هجویه و سُخریه ای برای مدرن ترین و تأویل‌دارترین نمایشنامه دنیای نمایش   

نگاهی به اجرای ترکیبی”درانتظار گودو” اثر”ساموئل بکت “( با تغییر در چهار پنجم  متن و ژانر) به نویسندگی و کارگردانی”مازیار لرستانی”

* حسن پارسائی

نمایشنامه ” درانتظار گودو” اثر “ساموئل بکت ” اثری بسیار برجسته و منحصر به فرد است  که  جدی ترین  و مهم ترین نگره فلسفی و اجتماعی به ” پوچ  و بی معنا شدن  انسان  و شرایط اجتماعی و فلسفی دوران  معاصر” را دارد.

گرچه پرسوناژهای  این اثر را می شود هجو نمود، اما نگاه فلسفی و اجتماعی اثر هجوپذیر نیست؛ به همین دلیل الزامأ با هجو کردن کل اثر ، بخش های مهمی از محتوا و حتا شاکله اثر آسیب جدی می بیند؛ بنابراین،بهتر است حتا پرسوناژهای آن هم هجو نشوند، زیرا درخود اثر”تهی شدن ذهن و احساس  پرسوناژها و نهایتأ صفر شدنشان  مورد  تأکید، تحلیل و تأکید  قرار گرفته است؛ ضمن آن که نمایشنامه ” در انتظار گودو” اثر”ساموئل بکت” اساسأ یک “کمدی فلسفی مدرن” است.

نمایش” در انتظار گودو” به نویسندگی  و کارگردانی “مازیار لرستانی” و با بازی”افسراسدی”،”محمد آقامحمدی”،”مصطفی    فرهادمهر” ،”امیرعباس توفیقی”،”مهرزاد عسگری” و “آبتین جاوید” ترکیبی از”هجویه و سُخریه” است و نمی توان عنوان کمدی به آن اتلاق نمود،زیرا همه چیز براساس “ضایع بودن،   ضایع کردن و آمیختن ذهن و زبان به لُمپنیسم” پیش می رود. خبری از فلسفه یا حتا همان ” پوچ گرایی یا بهتر بگوییم پوچ شدن انسان  و زندگی  نیست: درعوض، ترانه های  لُری  و ترانه  معروف ” تفنگ دردت بجانم ” و … پخش می شود  و البته آدم های نمایش هم  با آهنگ بعضی از ترانه های  لُری  ارکستراسیون  محلی  صحنه   می رقصند  و های  و هوی شادیشان در تناقض با تم اصلی نمایشنامه ” بکت “، و حتا در تضاد با موقعیت خودشان قرار می گیرد.

اجرا به دلیل تأکید زیاد بر”سخریه” و ادا واطوارهای کودکانه    ظاهرأ تا حدی برای سرگرم کردن و خنداندن حداقلی کودکان مناسب است، نه برای نوجوانان و بزرگسالان.

در این اجرا سعی شده که با وارد کردن پرسوناژ”غلام سیاه” یا ” نوکر سیاه”، بخش هائی از اجرا به صورت  نمایش تخت حوضی پیش برود؛ این ترفند عاری  از منطق و صرفا ” من درآوردی”  و  شخصی است؛ چون مضمون اجرا  با محتوای خاص ” نمایش های تخت حوضی” کاملأ و از اساس مغایرت دارد؛ صمنأ آدم های  دیگری هم  به  اجرا اضافه  شده اند: ارکستر دو نفره  نوازندگان شامل یک کمانچه زن مرد و یک تنبک زن  خانم  به طور  زنده  در گوشه  صحنه  نوازندگی می کنند و اکثرأ  آهنگ های لُری  اجرا می کنند.

