ژاله و داش آکل به تالار سنگلج می‌آیند

تماشاخانه سنگلج از هفته جاری میزبان ۲ نمایش «کمین ژاله» و «داش آکل به روایت نوچه کاکارستم» می‌شود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی تماشاخانه سنگلج ، نمایش‌های «کمین ژاله» از دوشنبه ۲۷ شهریور و نمایش «داش آکل به روایت نوچه کاکارستم» از چهارشنبه ۲۹ شهریور اجرای خود را در تماشاخانه سنگلج آغاز می‌کنند.

نمایش «کمین ژاله» نوشته و کارگردانی حامد کمیلی در ساعت ۲۰ و به مدت زمان ۹۰ دقیقه از فردا دوشنبه ۲۷ شهریور اجرای خود را آغاز می‌کند.

در این نمایش هنرمندانی همچون مرتضی ‌نجفی، حامد ‌مکملی، امیر امیدی راد، حسن ‌یاوری، امیر محمد ‌خوشنواز و پیام نوروزی به ایفای نقش می‌پردازند.

موسیقی این نمایش را فرامرز ‌نصیری بر عهده داشته و طراحی صحنه و لباس آن را نیز مرتضی نجفی انجام داده است. طراحی نور امیر امیدی‌راد و حسین ‌کاظم ‌رودباری، طراحی پوستر و بروشور آرش باباخداوردی، دستیار طراح لباس مهدیس ‌قاضیلو و طراحی گریم را سهیلا ‌جوادی بر عهده دارند.

دستیاران کارگردان اهورا مرادی و مهیار هواسی، منشی صحنه آیدا بابا، عکاس و تصویربردار فرهاد صفری، ساخت تیزر عباس چگینی، مدیر اجرایی محمد طاهرخانی، استراتژی و راهبرد تبلیغات محمد ‌لهاک، روابط عمومی متین نوروزی، مشاور کارگردان محمد ‌صمدی و سرمایه‌گذار احسان حاجی‌شفیعها گروه نمایش نگاه نو هستند.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است: چند سرباز در کمینی گرفتار می‌شوند که سرگروهبانی سال‌هاست در آن‌جا مراقب ژاله است و … .

دیگر نمایش این تماشاخانه، «داش آکل به روایت نوچه کاکارستم» نوشته و کارگردانی حامد شیخی است که از چهارشنبه ۲۹ شهریور و در ساعت ۱۸ اجرای خود را آغاز می‌کند. مدت زمان این اجرا ۵۵ دقیقه است.

تهیه‌کنندگی این اثر نمایشی را فاطمه ‌عبدالرحیمی بر عهده داشته و در آن بازیگرانی همچون (به ترتیب ورود) حامد ‌شیخی، امید ‌رهبر، لاله ‌ذوالفقاری، رضا نیلی، مهرداد حسین‌زاده، عنایت خادم بشیری، مهدی ‌هنرسازان، علی آقاپور، شکوفه ‌سلحشور، سارا ‌ابراهیمی، ژیلا ‌گنجه، مریم ‌بابایی، فاطمه فرضی، نوشین ادیب، امیرحسین ‌فهادان، متین صفار، شیوا ‌طاهری، یاسر ‌پوردشتی به ایفای نقش می‌پردازند.

این نمایش کاری از گروه ‌هنری ‌تندیس محسوب می‌شود. در این نمایش نوچه کاکارستم که اکنون پیرمرد برنج فروش است، قصه واقعی داش آکل را روایت می‌کند. مرجان در خانه داش آکل باردار می‌شود و همه در مظان اتهام قرار می‌گیرند.

موسیقی این نمایش را عنایت خادم بشیری بر عهده دارد و در گروه نوازندگان مهدی محتشم، حسین عبداله‌زاده، عنایت خادم بشیری همکاری می‌کنند.

دستیاران کارگردان آرش ‌نوری و محمد ‌واحد ‌پرست، طراحی صحنه هومن ‌عبدالرحیمی و همایون ‌عبدالرحیمی، طراحی دکور مهیار ‌شیروانی، مدیر صحنه محسن ‌قاسمی، طراح گریم سهیلا ‌جوادی، طراح نور حسین کاظم رودباری، طراح لباس فاطمه ‌عبدالرحیمی، روابط عمومی فاطمه ‌مجدنیا، عکاسان فاطمه ‌مجدنیا، مهرداد حسین‌زاده، رضا یزدانپور، ساخت تیزر حامد ‌شیخی، طراح پوستر و بروشور فاطمه ‌عبدالرحیمی در این گروه همکاری دارند.

پیش فروش بلیت ۲ نمایش تماشاخانه سنگلج در سایت تیوال فعال شده و علاقه‌مندان می‌توانند نسبت به خرید بلیت سه روز اول اجرا اقدام کنند.

ستاره ایرانی در بیمارستان بستری شد

ستاره ایرانی نویسنده و نمایشنامه نویس به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تاتر ، روز جمعه گذشته در خانه اش دچار مشکل درقفسه سینه شد و توسط اورژانس به بیمارستان منتقل و به تشخیص پزشکان بستری شد.

بنا بر این گزارش این مشکل در آستانه سالگرد درگذشت همسرش دکتر امیرحسن ندایی اتفاق افتاد.ستاره ایرانی عضو کانون نمایشنامه نویسان و مترجمان خانه تاتر و دختر ابوالقاسم ایرانی شاعر نوپرداز بوشهری و از شاگردان احمد شاملو است.

