کارگردان مامان: باید پای انتخاب‌مان بایستیم

دو عروسک دوست‌داشتنی، دکوری جمع و جور و داستانی ساده در عین حال آشنا؛ تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر این شب‌ها میزبان تماشاگرانی است که برای دیدن همین‌ها به این سالن می‌آیند.

نمایش عروسکی «مامان» به نویسندگی و کارگردانی الهام محمودی، یکی از آثاری است که در نوزدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک حضوری موفق داشت و چندین جایزه را نصیب گروه اجرایی خود کرد و حالا در تالار چهارسو در قالب اجرای عمومی روی صحنه رفته است.

محمودی در این گفتگو از دغدغه‌های خود درباره رابطه فرزندان با پدر و مادر و ضرورت توجه به نمایش عروسکی بزرگسال می‌گوید و آرزو می‌کند که سالنی در مجموعه تئاتر شهر به اجرای نمایش عروسکی اختصاص داده شود تا این گونه نمایشی هم بتواند اجراهایی مستمر داشته باشد و تماشاگران خود را جذب کند.

نمایش «مامان» داستانی ساده دارد . با این حال کمتر تماشاگری است که با دیدن این نمایش و رابطه مادر و پسری که روایت می‌کند، به فکر فرو نرود. اغلب تماشاگران در خلوت خود به رابطه خویش با پدر و مادرشان می‌اندیشند و شاید حسرت‌هایی را که بر دل‌شان مانده، به یاد بیاورند.

گفتگوی ما با همین موضوع شروع می‌شود و محمودی درباره دغدغه‌های خود برای پرداختن به این موضوع می‌گوید: ما همه در یک سنی درگیری‌های زیادی با والدین‌مان داریم و هرچه سن‌مان بالاتر می‌رود و دنیای آنها را بیشتر درک می‌کنیم، به نوعی شاید از بابت گذشته خود ناراحت شویم و تلاش کنیم چیزهایی را تغییر بدهیم ولی گاهی شرایط اجتماعی فراهم نیست چون معمولا در سنین بالاتر، مستقل شده‌ایم و بخشی از زمان را برای مراقبت از پدر و مادر از دست داده‌ایم.

او ادامه می‌دهد: ما عموما در دوره نوجوانی و اوایل جوانی، ممکن است کم و زیاد با والدین‌مان دچار اختلاف شویم ولی در دوره بزرگسالی که به بالای ۳۰ یا ۴۰ سالگی می‌رسیم، نگاهمان تغییر می‌کند ولی حالا مساله این است که ما زندگی خود را داریم و دیگر مستقل شده‌ایم و برای رسیدگی به پدر و مادرمان محدودیت‌هایی داریم. البته شاید این وضعیت، کلی نباشد. من تجربه شخصی خودم و اطرافیانم را مد نظر دارم که دوست داریم برای والدین‌مان کارهایی را بدهیم و چه خوب می‌شود اگر زمان و شرایطش را داشته باشیم.

پررنگ‌ترین دغدغه‌ای که داشتم

محمودی با بیان اینکه برخی از افراد در سنین بزرگسالی از شهر یا کشور خود مهاجرت می‌کنند و شاید فاصله جغرافیایی زیادی با والدین خود داشته باشند، ادامه می‌دهد: این فاصله‌ها و جدایی‌ها، زمان و فرصتِ بودن کنار مادر و پدر را از ما می‌گیرد ولی فکر و دغدغه‌ آنان با ما می‌ماند و پیش خود می‌اندیشیم حالا که به آرامشی نسبی رسیده‌ام، با پدر و مادرم چه کنم، حالا که به آنان نیاز مالی ندارم و اتفاقا آنان به من نیاز دارند. این اصلی‌ترین و پررنگ‌ترین دغدغه‌ای بود که به هنگام نوشتن این متن داشتم.

مساله‌ای که بسیار شخصی است

این کارگردان اضافه می‌کند: هر یک از ما شرایط خاص خود را در زندگی داریم و نمی‌توانیم به کسی بگویی چرا پدر یا مادرت را به خانه سالمندان سپردی یا او را در خانه با یک پرستار تنها گذاشتی. بحث «انتخاب» که من بر آن تاکید دارم، برای هر کسی جدا تعریف می‌شود؛ در قالب شرایط زندگی‌اش، تربیتی که شده و … بنابراین هر کس شرایط خود را دارد و هرگز نمی‌توانیم یکدیگر را قضاوت کنیم. به همین دلیل فکر می‌کنم این مساله آنچنان شخصی و مهم است که هر کس باید راه حلی برای خود بیابد و به خودش آرامش بدهد چه آنان که والدین سالمندی دارند و چه کسانی که والدین خود را از دست داده‌اند ولی همچنان به آنها فکر می‌کنند.

نمی‌توانیم یکدیگر را قضاوت کنیم

محمودی در پاسخ به اینکه آثار هنری چقدر می‌توانند در مسئولیت‌پذیری افراد نسبت به والدین‌شان تاثیرگذار باشند، می‌گوید: مسئولیت فرزند در برابر والدین باید از کودکی آموزش داده شود، چه در خانواده و چه در مدرسه.  چندی پیش انیمیشنی مکزیکی درباره رابطه یک نوه با مادربزرگش می‌دیدم. به نظر من این گونه آثار که تصویر مادربزرگ‌های خموده و پدربزرگ‌های ناتوان را برای بچه‌ها یادآوری می‌کند، خیلی تاثیرگذار است. در سنین ما چون خودمان تغییر کرده‌ایم و خودمان هم صاحب فرزند شده‌ایم ، بیشتر حس و حال والدین‌مان را درک می‌کنیم. البته این فقط یک تلنگر می‌تواند باشد و هر کس خودش کاملا آگاه است و می‌داند چه کرده یا چه باید بکند اما خیلی اوقات چاره‌ای نداریم و وقتی می‌بینی کسی که مهاجرت کرده، همچنان دغدغه والدینش را دارد، نمی‌توانی او را قضاوت کنی یا بگویی بی‌مسئولیتی کرده و رفته.

بادکنک‌هایمان را رها کنیم

او با تاکید بر اینکه احساس مسئولیت درباره والدین و شرایط فرزندان بحثی عمیق و پیچیده است، خاطرنشان می‌کند: این ماجرا خیلی عمیق است. شاید منِ نوعی این فرصت را داشته باشم که به مادرم خدمت کنم ولی دیگری چنین فرصتی نداشته باشد. معتقدم باید در هر حال انتخاب کنیم و پای انتخاب‌مان بایستیم و تبعاتش را بپذیریم و به هر نحوی که می‌توانیم بادکنک‌هایمان را رها کنیم و حسرت نداشته باشیم.