نویسنده در بروشور ادعا کرده که اجرای او یک”ساتیر”(!؟)   است.باید یادآور شد “ساتیر”  کارکردش استهزاء  و  مسخره نمودن و ریشخند کردن  یک  فرد  یا  گروه  و یا  یک طبقه اجتماعی و حتی مسخره کردن یک عقیده است : در حالی که در نمایشنامه ” در انتظار گودو” اثر ” ساموئل بکت” بن مایه اثر یک ” نگره فلسفی بسیار جدی و مهم ” است  که  اگر در ژانر کمدی بیان شود، فقط و صرفأ در ساختار ” کمدی ابُزرد فلسفی” می گنجد و بس؛ لذا مسخره کردن چنین نگره فلسفی مهمی همانا هجو کردن  ارزش ها  و به سخره کشیدن  خود نمایش و تئاتر تلقی می شود.

در اجرای “در انتظار گودو” به کارگردانی”مازیار لرستانی” لابلای حرف های  بی مهار  و  سرریزشونده  به  نام های  ” ولادیمیر پوتین” ، ” گربه نره”  و اصطلاحات ” ناتورالیزم و اکسپرسیونیزم اشاره می شود و البته از “دختر شیرازی” و ترانه اش هم یاد می کنند؛مضافأ این که نویسنده  متن (مازیا  لرستانی) با توهین به خود”ساموئل بکت”،”ویلیام   شکسپیر”، چخوف، برشت و… پا را از گلیم  خود  فراتر نهاده است: او نگاهش به ساختار نمایش ” نگاه ظرفی” است و این ظرف را با هرجنس و ناجنسی که خواسته پُرکرده:اشاراتی هم به تئاتر  آوانگارد و” ارحام صدر”  دارد  وعبارت  معروف ” صادق  هدایت” راهم بیان می کند:”گاهی در زندگی زخم هائی هستند که مثل خوره  روح  آدم را می خورند”  و نیز تأکیدی هم بر دیالوگ “بهمن مفید” در فیلم ” قیصر” دارد: ” ما گفتیم زدیم ، شمام بگید زدیم ، خوبیت نداره ” . حال باید پرسید که این ها چه ربطی به نمایشنامه و نمایش “درانتظار گودو” دارد؟

اجرا با رقص محلی لُری “ولادیمیر” و “استراگون” آغاز می شود.آن ها لباس محلی لُری به تن دارند و با لهجه لُری حرف می زنند،اما با همان اسامی نمایشنامه “بکت”،یعنی”ولادیمیر” و ” استراگون”  وارد صحنه می شوند(!؟)

میزانسن ها تکراری و کارگردانی اجرا  ضعیف است  بازی  های دو بازیگراصلی(محمد آقامحمدی و مصطفی فرهادمهر)   خوب و مناسب است. طراحی صحنه  تا حدی گمراه کننده  و حتا  مزاحم است. در کل  بیش از نصفی  از اجرا  به  لحاظ مضمون، تکراری  و  اضافی است.  پرسوناژ غلام  سیاه  و پرسوناژی هم که از اول تا آخر اجرا در انتهای صحنه با مو های پف کرده می ایستد  و ظاهرأ  نقش  درخت را  به عهده دارد ، هر دو اضافی  و کارکرد  دراماتیک ندارند. پرسوناژ مرد چاقی که در صحنه دامن می پوشد، قرینه نامناسبی برای  یکی از پرسوناژهای اصلی  نمایشنامه  “بکت” شده و ارتباط چندانی با  مضمون اجرای  فعلی هم  ندارد؛ ضمنأ استفاده از راوی  کاملأ بی ربط است.

اجرای ترکیبی (هجوآمیز و  ُسخریه محور)”در انتظار گودو” به نویسندگی و کارگردانی “مازیار لُرستانی” اجرائی شخصی و بی ربط به اثر “ساموئل بکت” است .این اجرا را می توان با اغماض  دررده ” کمدی سبک ”  قرار داد، اما حتا در این ژانر هم جوانان و بزرگسالان را نه می خنداند و نه سرگرم می کند.

 

حالا بهترین دوران برای پرداختن به عشق است

کارگردان نمایش «عروسی خون» که در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است، این اثر را ماحصل کاری کارگاهی با جوانان خوش‌فکر و مستعد تئاتری ذکر کرد.

