انتخابات هیئت مدیره خانه تئاتر

قابل توجه اعضای خانه تئاتر برای تسلیم اظهارنامه مالیاتی

اعضای خانه تئاتر که تاکنون اظهارنامه مالیاتی خود را تنظیم نکرده اند تا ۱۵ مرداد فرصت دارند اظهارنامه مالیاتی خود را تنظیم و تحویل دهند .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، ایرج راد ، رییس هیات مدیره خانه تئاتر گفت : هماهنگی لازم با خانه سینما برای مراجعه اعضای خانه تئاتر به خانه سینما برای مشورت با مشاوران و تنظیم و تسلیم اظهارنامه مالیاتی انجام شده است .

با توجه به نزدیک شدن به پایان مهلت قانونی تسلیم اظهارنامه مالیاتی عملکرد سال ۱۴۰۲ اشخاص حقیقی که تا ۱۴۰۳/۵/۱۵ می‌باشد ، به اطلاع می‌رساند :

همچون سال‌های گذشته پیش‌بینی و اقدام لازم برای ارائه مشاوره و راهنمایی در خصوص تنظیم  و تسلیم اظهارنامه الکترونیکی برای همه اعضای خانه تئاتر انجام گرفته و گروه مشاورین تا ۱۵ مرداد از ساعت ۸ تا ۱۵ در محل ساختمان شماره یک خانه سینما واقع در خیابان بهار کوچه سمنان آماده ارائه خدمت می‌باشد  .

بنابراین گزارش مشاوران مالیاتی پنجشنبه و جمعه ( ۱۱ و ۱۲ مرداد ) نیز در خانه سینما حضور دارند و مشورت های لازم را در اختیار هنرمندان قرار می دهند .

۱۳ مرداد مجمع عمومی انجمن بازیگران خانه تئاتر

مجمع عمومی انجمن بازیگران خانه تئاتر ۱۳ مرداد در تالار سنگلج برگزار می شود

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، هیئت مدیره انجمن بازیگران اعلام کرد :

مجمع عمومی و انتخابات هیئت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر در تاریخ شنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۸ در تالار سنگلج برگزار می‌شود .

اعضای پیوسته ای که تمایل دارندکاندیدای حضوردر هیئت مدیره شوند  تا ساعت ۱۵ روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ماه می توانند به روابط عمومی خانه تئاتر واقع در خیابان برادران مظفر ، ساختمان آفتاب مراجعه و فرم کاندیداتوری را پر نمایند .

 

خودش از داستانش دیدنی‌تر بود

ضیافتی با شکوهی بود، این ضیافت برای آنانی بود که مشتاق دیدن بودند و بی‌تاب شنیدن.

ضیافتی به نام «عصری با نمایش» که میزبانانش نمایشنامه‌نویسان بودند و با نمایشنامه‌هایی که سال‌ها قبل نگاشته بودند، مهمانان را به سال‌های دور می‌بردند؛ سال‌هایی که شاید برای خودشان هم حسرت‌برانگیز بود و یکی از این نویسندگان محمود استادمحمد بود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ایسنا ، امروز یازدهمین سالروز درگذشت محمود استادمحمد است، مردی که همه زندگی‌اش با تئاتر آمیخته بود و تماشای خودش نیز لذتی افزون‌تر از نمایش داشت. حالا به بهانه این روز یادی می‌کنیم از یکی از روزهایی که استادمحمد مهمانان خود را مفتون خویش کرد، مهمانانی که در ضیافت «عصری با نمایش» به دیدارش آمده بودند تا یکی از نمایشنامه‌های قدیمی‌اش را با صدای او بشنوند.

« عصری با نمایش » که با حمایت حسین پاکدل مدیر وقت تئاتر شهر برگزار می‌شد، ضیافت دلچسبی بود برای اهل تئاتر مکان این ضیافت کافه تریای اصلی تئاتر شهر بود و برگزارکنندگانش دو جوان خوش‌فکر آن سال‌ها، آرش آبسالان و علی صلاحی بودند که حالا سال‌هاست تئاتر ما از وجودشان بی‌بهره است.

حکایت این ضیافت نقل امروز و دیروز نیست و به ۲۰ سال پیش برمی‌گردد و بلکه بیشتر. بهار سال ۱۳۸۲ بود که محمود استادمحمد میزبان یکی از این جلسات شد تا «شب بیست و یکم» را نمایشنامه‌خوانی کند.

وعده این ضیافت پنجشنبه و جمعه هر هفته بود ساعت ۳ بعد از ظهر. از ساعاتی قبل، جمعیتی پرشمار جلوی گیشه تئاتر شهر صف می‌کشید. آنان که مشتاق دیدن و شنیدن بودند، می‌دانستند که ممکن است جایی گیرشان نیاید و روی پله‌ها نظاره‌گر برنامه باشند اما اینها هیچ مهم نبود. مهم این بود که مجالی فراهم آمده بود تا نمایشنامه‌هایی را بشنویم که متعلق به دهه‌های گذشته بود یا شاید نمایشنامه‌هایی که با گرفت و گیرهای تئاتر ما بختی برای اجرا نمی‌یافتند اما دست‌کم در این جلسات حظی می‌بردیم از شنیده شدن‌شان.