محمودی در توضیح بیشتر این موضوع مثالی می‌زند و ادامه می‌دهد: کسی را می‌شناسم که نمی‌تواند برای مادرش که اتفاقا در فاصله‌ای نزدیک به اوست، کاری انجام بدهد چون مادرش بیمار است و بیماری‌اش قابل درمان نیست. او چه کاری می‌تواند انجام بدهد؟ باید حسرت بخورد؟ نه! ما فقط باید آگاه باشیم که همه رفتنی هستیم و قرار نیست کسی بماند و اگر کوچکترین فرصتی داریم، از آن استفاده کنیم که حسرتی برایمان باقی نماند. حرف زدن در این باره خیلی سخت است و من سعی کردم در نمایشم حرف‌هایم را بزنم و بقیه‌اش به عهده تماشاگر است.

دنیای نامحدودی برای روایت «مامان»

او اضافه می‌کند: نمایش عروسکی دنیای نامحدودی است که من با توجه به این امکان می‌توانستم چنین مفهوم عمیق و آشنایی را برای مخاطب بازگو کنم. احساسات و عواطف و درونیات شخصیت نمایش مانند رویاست و همین اتفاق که مخاطب آنچه در ذهن داشته را (در مورد نمایش من ذهنیات شخصیت نمایش راجع به زندگی مادرش) جلوی چشمش می‌بیند، در نمایش عروسکی به بهترین شکل امکان پیدا می‌کند.

این کارگردان درباره وجه تمایز نمایش عروسکی با دیگر گونه‌های نمایشی توضیح می‌دهد: وجه تمایز نمایش عروسکی با دیگر گونه‌های نمایشی، در عینیت بخشیدن به خیال و رویا و فانتزی است. خیال‌پردازی یکی از جذابیت‌های ذهن آدمیزاد است. در نمایش عروسکی می‌شود افسانه، جادو، خیال و غیر ممکن‌ها را به تصویر می‌کشد. این ویژگی نمایش عروسکی است. ما در نمایش «مامان» لحظاتی را داریم که همین ویژگی را دارد یعنی درونیات و ذهنیت کاراکتر را به تصویر می‌کشیم.

بحث بعدی ما درباره اجرای نمایش عروسکی برای بزرگسالان است؛ موضوعی که در جامعه ما چندان شناخته‌شده نیست.

رشته‌ای که فقط عده محدودی از آن با خبر هستند

محمودی درباره اجرای نمایش عروسکی ویژه تماشاگران بزرگسال و در پاسخ به اینکه عموم مردم تصور می‌کنند نمایش عروسکی فقط برای کودکان اجرا می‌شود، توضیح می‌دهد: در باور عمومی نمایش عروسکی برای کودکان تلقی شده است و فقط جماعتی که سال‌های سال است تئاتر را دنبال می‌کنند، می‌دانند که شاخه‌ای از تئاتر وجود دارد که به عنوان تئاتر عروسکی بزرگسال شناخته می‌شود و این گروه خیلی سال سعی کرده‌اند تا این نگاه را تغییر بدهند و آن را عمومی‌تر کنند که بخشی از این کار به عهده کارشناسان و متخصصان و تحصیل‌کردگان است.

عروسک‌ها را در سالن‌هایتان بپذیرید

او ادامه می‌دهد: به جز اینها نمایش عروسکی باید به صورت مستمر و مداوم تولید بشود و بخش دیگری هم هست که به عهده سالن‌داران و مسئولان است؛ اینکه در سالن‌هایشان پذیرای نمایش عروسکی ویژه بزرگسال باشند. بنابراین لازمه این جریان، حمایت و آگاهی رسانی است که بخش زیادی از این وظیفه، بر عهده رسانه‌هاست که گروه‌های عروسکی بزرگسال و تفکرات و دغدغه‌هایشان را حمایت کنند تا مردم این گونه آثار را ببینند و به تدریج با این گونه نمایشی آشنا بشوند و دریابند که نمایش عروسکی فقط مختص تماشاگران کودک نیست.

عروسک‌ها را به جشنواره محدود نکنیم

یکی از مشکلات همیشگی گروه‌های نمایش عروسکی این است که ساخت و اجرای این گونه آثار به جشنواره نمایش عروسکی محدود می‌شود و در طول سال جریان مستمری در این زمینه نداریم.

محمودی درباره آسیب‌های این ماجرا چنین توضیح می‌دهد: خیلی اوقات نمایش عروسکی به ویژه عروسکی بزرگسال در جشنواره‌ها تولید می‌شود. همچنانکه من هم این نمایش را برای جشنواره آماده کردم. اگر پیگیری‌های دبیرخانه نبود که اجراهای ما را در تئاتر شهر عملیاتی کند، معلوم نبود که نهایتا کار من به کجا ختم می‌شد. این وضعیت خیلی به نمایش عروسکی بزرگسال ضربه می‌زند درحالیکه باید در اجرای این نمایش‌ها، تولید و مداومت داشته باشیم و در این ماجرا، هر کس سهمی دارد تا با استمرار تولید نمایش عروسکی، سالن‌های تئاتر هم برای این نمایش‌ها تقاضا داشته باشند تا به تدریج مردم هم به دیدن این آثار بیایند.

حال و روزمان بِه شود اگر دیگران یاری کنند

از او که سال‌ها از فضای اجرای نمایش دور بوده است، می‌پرسیم که حال و روز فعلی تئاتر را چگونه می‌بیند و محمودی در این زمینه می‌گوید: راستش خیلی دوست دارم هر چه الان هست، از پتانسیل تولید تا اجرا، ده‌ها برابر شود. ما جماعتی تئاتر، زنده‌ایم به اجرای تئاتر و غیر از اینکه مساله مادی و امرار معاش بچه‌های تئاتر از این طریق است، مساله تولید و زنده ماندن فعالان این رشته هم مهم است. به هر حال تخصص ما همین است و باید در این زمینه کار کنیم. حال  و روزمان بِه شود اگر دیگران کمک کنند اما بگذارید کاری نداشته باشم که وضعیت تئاتر عروسکی در گذشته چگونه بوده و الان چطور است و تنها امیدوار باشم که روز به روز شکوفاتر شود و همه با هم از تولید، اجرا و تماشای تئاتر لذت ببریم.