قطب‌الدین صادقی نویسنده، مدرس و کارگردان شناخته شده تئاتر ایران که از ۴ مهر نمایش «عروسی خون» را با حضور جمعی از هنرمندان جوان تئاتر در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است، درباره انتخاب اثری از لورکا برای اجرا گفت: نمایشنامه «عروسی خون» را خودم ترجمه کردم و بخش‌های زیادی را از متن حذف و بخش‌هایی را به متن اضافه کردم تا متن را به امروز ایران نزدیک کنم. نمایش «عروسی خون» با مدت زمان حدود ۷۵ دقیقه اجرا می‌شود در حالیکه متن اصلی نیازمند ۱۸۰ دقیقه برای اجرا است. نمایش «عروسی خون» را در آکادمی «شانو» به عنوان کار پایانی دانشجویان دست گرفته بودم. در ابتدا دوست داشتم کاری با موضوع جنگ و کلاسیک تولید کنم ولی به این فکر کردم چرا ما از عشق غافل هستیم.

وی متذکر شد: الان بهترین دوران برای پرداختن به عشق است زیرا جامعه در حال عبور از یک بحران و دوران بزرگ است و چیزی که نباید از آن غافل بود عشق است. مهم حفظ عواطف درون و احساس است به همین خاطر به سراغ «عروسی خون» رفتم.

صادقی اظهار کرد: کسی که از عشق می‌نویسد لورکا است و در عین حال در «عروسی خون» یک جور طغیان هم وجود دارد که به همراه ۴ ویژگی بارز شخصیت مرکزی نمایش، مدنظر من بود.

این هنرمند با سابقه تئاتر ایران درباره روند شکل‌گیری نمایش «عروسی خون» توضیح داد: نمایش «عروسی خون» به صورت کارگاهی شکل گرفته است. این نمایش مبتنی بر چهره‌های تجاری تئاتر و تبلیغات تجاری نیست زیرا من از این امر متنفرم. بسیاری از بزرگان تئاتر نظیر گروتفسکی نیز در آثارشان از تجاری بودن و اجراهای پر زرق و برق دوری کردند. معتقدم در اجراهای کارگاهی که مبتنی بر دوری از اجراهای پر زرق و برق است، تأکید بر بازی ناب و بدون طمطراق بازیگر است. ضمن اینکه نزدیک کردن اجرا به تماشاگر به لحاظ فکری و ذهنی خیلی مهم است. همه این‌ها با روح کار گروهی شکل می‌گیرد.

وی با تأیید جای خالی کارهای کارگاهی تولید شده مشترک میان هنرمندان باسابقه و هنرمندان جوان تئاتر، به خبرنگار مهر یادآور شد: تجربه نسل قبل به نسل کنونی باید از طریق صافی یک کار مستقیم نه از طریق برگزاری کلاس‌های تئوری به هنرمندان جوان منتقل شود. ما باید با حضور هنرمندان جوان اجراهایی پر تحرک و پر خون داشته باشیم. ضمن اینکه باید به آن‌ها علاوه بر تمرکز بر نمایش‌های ایرانی، عبور از مرز زبان و فرهنگ‌ها برای رسیدن به تئاتر خوب را یاد بدهیم. باید کار و آثار هنرمندان بزرگ تئاتر جهان را کار کنیم تا به تئاتر معاصر تأثیرگذاری برسیم.

صادقی با بیان اینکه روند تولید «عروسی خون» از روخوانی متن تا کارهای بدنی و حرکتی و شکل گرفتن اثر، حدود ۵ تا ۶ ماه زمان برد، تأکید کرد: یکی از مشکلاتی که بسیاری از بازیگران جوان ما دارند این است که با هم بازی نمی‌کنند و روی صحنه به صورت جدا به ایفای نقش می‌پردازند. یکی از سخت‌ترین کارهای من این بود که به هنرمندان جوان توان هنری‌شان برای زنده کردن متن و همچنین بازی گروهی را یاد بدهم تا دارای یک تفکر و اندیشه نظام‌مند باشند. تلاش کردم روح گروهی و با هم بازی کردن را به آن‌ها بیاموزم تا همه یک دست بازی کنند و دارای یک زبان باشند.