درباره این ضیافت با همه گرمی و زیبایی‌اش در مجالی دیگر خواهیم نوشت اما امروز متعلق است به محمود استادمحمد که ۲۱ سال پیش عصر یک روز زیبای اردیبهشت، میزبان «عصری با نمایش» شد. تماشاگرانی که مشتاق شنیدن نمایشنامه‌اش بودند، بهت‌زده شدند، «شب بیست و یکم» قصه‌ای هولناک داشت؛ حکایت اعتیاد بود و برادرکشی اما این همه ماجرا نبود. تماشاگران جوانی که برخی برای اول بار استادمحمد را از نزدیک می‌دیدند، دریافتند که تماشای خود این مرد لذتی شاید افزون‌تر از نمایشنامه‌اش هم داشته باشد. هنوز با پیری فاصله داشت اما تو گویی از دل تاریخ می‌آمد و از مردمانی سخن می‌گفت که دیگر رنگ عتیق به خود گرفته بودند.

چهره‌اش از جوانی پرشکوهی حکایت داشت و لحن سخن گفتنش از عاطفه‌ای سرشار بود که در روزگار ما دیگر به افسانه‌ها پیوسته بود بخصوص هر بار که می‌گفت «تئاتر!» و تو می‌توانستی حس کنی با ادای این واژه چگونه خون در رگ‌هایش تندتر می‌دود و رگ‌های گردنش چه سان متورم می‌شود.

۳۰ سالی از زمان نگارش نمایشنامه‌اش می‌گذشت. «شب بیست و یکم» را سال ۵۲ نوشته و منتشر کرده بود. اما برای اجرایش ۶ سالی منتظر مانده بود تا اینکه بهروز به‌نژاد و خسرو شکیبایی این نمایشنامه را روی صحنه جان بخشیده بودند.

در آن عصر زیبای ماه اردیبهشت او سوز درون نمایشنامه‌نویس را با نوازندگان نی قیاس کرده بود: «هر هنرمندی نمی‌تواند « نی » بنوازد بلکه باید یک سوختگی و ویرانی در وجود او باشد که به سراغ «نی» برود. نمایشنامه‌نویسی نیز در قیاس با دیگر انشعابات هنری ، همین حالت را دارد و این گونه است که در تاریخ صدساله نمایشنامه‌نویسی ایران تنها ۴ تا ۵ نمایشنامه‌نویس ماندگار داریم، در حالی که در این مدت جامعه ادبی ما شاعران و نویسندگان بسیاری را تربیت کرده است.

نمایشنامه‌نویسی را یک ورطه و مهلکه می‌دانست و گفته بود:« نمایشنامه نویس باید بتواند آدم خلق کند و به همین دلیل باید بخشی از زندگی خود را فدا کند تا بتواند کاراکترها را بیافریند و از این نظر کار نمایشنامه‌نویس شبیه «مادر» است.»

و در قیاس حال و روز هنرمندان امروز، چنین گفته بود: «زمانی در سیاسیون، کسانی که چهره مردمی داشتند، به دوستی با یک هنرمند تئاتری مباهات می‌کردند. برخلاف امروز که هنرمندان ما باید گداصفتانه خود را به مقام سیاسی بچسبانند تا نتیجه‌ای بگیرند و سالنی به‌دست آورند. با این وضع چگونه می‌توانیم تئاتری متعادل داشته باشیم ؟»

او تاکید داشت که معنای هنر طی سالیان و دهه‌ها عوض شده است و می‌گفت: «هنر در جهان سوم یعنی «هلاک» یعنی تمام کسانی که برای پول، مقام ، شهرت و … به تئاتر می‌آیند، هیچ ارتباطی به معنای «هنر» ندارند. مردم نیاز دارند و رسالتی را به کسی می‌بخشند و توقع دارند که آن هنرمند مثل فردوسی به تاریخ‌شان خدمت کند اما فردوسی هنرمند بود، ما هم هنرمندیم ! دور هنرمندی را که در جهت آب شنا می‌کند، خط قرمز بکشید. این شخص در دوره خودش موفق می‌شود اما تاریخ تئاتر، او را بیرون می‌اندازد.»

و خطاب به جوانان حاضر در جلسه توصیه کرده بود : «امیدوار باشید و به خود اتکا داشته باشید و در خواندن اهمال نکنید. زمانی که پدران تئاتر خود، یعنی بهمن فرسی، عباس نعلبندیان و … را نشناسیم، چگونه ادعای هنرمندی می‌کنیم. مشکل تئاتر ما مشکل اداری نیست. اگر امید به این داشته باشید که سازمانی دولتی برای کشف و پژوهش استعدادها تاسیس شود ، توقع بی‌جایی است . خود باید خود را بسازید. در این تجربه ۴۰ ساله‌ای که از تئاتر دارم ، کسی را ندیدم که تئاتر در وجودش باشد و بتوانند جلوی او را بگیرند. حتا اگر جامعه تئاتری او را طرد کرده باشد، آن هنرمند توانسته تمام دیوارهای پیش رویش را ویران کند و بگذرد و موفق شود. »

