زندانی یوسف‌آباد در تالار محراب روی صحنه است

نمایش” زندانی یوسف آباد” به نویسندگی و کارگردانی رضا فوادی در سالن استاد جمشید لایق مجموعه تاتر محراب از ۲۵مهر تا ۱۵ آبان اجرا خواهد داشت۔

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر این نمایش برداشتی آزاد از نمایشنامه “زندانی خیابان دوم” اثر “نیل سایمون” است و عواملی چون: محمد صدری، مبینا کریمی و حسین معتمد در آن به ایفای نقش می پردازند.

نمایش زندانی یوسف آباد به وضعیت  اقتصادی و مشکلاتی چون: بیکاری، محیط زیست، شلوغی شهر و آپارتمان نشینی در شهر های بزرگ می پردازد و آن را مورد نقد قرار می دهد.

علاقمندان به تماشای این اثر از ۲۵ مهر ماه ساعت ۱۹:۳۰ درمجموعه تاتر محراب واقع در خیابان ولیعصر تقاطع امام خمینی (چهاراه سپه سابق)  سالن جمشید لایق مراجعه نمایند.

بازتولید تئاتر به دلیل تورم هزینه بالاتری دارد

شیماه خاسب کارگردان نمایش «شام خداحافظی» که سال گذشته روی صحنه رفت و بازتولید آن از نیمه دوم آبان اجرا می‌شود، معتقد است هزینه‌های بازتولید از تولید یک اثر بالاتر است.

شیماه خاسب که در اولین تجربه کارگردانی تئاتر، مرداد و شهریور سال گذشته نمایش «شام خداحافظی» را روی صحنه برده بود و حال قصد دارد بازتولید این اثر نمایشی را از نیمه دوم آبان سال جاری در تماشاخانه ملک اجرا کند، درباره اجرای این اثر گفت: اجراهای «شام خداحافظی» در سال ۱۴۰۱ بسیار رضایت بخش و میزان استقبال مخاطبان از آن دور از ذهن من بود. نظر مردم از همه چیز برای من مهم‌تر است و مخاطبان از اجرای این نمایش بسیار راضی بودند. متأسفانه با وجود استقبالی که از اجرای «شام خداحافظی» شده بود، به دلیل شرایط اجتماعی نیمه دوم سال ۱۴۰۱، مجبور به تعطیلی اجرا شدیم.

وی درباره انگیزه خود برای بازتولید «شام خداحافظی»، یادآور شد: کلا نمایش «شام خداحافظی» برای اعضای گروه خیلی حال خوبی را به همراه دارد و همه برای موفقیت این کار تلاش می‌کنند. طی یک سال گذشته گروه مایل بود که نمایش را بازتولید کنیم ولی من در این خصوص مردد بودم زیرا شرایط جامعه را برای اجرای اثری کمدی مناسب نمی‌دیدم. طی آخرین جلسه‌ای که با اعضای گروه داشتیم و صحبتی که کردیم، همه معتقد بودند با اجرای این اثر کمدی می‌توانیم حتی برای یک ساعت، حال مردم را خوب کنیم. از سوی دیگر از سال گذشته نیز مخاطبان بسیاری درخواست بازتولید و اجرای مجدد «شام خداحافظی» را داشتند.

خاسب درباره تغییرات اعمال شده در بازتولید «شام خداحافظی»، توضیح داد: دکور و لباس نمایش به طور کلی تغییر کرد و بازی‌ها و کلیت کار هم نسبت به سال گذشته کامل‌تر شده است. در بازتولید «شام خداحافظی» دکور و لباس‌ها نیز ساده و مینی‌مال شده است. در اجرای بازتولید «شام خداحافظی» رنگ روی صحنه کم شده است که این نوع رنگ و دکور در خدمت اجرای اثر است. از آنجایی که قرار است در کنار گروه دیگری اجرا داشته باشیم، دکور متناسب با این وضعیت طراحی و ساخته شده است.

کارگردان «شام خداحافظی» با بیان اینکه در این نمایش امیر غفارمنش و امیر کربلایی‌زاده که بازیگران خوب و توانمندی هستند حضور دارند، اظهار کرد: من بیشتر کنار این بازیگران سعی کردم تا پیشرفت کنم.

وی تأکید کرد: بازتولید «شام خداحافظی» برای من نسبت به تولید این اثر سبک‌تر شده است زیرا سال گذشته به عنوان یک کارگردان کار اولی فشار و استرس زیادی داشتم ولی الان تمرکز بیشتری روی کار دارم.

خاسب درباره هزینه‌های تولید و بازتولید این اثر نمایشی، تصریح کرد: سال گذشته برای تولید نمایش سرمایه‌گذار داشتیم ولی تهیه‌کننده تمامی پول را گرفت و برای نمایش هزینه نکرد. شانس ما این بود که نمایش با فروشی که داشت هزینه‌های خود را تأمین کرد و من از تهیه‌کننده طلب‌کار هستم. امسال به دلیل اینکه سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده ندارم، نگران فروش نمایش و تأمین هزینه‌های آن هستم. هزینه بازتولید یک اثر نمایشی نسبت به تولید آن نه تنها کم‌تر نیست بلکه بازتولید به دلیل تورم هزینه بالاتری دارد.

این کارگردان تئاتر با تأکید برای اینکه رضایت مخاطب اولویت اول اوست، گفت: الان وقتی انرژی‌ام پایین می‌آید به سراغ نظرات مخاطبان سال گذشته نمایش می‌روم و با خواندن آن‌ها انرژی می‌گیرم.

نمایش «شام خداحافظی» از ۱۲ آبان در تماشاخانه ملک روی صحنه می‌رود.

حتی عکس روی سنگ قبرش هم می‌خندد!

در همه عرصه‌ها فعال بود؛ هنرمندی که از هر انگشتش به معنای واقعی یک هنر می‌بارید. نویسنده‌ای قَدَر و بازیگری فوق‌العاده، صدای منحصر به فردش از اولین‌های دوبله کشورمان است. مرتضی احمدی، پیشکسوت هنرهای نمایشی سال‌هاست جای خالی‌اش در هنر حس می‌شود. او که متولد پاییز بود، در آخرین روز پاییز سال ۹۳ و همزمان با شب یلدا برای همیشه رفت.

 امروز ـ ۱۰ آبان ماه ـ سالروز تولد مرتضی احمدی، هنرمند پیشکسوت کشورمان است. تولد این هنرمند فقید بهانه‌ای شد تا هنرش در کشورمان را بار دیگر مرور کنیم.

زنده‌یاد احمدی ۹ سال پیش در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت. او آنقدر در همه هنرها قدر و جزو اولین‌ها بود که نمی‌دانیم با چه عنوانی بخوانیمش.

مرتضی احمدی در تئاتر، سینما، تلویزیون، رادیو و دوبله یکی از بهترین‌ها بود.

او یک سال قبل از درگذشتش، مهمان ایسنایی‌ها شد و از تجارب ۹۰ ساله اش گفت. با وجودی که اواخر عمرش به سختی راه می‌رفت اما با مهربانی دعوتمان را پذیرفت و قبول کرد که مهمانمان شود.

گله‌هایش زیاد بود اما مهربان و در شرایط سخت تا پایان عمرش لبخند بر لب داشت. حتی تصویر روی سنگ قبرش هم با خنده است.