در اوج حال بد کار کردیم

بخش دیگری از این گفتگو به قدردانی محمودی از اعضای گروهش اختصاص دارد. او از تک تک اعضای گروهش به اسم یاد می‌کند، از هادی حجازی‌فر همسرش و از هامون، پسرش تقدیر می‌کند که در تمام این مدت کنارش بوده‌اند و می‌گوید: روزهای خیلی سختی را پشت‌سر گذاشتیم و در اوج حال بدمان کار کردیم. برگزاری جشنواره نمایش عروسکی چند بار عقب افتاد و نمی‌دانستیم اصلا برگزار می‌شود یا نه ولی بچه‌های گروه پا به پای من آمدند، خیلی کمک کردند تا این کار به این مرحله برسد. در رابطه با تکنیک کار، نحوه نگارش متن، نور، دکور، عروسک‌ها و … تک به تک با اعضای گروهم مشورت کردم و در نهایت این اتفاق خوب افتاد که الان تماشاگر با کار ارتباط برقرار می‌کند.

 

محمودی که از استقبال تماشاگران از نمایشش خوشنود است، سخنان خود را این گونه به پایان می‌رساند: شاید متن ما خیلی پیچیدگی یا داستان فرعی نداشته باشد ولی می‌توان گفت در عین سادگی، با مردم ارتباط برقرار می‌کند. تلاش کردم در چهره‌پردازی عروسک‌ها و نحوه هدایت‌شان، از زیاده‌گویی خودداری کنم و فکر می‌کنم این سادگی ما هم برای تماشاگر مهم بوده است. امیدوارم اجرای نمایش‌های عروسکی تداوم داشته باشد چون گروهی هستیم که وجود داریم و کار می‌کنیم و دوست داریم دغدغه‌هایمان دیده شود.

اجرای نمایشنامه‌ای از علیرضا نادری در تالار مولوی

نمایش «سه‌پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا» در تالار مولوی روی صحنه رفته است.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی مرکز تئاتر مولوی، نمایش «سه‌پاس از حیات طیبه نوجوان نجیب و زیبا» نوشته علیرضا نادری و کارگردانی امیرمحمد ‌شوالی ‌رضایی از ۱۵ آبان ۱۴۰۲ در سالن ‌کوچک تالار ‌مولوی میزبان علاقه‌مندان تئاتر دانشگاهی شده است.

این نمایش که به‌عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد کارگردان آن در دانشگاه تربیت مدرس تولید شده است، هر شب (به‌جز شنبه‌ها) ساعت ۱۷:۳۰ تا ۳۰ آبان روی صحنه می‌رود.

در این نمایش ۵۰ دقیقه‌ای مهدی ‌محمدی، فاطمه ‌زمانی، محسن ‌نوذرپور، بامداد ‌اعلا، نازنین اسعدی، مهران ‌ایمانی‌پور ایفای نقش می‌کنند.

ابوالفضل ‌کریم‌زاده ‌نایینی (دستیار کارگردان)، صبا ‌هلالات (منشی صحنه)، لاله نورالدین موسی (طراح لباس)، اتابک اسدی (طراح صحنه و نور)، نازنین ‌یارویسی (دستیار صحنه و نور)، نازنین ‌یارویسی (اجرای نور)، یاسمین ‌یوسفی‌راد (عکاس) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.

علاقه‌مندان برای دیدن این نمایش می‌توانند از طریق سایت تیوال نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند. همچنین تمامی دانشجویان به‌صورت روزانه و محدود می‌توانند با استفاده از تخفیف دانشجویی با کد tiwallstudents از سامانه مذکور بلیت تهیه کنند.

عاشقانه فراموش‌شده رومئو روی صحنه است

مسعود طیبی نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر ششمین اقتباس خود از آثار ویلیام شکسپیر را با عنوان «نفرین روزالین» در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برد.

در توضیح «نفرین روزالین» آمده است: این اثر نمایشی روایتی از عاشقانه فراموش شده رومئو را به تصویر می‌کشد، نفرینی که سایه غم آن «رومئو و ژولیت» شکسپیر را به ناکامی رساند.

در این نمایش اقتباسی کیوان بهرامی، روژین پناهی، محمد جواد شیخ و یگانه محمدی ایفای نقش می‌کنند.

طراح صحنه مسعود طیبی و محمدجواد شیخ، طراح لباس علیرضا بهروز و زهرا قادری، طراح نور مسعود طیبی و محمدجواد شیخ، گروه کارگردانی محمدجواد بهروز و نیکی نیکخواه، موسیقی محمدجواد بهروز و مدیر روابط عمومی و ارتباطات بین‌الملل این نمایش سمیه طیبی هستند.

انسان/اسب، پنجاه/پنجاه برای دومین بار تمدید شد

نمایش «انسان/اسب، پنجاه/پنجاه» پس از اجراهای موفق برای دومین بار به‌ درخواست تماشاگران تمدید شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی پروژه، نمایش «انسان/اسب، پنجاه/پنجاه» به کارگردانی مرتضی اسماعیل‌کاشی پس از ۱۵۰ اجرای موفق، به درخواست تماشاگران در پردیس تئاتر شهرزاد تا ۱۷ آذر تمدید شد.

این نمایش با بیش از ۱۵۰ اجرای سولداوت و موفق، با استقبال منتقدان و مخاطبان همراه است و در روزهای پایانی هفته ۲ اجرایی است.

در خلاصه داستان این نمایش به نویسندگی مشترک هاله مشتاقی نیا و مرتضی اسماعیل کاشی آمده است: «درهای ساختمان موزه ای که سال ها پیش، اردوگاه مرگ بوده به روی زن و مردِ بازیگری باز می شود. این دو تنها بازماندگانِ آن قربانگاه هستند که از آن جا فرار کرده بودند، ارواحِ کشته‌شدگان که بازیگرانی بودند با فعالیت‌های ضدفاشیستی، فراخوانده می‌شوند و در جهانی وهم‌آلود نمایشی که مجبور بودند زیرِ شکنجه بازی کنند تا زنده بمانند، دوباره جان می‌گیرد.»