کارگردان نمایش‌های «آرش» و «یادگار زریران» درباره چگونگی طراحی صحنه نمایش «عروسی خون» با توجه به کارگاهی شکل گرفتن این اثر، توضیح داد: ما صحنه را از هر نوع وسایل اضافه خالی کردیم و فضایی خنثی آفریدیم که با معماری بدن بازیگران و چند چهارپایه طراحی شده است. همچنین با پخش تصاویر رنگی تجریدی بر پرده سفیدی در پشت بازیگران که عملکردی نمادین دارد، صحنه را غنا بخشیدیم. این صحنه همواره تأکیدی بر بازی پرخون و ناب و بدون طمطراق بازیگر دارد.

وی ادامه داد: صحنه تمام سفید و سیاه است؛ پرده‌ها سفید و کف صحنه سیاه و لباس‌های بازیگران هم منطبق با آن‌ها است. بازی‌های بازیگران پرخون، فشرده، بدنی و سرشار از شکوفایی احساس است یعنی بدن و احساس در فعال‌ترین وضعیت ممکن قرار دارند. صحنه بسیار پر تحرک است. البته بعضی وقت‌ها حرکت‌هایی ابداعی و شاعرانه برای درشت کردن لحظات احساسی‌ای که بازیگر نشان می‌دهد، داریم.

صادقی درباره رضایت خود از نتیجه کارگاهی شکل گرفتن نمایش «عروسی خون»، گفت: واقعا از خروجی کار ابراز رضایت می‌کنم. این هنرمندان جوان نسبت به چیزی که در ابتدا بودند با چیزی که الان هستند، تفاوت حیرت‌انگیزی پیدا کرده‌اند. بدن و بیان‌شان برای مشارکت در یک فعالیت درونی و بیرونی شکل گرفته است.

کارگردان نمایش «سحوری» درباره اینکه آیا قصد تولید و اجرای نمایشی دیگر و از متون خود را دارد یا نه، تأکید کرد: می‌خواستم نمایشی را در تئاتر شهر اجرا کنم که متأسفانه با خلف وعده مسئولان که بسیار ناشیرین و نادرست بود، مواجه شد. ضمن اینکه چهار بازیگر مدنظر برای حضور در نمایش، مشغول بازی در سریال‌های پلتفرم‌ها با بودجه‌های کلان بودند و دیگر با بودجه تئاتر کنار نمی‌آیند.

وی تصریح کرد: یکی از دشواری‌های ما این است که بازیگران دستمزدهای آن‌چنانی را به تئاتر ترجیح می‌دهند. متأسفم شرایط به گونه‌ای است که خصوصی‌سازی تئاتر و سریال‌ها ضربه جبران‌ناپذیری را به تئاتر ما وارد کرده است. از این رو معتقدم تئاتر را باید با جوانان خوش‌فکر، مستعد و با انرژی کار کنیم. باید کار با جوانان تئاتری و کارهای کارگاهی را بسیار جدی بگیریم. باید به نسل جوان احترام بگذاریم زیرا نسلی پرانرژی و پویا است و نباید آن‌ها را تنها بگذاریم.

بازیگران نمایش «عروسی خون» (به ترتیب حروف الفبا) عبارتند از: هانا استیفایی، رها اصغری، زاهد برزگر، دانش خورشیدی، حامد دلیریان، الهه رنجبری، آرمین رضایی‌نیا، ساناز ساعدی، علی فغانی، پیمان فلاحی، فروزان محمدزاده، صادق مرادی.

این اثر نمایشی ساعت ۲۰ روی صحنه می‌رود.

سیر تکامل اراستگی مد و حجاب( گریم)در کشورهای مختلف/۱

بخش اول :

فریبا فرجی مدرس گریم و ماسک در دانشگاه و  طراح لباس عضو انجمن چهره پردازان خانه تاتر

این مقاله بصورت وبینار در دو دانشگاه ارائه شده .

دانشگاه علمی کاربردی سروش و دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر واحد ۳۴

 

مقدمه :

از ادوار قدیم بشر در پی تغییر ظاهر خویش بوده است. این امر کم کم سبب تغییر پوشش و حالت ظاهریش در صورت و بدن گردیدو به مرور زمان این تحولات ظاهری سیر تکاملی پیموده تا به امروز رسیده است. البته این تغییرات با توجه به مکان سکونت و شرایط پیرامون متفاوت بوده است، همانطور که در عصر جدید نیز مردمان نقاط مختلف جهان به روشها و مدل های مختلف ظاهر خود را می ارایند.

