوباره می‌خواهم کارهایی در حد توانم انجام بدهم.»

او ادامه داد: «من از دهه ۶۰ عکاسی تئاتر می‌کردم و به‌واسطه آتیلا پسیانی در گروه «تئاتر بازی» بودم و اصلا روابطم با تئاتر قطع نشده بود.»

جبلی گفت: «تئاتر و ادبیات نمایشی همیشه بر هنرها تأثیرگذار بوده است. سینما نیز قصه‌گویی را از نمایش الهام می‌گیرد و به شکل امروزی نمایان می‌‎شود. به‌نظرم هیچ هنری نیست که بر دیگری تأثیر نداشته باشد.»

محمد رحمانیان، دیگر سخنران این نشست درباره جبلی گفت: «حمید جبلی همیشه برایم عجیب بود. وقتی نخستین کارهایش را دیدم برایم سؤال شد که آدمی که آثار طنز زیادی در کارنامه هنری خود دارد چرا این‌قدر تلخ‌اندیش است.»

او افزود: «جبلی در عکاسی، کارگردانی و نویسندگی بسیار درخشان است و به‌نظرم هرجایی که بوده اثری از خود باقی گذاشته است و این رسالت هنرمند است.»

رحمانیان ادامه داد: «در نمایشنامه جدید حمید جبلی یعنی «سوسمار» ردپای تئاتر ابزورد و جهان واقعی کاملاً مشهود است. به‌نظرم این نمایش برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود و جسارت را در فضای فانتزی و واقعی جبلی می‌توان دید.»

میترا علوی‌طلب، در ادامه این نشست گفت: «قدمت نمایشنامه‌نویسی در ایران به‌اندازه یونان نیست و حدود ۱۷۰ سال از عمر آن می‌گذرد. از سال ۱۲۲۹ هجری شمسی که آخوندزاده اولین نمایشنامه‌اش را می‌نویسد تا سال ۱۳۲۱ که دوران پهلوی اول است ما شاهد دوران تکوین نمایشنامه‌نویسی در ایران هستیم. در این دوران امر قدیمی و سنتی دیگر قابل‌پذیرش نیست و از طرفی رویارویی با امر جدید کمی هراسناک بوده است. درنتیجه نویسندگان شروع به نوشتن کرده و نمایشنامه‌هایی خلق می‌کنند که از یک‌طرف نقد به سنت و از طرفی دیگر نقد به مدرنیته است. برای مثال اوج این مواجه با هر دو سوی سکه را در نمایشنامه‌هایی مانند «جعفرخان از فرنگ برگشته» نوشته حسن مقدم و یا آثار صادق هدایت و میرزاده عشقی می‌بینیم.»

او ادامه داد: «نمایشنامه «سوسمار» هم به‌نظر من به فرهنگ‌عامه می‌پردازد. همچنین وجود جهانی تمثیلی در این نمایشنامه می‌بینیم. جهانی که گاهی هم ممکن است هراس‌آور باشد.»

رحمت امینی، نمایشنامه «سوسمار» را امتداد درام ایرانی دانست و گفت: «در این اثر نمایشی شاید تماشاگر در صحنه‌هایی قهقهه بزند اما تلاش ما براین بوده که اثر به سمت کمدی شدن پیش نرود.»

او ادامه داد: «من امیدوارم که آقای جبلی بعد از اجرای نمایش «سوسمار» به چاپ این نمایشنامه نیز فکر کند تا همگان بتوانند از این متن استفاده کنند.»

این کارگردان تئاتر ادامه داد: «حمید جبلی علاوه بر اینکه نمایشنامه‌نویس «سوسمار» است، از آغاز همراه ما بودند و بسیار در روند تمرین‌ها کمک و ایده به گروه داده است.»

نمایش «سوسمار» از روز دوشنبه ۶ شهریور ساعت ۲۰:۱۵  با مدت‌زمان ۶۰ دقیقه اجرای خود را در تالار چهارسو تئاتر شهر آغاز خواهد کرد.

علی نصیریان: اگر هدفی دارید، آن را پیگیری کنید

علی نصیریان خطاب به جوانان گفت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت می‌کند، بیرون می‌آید و راه خود را پیدا می‌کند.