او پرسپولیسی متعصبی بود و می‌گفت تلویزیون را فقط به خاطر پخش مسابقات فوتبال و کُشتی‌ است که می‌بیند.

از بین همه هنرهایی که رد پای مرتضی احمدی در آنها دیده می‌شود اما هنر پیش پرده‌خوانی و دوبله برایش چیز دیگری بود و خودش می‌گفت که پیش پرده‌خوانی برایش شهرت زیادی آورد.

او در خاطراتش بیان کرده بود که پیش‌پرده‌خوانی زمینه‌ای برای حضورش در رادیو و تئاتر بود.

به گزارش ایسنا، احمدی درباره علاقه‌اش به هنر دوبله برایمان خاطرات زیادی تعریف می‌کرد و می‌گفت از اولین دوبلورهای این مملکت است.

و اما رادیو در زمان حیات مرتضی احمدی را از خودش رنجانده بود. خودش می‌گفت سال‌هاست که با رادیو قهر کرده و حتی رادیو هم گوش نمی‌کند. او اعتقاد داشت که تلویزیون با رادیو فرق دارد چون در تلویزیون احترام آدم را نگه می دارند اما رادیو نه.

احمدی در سال ۱۳۲۳ به رادیو تهران آمد و از آنجا بود که فعالیتش در رادیو را هم آغاز کرد. او سال‌ها در رادیو کار کرد و طی این سال ها تیپی که به آن مشهور بود به نام «بابا جاهل گریان» بود. این هنرمند در سال ۱۳۵۳ نقش اول سریال پربیننده «هردمبیل» ـ نوشته پرویز خطیبی ـرا بازی کرد و در سال ۱۳۵۶ محبوب‌ترین هنرپیشه رادیو شناخته شد.

مرتضی احمدی در سال ۱۳۲۶ گوینده فیلم‌های خارجی و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم شد. از ماندگارترین آثار او در دوبله می‌توان به کارتون «پینوکیو»‌ نقش روباه مکار و «سندباد» نقش بابا علاالدین اشاره کرد.

همچنین از کارهای شاخص تلویزیونی این هنرمند می‌توان به «شکرستان» (راوی و صداپیشه)، «تک مضراب»، «چهره‌ها»، «هردمبیل»، «هفت شهر عشق»، «سلطان صاحبقران»، «پنجره‌ها»، «چنگک»، «آرایشگاه زیبا»، «آیینه»، «تهران ۱۱»، «زیر بازارچه»، «دردسر بزرگ»، «خانه پدری» و… اشاره کرد.

سعید ذهنی: مدیران هنری فقط لبخندهای قشنگ می‌زنند

رییس انجمن موسیقی تئاتر با اعلام برپایی دومین کنسرت موسیقی تئاتر از بی‌توجهی به این شاخه هنری ابراز تاسف کرد و گفت: مدیران هنری در پاسخ به پیشنهادها و درخواست‌های ما فقط لبخندهای قشنگ می‌زنند.

سعید ذهنی در گفتگو با ایسنا ادامه داد: دومین کنسرت موسیقی تئاتر را در دو بخش «دِم» و «دوردست» برگزار می‌کنیم و هدف اصلی این کنسرت نیز همچون اولین کنسرت موسیقی تئاتر که چندی پیش برگزار شد، ترویج و ارتقای موسیقیِ تئاتر است.

او ادامه داد: از آنجاکه تئاتر در ایران اجراها و مخاطبان محدودی دارد، موسیقی آثار نمایشی هم کمتر شنیده می‌شود و فرصت محدودی برای ارائه به مخاطبان را پیدا می‌کند. به همین دلیل مارکتینگ موسیقی تئاتر در قیاس با موسیقی فیلم ضعیف‌تر و نیازمند توجه بیشتر است.

این آهنگساز، خط مشی اصلی انجمن موسیقی تئاتر را آشتی مخاطبان با موسیقی تئاتر خواند و تاکید کرد: موسیقی تئاتر با کنسرت تئاتر متفاوت است. در موسیقی تئاتر، آهنگ‌هایی اجرا می‌شود که ویژه آثار نمایشی ساخته شده ولی در موسیقی تئاتر، عموما یک خواننده موسیقی که معمولا هم موسیقی پاپ است، در خلال اجرای یک نمایش به اجرای قطعات موسیقی می‌پردازد.

ذهنی با تشریح برنامه‌های این کنسرت توضیح داد: دومین کنسرت موسیقی تئاتر از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول موسیقی نمایش «عزیز شنگال» که ساخته مهرداد میرزایی است و سال ۹۳ با کارگردانی دکتر قطب‌الدین صادقی در تالار اصلی تئاتر شهر اجرا شده، با تنظیم مجدد اجرا می‌شود. گروهی از دوستان انجمن بر اساس تم‌های اصلی کار، این قطعات را اجرا می‌کنند. ضمن اینکه پوستر و تصاویری از نمایش هم پخش می‌شود.

او اضافه کرد: در بخش دوم به موسیقی سه تئاتر می‌پردازیم؛ «بانوی آوازخوان» ساخته کیارش اعتماد سیفی. این نمایش به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی تابستان سال ۹۸ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. در ادامه موسیقی نمایش «تبرئه» به آهنگسازی مشترک ارشام مودبیان و کیارش اعتماد سیفی اجرا می‌شود. این نمایش نیز با کارگردانی منیژه محامدی سال ۸۷ در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه رفت و موسیقی آن بعدتر منتشر شد.

به گفته او، قرار است در ادامه این برنامه، موسیقی نمایش «تقدیربازان» دیگر ساخته‌ کیارش اعتماد سیفی اجرا بشود. این اثر نمایشی به کارگردانی سیما تیرانداز بهار سال ۹۴ در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه رفت.

ذهنی در پاسخ به اینکه چه راهکاری برای مارکتینگ موسیقی تئاتر پیشنهاد می‌کنید، توضیح داد: بارها در دوره‌های گوناگون با مرکز هنرهای نمایشی صحبت کرده‌ایم و همه مدیران مرکز هم قول مساعد داده‌اند ولی تنها پاسخ‌شان یک لبخند زیبا بوده که به نتیجه‌ای نرسیده است. آخرین بار جلسه مشترکی با آقای نظری (مدیر کل هنرهای نمایشی) و آقای الهیاری (مدیر کل دفتر موسیقی) داشتیم و از هر دو عزیز خواستار حمایت شدیم تا بعد از انجام کار کارشناسی، امکانات لازم را که در اختیار دارند، ارائه بدهند و خودشان تهیه‌کننده کار شوند و این فرصت به آهنگسازان تئاتر داده شود تا آثای خود را ضبط کنند.

او تاکید کرد: مرکز هنرهای نمایشی با پخش این آثار در دفترهای استانی هم به حمایت از موسیقی تئاتر می‌پردازد و هم بازاری برای این کار ایجاد می‌کند و خودشان می‌توانند از این مارکتینگ استفاده کنند. این مرکز استودیو دارد و فقط با ارائه همین امکاناتی که در اختیار دارد، می‌تواند از این جریان حمایت کند.