و در پاسخ به کنجکاوی جوانانی که مشتاق بودند بدانند چگونه سوژه آثارش را می‌یابد، گفته بود: «تا زمانی که همه وجودم درد نداشته باشد و احساس خفقان نکنم و بغض نداشته باشم، نمی‌توانم چیزی بنویسم. زمانی که در روزنامه‌ها می‌خوانم که جوانانی دست به کشتن مادر و خواهر خود می‌زنند ، تمام وجودم چلیده می‌شود و تاسف می‌خورم که این مسائل در نمایشنامه‌های ما جایی ندارد، در حالی که توجه به وضعیت و مشکلات موجود در جامعه، نوشته را سراسر درد می‌کند و هیچ قدرتی هم نمی‌تواند در مقابل آن بایستد. »

اینها بخشی از سخنان او در آن عصر زیبای ماه اردیبهشت بود و بامداد روز سوم مرداد سال ۹۲ وقتی در بیمارستان جم تهران برای همیشه چشم از جهان فرو بست، هیچ هم دور نیست اگر برخی از آن جوانانی که اول بار او را در ضیافت «عصری با نمایش» دیده بودند، به یاد آن روز و خاطره آن مرد، اشکی بر گونه‌شان دویده باشد. او با رفتنش گویی بخشی از تاریخ ما را با خود برده است.

اینستاگرام انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر فعال شد

صفحه اینستاگرام انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر فعالیت خود را آغاز کرد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی انجمن طراحان صحنه و لباس ،

صفحه اینستاگرام متعلق به روابط عمومی انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر ایران فعالیت خود را از اول مرداد ماه ۱۴۰۳ آغاز کرده است .

در این صفحه ما خبرهای مربوط به حوزه طراحی صحنه و لباس تئاتر را اطلاع رسانی می کنیم.

ما را با پیشنهادات و نظرات خود در جهت بهبود این مسیر یاری کنید .

لطفا در صورت امکان این صفحه رو به اشتراک بگذارید و به دوستانتان معرفی کنید .

 

آدرس پیج اینستاگرام انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر :

https://www.instagram.com/p/C9XJW7CR4RJ/?igsh=MTB0M212ZTFya2phdQ==

« هملت پسر انسان » در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان

نمایش « هملت پسر انسان » از یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ هر شب ساعت ۱۹ در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به روی صحنه می‌رود .

 

عوامل نمایش عبارتند از :

نویسنده ، طراح و کارگردان: بابک سعیدیان

براساس نمایشنامه لوکوموتیوران ، نوشته آثول فوگارد

 

بازیگران: امیرحسین رضوان صفت، تانیا بیات، علی کرمانی، بهنود خیرخواه، امیرعلی فرحناک

 

مجری طرح و مشاور کارگردان: مهلا صالحی

دستیار کارگردان: محمد درستکار

طراح صدا: علی یعقوب زاده

طراح گریم: محمد هادی کریمی

طراح پوستر: مجید سعید پور

عکاس: نجمه قادری

روابط عمومی: اشکان زارع

ساخت تیزر: بهنود خیرخواه

مدیر صحنه:‌ علی یعقوب زاده

ساخت دکور:‌ محمد هادی کریمی، منصور صالحی

 

خلاصه‌ی نمایش:

‏تو هم، اگه همه‌ی اون‌چه که زندگی به تو و بچه‌ات پیشنهاد می‌ده این باشه که وسط ریل قطار وایستی و منتظر اولین قطاری باشی که می‌آد تو ریل؟

 

برای تهیه بلیت به سایت تیوال مراجعه کنید

« مالی سوئینی » دوباره به تئاتر می‌آید/ تفاوت بین دیدن و فهمیدن

مهسا شریفی کارگردان نمایش «مالی سوئینی» با اشاره به اجرای این اثر نمایشی از ۱۰ مرداد در پردیس تئاتر شهرزاد درباره چالش‌های اجرای این نمایشنامه توضیح داد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از خبرگزاری مهر ، نمایش «مالی سوئینی» نوشته برایان فریل در تئاتر ایران به واسطه اجرای موفقی که پیش از این و با کارگردانی مرتضی میرمنتظمی روی صحنه رفت، اثری شناخته شده است.

«مالی سوئینی» ۲ بار به صحنه رفت که بار اول و در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایران‌شهر، صابر ابر، الهام کردا، عباس جمالی، بازیگران این اثر نمایشی بودند و در دور دوم اجراهای «مالی سوئینی» در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر نیز صابر ابر، امیر آقایی و الهام کردا به عنوان بازیگر حضور داشتند.

مهسا شریفی از هنرمندان جوان تئاتر قصد دارد در دومین تجربه کارگردانی خود، نمایش «مالی سوئینی» را روی صحنه ببرد.