نشست صمیمانه «علی نصیریان» با اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما با عنوان«یک عمر خاطره، نمای نزدیک» عصر روز گذشته شنبه ۴ شهریور در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این نشست علی نصیریان درباره علاقه خود به نمایشنامه‌نویسی گفت: من برای نمایشنامه‌نویسی به تئاتر نیامده بودم بلکه برای بازیگری آمده بودم و به طور کامل تمرکزم روی بازیگری بود. من معتقدم جوهر کار تئاتر، بازیگری است. هر هنری اعم از کارگردانی، تهیه کنندگی، طراحی صحنه و لباس و… جای خود را دارد اما بازیگری با تمام این هنرها متفاوت است زیرا تمام این عوامل در بازیگری خلاصه می‌شود.

وی افزود: گاهی تصور می‌شود بازیگر نیز یکی از عواملی است که باید در اختیار کارگردان قرار گیرد و کارگردان از او برای بیان کار خود استفاده ‌کند، در حالی که این‌گونه نیست. بازیگر خودش مولف ، آرتیست خلاق،نویسنده است و نقش را با اجرا و بازی خود می‌نویسد.

نصیریان ادامه داد: اگر تعداد معدودی نمایشنامه نوشتم تنها سیاه‌مشق‌هایی بود که می‌خواستم برای خودم نوشته باشیم و به همین دلیل تمام این کارها را خودم اجرا کردم. بعدها این نمایشنامه‌ها به شکل کتابی با عنوان «تماشاخانه» به چاپ رسید، این کتاب را به اصرار دوستان چاپ کردم تا علاقه‌مندان به تاریخ نمایشنامه‌نویسی آن را مطالعه کنند.

بازیگر «ناخدا خورشید» با اشاره به اهمیت مطالعه کتاب در زمینه تئاتر برای علاقه‌مندان این حرفه گفت: جوان که بودیم ایده‌آل ما برای تئاتر آثار عبدالحسین نوشین بود، او استاد کارآمد و بزرگی بود که ترجمه، کارگردانی، تمرین و موسیقی متن برای تئاتر را مطرح کرد. نوشین برای تئاتر زحمت زیادی کشید اما به جایی که باید می‌رسید، نرسید. یادم می‌آید در سال ۱۳۳۰ که هنرجوی کلاس بازیگری بودم تنها یک کتاب تئاتر در ایران بود که آن هم متعلق به عبدالحسین نوشین بود.

ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود

نصیریان خاطرنشان کرد: به هر حال می‌خواستم تئاتر را یاد بگیرم و ارتباطات آن زمان مثل اکنون گسترده نبود و پولی هم برای خارج رفتن نداشتیم تا این هنر را بهتر بیاموزیم. به همین دلیل به کتاب‌های نوشین و خیرخواه در زمینه تئاتر رجوع می‌کردیم.

وی با بیان اینکه بازیگری همیشه برایش جذاب بوده است، خاطرنشان کرد: از بچگی تصنیف‌ها و پیش پرده‌هایی از مرتضی احمدی، قنبری، انتظامی ، جمشید شیبانی و.. که از رادیو پخش می‌شد را گوش می‌دادم و همراه این تصنیف‌ها می‌خواندم و در خانه اجرا می‌کردم و مشتری همیشگی سینما نور و میهن بودم و گاهی هم به سینما رکس می‌رفتم. من عشق بازیگری داشتم و ارتباط با مردم در بازیگری برایم جذاب بود؛ هنوز هم همینطور است.

نصیریان درباره مواجهه با نقش‌های مختلف و تنوع بازی‌هایش نیز گفت: تمایزهایی که در نقش‌ها می‌بینید طبیعی است و اگر نباشد اشتباه است و من همیشه کار را جدی می‌گیرم. به نظر من تئاتر تنها یک نویسنده ندارد زیرا نویسنده بعدی کارگردان است که با تالیف و کارگردانی خود متن را بازنویسی می‌کند و سومین نویسنده بازیگر است که با کار و اجرایش می‌نویسد.