 

بخش اول: هخامشی ، اشکانی ، ساسانی، دوره اسلامی ، عباسی ، سامانیان ، طاهریان ، دوره ایلخانیان و تیموریان

 

در طول تاریخ بشر مد و زیبایی وجود داشته و عواملی چون مذهب ، اجتماع ، فرهنگ، هنر ، طبقات جامعه ، بخصوص طبقات بالای جامعه بر ان تاثیر گذار بوده است و خواهد بود .

تغییرات در مدل مو ، ریش ، سبیل ، ارایش و اراستگی چهره ، لباس ، سرپوش ها ، سربندها ، کلاهها  تمام اینها در کنار هم مانند یک زنجیره باعث تغییر در مد میشوند .

اگر بخواهیم دوره های مختلف را بررسی کنیم متوجه میشویم که در تمام اینها تغییر صورت گرفته کاملا اجتناب ناپذیر میباشد.

تاریخچه ارایش در ایران به طور رسمی و طبق مدارک اندک موجود اغاز مشخصی ندارد و اگر هم منبع دقیقی در این باره وجود داشته در دوران اسلامی از بین رفته است.

مطالعات نشان میدهد که ایرانی ها مانند مردان هم عصر خود یعنی مصری ها ، رومی ها ، یونانی ها، هندی ها و مردم اسیایی شرقی به صورت نگاری و استفاده از زیور الات علاقه داشته اند.

نخستین تمدن های بشری از ادوات و وسایلی جهت زیباتر شدن استفاده میکرده اند. به عنوان نمونه در نوشته های عبدالحسین زرین کوب ارایش چشم از حدود ۴۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ایران رواج داشته است . حفاری های باستان شناسانه در هفت تپه خوزستان گواه ان است که زنان ایرانی در ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از نوعی وسیله که کار کرد رژ لب امروزی را دارد استفاده مینموده اند.

موادی رنگی برای رنگ کردن مو ، ناخن و پوست نمایان است مواد مورد استفاده در ان زمان طبیعی بوده و از ریشه برگ درختان و مواد گیاهی و معدنی تهیه میشده است.

ویژگی نژاد  اریایی ابروهای پیوسته و پر میباشد.

 

 

دوره هخامنشی

کلاه گیس: مردان و زنان هخامنشی همیشه از کلاه گیس هایی برای تزئین  بیشتر موی سر استفاده میکردند.

در یک مهر استوانه ای زنی بر روی چهار پایه ای نشسته و ایینه ای در دست دارد در سر زن و خدمتکارش کلاه گیس یک شکل مشاهده میشود

گیس بند : زنان از گیس بندهایی برای ارایش موهای بلند  و بافته خود ، در انتهای گیس ها استفاده میکردند و بسیار زیبا طراحی شده بود.

ملکه های هخامنشی ( پارسی) از انظار بدور بودند در یکی از متون فقهی زرتشتی متعلق به قرن ۴قبل میلاد تا ۱۰ میلادی روایتی امده است که زنان زرتشتی از پارچه های خیلی بلند استفاده میکردند مانند چادر و نیز از سربند هم استفاده میکردند

پارچه بسیار گران بها و ارزشمند بوده است و بیشتر اشراف از پارچه های فاخر با متراژ بالا استفاده میکردندپیشانی بندی در موزه بریتانیا وجود دارد با نقش گل لوتوس  و پرنده که از این  طرح برای سر بندها و تاج های پادشاه و ملکه زیاد استفاده میکردند

در عصر هخامنشیان زنان قبل از این که به دیدار شاه بروند از لوازم ارایشی و عطر استفاده میکردند .

هخامنشیان به زیور الات  و لوازم ارایشی علاقه زیادی داشتند جواهرات  و وسایل کشف شده مثل گردنبند فیروزه و ظروف چوبی ، برنزی ، شیشه ای برای نگهداری سرمه گواه این واقعیت است.