ذهنی خاطرنشان کرد: وضعیت موسیقی تئاتر با سینما و تلویزیون متفاوت است. اغلب موسیقی‌های درخشان رسانه‌های تصویری منتشر شده ولی در تئاتر تلاش‌های ما به نتیجه نرسیده است.

او در پایان با ابراز خرسندی از برگزاری برنامه کنسرت تئاتر در خانه تئاتر گفت: در دوره‌ای که نق زدن معمول و مرسوم شده، خوشحالیم که دست‌کم کاری عملی در جهت تولید اثر هنری انجام می‌دهیم و خوشبختانه در برنامه اول مخاطب هم با خریداری بلیت، حمایت خود را از ما نشان داد.

به گزارش ایسنا، برنامه این کنسرت به شرح زیر است:

بخش اول (پروژه‌ی دِم)

فرشاد فزونی: سازهای الکترونیک

آوا، شروین عباسی: فلوت، فلوت آلتو، سه‌تار

تریفه کریمیان: آوا ( راوی )، فرشاد رضایی: گیتار باس
هادی ثابت: ساکسیفون تنور

بخش دوم: (دوردست)

کیارش اعتمادسیفی: گیتار الکتریک

علیرضا شمس اسکندری: درامز

مهدی محمودخانی: گیتار باس

فرشاد نجاتی: پیانو ، کیبورد

احسان بسی‌خواسته: کمانچه

این کنسرت روزهای از چهارشنبه تا جمعه همین هفته ( ۱۰ تا ۱۲ آبان ماه) راس ساعت ۱۹ در سالن جوانمرد عمارت خانه تئاتر به نشانی خیابان سمیه، بین خیابان حافظ و ویلا برگزار می‌شود.

شکل‌گیری بازیگری در نمایش‌های کمدی /۱

صد البتّه اگر بتوانیم اخلاق را مقدم بر روابط تولید- شیوه اقتصاد، پیشرفت تکنولوژی، پیچیدگی انسان معاصر، تأثیر حضور رسانه در عرصه‌ی زندگی بشر و … تصور کنیم می‌توانیم مبانی اخلاق مورد نظرمان را طراحی و به جامعه‌ی پیرامونی خود عرضه نماییم و انتظار داشته باشیم همگان برای رسیدن به رستگاری، ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها را رعایت و پاسداری کنند.

امّا آیا اخلاق مقدم بر اقتصاد و روابط تولید است یا شرایط اقتصادی مبنای اخلاق است؟ روابط تولید؛ چگونه اخلاق یک جامعه را می‌سازد؟ بحران اقتصادی؛ انسان معاصر را چگونه از ارزش‌های متعالی دور ساخته است؟

مهاجرت‌های دسته جمعی، روابط اقتصادی ناسالم مشاغل کاذب در حاشیه خیابان‌ها ناشی از کدام پدیده‌ی شوم است؟

نظام سرمایه‌‌داری افسار گسیخته بردگان به زنجیر کشیده‌‌ی‌ خود را در یک سراشیبی تند و هولناک به کدامین سو می‌برد؟ جهت هر چه باشد نظام فرهنگی نیز از آن جدا نیست. انسان معاصر اگر راه‌حلّی برای معضل سرمایه پیدا نکند این سراشیبی روز به روز تند و تندتر خواهد شد و سقوط حتمی‌تر خواهد بود.

در نظام اقتصاد وابسته به سرمایه‌داری جهانی، نظام فرهنگی نیز در همان شیب تند قرار خواهد گرفت بی‌آنکه راه فراری داشته باشد. در این وضعیت هولناک از هنر چه انتظاری می‌توان داشت! در شرایطی که صدای دهشت دار سقوط به دره نیستی گوش جهانیان را کر کرده و مانع شنیدن صدای هنر دانا و متعهّد است. در این آشفته بازار، هنر همسو با کل نظام سرمایه‌داری وابسته راه سقوط می‌پیماید و هنر دانا و متعهّد به انزوا و گوشه‌گیری تن می‌دهد و به اتّفاق مخاطب خاص محدود و معدود، جامه چاک می‌دهد و هر روز کوچک و کوچک‌تر می‌شود.

در این شرایط پند و اندرز و نصایح پدرانه کارساز نیست و دل نوشته‌های پیران مجّرب نیز مؤثر نخواهد بود.

درد دل‌ها و نگرانی‌های آقای نویسنده این کتاب نیز حکایت از همین امور دارد پس به خواندنش می‌‌ارزد تا بدانیم هنر زمان تا کجا سقوط کرده است.

 

                                                                                                                                                                                                                                                                                       مدیر عامل انجمن هنرمندان تئاتر کمدی

                                                                                                                                                                                                                                                                مجید جعفری ۱۳۹۸

یادداشتی از یک دوست

بابک والی در دل نوشته‌هایش همه‌ی کوشش خود را بکار برده تا با جمع‌آوری نظرات مؤلفان و آوردن تعاریف گوناگون از تئاتر و انواع نمایش‌های کمدی، کلیّاتی را برای خواننده طرح و از تجربیّات و خاطرات خود در طول چند دهه استفاده کرده و جزئیاتی را که بیشتر جنبه‌ی تخصصی دارند برای کسانی که حتی سال‌ها عمر خود را بر روی صحنه‌ی این نوع نمایش (کُمدی) گذاشته‌اند، از خود به یادگار بگذارد.

در این بین همانطور که از عنوان کتاب برمی‌آید درد دل‌ها و بهتر است بگویم، گلایه‌ها و دلخوری‌هایش را هم از شرایط موجود- چه مسئولان و چه همکاران- به میان آورده و امیدوار است که روزی- نه چندان دور- همه چیز بر وفق مراد او شود.

اثر مثل خود نگارنده در عین سادگی، عمیق و نشان از مطالعه‌ی همه جانبه و اگر نگویم تعصب علاقه‌ی وافر او به این هنر متعالی است، امیدوارم مطالعه‌ی این اثر – به ویژه توسط آنانی که منظور اصلی اوست- تحولی را در این عرصه- که هم از جانب مخاطبانش و هم متأسفانه دست‌اندکارانش زیاد جدی گرفته نمی‌شود به وجود بیاورد.

                                                                                                                                                                                                                                                                                                   مدیرعامل خانه تئاتر

                                                                                                                                                                                                                                                                                                            اصغر همت

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                   ۹۷                          

 

 

 

یادداشت مولف

ز آب خرد ماهی خرد خیزد      نهنگ آن به که با دریا ستیزد

سعدی

این دلنوشته ها مجموعه یادداشت‎هایی است که در طول سالیان بازیگری خود (بالغ بر ۵۰ سال) جمع‌آوری نموده و در لابلای آنها مطالعاتی نیز در این زمینه انجام داده‎ام لذا ادعایی در کامل بودن نداشته و ندارم زیرا هر روزه با پیشرفت در تحقیق و پژوهش در این رشته به وسیله هنرمندان به کشفیّات روان‌تر و ساده‌تری دست پیدا کرده تا از پیچیدگی و سخت بودن دنیای بازیگری بکاهند. البتّه باید بگویم که من هرگز قصد انتشار این دلنوشته‌ها را نداشتم. حتی به هنگام تدریس و به اصرار دانشجویان چه آنها که راه خود را جدا کردند و چه آنهایی که جذب این حرفه شدند که متأسّفانه به سلک و عادت ناخوشایند بعضی از اعضاء این صنف قرار گرفتن وقعی ننهاده در نتیجه رضایت مرا جلب نکردند حتی با بی‌شمار نمایش‌هایی‌‌که با گروه‎ها و هنرجویان مختلفی که به صحنه بردم شاید در خیال خود اَبتر و بی‌نتیجه می‌دیدم.