شریفی که پیش از این نمایش «میدان پارلمان» را اجرا کرده است، درباره دومین تجربه کارگردانی خود در عرصه تئاتر به خبرنگار مهر گفت: قصد دارم نمایش «مالی سوئینی» نوشته برایان فریل را از ۱۰ مرداد در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه ببرم. این نمایشنامه در ارتباط با زن نابینایی است که بعد از ۴۰ سال زندگی در نابینایی چشمان خود را عمل می کند و بینایی خود را به دست می آورد. با این بینایی چالش‌هایی برای زن ایجاد می‌شود. در واقع مفهوم مدنظر نمایش «مالی سوئینی» تفاوت بین دیدن و فهمیدن است.

وی درباره روند تولید این اثر نمایشی، توضیح داد: حدود ۶ ماه است که در حال تمرین نمایش هستیم. در اولین تجربه کارگردانی‌ام نمایش «میدان پارلمان» را روی صحنه بردم و «مالی سوئینی» را هم با همان گروه کار می‌کنم.

شریفی از امیر احمدی، میلاد علی‌پرست و پروین والی‌زاده به عنوان بازیگر این اثر نام برد.

این کارگردان جوان تئاتر درباره چالش مقایسه‌ شدن اجرای خود با اجرای «مالی سوئینی» به کارگردانی مرتضی میرمنتظمی، بیان کرد: کار کردن نمایش «مالی سوئینی» به ویژه برای من که دومین کارگردانی خود را تجربه می‌کنم ریسک بالایی داشت و بدون تردید مقایسه با اجرای قبلی این اثر، اتفاق می افتد. سعی کردیم برخورد دیگری با متن داشته باشیم و به شکل متفاوتی آن را اجرا کنیم.

وی درباره ویژگی‌های مدنظر برای اجرای «مالی سوئینی»، گفت: نمایش را به صورت سه‌سویه اجرا می کنیم و تغییرات کوچکی در متن ایجاد کرده‌ایم تا بتوانیم فضاسازی بهتری داشته باشیم.

شریفی در پایان سخنان خود درباره چالش‌های اقتصادی موجود برای تولید، تمرین و اجرای «مالی سوئینی»، تصریح کرد: ما تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار نداریم و خودم هزینه‌ها را تأمین می‌کنم. هر چه به اجرا نزدیک‌تر می شویم هزینه‌ها بیشتر می‌شود و هزینه‌های تبلیغات و لباس هم اضافه می‌شود. تنها نکته‌ای که باعث می‌شود این سختی را تحمل کنیم، انگیزه فعالیت در تئاتر بدون داشتن نگاه صرفا تجاری است.

دغدغه‌ام اشاعه « هنر جریان » در ایران است

فعال فلوآرتز و بازیگر اپرای «شیدا» عنوان کرد: طی روزهای اولی که این کار را شروع کردیم، در ذهن خانواده‌هایمان این بود که اینها دارند چه می‌کنند اما الان آنها هم به ما افتخار می‌کنند. ما دلسوزانه این کار را دنبال می‌کنیم و دنبال اشاعه این هنر هستیم.

به گزارش گروه خبر سایت خبر خانه تئاتر به نقل از ایرنا ، ساحت موسیقی کشور طی شب‌های گذشته، پذیرای اپرای شیدا، جدیدترین فعالیت موسیقایی پرواز همای بود. کنسرت – نمایشی که علاوه بر وجوه نمایشی و موسیقی، از فلوآرتز (حرکت های نمایشی با آتش) نیز بهره برده بود. هنر نوظهوری که طی سالیان اخیر، اشاعه مناسبی در کشور داشته است.

شادی باقری و همسرش حامد میرمطهری که در عصرجدید هنر خود را در عرصه فلوآرتز نشان دادند پس از اجرا در کنسرت – نمایش در هوای بی‌چگونگی، در اپرای شیدا نیز هنرنمایی کردند.

برای آشنا شدن بیشتر با این هنر و وجوه مختلف آن، گفت‌وگویی با شادی باقری ترتیب داده‌ایم که در ادامه نظر شما را به مطالعه آن جلب می‌کنیم.

کمی درباره مسئولیتی که در اپرای شیدا بر عهده دارید، سخن می‌گویید؟

اپرای شیدا، یک سبکی از اپرا به شیوه نمایشی است. من در این اجرا، در نقش یکی از بانوان دربار هستم که بیشتر نقش منفی دارم و یک‌سری از حرکات نمایشی من با آتش است و برخی دیگر هم با پارچه اما آن حرکات نمایشی، شاخه‌ای جداگانه از هنر نمایش است به اسم فلوآرتز یا هنرهای جریان؛ یک سبک نوظهور است که تقریبا ۱۵ سال است که در دنیا آغاز شده و در حال انجام است.

درباره فلوآرتز که اسمش را طی سال‌های اخیر بیشتر می‌شنویم، صحبت کنید.