هجویه ای برای خود  ژانر کمدی         

حسن پارسائی

یک دیدگاه غلط  در مورد  همه  کمدی ها  حتا ” کمدی درام” وجود دارد که به کمک ” اغراق زیاد ” در شکل ، ظاهر، گفتار  و حرکات  پرسوناژها  می توان  به ” هر طریق ممکن”  تماشاگر را خنداند. یک دیدگاه درست هم در مورد همین ژانر کمدی همواره رایج  و پذیرفتنی  بوده  و هست : استفاده از عنصر “اغراق”  و هر تمهید دیگری به شرطی بکار گرفتنشان روا و پذیرفتنی است که  در باور تماشاگر بگنجند: یعنی از چارچوب  منطق ذهنی و حسی بیرون  نزنند وهمزمان همچون اتفاق هائی  متناقض  و پارادوکسیکال  جلوه  کنند؛ در تضاد  با این مقوله ، اعمال و رفتاری مثل ” خوردن مادر” و…را به یک بچه نسبت دادن اساسأ اغراق نیست، بلکه” گزینه و پارادایمی کاملأ غلط و بی محتواست  که  در باور هیچ کس نمی گنجد: تماشاگرباید چیزهائی را که می بیند اول باور کند، سپس به علت پارادوکس ها و تناقضاتی که در اعمال، رفتار و یا شکل گیری موقعیت ها می بیند به آن بخندد؛پس ژانر کمدی هم ساختارمند است: با همه اغراق هائی که در آن شکل می گیرد، از حیطه منطق و چرخه روابط علت و معلولی فراتر نمی رود، اگر برود، در آن صورت شکل جعل شده ای از فانتزیک ، یا مغرضانه و در مواردی هم صرفأ سوداگرانه و گیشه ای است.

نمایش”سوسمار” به نویسندگی “حمید جبلی” وکارگردانی “رحمت الله امینی” شکل جعل نشده فانتزی هم  به حساب نمی آید؛ زیرا همه آدم ها  و فضای نمایش  غیرفانتزیک  اند؛ درنتیجه، با کمی دقت تناقضی هم در محتوا و شاکله اجرا،آشکار می شود : اگر در خانواده مورد نظر ، بچه تبدیل  به  سوسمار شده ، پس چرا پدر و  مادر سوسمار نبوده و نیستند: در حالی که اگر بچه ای سوسمارگونه  یا اساسأ سوسمار باشد، گناه آن و حتا  موجودیت  خود بچه به موجودیت سوسمارگونه  خود پدر و مادر ارتباط  پیدا می کند: یعنی می توان  صادقانه  اعتراف نمود که همانا  خود پدر و مادرهای  جامعه هم سوسمار یا  سوسمارنما هستند.

“حمید جبلی” متنی بی محتوا،غلط و در اصل غیرکمیک نوشته است. نویسنده از زبان یکی از بازیگران می گوید : “ملت همه شون خرند ” و یا ” ملت  همه شون  نادانند” که به تناسب عنوان  نمایش  بهتر بود  گفته می شد” این ملت همه شون سوسمارند.”

این متن غلط،کارگردان(رحمت الله امینی) را در انتخاب بازیگر دچار اشتباه کرده است؛ الزامأ  می بایستی حداقل یک نوجوان یا یک بچه هشت تا ده ساله برای نقش بچه انتخاب می شد و دیالوگ های بزرگسالانه و تحمیلی بچه  هم تغییر داده می شد؛ ضمن آن که  ازدواج  بچه  با یک دختر ( یک سوسمار ماده ) هم  حاصل  پرش زمانی  و ذهنی نویسنده و کارگردان و در نتیجه، مقوله ای پوچ ، جعلی و تحمیلی است.

باید اذعان داشت  که  بهترین کارگردان های  تئاتر هم نمی توانند  معایب  و  نواقص  آشکار متن را  برطرف سازند. عارضه مندی متن سبب شده  پروسه  کارگردانی هم  اولأ از نظر انتخاب متن  نکوهش آمیز باشد  و ثانیأ اجرا فقط از نظر کاربری نور،”معمولی” واز نظر بازی (بازی پرسوناژ زن و تا حدی پرسوناژ شوهر ) برجسته باشد. بدترین عنصر به کار گرفته شده  همانا  موسیقی است که هیچ کاربری نمایشی ندارد و آزاردهنده  است : فقط  بازیگر مردی که در آغاز هر  ورودش به  صحنه  آواز می خواند،صدا و اجرائی نسبتأ زیبا دارد و آوازش به مثابه یک تناقض ضمنی و کمیک با  نمایش همخوانی دارد.

طراحی صحنه  مثل طراحی داخل  و خارج  یک  قلعه است  و تناسبی  با  مضمون  نمایش  ندارد. کارگردانی نمایش ضعیف و در حد کارگردانی اجراهای مدرسه ای است.”رحمت الله امینی” با انتخاب یک متن ضعیف همه چیز- واز جمله کار خود را-از اساس خراب کرده است.  میزانسن ها معمولی اند. در کل، نمایش “سوسمار” یک اجرای  بی محتوا ، غیرکمیک و بسیار معمولی است و  برای ذهن  و احساس  تماشاگران  چیزی  برای  ارائه ندارد.