بازیگران این نمایش عبارتند از:

علیرضا ‌آریا، محسن ‌ابوالحسن ‌پور، شهاب ‌اشکان، شبنم اسکندری، سوگل ‌اسفندیاری، المیرا ‌بکر، محمدمهدی ‌جهان ‌آرا، افسانه ‌چناقچی، یاسین ‌چهرآذر، فروغ ‌چهره ‌گشا، جواد ‌حسینی، ایمان ‌خاکباز، پریا ‌رستگار، مهدا ‌رضایی، پوریا ‌رفیع ‌بیگی، امیرحسین ‌رئیس‌دانایی، مبینا زیدی، آیدانا سبزواری، صادق‌سپهوند، تاراسلیمی، محبوبه ‌سفیدصالحی، هاله ‌سنکا ‌جوان، اسد ‌غفاری، محمدرضا ‌فتحی، شایان ‌فخری‌طاری، علیرضا ‌فرزانیان، نازنین ‌قاضی ‌زاده، امین کشوری، آرمان ‌کنگاوری، عادله ‌گرشاسبی، نسرین ‌معافی، سید ‌محمد ‌موسوی‌سلیم، امیررضا ‌نیک‌پی، رایحه ‌وصالی، محمدرضاهاتفی، محمدیادگاری، سعید ‌یعقوبی.

هیچ ورزی و هیچ نمائی

نگاهی به نمایش “تلویزیون” به نویسندگی”عبدالحی  شماسی” و کارگردانی ” الهه پور جمشید”

حسن پارسائی

آیا هدف از  تئاتر ارتقاء  ارزش ها  و صفات انسانی  است  یا  آن  که مثلأ برای خنداندن مخاطب به هر قیمتی باید  به  احساسات ، اخلاقیات  و حتا به شعور او  توهین شود؟ این اتفاق  معمولأ ازطریق تمثیلی شدن خود بخود آدم های  کژرفتار و حتا  ُخل و چل روی صحنه، رُخ می دهد. باید یادآور شد که صرفأ با بی شعور یا کودک نما جلوه دادن و یا عصبیت زیادی را  به آدم‌ها نسبت دادن ، نمی توان کسی را خنداند  و  یا یک  متن  و نهایتأ  یک نمایش کمیک تدارک دید.

 

وظیفه اصلی و فلسفی و انسانی هنرارتقاء ارزش هاست؛ حتا در کمیک ترین نمایش ها  هرگز به طور یک سویه  فقط  به معیوب بودن مضحک  شخصیت  یک پرسوناژ  و  خنده دار بودن گفتارها و رفتارهای او و یا چند نفر دیگر پرداخته نمی شود؛ بلکه درمیان همین آدم ها روی هوش و زیرکی و ترفند شناسی یک یا  دو نفر از شخصیت های محوری  نمایش ، به رغم کمیک و  خنده دار بودنشان ، به طور ضمنی  و الزامی تأکید می شود: هنر و از جمله هنر نمایش، غایت ورز، غایت طلب و کمال گراست؛ مقوله زیبائی شناسی هنر تئاتر هم  در چارچوب همین حقیقت تعریف و تبیین می شود.

 

اجرای غیرنمایشی و مضحکه مانند “تلویزیون” به  نویسندگی “عبدالحی شماسی” و کارگردانی ” الهه پور جمشید” در سالن قشقائی تئاتر شهرعملأ فاجعه ای است در کارنامه ضد هنری و ضد فرهنگی نویسنده و کارگردان.

 

در این نمایشواره  هیچ داستان  و  روایتی وجود ندارد؛ هیچ کنش مندی  و کنش زائی کمیک  و  خنده داری هم در میان نیست. متن و اجرا عملأ چیزی جز ” هیچ ورزی” و ” هیچ نمائی”محتوائی نیست: حرکات تند وعصبی،جیغ و داد، گفتار های غیرتئاتری و بگومگوهای”من درآوردی” متن پُرکن،که

 

روی صحنه  وقت اجرا را هم  بیشتر  و  تحمیلی تر کرده  و همزمان هیچ دلیل  با ارزش و باورپذیری  برای آن ها وجود ندارد؛ این وضعیت، آدم های نسبتأ بزرگسال روی صحنه را  عملأ  ُخل و چل و همزمان بسیارعصبی و غیرنرمال نشان داده است.

 

در این اجرا نه پرسوناژی  وجود دارد  و نه می توان  حتا به بازی و بازیگری اندیشید : آدم های روی  صحنه در حرکات  و گفتار شبیه بزرگسال های غیرنرمال  کودک نما هستند. طراحی صحنه  دراماتیکی هم در کار نیست.کارگردانی اجرا هم  بسیار  ضعیف‌تر از کارگردانی  نمایش‌های مدرسه‌ای است: کارگردان حتا ازعهده آسان‌ترین کارهم برنیامده است؛ صندوق بسیار بزرگی را به عنوان تلویزیون وارد صحنه می کند،طوری که تلویزیون در سمت چپ صحنه  و رو به سمت راست قرار می‌گیرد؛ یعنی عملأ برای تماشاگرانی که  سمت چپ سالن نشسته اند،  “نقطه کوری” ایجاد می شود و آن ها برنامه های  تلویزیون را نمی بینند و نمایش هم مدتی همچنان ادامه می یابد.

اجرا هیچ محتوایی  ندارد  و  از ژانر مشخص و دقیقی هم برخوردار نیست: ظاهرأ کمدی نماست ، اما اساسأ کمدی به حساب نمی آید. کسی را شاد نمی کند و نمی خنداند؛ استفاده از موسیقی و ترانه خوانی به اندازه  بی محتوائی و ساختار گسیختگی خود متن و اجرا غیرقابل تحمل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یک ملاقات ساده با فرزند علی سلیمانی در تئاتر شهر

نمایش محیطی «یک ملاقات ساده» نوشته و به کارگردانی جواد تولمی از یکشنبه ۲۱ آبان‌ماه در تئاترشهر به صحنه‌ می‌رود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی مجموعه تئاترشهر،‌ نمایش محیطی «یک ملاقات ساده» نوشته و به کارگردانی جواد تولمی از یکشنبه ۲۱ آبان‌ماه، ساعت ۱۶:۳۰ در کافه‌تریای اصلی تئاترشهر به صحنه‌ می‌رود.

در نمایش «یک ملاقات ساده» سبا سلیمانی، عباس علیرضا و مطهره قدسی‌زاده به عنوان بازیگر، ‌ایفای نقش می‌کنند.