هنرهای جریان یک مجموعه‌ای از هنرهای ابزارمحور است که نیاز بسیاری به تمرکز و متعادل‌سازی دو نیمکره راست و چپ مغز دارد که ما در ایران به آن هماهنگی میان عصب و عضله می‌گوییم که هم‌زمان دو نیمکره به همراه بدن، یک هماهنگی ایجاد می‌کند و انسان را وارد خلسه‌ای می‌کند که در روانشناسی به آن حالت جریان می‌گویند. صرفا جنبه نمایش نیست اما چون معمولا با آتش است این جنبه آن بیشتر دیده می‌شود. مثلا از این هنرها در نیوزیلند برای پیشگیری و درمان آلزایمر استفاده می‌شود یا در کودکان به عنوان ابزاری برای افزایش تمرکز کارایی دارد بنابراین طبیعی است که یکی از دغدغه‌هایم این باشد که این هنر در ایران معرفی شود.

با توجه به اینکه هنر جریان، هنر نوظهوری در جهان است، وضعیت گستردگی و فعالان این حوزه در ایران به چه ترتیبی است؟

من و همسرم روزهای نخستی که این هنر را شروع کردیم، هیچ مرجعی نداشتیم. حدودا ۵ سال پیش بود که همسرم شروع کردند و بعد هم من علاقه‌مند شدم. ما به سختی با اینترنت و اساتیدی که در خارج از کشور به صورت آنلاین پیدا کردیم و چند سفری که به خارج داشتیم، تصمیم گرفتیم این هنر را به صورت جدی در ایران معرفی کنیم چون یکی از اهدافمان این بود و اسم تیممان را هم گذاشتیم جریان ریشه تا بتوانیم بذرش را در ایران بکاریم تا ریشه کند.

جریان هم استعاره‌ای از هنرهای جریان است که اسم هنری ما شد. بعد از آن هم به برنامه عصر جدید رفتیم که کمک بزرگی به ما برای معرفی این هنر شد. بعد هم مصاحبه‌هایی انجام دادیم. در کنسرت در هوای بی‌چگونگی توسط آقایان علی قمصری و سهراب پورناظری به ما شد که این هنر را بیشتر معرفی کنیم و امروز هم در اپرای شیدا با آقای پرواز همای هستیم و هر شب حدود ۱۲۰۰ نفر با این هنر آشنا می‌شوند. هنری همچنان جدید است اما در یک سال اخیر، خیلی رو به رشد بوده و خیلی‌ها با آن آشنا شدند.

کار شما شباهتی با پرفورمنس دارد؟

پرفورمنس به معنای هنر نمایشی است و هرگونه هنر نمایشی می‌تواند نوعی پرفورمنس باشد. اگر با دید نمایشی به هنر ما نگاه کنید، بله می‌تواند مربوط باشد.

در حال حاضر چند نفر به‌عنوان فعالان هنر جریان در ایران حضور دارند؟

تعدادمان خیلی محدود است؛ شاید زیر ۱۰۰ نفر به لحاظ حرفه‌ای مشغول به این کار هستیم و اکثرا هم در تهران حضور داریم. آن افراد هم یا از طریق ما با این هنر آشنا شدند و یا به عنوان شغل اصلی به آن نگاه نمی‌کنند و به عنوان تفریح کار می‌کنند. ما خیلی تلاش کردیم که این هنر معرفی شود. پیش از ما هم کسانی فعالیت‌هایی داشتند اما خیلی جدی نبودند. ما تلاش زیادی کردیم تا ابزارهای کارمان که در ایران وجود ندارد را مشابه نمونه اصلی‌شان بسازیم. ما اکنون هم به صورت آنلاین و هم به صورت حضوری، آموزش می‌دهیم. یک مقداری سخت است. ولی کسانی که به صورت مستمر به این هنر ورود می‌کنند، به نوعی مجذوبش می‌شوند.

با توجه به این محدودیتی که در اشاعه این هنر و فعالان این حوزه وجود دارد، چگونه توانستید در ۲ کنسرت – نمایش یک‌سال اخیر حضور پیدا کنید؟

بعد از عصر جدید ما با بسیاری از هنرمندانی آشنا شدیم که سال‌هاست در زمینه‌های هنری فعالیت دارند مانند سروش کریمی‌نژاد و مهرداد آبجار که از طراحان حرکت بسیار خوش‌رزومه ایران هستند و اکثر کارهای فاخر ایران، از طراحی‌های این دو هنرمند کشورمان است. وقتی آنها کار ما را دیدند، در هر پروژه‌ای که می‌تواند جلوه بصری ویژه‌ای داشته باشد و مفهومی را توسط هنر جریان برساند، از ما استفاده می‌کنند که در هوای بی چگونگی و اپرای شیدا از نمونه این کارها هستند.

با توجه به اینکه هنر جدیدی را در ایران اشاعه دادید، نوع نگاهی که به این هنر می‌شود، چگونه است و آیا آن را پذیرفتند؟

نگاه‌ها به این هنر عوض شد. چون این کار یک جلوه بصری است و چشم مخاطب را می‌گیرد. نگاهی که بعد از در هوای بی چگونگی به هنر ما شد، یک نگاه جدی بود؛ وقتی کار ما در چنین کنسرتی دیده شد، جدیتشان بیشتر شد و فعالیت‌های ما هم گستردگی بیشتری پیدا کرد. بعد از عصر جدید، تبدیل به یک تیم هنری شدیم که درنتیجه استمرار بود. در روزهای اول، سختی‌های زیادی متحمل شدیم ولی چون ما دید نهایی را از کار داشتیم و می‌دانستیم این اتفاق چقدر می‌تواند برای مردم مفید باشد، امیدواری بالایی در ما به وجود آمد البته که هنوز هم به آن نقطه مطلوب نرسیدیم. مسیری طولانی در پیش داریم و امیدواریم این استمرار را با وجود مشکلات فراوانش حفظ کنیم.