چون در طول این سال ها چشم‌اندازی روشن و اتّفاقات خوشایندی را که آرزو می‎‏کردم با کمال تأسّف هرگز برآورده نشده و ندیده‌ام.

و باید اعتراف کنم که عده ای محافظه کار، آنهایی که بر خلاف راه اصیل تئاتر، یکی به نعل و یکی به میخ می زنند، و نان را به نرخ روز می خورند و گروهی (کهنه پرست) که از گذشتگان تقلید می کنند و خود را کامل دانسته و نیازی به آموزش نمی بینند و حاصل عمر طولانی بی بار و ثمر خویش را ملاک تجربه قرار می دهند و اندک جوانانی تازه آموخته سطحی نگر که نامشان را حرفه ای های مبتذل و مدافعین تئاتر تفریحی می گذارم، همگی ندانم کاری و اشتباهات خود را به نام هنر می زنند.

البته باید اقرار کنم که در دهه‌ی هفتاد چند سالی رو به بهبود می‌رفت ولی هنگام پا گرفتن در انتخابات انجمن تئاتر آزاد با وجود اندک اعضایی که وجود داشتند برای پست و مقام و پیشی گرفتن از یکدیگر و متوسّل شدن به متهم کردن دوستان خود و هم چنین کوته نظریشان باعث شد که تلاش و کوشش و زحمات مسئولین انجمن بی‌نتیجه بماند و متأسّفانه هنوز هم این رویه‌ی نابخردانه ادامه دارد با این که سال‌هاست که با دلسوزی‎ها و راهنمایی‎های مدیر عامل سندیکای صنف تئاتر کمدی (آقای مجید جعفری) آینده‌ای روشن در پیش روی اعضاء گذارده ولی چه بگویم که این تنگ نظری‌ها هنوز هم که هنوز است ‌ادامه دارد.

اما چیزی که مرا وادار به نشر این مجموعه کرد شاهد بودم که تعداد بیشماری از بازیگران نمایش‌های کمدی چه از تازه واردها و چه اندکی از قدیمی‎ها بر باور غلطشان از اجراهای روی صحنه خود بودند و هم چنین اشتباهات فاحشی که در طول سال های دراز از آنها دیدهام و هر از گاهی با آنها صحبتی می‌نمودم و یا در جلسات انجمن صحبت می‎کردند و خود را استاد فن این حرفه می دانستند و ادّعاهایشان که …

اکنون با تمام مشغله‎های ذهنی و نوشته‎های ناتمامی‌که در دست دارم وظیفه‌‌ای این شاگرد تازه آموخته را بر آن داشت که حق هنری خویش را در قبال انجمن تئاتر کمدی تهران که تعداد اندکی از بزرگان این هنر در آن عضویت دارند و این حقیر هم یکی از کوچکترین اعضای آن صنف می‎باشم همّتی نموده و این پارینه نوشته‎ها را در اختیار اعضاء آن انجمن قرار دهم.  باشد که این کوچک یادگار هرچند مختصر مورد قبول واقع شود.

 

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                   والعاقبه للمتّقین

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         بابک والی

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                 تهران ‌(نامجو)  ۱۳۹۰

 

مقدمه

آب دریا را اگر نتوان کشید                         هم به قدر تشنگی باید چشید

مولوی

قبل از شروع می‌خواهم مشکل اساسی در مورد بسیاری از بازیگران علی‌الخصوص نقش‌های کمدی را بیان کنم و آن عبارت از این است که آنها قسمت‌ها و یا بخش‌هایی که هیچ ربطی به نمایشنامه ندارد را به طور مصنوعی و صرفاً بخاطر این که تماشاچی را به خنده بیشتری ‌وادار کنند، به روی صحنه می‌آورند. این بازیگران روی برداشت غلط و انتخاب نادرستی که از محتوای نمایشنامه دارند مرتکب این اشتباه می‌شوند و البتّه نتیجه نهایی این عمل جز این نیست که از حقیقت و منطق اثر به دور می‌مانند.

بگذارید مثالی از نمایشنامه «هملت» اثر شاعر و نویسنده‌ی نامدار انگلیسی «ویلیام شکسپیر» که در پرده سوم صحنه‌ی دوم این نمایشنامه رخ می‌دهد بیاورم.

موضوع از این قرار است که «هملت» قصد دارد به وسیله‌ی اجرای نمایشی که خود مبتکر و طرّاح آن است پرده از فجایع عموی خود «کلادیوس» و ملکه‌‌‌‌‌ی بی‌وفا «گرترود» مادرش، بردارد. هملت در صحنه‌ی دوم این پرده دستوراتی به این مضمون به بازیگران می‌دهد.

هملت: خواهش می‌کنم همان قطعه شعری را که برای‌تان خواندم روان و بی‌تکلّف بخوانید اما اگر مثل بسیاری از بازیگران با حرکات تصنّعی آن ‌را بیان کنید من ترجیح می‌دهم جارچی شهر اشعار مرا بخواند.

هوا را هم با دست خود ارّه نکنید. بلکه بسیار ملایم حرکت دهید. در گرداب هیجان، باید حدّ اعتدال را رعایت کنید تا حرکات را نرمی ‌بخشد. چقدر روح مرا آزار می‌دهد وقتی هنرپیشه‌ی جنجالگری را می‌بینم که کله‌ی پوک خود را با کلاه گیس پوشانده و شور و هیجان خود را مانند پارچه‌ی ژنده و کهنه، پاره می‌کند و با نعره‌ی خود که به نشانه‌ی آواز یا هنر خویش است گوش تماشاچی‌هایی را که اغلب مستحقّ همین سر و صدا و حرکات بی‌معنی هستند، می‌آزارد. من اگر فرصت بیابم می‌گویم چنین بازیگری را شلّاق بزنند.

بازیگر اول: قربان ضمانت می‌کنم که دستورهای آن‌ جناب عیناً عمل شود.

هملت: زیاده از اندازه هم رام و بی‌حال نباشید. بگذارید عقل و بصیرت شما راهنمای شما باشد. کردار را با سخن و سخن را با کردار تطبیق دهید. مخصوصاً مراقب باشید که از حدود زیبایی تجاوز نکنید. چون هر آنچه که در آن مبالغه شود برخلاف هدف نمایش است. هدف نمایش- در گذشته و حال- این بوده و هست، که آینه‌ای جلوی طبیعت نگاه داریم و تقوی را در قیافه‌ی خود و پلیدی را به همان صورتی که هست، حوادث ایام و مردم روزگار را، به همان شکل و با همان تأثیری که در بیننده دارد نشان دهیم. حال اگر در توصیف مطلب مبالغه یا سستی شود، یا اینکه ممکن است تماشاچیان بی‌خبر را بخنداند ولی خردمندان را که قضاوتشان، بر سایرین رجحان دارد افسرده و ملول می‌سازد.

بازیگر اول: من امیدوارم که این نقص‌ها را تا حدّی در خودمان اصلاح کرده باشیم.