وی ادامه داد: بازیگر یک شخصیت را در ذهن خود مجسم می‌کند و با امکانات حسی و روانی خود نمایشنامه را بازنویسی می‌کند. البته نباید از یاد ببریم که نویسنده دیگر، تماشاگر است که وقتی نمایش را نگاه می‌کند در ذهن خود، نوشته را دوباره می‌نویسد.

نصیریان ادامه داد: همیشه کار برای من جدی بوده و در این مورد همیشه به خودم سخت می‌گرفتم؛ برخلاف بسیاری از بازیگران که کارشان را جدی نمی‌گیرند. از نظر من بازیگری یکی از دشوارترین کارهای دنیاست چون بازیگر در یک موقعیت خطیری قرار می‌گیرد و باید روی نقشی با خصوصیات روانی و جامعه‌شناسانه و… متمرکز شود. سختی کار از آن جهت است که باید نقشی را بسازید و روی صحنه آن را تجسم کنید و در عین حال تظاهر کنید. همه تکنیک‌های بازیگری برای این است که چگونه بهتر تظاهر کنیم تا در برابر هزاران چشمی که شما را نگاه می کند، باورپذیر باشد و همه این کارها نیازمند آگاهی است.

وی توضیح داد: هنوز هم وقتی کاری جدید به من پیشنهاد می‌دهند سر کلاس اول می‌نشینم و از اول شروع به خواندن و تحقیق و تمرین می‌کنم. کار با خود یکی از کارهای مهم در بازیگری است. شما با خود در خلوت خود باید کار و تمرین کنید، به نکاتی برسید و بعد در جمع آن را مطرح کنید.باید بدانید که بازیگری به این سادگی نیست.

چالش حفظ و تداوم حس در سینما

نصیریان درباره صدای دوبلورها در آثار سینمایی نیز گفت: علی حاتمی معتقد بود دوبلور با بیان خود چیزی به کار اضافه می‌کنند اما من با او هم عقیده نیستم؛ من معتقدم در همه جای دنیا برای دوبله از صدای خود بازیگر استفاده می‌کنند زیرا خود آن بازیگر، نقش را بازی کرده و به زیر و بم کار آشناتر است.

بازیگر مجموعه «هزار دستان» درباره نقش جایزه در زندگی یک بازیگر گفت: جایزه جایگاه جدی و اثربخشی برای آدمی مثل من ندارد البته که از دریافت آن خوشحال می‌شوم اما زیاد تاثیرگذار نیست. زمانی که تئاتر را شروع کردیم اصلا به فکر اسم و رسم و دریافت جایزه نبودیم، نمی‌دانم هنر بازیگری برای ما چه جاذبه‌ای داشت که به این موارد فکر نمی‌کردیم. پیشنهاد نمی‌دهم که شما هم این گونه باشید چرا که زمانه عوض شده است. مهم این است که کار خود را جدی بگیریم. بازیگری کاری خلاقانه و دشوار است که زحمت و تلاش و البته لذت دارد؛ اولین کسی که از کار لذت می‌برد خودتان هستید و این لذتی ماندگار است.

وی درباره تفاوت بازی در تئاتر و سینما گفت: بنیاد کار سینما و تئاتر یکی است اما در میدان عمل و اجرا، کار هر یک متفاوت است. یکی دارای صحنه و تماشاگر است و در دیگری میان تماشاگر و صحنه توسط دوربین و لنزها فاصله وجود دارد. در تئاتر با این ذهنیت باید تظاهر به نقش کنید که تماشاگر زنده با شماست و در نوع ارائه احساستان باید توانمند باشید تا آن حس های درونی را منتقل کنید. حفظ و تداوم حس در سینما یکی از چالش‌هایی است که بازیگر با آن مواجه است.

وی همچنین درباره حضورش در فیلم سینمایی «ستارخان» ساخته علی حاتمی نیز گفت: علی حاتمی فیلمنامه ستارخان را پیشنهاد داد و من به او گفتم علاقه‌ای به بازی در یک فیلم اکشن و جنگی ندارم و حاتمی گفت فیلم من اکشن نیست. کار با علی حاتمی همیشه برای من مطلوب بود اما فکر می‌کنم این فیلم آن‌طور که باید نظر مردم را به خود جلب نکرد.