بنابراین به نوعی شما مادر معنوی این هنر در ایران هستید؟

شاید اطلاق عنوان پدر یا مادر درست نباشد چون برخی، زودتر از ما شروع کردند که خیلی برایشان اهمیت نداشت و مشاغل دیگری داشتند اما ما دلسوزانه این کار را دنبال می‌کنیم و دنبال اشاعه این هنر هستیم.

مواجهه مردم با این هنر چگونه است؟

مردم استقبال خوبی داشتند و در تمام این مدت، حتی یک نظر منفی هم از جانب مخاطب نداشتیم. همیشه نظر مردم مثبت بوده و به ما لطف داشتند. چه در اجراهای خیابانی و چه در صحنه کنسرت – نمایش از کار ما استقبال و حمایت کردند. شاید طی روزهای اول، در ذهن خانواده‌هایمان این بوده که اینها دارند چه می‌کنند اما الان آنها هم به ما افتخار می‌کنند.

در کنار این مواجهه مثبت، هنرمندانی که با آنها همکاری داشتید، چه نگاهی به هنر شما دارند؟

هنرمندان هم دوست داشتند. این هنرمندانی که ما با آنها همکاری داشتیم، آدم‌های سختگیری هستند و اگر پذیرفتند و خواستند ما در برنامه‌هایشان اجرا داشته باشیم، پس نظرشان مثبت بود مخصوصا آقای قمصری که لطف بسیاری به ما داشتند و حتی بعد از آن برنامه هم از ما در ویدئوهایشان استفاده کردند. در همین کار اپرای شیدا هم نخستین ویدئویی که از این کار منتشر شد، من با تاج آتش حضور دارم.

دغدغه‌ام اشاعه «هنر جریان» در ایران است/ «عصر جدید» سکوی پرتاب ما شد

بسترهای فعالیت هنرهای جریان در ایران به چه ترتیبی است؟

بازار کار بسیارگسترده است؛ خیلی بستگی به خلاقیت شخص دارد. جدا از تمام این جنبه‌های نمایشی که برای آن کار وجود دارد، جنبه ورزشی برای ما مهم بود چرا که این هنر، درلحظه، هم ورزشی برای جسم است و هم ورزشی برای ذهن و نوعی مدیتیشن در حرکت است مانند یوگا که خیلی گسترده است. امیدوارم که روزی در سرتاسر ایران و در شهرهای مختلف، باشگاه‌هایی از هنر جریان را شاهد باشیم.

سخت‌ترین و بزرگ‌ترین مانع کار شما در حال حاضر چیست؟

نبود امکاناتی که باید برای این کار در ایران داشته باشیم مانند ابزارها چون این کار، ابزارمحور است و ما مجبور هستیم این ابزارها را به سختی از کشورهای دیگر باواسطه وارد کنیم. مثلا پارچه سیرک اصلا در ایران وجود ندارد یا فیتیله‌های نسوزی که در کشورهای دیگر مدل‌های غیرسرطان‌زا و ایمن آن وجود دارد اما در ایران نیست. اینها موانع بزرگ کار ماست. دومین مانع آن است که درآمدزایی این کار در ایران خیلی سخت است. ما به لحاظ درآمدی، خیلی روزها تحت فشار بودیم. در مرحله نخست، تمرین و تلاش ما در روزهای اول، خیلی به لحاظ مالی و زمانی هزینه دربر داشت تا بتوانیم یاد بگیریم. در مرحله بعدی تلاش کردیم تا کار را به صورت متفاوت ارائه دهیم. ما می‌خواهیم تا همیشه، شغل اول ما همین باشد تا بالاخره این درختی که کاشته‌ایم، به ثمر برسد.

برای سهولت در بحث اشاعه این هنر، آیا استفاده از سرمایه‌گذار نمی‌تواند مفید باشد؟

چون هنوز آن اندازه مخاطب ندارد، سرمایه‌گذاران فعلا ورود نمی‌کنند اما آرزوی من این است که روزی ابزارهای لازم این کار را وارد کنم و در اختیار علاقه‌مندان به این هنر قرار دهم.

سخن پایانی شما؟

از خانواده عزیزم به‌خصوص مادرم تشکر می‌کنم که طی این مدت، همراه و حامی من و همسرم بودند.

در قالب نمایش موزیکال ؛ فیلم هیث لجر روی صحنه می‌رود/ شوالیه تقلبی برمی‌گردد

فیلم «داستان یک شوالیه» هیث لجر در قالب یک نمایش موزیکال روی صحنه می‌رود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ورایتی ، «داستان یک شوالیه» قرار است به یک نمایش موزیکال بدل شود و سال آینده در منچستر بریتانیا روی صحنه برود.