هملت: کاملاً اصلاح کنید. و آنهایی هم که نقش دلقک (کمدین) را به عهده دارند، نباید بیش از آنچه برای آنها نوشته شده صحبت کنند، چون افرادی از این طبقه هستند. که خودشان می‌خندند تا یک مشت تماشاچی بی‌مغز را بخندانند. در حالی‌که در همان حین، یک موضوع مهم داستان در شُرُف اجراست. این پستی و دنائت بازیگر و یا دلقک را نشان می‌دهد که این به اصطلاح هنرمند ابله، اسیر شهوت نقش و محو خودشیفتگی خویش شده که منجر به خود فروشی بر روی صحنه شده است.

همه‌ی این گفتار از روح بلندپروازانه و اندیشمند شاعر نامی ‌انگلیسی «شکسپیر» است که از زبان هملت بازگو می‌شود.

از دوران شکسپیر تاکنون دو شیوه‌ی بازیگری وجود داشته است:

۱- یکی مُتّکی بر حقیقت و تجربه و بیان

۲- دیگر مبتنی بر قراردادی و بیرونی

استانیسلاوسکی می‌گفت: بازیگر باید بپرسد ((من در آن موقعیّت چه کار می کردم ؟)) شاگرد او واختانگوف می‌گفت: که بهتر آن است که این سؤال این طور عنوان شود که ((چه کار باید بکنم تا کاری را بکنم که در آن موقعیّت می کردم ؟)) اما دیوید مَمِت می‌گوید: که شما نباید بپرسید که ((من در آن موقعیّت چه می‌کردم؟)) و نه باید بپرسید که ((چه کار باید بکنم تا کاری را بکنم که در آن موقعیّت می‌کردم؟)) بلکه باید به طور کلی ایده‌ی ((موقعیّت)) را رها کنید.

بنابراین یادمان باشد که در هر زمینه‌ای و حرفه‌ای عشق وجود دارد و عشق از اول خلقت تاکنون یک رنگ داشته است ولی هرکسی در ذهن و تخیّلات خویش رنگین کمانی می‌سازد و تو ای خواننده‌ی این مرقومه، هنر یک رنگ بیشتر ندارد و این تویی که هنگام اجرایش به روی صحنه برای مخاطب رنگین‌کمان می‎سازی پس بیهوده خرجش مکن و ارزش والای آن ‌را با بیهوده سازی‌هایت به سُخره مگیر چون هر چه کنی هنر بی‎ارزش نمی‎شود. ولی این تو هستی که با ارائه‌اش بی ارزش و یا به حدّ کمال میرسی.

پارک های تفریحی بزرگ امروزی نه تفریح ، بلکه امکان تفریح را عرضه می کنند. مثل بخت آزمایی که نه پول ، بلکه احتمال آن را ارائه می کند. نمایش هم چنین است؛ باید امکان تفریح را به وجود آورد. تماشاچی هنگام خروج نه تنها سرگرم شده است که در پس ذهن خود به ضعف های روحی و نکات مثبت شخصیّتی اش پی خواهد برد.

تئاتر کلاس درس نیست ولی امکان آموزش را می‌دهد برای همین تماشاچی بعد از اجرا نه تنها تخلیه می شود که به پالودگی روحی می‌رسد و به طریق اُولی  به (پسیکو دراما) تئاتردرمانی می‌رسد. ‎

اگرچه در تئاتر به علت بُعد مسافت، قاعده بر این است که حرکات از حالت طبیعی اغراق‌آمیزتر باشد تا ردیف‎های آخر سالن نمایش هم قادر به رؤیت باشند ولی این بهانه نمی‎شود که در ارائه‌‌‌‌‌‌‌‌ی نقش از حد گذشته و به مضحکه گرفته شود.

در یونان باستان بازیگران به صورت ماسک می‌زدند و به این جهت «میمیک» چهره، در بازی آنان نقشی نداشت، چهره چون مجسمه حالتی غیر قابل تغییر داشت، نه وضع روحی خاصی را بیان می‎کرد و نه خصوصیّات اخلاقی شخصیّت را نشان می‎داد. شکل بازی خیلی ساده بود و از حرکات بدنی هم اثری نبود و به همین دلیل در یونان هنرپیشه‎های معروف وجود نداشت، گاه خود نویسندگان چون (سوفکل و آریستوفان) بازی می‎کردند و گاه مردم شهرنشین که کارشان بازیگری نبود در نمایش‎های تراژدی شرکت می‎جستند و از آن زمان تاکنون قرن‎ها می‎گذرد.

اکنون هنر پانتومیم (میمیک) اعجوبه‎ای در شناخت کاراکتر شده است یا هنر بدن (باله، حرکات فرم، رقص و …) درون شخصیّت کاراکتر را به زیبایی آشکار می‎سازد.

پس بیاییم از این دو نعمت که در جوهره‌ی ذات آدمی ‌نهفته است به شکل بهینه‌تری استفاده کنیم تا مقام بازیگر را هرچه والاتر ارائه نموده و نمایان سازیم. بگذارید لُبّ کلام را در چند جمله خلاصه کنم.

هیچ جا تکنیک نمی‎تواند بیشتر از بازی به چشم بخورد و معلوم باشد و هیچ چیز به بدی و نفرت‌انگیزی بازی‌ایی نیست که در آن اثری از تکنیک دیده شود. به همین دلیل بازیگر از نظر اهمیت، هم درجه نویسنده قرار می‎گیرد.

در حقیقت هنر تئاتر هنر خلاقیت دسته‌جمعی است. هنری که بلا استثناء همه در خدمت یک هدف هنری قرار می‌گیرند.

چیزی که امروز بیشتر بازیگران بر آن تکیه دارند مِتُدهای کهنه‌ی تئاتری را ملاک کار خود قرار داده‌اند. در حالیکه با پیشرفت علمی آن هم در قرن بیست و یکم، خیلی از مراحل گوناگون زندگی و به وجود آمدن مکاتب مختلف هنری و کشف دلایل و چراهای درونی نقش، لازم است با اسلحه مدرنیسم مسلح شوند. و دوش به دوش زمانه پیشرفت کرده تا بوی کهنه گی نداده و همیشه زنده و تازه بماند

برای همین اگر نمایشنامه و بازی هر دو ضعیف باشند نه تنها کارگردان که گروه اجرایی یا فنی تئاتر هیچ کاری برای نجات آن نمی‎توانند انجام ‌دهند.

لذا از نظر من هرکس اندک مطالعه‌‎ ارزشمندی در زمینه بازیگری داشته باشد همین مختصر مقدمه برایش کفایت می‎کند اما به جهت حرفه‌ی کاری لازم است که به جزییات هم بپردازم.

 

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                بابک والی

 

 

 درامی با محوریت یک مونودرام

نگاهی به  نمایش ترکیبی ” شبیه خون” به نویسندگی “سهراب حسینی”، با طراحی و کارگردانی ” محمد حاتمی”

حسن پارسائی

 

کاربرد و کارکرد “مونولوگ” عمدتا برای برون فکنی‌های فردی و شخصی است  و البته  مهم‌تر از خود  برون‌فکنی، توجه  به علت‌های آن  و  نشان دادن  جزئیات  چنین  حالتی است؛ یعنی روند آن همانند همه حوادث  نمایشنامه‌هاست که بر اساس  پیرنگ (طرح)  و عملأ  مبتنی  بر  روابط علت و معلولی‌اند؛ نهایتأ هم با همین ها ُکل نمایشنامه یا نمایش شکل می گیرد.