«یک ملاقات ساده» نمایشی است بر پایه روابط و مناسبات بینانسلی با رویکردی روانشناسانه که به اختلافات و شکاف بین دو نسل و گسست خانواده می پردازد. «گلسا» ‌دختری که سالها به همراه مادر خود در خارج از کشور، زندگی کرده به امید زندگی بهتر و ماندن، پیش پدر برگشته ولی در ایجاد ارتباط با پدر موفق نیست…

سایر عوامل اجرایی این نمایش عبارتند از دستیار کارگردان و برنامه ریز: ساجده باقری، طراحی و ساخت ماسک: بهمن صنیعی، اجرای گریم: فریدون نصیری‌نژاد، ساخت و تولید محتوا: سبا سلیمانی و هدیه شریفی،‌ طراحی پوستر و بروشور: حسین باقری.

بازیگری که خود را خوش شانس می‌داند

کلنل

سیامک صفری خود را بازیگری خوش شانس می‌داند که بخت با او یار بوده و در بخش بزرگی از آثار درخشان تئاتر بازی کرده و به قول خودش کمتر در انتخاب‌هایش به جاده خاکی زده است.

اگر شما هم در دو دهه اخیر جزو تماشاگران تئاتر بوده‌اید، قطعا بخشی از خاطرات خوش‌تان با نام سیامک صفری گره خورده است. بازیگری که در تعداد زیادی از نمایش‌های خاطره‌انگیز کشورمان بازی کرده است.

او این روزها با بازی در دو نقش قوام السلطنه و ملک‌الشعرای بهار در نمایش «کلنل» در تالار وحدت روی صحنه می‌رود.

به انگیزه بازی‌اش در این نمایش گفتگویی با او داریم.

آنچه پیش‌رو دارید، گفتگوی ایسنا با این بازیگر است؛ گفتگویی که در خلال آن یادی می‌کنیم از نمایش‌های خاطره‌انگیزی که با بازی سیامک صفری برایمان دیدنی‌تر شدند.

شما قبلا هم نقش افراد واقعی را که در تاریخ کشورمان حضور داشته‌اند، بازی کرده‌اید، از آغا محمد خان تا جامه‌دار و … اصولا بازی در نقش کارکترهای واقعی که ممکن است تماشاگر نسبت به آنان اطلاعات، دیدگاه‌هایی یا حتی تعصباتی داشته باشد، چگونه تجربه‌ای است؟

اولین برداشت درباره این کارکترها این است که بازیگر باید به آن پرسوناژها وفادار بماند ولی بازیگر در چارچوب و ظرفیتی که متن از آن شخصیت تعریف می‌کند، می‌تواند کار کند. جالب است که بگویم وقتی در نقش پرسوناژی تاریخی بازی می‌کنم که برای مردم آشناست، خیلی به این فکر نمی‌کنم که باید تلاش کنم شبیه او باشم و معتقدم آنچه متن از آن پرسوناژ معرفی می‌کند، محل شکل‌گیری بازی بازیگر است. مثلا در همین نمایش «کلنل» با دو پرسوناژ رو به رو هستم؛ ملک شعرای بهار و قوام‌السلطنه. بهار ضمن اینکه عنصری سیاسی است، شخصیتی ادبی، روزنامه‌نگار، شاعر و … بوده است ولی قوام‌السلطنه فردی سیاستمدار بوده.

کدام یک از این دو شخصیت برایتان جذاب‌تر است؟

منهای همه خصوصیاتی که برشمردم، وقتی با این دو پرسوناژ رو به رو شدم و ظرفیت‌های هر یک از آنان را در متن دیدم، بیشتر جذب قوام شدم چون صحنه‌ای که در آن نقش بهار را بازی می‌کنم، به نظرم خیلی محدود است و ابعاد مختلف این پرسوناژ را نشان نمی‌دهد. صرفا به انگیزه حضور در دفتر بهار، یکسری اطلاعات ارایه می‌شود. به همین دلیل برای من خیلی جای کار نداشت. ولی قوام را دو موقعیت می‌دیدیم؛ یکی وقتی که والی خراسان است و با کلنل رو به رو می‌شود و او را جوانی می‌بیند که کله‌ای پر باد و ایده‌هایی عجیب و غریب دارد و یک بار هم او را در موقعیتی می‌بینیم که توقیفش کرده‌اند و واکنش‌ها یا دیدگاه‌هایش را نسبت به این وضعیت می‌بینیم. در همین محدوده کوچک، قوام برای من پرسوناژ جذاب‌تری بود اما من برای بازی در نقش او تلاش زیادی نمی‌کنم و این طور نیست که خیلی تحقیق و جست و جو کنم. بلکه یک اطلاعات کلی درباره او دارم.

چرا؟ به منابع تاریخی اعتماد ندارید؟

اگر اسم متن به جای «کلنل»، احمد قوام‌السلطنه بود و قرار بود من این نقش را بازی کنم، حتما آن را دنبال می‌کردم تا ابعاد مختلف این شخصیت و تجربیات او را به دست آورم ولی در ظرفیت این متن، نیازی نمی‌دیدم که خیلی کنکاش کنم در حالیکه مثلا نمایشنامه «شکار روباه» مرا علاقه‌مند کرد که در تاریخ درباره آغا محمد خان قاجار جست و جو کنم و نتیجه‌اش آن شد که این پرسوناژ ضمن تاریخی بودن، از ذهن و تخیل نویسنده و کارگردان و بازیگر هم عبور کرده بود. به طوری که ما لحظاتی را از این شخصیت می‌دیدیم که در تاریخ وجود ندارد مانند پیچیدگی‌های عاطفی‌اش یا ارتباطش را با مضمون عشق یا نگاهش به خشونت و … موضوعاتی که در تاریخ نمی‌توانی درباره پرسوناژی مانند آغا محمد خان به دست آوری ولی در تئاتر تعریف شد. در نمایش«کلنل» هم قوام‌السلطنه عنصری است که کلنل از کنار او عبور می‌کند. ظرفیتی که متن از این پرسوناژهایی مانند قوام یا بهار معرفی می‌کند، خیلی عمیق و گسترده نبود که رغبت کنم فراتر از اینها درباره‌شان جستجو کنم.

قوام این قابلیت را دارد که به نقش محوری یک اثر هنری تبدیل شود؟

بله. پرسوناژ جذاب، عمیق و هوشیاری است و اگر در تاریخ درباره او جستجو کنیم، متوجه جذابیت و اثرگذاری او در دوره خودش می‌شویم. البته با قضاوتی که تئاتر درباره افراد دارد و نه قضاوت صرفا تاریخی. در همین نمایش «کلنل» اشاره‌هایی که به شخصیت قوام می‌شود، نشان می‌دهد ظرفیت خوبی دارد برای تبدیل شدن به یک شخصیت محوری و می‌توان روایت نمایشی او را کار کرد و گسترش داد.