داریوش مودبیان، کارگردان و نمایشنامه نویس نیز در بخشی از این نشست، گفت: دوستی که با آقای نصیریان دارم به بیش از ۶۰ سال برمی گردد. با کارهای ایشان در تئاتر، تلویزیون و برنامه‌های اداره هنرهای دراماتیک آشنا بودم. یکی از مکتب‌هایی که تئاتر را از آن طریق آموختم برنامه‌هایی بود که در سال ۱۳۳۹ با کارگردانی علی نصیریان برگزار می‌شد و من تماشاگر این دوره‌ها بودم و در آنجا برای نخستین بار ایشان را از نزدیک دیدم. او همیشه به موقع سر کار حاضر می‌شد و هنوز هم وقت‌شناس هستند. آن زمان ۱۴ ساله بودم و این برخورد برایم بسیار سازنده بود آنقدر که راه خود را از آن زمان پیدا کردم و این دوستی برای من بسیار ارزشمند است.

عمر خود را برای تئاتر گذاشتم

نصیریان در ادامه گفت: آنچه که ما را تا به امروز حفظ کرده زبان و فرهنگ ما است. هزاران سال پیش فردوسی شعری سروده است که ما هنوز هم آن را می‌خوانیم و هنر همین است؛ نگه دارنده و حفظ‌کننده. هر اتفاقی بیافتد، هنر و ادب این مملکت ما را به هم پیوند می‌دهد و حفظ می‌کند. اولین کلاس تئاتر را در سال ۲۹ رفتم و عمر خود را برای تئاتر گذاشتم و کار دیگری جز بازیگری و تئاتر و سینما نکردم. هنر همین است؛ اگر کسی وارد حیطه هنر می‌شود صحبت دو یا چند سال نیست بلکه صحبت از یک عمر است.

وی با اشاره به همکاری خود با داریوش مهرجویی در فیلم «گاو»، گفت: مهرجویی بازی مرا هدایت کرد و معمولا اولین چیزی که مرا مجذوب می‌کند متن نمایش، نگاه و شناخت کارگردان است که در مورد فیلم «گاو» همه این ویژگی‌ها وجود داشت. مهرجویی و ساعدی با همکاری یکدیگر فیلمنامه «گاو» را نوشتند و وقتی آن را دیدم متوجه شدم که مهرجویی یک آدم دیگر است و شیفته او شدم.

نصیریان یادآور شد: کارگردان دیگری که شیفته او شدم ناصر تقوایی بود؛ او نگاه و وسواس خاصی در سینما داشت. زمانی که نقش مستر فرهان در «ناخدا خورشید» را به من پیشنهاد داد چون خودش در جنوب زندگی کرده بود مرا به خوبی راهنمایی کرد. کارگردانان خوب تنها یک سرنخ به بازیگر می‌دهند و تقوایی این گونه بود. برای راهنمایی نقش مستر فرهان تنها یک جمله به من گفت؛ «دلالی است که یک دندانش طلاست» و من به دنبال نقش رفتم و آن را پیدا کردم.

مسعود جعفری جوزانی به بازیگر ایده می‌دهد

وی همچنین با اشاره به همکاری با دیگر کارگردان‌ها نیز گفت: همایون غنی‌زاده، فیلمنامه«مسخره‌باز» را برای من فرستاد از متنی که برای فیلم به من داد فهمیدم که او آدمی نوآور و خلاقی است. همچنین مسعود جعفری‌جوزانی که یکی از کارگردان‌های کاربلد سینماست که درس سینما را در آمریکا خوانده است. وقتی فیلمنامه «جاده‌های سرد» را به من داد فهمیدم در کار خود به درستی وارد است چون نگاهش و حرف‌هایی که می‌زند به بازیگر ایده می‌دهد و تقوایی و مهرجویی نیز با سوابق درخشانی که دارند، این‌گونه هستند.