در نمایش ترکیبی ” شبیه خون” به قلم ” سهراب حسینی” و با طراحی و کارگردانی ” محمد حاتمی” که هم اکنون  در تالار  “سایه”، از مجموعه سالن های تئاتر شهر اجرا می شود، یک برون‌فکنی شاعرانه، اندیشمندانه و در مقاطعی هم دردناک و کنش‌زا بخش اعظم اجرا را تحت‌الشعاع خود قرارداده است .این برون فکنی که در نمایش محوریت دارد،قابلیت محتوائی آن را داشته که از چارچوب خود  و تک  پرسوناژی  نمایش زیاد فراتر نرود، اما دراجرا با  وارد شدن دو مرحله ای  دو آدم دیگر ( مرحله اول را می توان به  بازخوردی شدن  یک رویای عاشقانه درذهن پرسوناژمرد نسبت داد،اما برای دومی این امکان  وجود ندارد) نمایش از مونودرام  کامل، خارج  و عملأ به ” درامی با محوریت  یک مونودرام ” در می‌آید  که البته  ساختار بسیار متناقض  و پارادوکسیکالی دارد  و اساسأ  “دو جنسه” و “دو جوره” است؛ ضمن آن که یکپارچگی اجرا را هم از بین برده است؛ چنانچه از این ضعف ساختاری مهم بگذریم،آنچه که بر زبان  پرسوناژ مرد بیان می‌شود، بسیار شاعرانه ،اندیشمندانه، پر محتوا، استعاری و  زیباست: ” هر خوابی ببینم از این  زندگی  بهتر است” ، ” تمام  آینه ها  را شکسته اند”،”برگردم به آرامش آینه ها”، برگردم به صبوری ستاره ها” ، ” هوا پر از عطر معاشقه  بود” و ….ضمنأ  یاد  کردن  از شاعرانی  چون ” احمد شاملو” ، ” فروغ فرخزاد”  و ارزش گذاری به  شعرهایشان  با نوع  شخصیت  پرسوناژ مرد، که نسبتأ روشنفکر است، منافاتی ندارد و اساسأ این دو مقوله از سنخیتی همسان و متوازن  برخوردارند.

برخی از دیالوگ های پرسوناژ مرد  گرچه  یک سویه  اجرا می شود،اما خطاب به دیگران است:او ضمن حرف زدن حتا با دست به افرادی درمیان تماشاگران اشاره می کند . خود او هم توسط بلندگو به طور جنبی و تلویحی  مورد خطاب  قرار می گیرد. مونولوگ های  پرسوناژ اصلی حول  یک موضوع  واحد و یکسان نیست ، بلکه ذهنمایه ها و دلمایه هائی شامل دغدغه‌ها، شورآفرینی های فردی  و نیز انتقادات ضمنی و تلویحی انسانی  و اجتماعی است.

طراحی صحنه ، ساده اما قراردادی  و تا حدی  عامدانه  و همزمان ابهام‌آمیزاست: نشستن میان یک سینی پر از آرد ، کاربرد و کارکرد نمایشی خاصی ندارد. دراین نمایش ترکیبی، دو صحنه بسیارزیبا وجود دارد: اول صحنه‌ای که زن جوان قسمت بالائی و متحرک صندلی را درحالی که با یک مخاطب فرضی حرف می‌زند، می‌چرخاند ؛ صحنه  دوم ، رقصیدن  زن  در میان  پرده  توری  مدور، مخروطی شکل و سفیدرنگ است.

بازیگر اصلی  نمایش ” محمد حاتمی” ، طراح  و کارگردان نمایش هم است، بازی او خوب و پذیرفتنی است. زنی که  دو بار بدون مقدمه وارد  صحنه می‌شود  و دو صحنه  زیبا می‌آفریند، ( صدف محسنی )  حضوری  کوتاه ، اما  به  تناسب نقش‌اش بازی زیبائی دارد.

کاربرد نور موضعی ونور رنگی، مؤثر و دریک مورد ( نور قرمز) تأویل دار هم است. کارگردانی نمایش ، صرفنظر از دو گانگی ساختاری متن، به تناسب محوری شدن یک بازیگر عملأ ساده، مناسب و پذیرفتنی است.این نمایش در کُل ارزش یک بار دیدن را دارد.

اجرای مرثیه‌ای برای یک مرده در تالار حافظ

همزمان با اولین روز اجرا از پوستر جدید نمایش «مرثیه‌ای برای یک مرد مرده» با طراحی رسول حق‌جو رونمایی‌ شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر،  نمایش «مرثیه‌ای برای یک مرد مرده» به نویسندگی رسول حق‌جو، طراحی و کارگردانی کیانوش ایازی و تهیه‌کنندگی امیرحسین شفیعی که از  شب گذشته هفتم آبان ۲۰:۳۰ در تالار حافظ روی صحنه رفته است، از پوستر جدیدش با طراحی رسول حق‌جو رونمایی کرد.

محمدرضا فرزام، سعید نبوی و آرزو کریمی زند بازیگران این اثر نمایش هستند و محمد کاظم‌تبار (مجری طرح) و توحید معصومی (مشاور کارگردان)، کیانوش ایازی را همراهی می‌کنند.

در خلاصه نمایش‌ آمده است: «تا حالا به این فکر کردین که وقتی فصل شکار خرگوش نیست، شکارچی‌ها چطوری شکار می‌کنند؟»

ساهره سادات خاموشی (مدیر تولید)، پروانه خسروی، فاطمه حسینی فرد (دستیاران کارگردان)، سپیده ناصحی، فرشته زیدی (منشی صحنه)، علیرضا فتاحی، محمد علی سهامی (دستیار تولید)، امیر اردلان (آهنگساز و نوازنده)، کیانوش ایازی (طراح صحنه)، طناز حقیقی (طراح لباس)، مصطفی خدابنده‌لو (طراح پوستر و بروشور)، مجید تیزرو (بازیگر ویدئو)، خدیجه بابادی، محمد رضا صفری، متین اسدی، حامد شکوری (گروه کارگردانی)، علی مسلمی (مدیر اجرا)، مونا سادات یمنی (دستیار صحنه)، امیرحسین نادعلی، سبحان دهقان منشادی (تصویر)، مجتبی رحامیان (عکس و موشن گرافی)، سارا زرگر (عکاس)، امین سلیمانی (روابط عمومی)، مبین آریا، علیرضا افیونی (مدیران صحنه)، کیانوش ایازی، صمد خانی (طراحان نور)، سید مصطفی طباطبایی (ساخت دکور) و ناصر ارباب (مشاور رسانه) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.

نمایش «مرثیه‌ای برای یک مرد مرده» کاری از گروه نمایش وی (V) است و علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر و تهیه بلیت می‌توانند به سایت تیوال مراجعه کنند.

اجرای نمایشی درباره زندگی شکسپیر در وست‌اند

نمایش «همنت» به کارگردانی اریکا وایمن در «وست اند»، شهر لندن روی صحنه رفته است.