شکار روباه

شکار روباه

به عنوان بازیگری که چند نقش تاریخی بازی کرده‌اید، فکر می‌کنید چقدر در آثار نمایشی‌ به شخصیت‌های مهم ملی و تاریخی‌مان می‌پردازیم تا تلنگری باشد برای مخاطب که درباره آن شخصیت‌ها و آن برهه تاریخی مطالعه کند؟

تجربه خود من هم در برخورد با مخاطب است. واکنش مثبتی که مردم نسبت به این گونه شخصیت‌ها نشان می‌دهند، نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژهاست. همین الان در برخورد با نمایش «کلنل»، شاید بسیاری از تماشاگران، این شخصیت را خیلی نمی‌شناختند ولی با دیدن نمایش برایشان جالب می‌شود که چه آدم عجیب و پرکار و میهن دوستی بوده و نسبت به او خیلی سمپاتی پیدا می‌کنند. تجربیاتی که داشته‌ام مانند نمایش «شکار روباه» که برگرفته از شخصیت آغامحمد خان قاجار است یا «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار…» که نقش دلاکی را بازی می‌کردم که شاهد قتل میرزاتقی خان فراهانی است، استقبال و توجه مردم نشان‌گر علاقه آنان به این پرسوناژها بود. الان هم در این اجرا با همین موضوع مواجهیم.

شما در تالار وحدت در چند نمایش خاطره‌انگیز بازی کرده‌اید؛ از همین «شکار روباه» و «خاطرات و کابوس‌ها» که گفتید تا «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» و … حالا بعد از چند سال در «کلنل» روی صحنه این تالار هستید. در فاصله میان این نمایش‌ها تا «کلنل»، فضای تئاتر چقدر عوض شده است؟

برای من خیلی. من با هنرمندی کار کردم که معلم من است و اجراهای خیلی زیادی را با هم در این تالار روی صحنه بردیم که نامش دکتر علی رفیعی است که هم سبک هنری خودش را به خوبی می‌شناسد و هم آن را درست انتقال می‌دهد و کارهای بزرگی در تالار وحدت روی صحنه آورد مانند «یک روز خاطره‌انگیز از زندگی داشمند بزرگ وو»، «عروسی خون»، «یادگار سال‌های شن» که قبل از این نمایش‌ها اجرا شدند و مثلا همین «یادگار سال‌های شن» از نظر طراحی، بی‌نظیر بود. امروز چیزی از دستم رفته و آن امکان کار با دکتر رفیعی است. اصلا مدتی از تئاتر دور بوده‌ام. با این اجرا بعد از مدت‌ها دوباره کار می‌کنم. نمی‌خواهم بگویم فضای تئاتر بد شده یا خوب ولی این تغییر را حس می‌کنم.

دن کامیلو

بخصوص که شما با بسیاری از کارگردان‌های خوب تئاتر همکاری داشته‌اید که مدتی است از فضای کار دور بوده‌اند.

بله، با زنده‌یاد آتیلا پسیانی کار کردم. به عنوان یک کارگردان خلاق که همیشه نگاهی تازه و جوان داشت، برایم خیلی جذاب بود یا فرهاد مهندس‌پور که ۳ نمایش با او کار کردم و حالا سال‌هاست کار نمی‌کند. این فرصت را داشتم که با آدم‌های درجه یکی کار کنم. مثل کورش نریمانی که فصل مفصلی داشتیم از اجراهای خلاقی که او داشت و نوع نگاهش که ویژه است. کورش در سبک تئاتری خود، یک کارگردان کاملا منحصر به فرد است. با نادر برهانی مرند چند اجرای خیلی خوب داشتیم، با علیرضا نادری عزیز، نمایشی بسیار زیبا کار کردیم که جزییاتی دیوانه‌کننده داشت یا حسین پاکدل که دو اجرای خیلی خوب با هم داشتیم؛ «سمفونی درد» متن بسیار جذابی داشت و خیلی اجرای مدرن و قشنگی بود و تیم خوبی هم داشتیم و نمایش دیگری هم داشتیم به اسم «عشق و عالیجناب» که فقط یک شب در جشنواره اجرا شد و نفهمیدم چرا آن همه زحمتی که کشیدیم، در همین یک اجرا خلاصه شد. به هر حال حیف شد چون کار قشنگی بود درباره دکتر مصدق. با حسین کیانی تجربیات خوبی داشتیم. او هم در نوع تئاتر خود، کاربلد بود یا همایون غنی‌زاده که در نسل جوان، یکی از درجه‌یک‌هاست که نبوغ عجیبی در میزانسن کردن و نگاه به صحنه دارد و همیشه هم کارهایش عالی، خلاقانه و حیرت‌انگیز بوده و خوشبختانه من در دو تا از کارهایش بازی کرده‌ام. امیدوارم اسمی را از قلم ننداخته باشم ولی همانطور که می‌بینید آدم خوش شانسی بودم! بازیگری بوده‌ام که بیشتر اوقات در کارهایی حضور داشته‌ام که اتفاقات خوبی رقم زده‌اند و خیلی کم پیش آمد که به جاده خاکی زده باشم.  بیشتر اوقات با کارگردان‌های خوب همکاری کرده‌ام که متن‌های جذابی اجرا کردند و من هم پرسوناژهای خوبی را بازی کرده‌ام که می‌توانم مدعی باشم خیلی‌ها با دیدن همین اجراها به تئاتر علاقه‌مند شدند و به تماشاگران آن اضافه شدند. به همین دلیل فکر می‌کنم مجموعه حضورم در تئاتر یک نوع شانس بود.

این موضوع هم خوشحال‌کننده است و هم حسرت‌برانگیز.

بله وقتی دور می‌شوی و دیگر آن تجربه‌ها تکرار نمی‌شود، کمی حال آدم گرفته می‌شود.

همسایه آقا

اگر این نام‌هایی را که گفتید به عنوان بخشی از سرمایه‌های انسانی کشورمان در نظر بگیریم، چقدر از این سرمایه‌ها درست استفاده کرده‌ایم؟

به نظر من ظرفیت این افراد خیلی بزرگ‌تر از چیزی بود که ما از آن بهره بردیم. ما از بخش کوچکی از بودن و حضور آنان بهره‌مند شدیم.