نصیریان در پایان خطاب به جوانان بیان داشت: حال و آینده هنر نمایش در دست شما جوانان است. یادتان نرود. برای کار هنر کم آوردن معنا ندارد؛ اگر هدفی دارید باید آن را پیگیری کنید. اگر شکست خوردید، اگر نگذاشتند و نتوانستید کارکنید، هرگز ناامید نشوید. خلاقیت مانند آب است که نشت می‌کند، بیرون می‌آید و راه خود را پیدا می‌کند. اگر جوهر خلاقیت در وجود شما است کار کنید و اگر عشق و علاقه دارید کوتاهی نکنید. از شکست نترسید. کار کنید و خلاقیت خود را آشکار کنید.

هفت نمایش تازه به تئاتر شهر آمدند

تالارهای نمایشی مجموعه تئاتر شهر میزبان ۷ اثر جدید نمایشی می‌شوند.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی مجموعه تئاترشهر، در دور جدید اجراهای مجموعه تئاتر شهر، هفت نمایش در تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه و کارگاه نمایش روی صحنه هستند.

در تالار اصلی اجرای نمایش «بک تو بلک» به نویسندگی و کارگردانی سجاد افشاریان در ساعت‌های ۱۸ و ۲۰:۳۰ با مدت زمان ۷۰ دقیقه و قیمت بلیت ۲۰۰، ۱۵۰ و ۱۰۰ هزار تومان از ۲۶ مرداد آغاز شده و در آن سجاد افشاریان، نیکو بستانی و مهدی زندیه به عنوان بازیگر حضور دارند.

تالار چهارسو نیز با ۲ نمایش «چخفته» به کارگردانی اشکان پیردل زنده ساعت ۱۸:۱۵ با مدت زمان ۷۰ دقیقه و قیمت بلیت ۱۱۰ هزار تومان و «سوسمار» به نویسندگی حمید جبلی و کارگردانی رحمت امینی از ۶ شهریور ساعت ۲۰:۱۵ با مدت زمان یک‌ ساعت و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان، میزبان علاقه‌مندان است.

در نمایش «چخفته» رومینا فرمانی، فرزانه محمدحسین، یگانه منصوری، سارا زارعی، امیرحسین فروتن، سارا عزیزی، کیارش زرین، سیاوش کریما، محمدعلی الحمد و محمدعلی براتی به عنوان بازیگر حضور دارند.

همچنین بهار مشیری، ابوذر ساعدی، فرزانه برهمن، عرفان معصومی و نوید جهانزاده به عنوان بازیگر در نمایش «سوسمار» ایفای نقش می‌کنند.

تالار قشقایی نیز از روز دوشنبه ۶ شهریور میزبان نمایش «شبیه خون» به نویسندگی سهراب حسینی و کارگردانی محمد حاتمی با مدت زمان ۷۰ دقیقه، قیمت بلیت ۱۳۰ هزار تومان و ساعت اجرای ۱۸:۱۵ خواهد بود. در این نمایش محمد حاتمی و صدف محسنی به عنوان ۲ بازیگر نمایش حضور دارند.

در تالار سایه از روز جمعه ۳ شهریور ۲ نمایش جدید «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند» به نویسندگی و کارگردانی مجید شکری و «آوینیون» به نویسندگی و کارگردانی حسن معینی به صحنه رفته‌اند.

نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی‌کند» ساعت ۱۸ با مدت زمان ۷۵ دقیقه قیمت بلیت ۱۰۰ هزارتومان و بازی مجید شکری،‌ مرتضی دلداده، سارا رضایی و بنیامین صیادی‌نیا روی صحنه است.

نمایش جدید دیگر تالار سایه با عنوان «آوینیون» ساعت ۲۰ و مدت زمان ۹۵ دقیقه و قیمت بلیت ۱۱۰ هزارتومان از ۳ شهریور شروع به اجرا کرده و در آن عبدالحمید گودرزی،‌ امیر جوشقانی، ملیحه بقایی و سعید عساکره به عنوان بازیگر حضور دارند.