این فیلم سال ۲۰۰۱ با بازی هیث لجر، پل بتانی و روفوس سوئل ساخته شده بود. لجر در این فیلم نقش دهقانی را بازی می‌کند که خود را یک نجیب زاده نشان می‌دهد. وی اصل و نسبی ندارد و با جعل عنوان لرد اولریک وارد مسابقات مبارزه با نیزه شوالیه‌ها می‌شود و طوفانی به پا می‌کند، اما کنت ادهمار (سوئل) حاضر نیست تاج و تخت خود را به او تحویل دهد و این منجر به یک رقابت شدید می‌شود.

این فیلم را برایان هلگلند نویسندگی و کارگردانی کرده بود. وی به تازگی فاش کرد سعی کرده دنباله‌ای برای این فیلم با تمرکز بر دختر نوجوان شخصیتی که لجر بازی کرده بود، بسازد و سونی و نتفلیکس هم به آن ابراز علاقه کرده بودند، اما در نهایت آن را رد کردند.

این نمایش که از ۱۱ آوریل ۲۰۲۵ روی صحنه می‌رود، بر مبنای نمایش اقتباسی که توسط برونا سی تیتلی نوشته شده و با کارگردانی ریچل کاوانا و طراحی حرکات مت کول شکل گرفته است.

هلگلند می‌گوید: بیش از بیست سال پیش، من در میان یک گروه عالی از بازیگران و گروه سازندگان فیلم بودم و همه با خوشحالی مشغول ساختن آن فیلم بودیم. با تماشای نمونه نمایشی آن فیلم که به تازگی توسط ریچل کاوانا و برونا سی تیتلی شکل گرفته، می‌توانم همان شادی و عشق را احساس کنم.

هیث لجر بازیگر استرالیایی که در ۲۸ سالگی و در اوج موفقیت بر اثر مصرف نادرست دارو جان باخت، پس از درگذشتش برای ایفای نقش جوکر در «شوالیه تاریکی» جوایز متعددی کسب کرد که جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و جایزه بفتا از آن جمله بود.

هیات مدیره جدید کانون روابط عمومی و تبلیغات تئاتر انتخاب شدند

اعضای جدید هیات مدیره کانون روابط عمومی و تبلیغات خانه تئاتر پس از تشکیل مجمع عمومی این کانون در دور دوم مشخص شدند.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی کانون روابط عمومی و تبلیغات تئاتر ، با رای مجمع عمومی کانون روابط عمومی و تبلیغات تئاتر محمد وفایی، علیرضا سعیدی و زهرا شایان‌فر به عنوان اعضای اصلی هیات مدیره و محمدرضا ایمانیان به عنوان عضو علی البدل و پیام احمدی کاشانی به عنوان بازرس اصلی و نوید آغاز به عنوان بازرس علی البدل این کانون انتخاب شدند.

دومین دور مجمع عمومی کانون روابط عمومی و تبلیغات تئاتر روز بیست و چهارم تیر ماه با حضور ٣٧ نفر از اعضا برگزار و طی آن با رای اعضا، هیات مدیره و بازرس جدید این کانون انتخاب شدند.

در جلسه مجمع عمومی که با حضور مهدی قلعه و شهرام احمدزاده بازرسان خانه تئاتر رسمیت یافت، محمد جعفریان به عنوان رئیس جلسه، مرجان راد به عنوان منشی و مونا احمدوند به عنوان ناظر، روند انتخاب را اداره کردند.

در ابتدای جلسه پیشنهاد شد به دلیل تعداد محدود اعضای کانون، تعداد اعضای هیات مدیره از پنج نفر به سه نفر کاهش پیدا کند که با اکثریت آرا مصوب شد. براین اساس با رای مجمع عمومی از این پس اعضا اصلی هیات مدیره کانون روابط عمومی و تبلیغات خانه تئاتر ٣ نفر و اعضا علی البدل ٢ نفر خواهند بود.

این جلسه چند مصوبه درباره ارائه گزارش عملکرد و گزارش جلسات هیات مدیره داشت. الزام بر ارائه گزارش عملکرد ۶ ماهه، تهیه فرم یکپارچه گزارش‌های هیات مدیره، تاکید بر ارائه گزارش جلسات ظرف ۴٨ ساعت از برگزاری جلسه از جمله این مصوبات بودند.

مقرر شد که در صورت عدم ارائه گزارش عملکرد، بازرس موظف است مجمع عمومی فوق العاده اعلام کرده و در صورت عدم اعلام بازرس نیز مجمع فوق العاده با حضور دو سوم اعضا تشکیل شود.

در این جلسه مریم رودبارانی رئیس هیات مدیره گذشته کانون، گزارشی از عملکرد آن هیات مدیره ارائه داد و متن مکتوب آن را به رئیس جلسه تقدیم کرد.

بخش پایانی جلسه هم به معرفی کاندیداها اختصاص یافت که هر یک از کاندیداهای هیات مدیره و بازرسان کانون به مدت دو دقیقه برنامه های خود را تشریح کردند.