در این سال‌ها به جز بازیگری، کارگردانی هم کرده‌اید. چقدر کارگردانی برایتان در اولویت است؟

من شاگرد هنرمندی به نام علی رفیعی هستم که فقط بازیگر تربیت نمی‌کند، او طراح صحنه، نویسنده، کارگردان و … تربیت می‌کند. من همیشه دو زانو جلوی او نشسته‌ام برای یادگیری. هرچند متاسفانه هیچ وقت نتوانسته‌ام آنچه را که از او یاد گرفته‌ام، متناسب با ظرفیتی که بوده، به کار ببرم ولی به کارگردانی، نوشتن و نگاه به صحنه گرایش دارم. معلمم آن نگاه را به من داده. وقتی هم تئاتری را می‌بینم، به تمام جزییات آن دقت می‌کنم و اغلب متوجه می‌شوم از خیلی از عناصر نمایشی به خوبی استفاده نشده است.

خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار…

چقدر تئاتر می‌بینید؟

خیلی کم. برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت می‌کند و مانع می‌شود شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم که چرا خودم کار نمی‌کنم. خیلی از اجراها را ندیده‌ام. از آنها تعریف هم شنیده‌ام، افسوس هم می‌خورم ولی …

برنامه‌ای دارید برای یک کار جدید؟

دوست دارم متن جمع و جوری با دو سه بازیگر پیدا کنم و خودم هم کارگردانی کنم و هم بازی. فعلا مشغول خواندن نمایشنامه هستم. دوست دارم کمی خودم را به سمت تئاتر بکشانم. احساس می‌کنم از آن دور شده‌ام و چون می‌دانم چه کار سختی است، می‌خواهم زودتر به سمت آن برگردم که کم‌کم دچار ترس از آن نشوم. اگر از این دورتر بشوم، دیگر جرات نمی‌کنم به تئاتر برگردم چون می‌دانم چه کار سختی است.

کار سختی شده یا همیشه بوده؟

همیشه بوده. تئاتر کار آسانی نیست بلکه بسیار سخت است و خلاقانه.

برای سینما برنامه‌ای دارید؟

اگر پیشنهاد بازی باشد، کار می‌کنم ولی سینما اصلا بحث دیگری است و به نظرم با تئاتر خیلی متفاوت است. از نظر من دنیای سینما و تئاتر ربط چندانی به هم ندارند. تئاتر، جای دیگری است. شاید هم اشتباه می‌کنم ولی به نظر من این طور می‌آید.

 

فروش میلیاردی دو نمایش در تئاتر شهر

آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به صحنه رفته در مجموعه تئاتر شهر، تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان سال ۱۴۰۲ مشخص شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی، آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌ تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه و کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر و نمایش‌های تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ اعلام شد.

نمایش «پدر» به کارگردانی آروند دشت‌آرای که از روز ۱۷ مهرماه در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ تماشاگر و قیمت بلیت ۲۰۰ و ۱۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده با مجموع ۲۹ اجرا و میزبانی از ۱۲ هزار و ۶۱۵ مخاطب با احتساب بلیت تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان ۲ میلیارد و ۴۵ میلیون و ۵۸۰ هزار تومان فروش داشته است.

نمایش «آواز عاشقانه دختر دیوانه» به کارگردانی آروند دشت‌آرای که اجرای خود را از ۷ آبان در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ تا ۲۵۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۲ اجرا و جلب ۵ هزار و ۲۲۸ تماشاگر، توانست به فروش معادل ۱ میلیارد و ۹۴ میلیون و ۸۱۰ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «این دنیا یه کنسرت به من بدهکاره» به کارگردانی سهند خیرآبادی که اجرای خود را از ۹ آبان ماه در تالار چهارسو با ظرفیت ۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۸۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۰ اجرا و جلب ۱ هزار و ۲۹۰ تماشاگر، توانسته به فروش معادل ۱۹۳ میلیون و ۳۲ هزارتومانی دست پیدا کند.

نمایش «یادگار» به کارگردانی مهرداد کوروش‌نیا که اجرای خود را از ۱۶ آبان در تالار چهارسو با ظرفیت ۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۴ اجرا و جلب ۱۹۰ تماشاگر، توانسته به فروش معادل ۱۰ میلیون و ۵۶ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «تله وزیون» به کارگردانی الهه پورجمشید نیز که اجرای خود را از روز ۲۱ مهرماه در تالار قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان آغاز کرده، با ۲۴ اجرا توانسته ۱ هزار و ۷۶۱ تماشاگر را به سالن اجرا جلب کند و به فروشی معادل ۱۵۴ میلیون و ۴۷۶ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «نفرین رزالین» به کارگردانی مسعود طیبی نیز که اجرای خود را از روز ۱۶ آبان در تالار قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۲۰ هزار تومان آغاز کرده، با ۴ اجرا توانسته ۳۷۶ تماشاگر را به سالن جلب کند و به فروشی معادل ۳۷ میلیون و ۳۹۲ هزار تومان دست یابد.

نمایش «حقایقی درباره سگ‌ها و گربه‌ها» به کارگردانی محمدهادی عطایی که از روز پنجشنبه ۲۰ مهرماه در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر و قیمت بلیت ۱۱۰ هزار تومان به صحنه رفته بود، با مجموع ۲۵ اجرا و جلب ۱ هزار و ۲۴۴ تماشاگر و فروش ۱۰۱ میلیون و ۴۲۰ هزار تومان، ‌روز جمعه ۱۹ آبان، به اجرای خود پایان داد.

همچنین نمایش «مامان» به کارگردانی الهام سلج محمودی که از روز یکشنبه ۸ آبان در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر و قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده، ‌ با مجموع ۱۱ اجرا، توانست ۶۷۸ تماشاگر جلب کند و به فروشی معادل ۵۱ میلیون و ۴۲۰ هزار تومان دست یابد.

نمایش «زندگی من، یک من ساده» به کارگردانی محمدعلی زمانی نیز که از روز ۱۴ آبان در کارگاه نمایش با ظرفیت صندلی ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۸۰ هزارتومان روی صحنه رفته است، با ۶ اجرا و جذب ۱۲۴ تماشاگر توانسته به فروش ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان دست پیدا کند.