کارگاه نمایش مجموعه هم تا ۱۰ شهریور میزبان نمایش «شازده کوچولو ۲۰۲۳» نوشته آنتوان اگزوپری و کارگردانی نیما گودرزی خواهد بود. در این نمایش که ساعت ۱۹:۴۵، با مدت زمان یک ساعت و قیمت بلیت ۷۰ هزار تومانی روی صحنه است، محمدصادق اسدی، شاهین بامداد، مریم تولایی، الهام زارعی و نیما گودرزی ایفای نقش می‌کنند. همچنین حسین مسافرآستانه به عنوان مدیر پروژه در این نمایش حضور دارد.

اجرای یک نمایش با مشاوره بهروز بقایی

نمایش «دهان کابوی» نوشته سم شپارد و کارگردانی نیما ذاکر از ۵ شهریور در خانه نمایش دا روی صحنه می‌رود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، نمایش «دهان کابوی» نوشته سم شپارد که توسط مسلم آئینی ترجمه و دراماتورژی شده است، با مشاوره بهروز بقایی  از ۵ تا ۱۷ شهریور، در  خانه نمایش دا روی صحنه می‌رود.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است: کاوال و اسلیم در تخیل خود عشق نافرجامی را شروع می‌کنند که پایان خوشی ندارد.

در این اثر نمایشی امید اله‌کوهی، النا آهی، لیلا بروفه، مصطفی رهنما، مریم ذکاوتی، حسین آقازاده، حسین جعفرآبادی، ساسان پیری، بیتا طالبی، نازنین قربانی، میثم مرادیان، ژینا محمدیان، نیما ذاکر، به ایفای نقش می‌پردازند.

دیگر عوامل این اثر نمایشی عبارتند از: دستیار اول و برنامه‌ریز: امید اله‌کوهی، گروه کارگردانی: ساسان پیری، ژینا محمدیان، محمدرضا الوندی‌پور، مجری طرح: محمود کسایی زاده، منشی صحنه: بیتا طالبی، عکس: کوروش برزی، طراح پوستر و بروشور: امیرحسین نیازخانی، موشن گرافی: محمدرضا الوندی پور، مدیر روابط عمومی: سپیده شعبان.

«دهان کابوی» ساعت ۲۱ اجرا می‌شود.

اجرای نمایش اسب‌ها در فرهنگستان هنر

نمایش «اسب‌ها» نوشته محمد رحمانیان به کارگردانی امیرحسین آلادپوش در سالن آسمان فرهنگستان هنر اجرا می‌شود.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است: جنگ پشت دروازه های کوفه به انتظار تیر اول نشسته، اگر تو نیایی، اسبان ما، اسبان تو، نه به شمشیر جنگی برابر، که با داس قتل عام درو می‌شوند.

محمد‌هانی دیانی، امید شفیعی، علی دیباجی، علیرضا شمائی، علیرضا مظفری، امیرحسین چمن زاد،  محمدحسین ‌ابراهیمی ، امیررضا فرجی، رضا آزادی، حسن خوش نظری، محمد علی شهرستانی، عرفان سربندی، فواد حسینی، امیرعلی میرزاد، امیرعلی تابش،  علیرضا ‌نمازی بازیگران این نمایش هستند.

این نمایش تا هشتم شهریور از ساعت ۱۹:۴۵ به مدت یک ساعت و ۵۰ دقیقه روی صحنه می‌رود.

گروه فرهنگی صاحب اللواء تهیه‌کنندگی این نمایش را بر عهده دارد.

دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: دستیار و مشاور کارگردان:  محمد مهدی سعیدیان سرپرست:  (هم نوایان) محمد ‌صالح ‌میلانی  گروه هم نوایان:  هاتف کریم زاده، محسن صبوحی، محمد رضوانی، سید فواد افتخار عزیزی، محمد علی افخمی، طاها انصاری، احمد باقری، امیرحسین تفتی، محمد امین جلودار، محمد علی جوادی نسب، امیرحسین حاج ملک، امیرحسین حبیب زاده، حسین حبیبی، صدرا حسینی، سبحان دفتریان، امیرعلی راد، علی رامندی، محمدحسین رنجبری، عباس زراتی، امیرعلی ساسانی، علی ساعتچی، عباس سدهی، محسن سدهی، حسین سراجها، امیرحسین شاه‌آبادی، فرهاد شریف، علیرضا شفیعی، سلمان صدفی، محمد حسین قنبریان، محمدامین کبیرجباری، محمد ‌صالح ‌کمن ، طاها ماهری، علی مجیدی، علی نظری، سجاد مدیرزاده، محمدرضا منتظرین، عماد میهن‌خواه، پارسا نوروزی، حسین هادیان، مهدی ‌همتی ، امیرمهدی هوشیاری، سحاب یعقوبی مدیر تولید:  میثم کاشی مدیر مالی:  محمد امین صالحی دستیار تولید:  سجاد اخوت مدیر اجرایی:  علی کتابی طراح ماسک و گریم:  هادی فکری مجری گریم:  هادی فکری، حسین پرهیزگار گوینده:  زهیر قنبری صدابردار:   حسن ‌پورمحمدی،  مشاور هنری:  محمد رضا قیصری، مهدی سرکانی مدیر صحنه:  محمد حسن سعیدی، محمدحسین موسوی طراح دکور:  محمد حسین خیرخواه مجری دکور:  حسین غلام نژاد، علی اصغر فاخری، امیرحسین تجریش مجری نور:  محمد هانی هادی طراح نور:  علی کوزه گر تنظیم کننده صوت:  امین لبافی نژاد مسئول لباس:  علی روزبه روابط عمومی:  صالح مقدم سرپرست رسانه:  محمد امین رستمی تبلیغات:  صدرا زمانی تیزر:  علیرضا صباغیان، محمد علی مقیمی، میثم زمانی فر، سیدحسن رخ‌صفت عکاس:  مسیح شکوری، مهدیار میرمحمد صادقی، حمیدرضا دباغ تیزر نریشن:  روزبه فرجی، مهدی نظری تدارکات:  امیرعباس پورمند، انتظامات:  حسن لسان

بررسی دست‌آوردها و آسیب‌شناسی در جلسه انجمن گریم

نشست فَرنشینان انجمن گریم وماسک چهارشنبه مورخه اول شهریور۱۴۰۲ در دفتر فرنشین این انجمن در تئاتر شهر تشکیل شد.

در این نشست این موارد در دستور کار قرارگرفت:

  • ارائه گزارش جناب حمیدرضا قاسمی و بانو آیلارابیضی درخصوص نشست با شورای مرکزی خانه تئاتر، همچنین خدمات هنرکارت و بیمه تکمیلی و برنامه هایی که از سوی صندوق اعتباری هنر در این خصوص برای اعضای صندوق در نظر گرفته شده.
  • گفتگو و بررسی پیشنهادات در خصوص بازبینی اساسنامه خانه تئاتر و اساسنامه انجمن .
  • گفتگودرخصوص برنامه های آتی انجمن و پیگیری آن تا رسیدن به نتیجه مطلوب.
  • بررسی اقدامات کارگروه پژوهش و پیگیری برنامه های آن توسط بانو نعیمایی.
  • پیشنهاد آقای متین درخصوص نقد طراحی واجراهای گریم بصورت ماهیانه درجهت برگزاری جشن سالیانه بهترین طراحی و اجراها در بازده زمانی یکساله.  همچنین طرح تعاملی انجمن با گروه های هدف ازجمله کانون کارگردانان تئاتر.
  • بررسی دست‌آوردها ،چشم اندازعملی رسیدن به اهداف ، آسیب شناسی و هموار‌سازی کاستی‌های موجود.

این نشست ساعت ۱۶:۳۰ پایان یافت.

 

 

 

روخوانی یک کمی خوشی در سالن جوانمرد

نمایشنامه «یک کمی خوشی» در سری جلسات نمایشنامه‌خوانی انجمن بازیگران روخوانی می‌شود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر،  این نمایشنامه نوشته فلیکس لوکرک با ترجمه محمدرضا خاکی به کارگردانی آساره هداوند و با مشاوره کارگردانی حمید ابراهیمی شنبه چهارم شهریور ساعت ۱۹:۳۰ در سالن استاد جوانمرد خانه تئاتر روخوانی می‌شود.