به گزارش ایران تئاتر، نمایش «همنت» که به زندگی شخصی ویلیام شکسپیر می‌پردازد، در سالن گاریک تیه‌تر به طور محدود در یک فصل اجرا می‌شود و تا هفدهم فوریه ۲۰۲۴ (۲۸ بهمن) روی صحنه است.
این اثر نمایشی، اقتباسی از کتاب «همنت» نوشته مگی اوفارل است که لولیتا چاکرابارتی، نمایشنامه‌نویس و نویسنده مشهور انجام داده است. کتاب «همنت» اولین بار در سال ۲۰۲۰ به چاپ رسید و مورد توجه قرار گرفت.

«همنت» راوی سال‌هایی ویژه از زندگانی درام‌نویس بنام انگلیسی است؛ سال ۱۵۸۲ در واوریکشر، آگنس هتوی با ویلیام شکسپیر، معلم زبان لاتین آشنا می‌شود. آگنس توانایی‌های عجیبی نسبت به درمان بیماری‌ها و اطلاعات زیادی درباره گیاهان و شربت‌های دارویی دارد. آگنس و شکسپیر ازدواج می‌کنند. آگنس نقشی اساسی را در زندگی همسر جوانش ایفا می‌کند؛ مردی که حرفه‌اش در تئاتر لندن، درست زمانی به شکوفایی می‌رسد که پسرشان، «همنت» جانش را به خاطر ابتلا به تبی ناگهانی در یازده سالگی از دست می‌دهد.

در حقیقت داستان «همنت» به زندگی یکی از مشهورترین نویسندگان جهان و حضور مداوم زنی تاثیرگزار در زندگی او می‌پردازد. و «همنت» نامه‌ عاشقانه به تولد، اندوه و جادوی طبیعت و عشق است. در «همنت» نقش ویلیام شکسپیر را تام واری و مدلین منتاک در نقش آگنس هاتاوی ظاهر شده‌اند.

وقتی کارگردان برای اجرا وزن کم می‌کند

الیکا عبدالرزاقی از تجربه روی صحنه بردن نمایش «هملت» و ویژگی‌های این اثر نمایشی به عنوان اولین تجربه کارگردانی اش در تئاتر گفت.

الیکا عبدالرزاقی که این روزها اولین تجربه کارگردانی‌اش را در تئاتر با اجرای نمایش «هملت» سپری می کند درباره بازخورد مخاطبان عنوان کرد: خوشبختانه تا امروز استقبال بی نظیری از نمایش شده است و من را به این نتیجه رسانده که استقبال از تئاتر نیاز به بازیگر چهره ندارد. البته ممکن است نام من و امین زندگانی به عنوان کارگردان و تهیه کننده نمایش تا اندازه ای در فروش کار تاثیرگذار بوده اما به قول یکی از دوستان سوپراستار؛ من ِمعروف شاید در روزهای اول اجرا مخاطب داشته باشم و تماشاگر به خاطر من به تئاتر بیاید اما ویژگی تئاتر این است که دهان به دهان می‌چرخد و به این شکل مخاطبش را پیدا می کند. حتی همین مخاطبی که برای دیدن یک بازیگر شناخته شده به دیدن نمایشی می آید اگر با کاری بی کیفیت و حوصله سر بر روبرو شود تاثیرش را بر مخاطبان آینده آن کار می گذارد. مخاطب بی رحم است و اینطور نیست که اگر شما اثر بدی را به او ارائه دهید شما را ببخشد و دوباره به دیدن کارتان بنشیند.

وی ادامه داد: البته استقبال از یک نمایش به محبوبیت یک کارگردان حرفه‌ای و صاحب نام هم بستگی دارد اما من اولین تجربه کارگردانی‌ام را پشت سر می‌گذارم و قاعدتا در جامعه تئاتری ما اینکه من به عنوان یک بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر در مقام کارگردان نیز پذیرفته شوم خیلی سخت است.من ِمعروف شاید در روزهای اول اجرا مخاطب داشته باشم و تماشاگر به خاطر من به تئاتر بیاید اما ویژگی تئاتر این است که دهان به دهان می‌چرخد و به این شکل مخاطبش را پیدا می کند.

عبدالرزاقی درباره چگونگی شکل گیری این اثر نمایشی و تجربه کارگردانی در تئاتر به خبرنگار مهر توضیح داد: من و امین زندگانی چندین سال است که آکادمی بازیگری سینمایش را راه اندازی کرده ایم و همیشه به این مساله فکر کردیم که چرا ما در ایران اجراهای پراکنده داریم و مثلا هیچ نمایشی در طول سال ها در کشورمان روی صحنه نیست مانند «اپرای پکن» که شما هر وقت به چین سفر کنید می‌توانید به دیدن این نمایش بنشینید. نکته دیگر این است که جوان‌ها و نوجوان های این دوره زمانه برعکس نوجوانی ما که اگر آثار شکسپیر را نخوانده بودیم حداقل فیلم هایش را دیده بودیم، اصلا با آثار کلاسیک آشنا نیستند و برخی حتی نمی‌دانند که شکسپیر چه کسی است. از این رو تلاش ما این است که بازیگرانی را تربیت کنیم که آرام آرام و به صورت تخصصی آموزش ببینند و تبدیل به یک شکسپرین شوند تا همیشه امکان روی صحنه رفتن یک متن شکسپیری وجود داشته باشد. شاید این یک افق دوردست باشد اما علاقه شخصی من و امین است که امیدوارم بتوانیم به آن برسیم.

تجربه اولین کارگردانی الیکا عبدالرزاقی/ شب اول ۲ کیلو وزن کم کردم

بازیگر سریال «سرباز» درباره رویکردی که به نمایشنامه «هملت» داشته است، بیان کرد: در قدم دوم باید تمهیدی برای جذب مخاطب بیندیشیم. به قول برادرم ما در این نمایش یک «هملت» جیبی را اجرا برده ایم به این مفهموم که فرازهای مهم نمایشنامه را در اجرا نگه داشتیم و قصه را هم کامل تعریف می کنیم که مخاطب جوان و جدید ما با اصل اثر مواجه بشود اما در کنارش اتفاق هایی که شاید در روند داستان موثر نباشند، حذف می شوند. یکی دیگر از ویژگی های نمایش نیز این است که مخاطب در بخش هایی با یک پارودی از «هملت» روبرو می شود اما بار طنز داستان روی دوش هیچ کدام از کاراکترهای مثبت نمایش نیفتاده است و فانتزی و کمدی را تنها در شخصیت های منفی شاهد هستیم. از این رو این گروتسکی که در نمایش شکل می‌گیرد هم باعث می شود مخاطبی که حوصله دیدن کارهای سنگین و جدی را ندارد با یک زنگ تفریح روبرو شود و هم اینکه بعد از پایان نمایش کاملا متوجه داستان «هملت» شود و با دیدی باز سالن را ترک کند. بخش های کمدی داستان هم برای تماشاگری است که دوست دارد فقط بخندد و حالش خوب شود.