تالار هنر و رکورد شکنی ۲ نمایش کودک و نوجوان

آمار نمایش «دوره‌گردها» به کارگردانی علی فروتن و نمایش «سیندرلا» به کارگردانی مریم کاظمی دو نمایش روی صحنه تالار هنر از استقبال چشمگیر خانواده‌ها از نمایش‌های کودک و نوجوان حکایت می‌کند.

«دوره‌گردها» تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان و با پشت سر گذاشتن ۳۳ اجرا میزبان ۴۹۴۸۹ تماشاگر بوده و درمجموع با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان به فروش ۴۲۹ میلیون و ۹۱۶ هزار و ۷۱۰ تومان دست پیداکرده است، این نمایش در ساعت ۱۷:۳۰ اجرا می‌شود.

نمایش «سیندرلا» نیز تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان و با پشت سر گذاشتن ۲۳ اجرا میزبان ۳۵۰۲ تماشاگر بوده و در مجموع با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، مهمان و تخفیف‌دار به فروش ۲۸۴ میلیون و ۴۹۰ هزار و ۵۴۵ تومان رسیده است. این نمایش در ساعت ۱۹ اجرا می‌شود.

تالار هنر درمجموع ۲۴۲ صندلی برای میزبانی مخاطبان دارد، گفتنی است که دو نمایش یادشده تا ۲۶ آبان ماه در تالار هنر روی صحنه خواهند بود.

تماشاخانه سنگلج و دو نمایش ایرانی

تماشاخانه سنگلج با دو نمایش «زال و رودابه» به کارگردانی محمد حاج‌محمدی و «ناآرامسایشگاه» به کارگردانی محسن آزاد را روی صحنه دارد.

نمایش «زال و رودابه» که از ۵ آبان اجرای خود را آغاز کرده تا پایان روز جمعه ۱۹ آبان میزبان ۵۶۶ تماشاگر بوده است. فروش این نمایش با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان ۱۲ میلیون و ۹۲ هزار و ۵۰۰ تومان ثبت‌شده است.

نمایش «ناآرامسایشگاه» نیز که از اول آبان ماه روی صحنه رفته با ۱۶ اجرایی که پشت سر گذاشته میزبان ۱۶۸۶ تماشاگر بوده است. گیشه این نمایش نیز با احتساب بلیت‌های تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان به مبلغ ۴۰ میلیون و ۴۶۳ هزارتومان رسیده است.

اجرای در انتظار گود در مرکز شکسپیر

اجرای نمایشنامه مشهور ساموئل بکت، «در انتظار گودو» با بازی مایکل شانون و پل اسپارکس در مرکز پولونسکی شکسپیر از روز چهارم نوامبر (دوازدهم آبان) آغاز شد.

به گزارش ایران تئاتر، پس از سه سال انتظار، بالاخره یکی از بنام‌ترین و پراجراترین نمایشنامه‌های جهان، با بازی دو بازیگر کارا و مشهور روی صحنه رفت.

قرار بود «در انتظار گودو» ماه مارس (فروردین-اردیبهشت) سال ۲۰۲۰ اجرا شود اما به دلیل پاندمی اجرای این اثر به تاخیر افتاد تا این‌که سرانجام و پس از سه سال انتظار از روز چهارم نوامبر (۱۳ آبان) اجرای نمایش در مرکز پولونسکی شکسپیر بروکلین آغاز شد و تا سوم دسامبر (دوازدهم آذر) در این مرکز روی صحنه است.

آرین آربوس کارگردان «در انتظار گودو» است که داستان استراگون و ولادیمیر را روایت می‌کند؛ دو مرد به ظاهر فقیر که چشم به راه شخصی به نام گودو هستند، شخصی که قول داده بیاید اما هرگز آفتابی نمی‌شود.

مایکل شانون نقش استراگون و پل اسپارکس نقش ولادیمیر را روی صحنه اجرا می‌کنند.آجای نیدو نقش پوزو و جف بیهل نقش لاکی را بازی می‌کنند. توسن فرانسوا باتیست در نقش پسربچه ظاهر می‌شود. دراماتورژی «در انتظار گودو» را جاناتان کلب بر عهده دارد.

مایکل شانون بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است و در کارنامه بازیگری او حضور در فیلم‌هایی مانند «جاده انقلابی»، «پرل هاربر»، «۹۹ خانه»، «شکل آب»، «آمستردام»، «فلش» و سریال‌هایی مانند «نه غریبه کامل» به چشم می‌خورد.

پل اسپارکس هم بیشتر با حضور در سریال‌هایی مانند «امپراتوری بوردواک»، «آن شب» و «خانه پوشالی» شناخته می‌شود.

اجرای دوره‌گردها تمدید شد

با استقبال خانواده‌ها، اجرای نمایش «دوره‌گردها» به کارگردانی علی فروتن تا ۲۶ آبان در تالار هنر تمدید شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی تالار هنر، اجرای نمایش «دوره‌گردها» به کارگردانی علی فروتن به مدت یک هفته تمدید شد.

نمایش «دوره‌گردها» که با استقبال خانواده‌ها و کودکان و نوجوانان همراه شده است، تا ۲۶ آبان به اجرای خود در ساعت ۱۷.۳۰ ادامه می‌دهد.

این اثر نمایشی موزیکال نوشته زیبا برجی فلاح و گروه چهره آزاد است و هنرمندانی همچون علی فروتن، حمید گلی، مجید نصیری، زیبا برجی فلاح، امید اسکندر، محمد ملاولی و محمد حاجی بابایی در آن به ایفای نقش می‌پردازند.

سعیده دادگر (دستیار کارگردان)، امید اسکندر و محمد ملاولی (موسیقی و اجرا)، مهدی نیک روش (طراح صحنه)، سعیده دادگر (طراح لباس)، حسین تبریزی و لیلا پریشان (طراح گریم)، (طراح پوستر و بروشور) شیوا بابابیگی، محمد سالارگلی (عکاس و ساخت تیزر)، امیر یزدان صفت (ساخت دکور)، مژگان برنده (دوخت لباس)، علیرضا باقری (روابط عمومی)، درسا نصیری (دستیار گریم) و فوژان فروتن (دستیار لباس و صحنه)، از دیگر هنرمندان و عوامل این نمایش هستند.

این نمایش صبح‌ها نیز برای مهدهای کودک و مدارس اجرای ویژه دارد. شماره تلفن ۸۸۸۴۷۲۷۲ برای هماهنگی اجرای صبح اعلام شده است.

علاقه‌مندان می‌توانند از طریق سایت تیوال نسبت به خرید بلیت این نمایش اقدام کنند.