در خلاصه داستان این نمایشنامه آمده است: «یک کمی خوشی از ملاقات همراه مریض در بیمارستان، با پرستاری که غرق در افکار خودش است وکمک خواستن زنی از عابرِ خیرخواهی که موجب سوتفاهم همسرش می شود…»

مرضیه صدرایی، زری اماد، محمود موسوی، مسعود مهرابی، بهزاد حبیبی‌راد، با حضور حمید ابراهیمی نقش‌خوانان این نمایش هستند.

سالن جوانمرد خانه تئاتر در خیابان سمیه بعد از تقاطع نجات‌اللهی پلاک ۲۶۰ واقع است.

 

 

 

یادداشت حمیدرضا نعیمی درباره حبیب پوریوسفی: هیچ‌گاه دلسوزی‌هایش را برای تئاتر فراموش نمی‌‌کنم

حمیدرضا نعیمی درام‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما برای درگذشت مرحوم حبیب پوریوسفی نوشت: هرروز چراغی از چلچراغِ تئاترِ ایران خاموش می‌شود و ما در سوگ و حسرت به نظاره نشسته‌ایم، بی‌اینکه توانی برای مقابله با این مرگِ مبتذل در میهن‌مان داشته باشیم.

 

به گزارش ایران تئاتر، حمیدرضا نعیمی درام‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما به بهانه درگذشت مرحوم حبیب پوریوسفی هنرمند برجسته تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران و گیلان یادداشتی را نوشت.

 

متن یادداشت حمیدرضا نعیمی به شرح زیر است:

 

«سربه‌زیر پَر از آن دارم که دیگر این زمان با من آن مرغِ غزل‌خوانی که می‌نالید نیست! (فرخی یزدی)

 

روزگار غریبی است…!

 

هرروز چراغی از چلچراغِ تئاترِ ایران خاموش می‌شود و ما در سوگ و حسرت به نظاره نشسته‌ایم، بی‌اینکه توانی برای مقابله با این مرگِ مبتذل در میهن‌مان داشته باشیم.

 

چه طاقت‌فرساست این‌همه مصیبت را دیدن و تاب آوردن. استاد حبیب پورسیفی را بیش از دو دهه از نزدیک می‌شناختم، با چشمانی به رنگ جنگل‌های سبزِ گیلان، شور و شوقی به وسعتِ دریای شمال و مهر و رفاقتی به گرمای وجودِ گیله‌مردان باغیرت وطنم.

 

هیچ‌گاه دلسوزی‌هایش برای تئاتر و آینده‌ تئاتر در شهرهای گیلان را فراموش نمی‌کنم. از جوانان می‌گفت و آینده‌ مجهولی که برای کارِ آنان می‌دید. در یک داوری شاهد بودم که کار دوست و رفیقِ چهل‌ساله‌اش را کنار گذاشت و به کارهای درخشان و خلاقِ جوانان جایزه داد، هرچند می‌دانست باید درجایی دیگر، پاسخ‌گوی گلایه‌‌های رفیقِ قدیمی‌اش باشد.

 

طنزها و لطیفه‌هایش را با چنان انرژی و لذتی روایت می‌کرد که اگر آن‌ها را شنیده بودی، بازهم از شنیدن‌شان لذت می‌بردی و می‌خندیدی… جای فروغِ چشمان استاد پورسیفی و کلامِ شیرینش بس خالی‌ست. بی‌شک شاگردان و جوانانِ عرصه‌ تئاتر و فیلم گیلان، می‌دانند که بزرگانشان خون‌دل‌ها خورده‌اند تا این هنر نمی‌رد و به این‌جا برسد؛ پس باوجود دردی که در قلب دارم، به آینده‌ هنر و ادب در گیلانِ همیشه زنده و سبز امیدوارم.

 

آسمانی شدنِ استاد حبیب پورسیفی را پایانِ وجود و تأثیرِ ایشان نمی‌دانم، اما این دوری را به خانواده‌ ایشان و جامعه‌ تئاتر و فیلم گیلان و ایران تسلیت می‌گویم.»