بازیگر نمایش «باغ آلبالو» یادآور شد: این نمایش به شیوه کلاسیک و با همان دیالوگ های نمایشنامه شکسپیر اجرا می‌شود اما همیشه مساله ای در پس ذهن من وجود داشت مبنی بر اینکه چقدر خوب است که ما بتوانیم از یک متن کلاسیک و جدی، اجرایی پارودی و طنز داشته باشیم. سال ها قبل نمایش «هملت» توسط آقای مجید جعفری در سالن چهارسوی تئاترشهر به صحنه می‌رفت و همزمان پارودی همان نمایش نیز در کافه تریای تئاترشهر اجرا می شد. همیشه این نکته در ذهن من بود که آن نمایش چقدر فانتزی جذابی داشت بدون اینکه از سطحی از کیفیت پایین تر بیاید از این رو همیشه به سختی چنین نمایش هایی فکر می کردم و می خواستم بدانم اصلا کار من هست یا نه که در صحنه‌ای کاملا حسی و جدی اتفاق دیگری رقم بزنم که در آن تماشاگر لحظه ای بخندد و بعد دوباره به روند اصلی داستان برگردد.بسیار علاقه مندم که کارم توسط منتقدان هم دیده شود و نظرشان را درباره کار بگویند، اصلا دعوایم کنند و غلط هایم را بگیرند چون همین نظرات باعث می شود من که تازه کارم را شروع کردم و می خواهم کارگردانی تئاتر را ادامه دهم، بتوان پیشرفت کنم نه اینکه متوقف شوم

وی ادامه داد: این کار هم سخت بود و هم ترسناک چون ما پیش از اجرا مخاطب دیگری غیر از خودمان و بچه های گروه نداشتیم برای همین فکر می کنم در شب اول اجرا من ۲ کیلو وزن کم کردم چون واقعا نمی دانستم برخورد مخاطب چگونه است اما وقتی که دیدم تماشاگر همان جاهایی را که من می خواهم می خندد و همان جاهایی را که می خواهم سکوت می کند به این نتیجه رسیدم که در تجربه اول کارگردانی تا اندازه ای موفق بودم و حداقل می‌توانم نمره خوبی به خودم بدهم.

عبدالرزاقی با اشاره به اینکه از نقد منتقدان استقبال می کند، بیان کرد: البته من بسیار علاقه مندم که کارم توسط منتقدان هم دیده شود و نظرشان را درباره کار بگویند، اصلا دعوایم کنند و غلط هایم را بگیرند چون همین نظرات باعث می شود من که تازه کارم را شروع کردم و می خواهم کارگردانی تئاتر را ادامه دهم، بتوان پیشرفت کنم نه اینکه متوقف شوم.

تجربه اولین کارگردانی الیکا عبدالرزاقی/ شب اول ۲ کیلو وزن کم کردم

وی درباره اجرا در تماشاخانه ایرانشهر یادآور شد: در واقع نمایش «هملت» بین ۲ اجرا و یک کنسلی این امکان را پیدا کرد که در سالن ناظرزاده کرمانی روی صحنه برود چون نمایش ما آماده بود طی صحبتی که با مدیر مجموعه ایرانشهر داشتیم، توانستیم مدت محدودی اجرا بگیریم. این نمایش تنها ۲۰ اجرا داشت و تا ۱۰ آبان روی صحنه است و حالا که کار دیده شده از تمام شدنش کمی دلگیرم. البته بازیگران این نمایش از فارغ التحصیلان آکادمی ما هستند و مدت هاست با ما کار می کنند و قبلا هم با همین گروه نمایش «رویای شب نیمه تابستان» را کار کرده بودیم و برای اجرای جدید هم چند نفر از بچه های ترم جدید به گروه اضافه شدند و تبدیل به بچه های گروه «هملت» شدند از این رو این تیم همچنان به کار خودش ادامه خواهد داد.

نمایش «هملت» به کارگردانی الیکا عبدالرزاقی، تهیه کنندگی امین زندگانی و بازی صدف ‌اسداللهی، آرین آقاقلی زاده، شیما ‌پروندی، مهدی ‌پورجمال، محمد ‌تاجیک، مهدی ‌حکمتی، حامد ‌خرم ‌آبادی، علی ‌خیام، رادمهر ‌رجبی، بیتا ‌رحمانی، مهدی ‌صمیمی، هیوا ‌قصیوند، امیرحسین کنجکاو، شهریار ‌کنعانی، علیرضا ‌محمدیان، سایناز ‌نگاهی ‌مقدم تا ۱۰ آبان ماه در سالن ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.

هادی حجازی‌فر: سه اثر برگزیده تئاتر عروسکی به تئاتر شهر می‌روند

کتاب نوزدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران – مبارک با مدیرمسوولی هادی حجازی‌فر دوشنبه ۸ آبان‌ ماه در کافه چهارسو تئاتر شهر رونمایی شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر، مراسم رونمایی از کتاب نوزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران – مبارک، عصر روز دوشنبه هشتم آبان ماه با حضور کاظم نظری مدیرکل هنرهای نمایشی، سیدمحمدجواد طاهری رئیس تئاتر شهر و هادی حجازی‌فر دبیر نوزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران – مبارک برگزار شد.

حجازی‌فر دبیر جشنواره عروسکی و مدیرمسئول کتاب نیز با بیان اینکه انتشار کتاب با هدف افزایش کیفیت تصویری نسبت به سایر ادوار، با اندکی تأخیر انجام شده است، گفت: دلیل تأخیر در رسیدن کتاب جشنواره عروسکی، افزایش کیفیت تصویری بود. مهمترین مرجع مکتوب جشنواره‌ها، کتب چاپ شده این رویدادهاست که می‌تواند منبع موثقی برای علاقه‌مندان و محققان باشد.

حجازی‌فر با اعلام اینکه نسخه الکترونیکی این کتاب نیز آماده شده و در دسترس است، افزود: تاکنون نسخه الکترونیکی کتاب روی سایت جشنواره بارگزاری شده و به زودی بر روی درگاه الکترونیکی سایت ایران تئاتر نیز بازنشر می‌شود.

وی همچنین ضمن تشکر از ریاست مجموعه تئاترشهر، عنوان کرد: بر طبق توافق با سیدمحمدجواد طاهری، سه اثر برگزیده جشنواره در بخش بزرگسالان نوزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی در تئاتر شهر و تا پایان امسال، روی صحنه می‌روند که نمایش «مامان» در حال حاضر روی صحنه است.

در این مراسم که با حضور جمعی از هنرمندان نمایش عروسکی و علاقه‌مندان در محل کافه تریای چهارسوی تئاتر شهر برگزار شد، مدیرکل هنرهای نمایشی پس از امضای کتاب جشنوار عروسکی، ضمن تشکر از دست اندکاران تنظیم و چاپ کتاب گفت: چاپ این اثر می‌تواند رویداد مهمی همچون جشنواره عروسکی را در اذهان ماندگار کند و در آینده مرجع موثقی برای مطالعه شفاهی آثار راه‌یافته به جشنواره باشد.

کاظم نظری همچنین از هادی حجازی‌فر و هنرمندان این عرصه قدردانی کرد و گفت: برای برگزاری نوزدهمین جشنواره نمایش عروسکی از هادی حجازی‌فر و هنرمندان این عرصه تشکر می‌کنم و با توجه به برگزاری موفق دوره قبل، سعی می‌کنم برای دوره آینده برگزاری جشنواره هم این مسئولیت را بره عهده هادی حجازی‌فر قرار دهیم.