اولین جلسه هیات مدیره کانون روابط عمومی و تبلیغات تئاتر روز شنبه ٣٠ تیر ماه با حضور تمامی اعضا هیات مدیره اصلی و علی البدل و پیام احمدی کاشانی بازرس کانون برگزار و طی آن محمد وفایی به عنوان رئیس هیات مدیره، علیرضا سعیدی نایب رئیس و زهرا شایان‌فر به عنوان سخنگوی این کانون مسئولیت پذیرفتند.

اعضای جدید هیات مدیره کانون روابط عمومی و تبلیغات تئاتر پس از برگزاری اولین جلسه خود، با هیات مدیره مرکزی خانه تئاتر نیز دیدار کردند.

میکائیل شهرستانی : با نمایش « کالیگولا » به صحنه برمی‌گردم

میکائیل شهرستانی بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر پس از سال‌ها با حضور در نمایش «کالیگولا» روی صحنه می‌آید .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ایران‌ تئاتر، میکائیل شهرستانی، بازیگر، مدرس و کارگردان تئاتر است که حضور پررنگ و درخشان او در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد هیچگاه از ذهن مخاطبان محو نخواهد شد.

او در سال‌های اخیر بیش از حضور روی صحنه به تدریس و کار با هنرجویان تئاتر مشغول است.

شهرستانی در پاسخ به دلیل کم‌کاری‌اش روی صحنه می‌گوید: «سلیقه بیننده تئاتر عوض شده است‌. آثار کلاسیک‌ و یا جدی که ذهن و اندیشه را به چالش بکشد، دیگر خریدار ندارد. دیگر برای تئاتر به معنای واقعی سر و دست نمی‌شکنند.»

او ادامه می‌دهد: «برای «هملت»ی که در ۲۹ سالگی بازی‌اش کردم‌، تماشاگر در و پیکر تئاتر شهر را می‌شکست‌ و به سالن ۵۰۰ و خرده‌ای نفره یک‌هزار و خرده‌ای تماشاگر هجوم‌ می‌آورد. سلایق تغییر کرده و به شبهه نمایش‌های بی سر و ته امروز که به گمانم‌ باعث‌ و بانیش عوامل بسیاری هستند که شمردن‌شان از حوصله خارج است «تئاتر» می‌گویند.»

این مدرس تئاتر می‌افزاید: «مهم‌تر از همه بی‌گمان در مخیله‌ام هم‌ نمی‌گنجد که بازیگر آنگونه آثار یک شبه به کارهایی روی بیاورد که به کفر ابلیس هم‌ نمی‌ارزد. ترجیح می‌دهم هر چند سال یک‌بار به صحنه بروم و حرفی را بزنم که حرف روزگاری باشد که در آن زیست‌ می‌کنم و مخاطب از دیدن‌ آن لذت ببرد و به چالش کشیده شود.»

میکائیل شهرستانی درباره دلایلی که باعث شده است، پس از مدت‌ها به صحنه برگردد، پاسخ می‌دهد: «کالیگولا» همچون بسیاری از درام‌های قدرتمند جهان برای بازیگرش وسوسه‌انگیز است‌ و‌ تکاپو و بحث مورد نظر در اثر، بی‌تردید دلایل لازم و ضروری برای به صحنه رفتن و به صحنه بردن نمایش را دارد. همواره دلم‌ می‌خواسته برای روی صحنه رفتن‌ دلیل موجهی داشته باشم.»

او بیان می‌کند: «برای بنده که بیش‌از چهار دهه در صحنه حضور داشته‌ام چه در سِمَت بازیگر و چه کارگردان بی‌تردید حضور روی صحنه با آن بازیگر و ‌کارگردان جوان و جویای نام‌ تفاوت‌ دارد. از انگیزه‌های اولیه گرفته تا ریشه  سوژه و‌‌ تئاتری که باید به صحنه برود. «کالیگولا» آن ویژگی را دارد. به‌خصوص با دراماتورژی و تلخیص سنجیده‌ای که از اثر توسط کارگردان‌ محترم شده‌ است.»

این هنرمند در پایان سخنانش با اشاره به شرایطی باعث شده است تا بیشتر به کار آموزش و کارگردانی بپردازد، می‌گوید: «در عصری که شرایط اجتماع و مخاطبی که دیگر وقعی برای آثار ارزشمند نمی‌گذارد، به گمانم باید نسل جدید را برای آثار و تئاتری پویا و سازنده که بی‌خاصیت‌ نباشد، پرداخت، آموزش داد‌ و تربیت کرد. موجی که طی این چند دهه آگاهانه راه افتاده، دیدگاه‌های نابخردانه و ساده‌پسندانه که همه را از تولید کننده تا‌ مصرف‌کننده ‌تئاتر گرفتار و آلوده کرده، به گمانم تنها از راه آموزش و تحصیل درست و دلسوزانه کم و‌ کمتر می‌شود.  وقتی‌خودم‌ نتوانم و یا کمتر فرصت آن‌را بیابم که به صحنه بروم‌، ترجیحم این است که شاگردانم را با آموخته‌هایم به صحنه ببرم.»