بازو بند طلا موزه بریتانیا

یک جفت گردنبند طلا موزه لوور پاریس

 

دوره اشکانیان:

لباس و پوشش و مدل مو و ارایش زنان اشکانیان در ابتدا پوشش ایرانی نبوده

به سه دوره تقسیم میشود

۱. یونانی سلوکی( فرهنگ هلنی)

۲. ایرانی یونانی بین النهرین

۳ . ایرانی

پادشاه اشکانی با پیراهن بالای زانو و مدل ریش و سبیلش و موها  کاملا با پادشاه هخامنشی متفاوت است .

دین اشکانیان بسیار متفاوت بوده  از جمله : دین زرتشتی ،  یهودی ، مسیحی ، اجداد میپرستیدند ، خورشید ، ماه ، اب

و این تفاوت پرستش در نوع ارایش

صورت متفاوت بوده و با وجود این که به چیز خاصی پایبند نبودند ولی علاقه زیاری به این داشتند که با سربند و چیزهایی که روی مو میانداختند موهایشان پوشیده باشد

زنان اشکانی کلاه و   عمامه وار به سر میگذاشتند که بیشتر موهای ان ها را میپوشاند و گاه در موقع ملاقات ها پشت پرده مینشستند  و نقابی به چهره میزدند.

زنان بلند مرتبه و اشراف همه در پوشش  بودند و فقط خدمتکاران پوشش نداشتند.

زن پالمیری با کلاه عمامه ای و چادر پارتی

نقاشی دیواری معبد زئوس زن پارتی

چادر و کلاه

: چادر پارچه بلندی بود که در قسمت پشت سر به کلاه بلند و مخروطی شکل و مطبقی وصل میشد که مانند تور عروس از پشت سر اویزان بود .

کلاه و عمامه ان ها بلند تر از دوره هخامنشی و بیشتر موها را میپوشاند.

پارچه چادر مستطیل شکل بود که بصورت استوانه در میاوردند.

چادرها معمولا به صفحه ای فلزی نقش دار در روی شانه یا جلوسینه بند میشد.

زن پالمیری نوع دیگری از کلاه و چادر

کوشش و توجه به هنر و همچنین لباس شرقی با تمایل به هنر ولباس بیزانس با خامی دست و پاگیری در هم امیخته میشد و در نوع ارایش صورت نیز بدین گونه بود.

عکس های پادشاهان اشکانی

مردان و زنان یونانی ب استفاده از عطر و روغن و مواد خوشبو کننده معتاد بودند ، و انها را به مقدار فراوان به سر و بدن خود میمالیدند.

از ان زمان ایرانیان نیز به زدن عطر و روغن روی اوردند و همیشه خوشبو بودند.

زنان و مردان اشکانی به یکسان از زیور الات استفاده میکردندنمونه هایی از این زیور الات درگالری هنر های زیبای دانشگاه ییل و  موزه های نیویورک و فیلادلفی و رضا عباسی مشاهده میشود.

گردنبند طلا مرصع به جواهر

گوشواره دوره اشکانی موزه ی ارمیتاژ سن پترز بورگ

 

دوره ساسانیان:

در این دوره مردان همه ارایش میکردند و حتی ارایشی غلیظ و داخل چشم ها را سیاه میکردند . در تاریخ ایران باستان ارایش برای مردان نه تنها ناهنجار قلمداد نمیشد بلکه هیچ تناقضی با مردانگی یا قدرت محسوب نمیشده است. شاه به عنوان عامل نمادین قدرت، زیبایی مطلق را در مقابل دشمن شکست خورده به نمایش میگذاشته و بطور مشخص در نگاره های دوره ساسانی ، شاه به مردانه ترین شکل ممکن تصویر میشده ولی با اندامی بزرگتر از سایرین و ریش پر پشت تر و البته در نهایت اراستگی.

در این تصاویر فرم ارایش موها ، ریش و سبیل ،  مو  و حتی تاج سرشان با هم متفاوت میباشد.

زنان ایران قبل از ورود اسلام به ایران از هفت قلم ارایش استفاده میکردند .

سرمه ، حنا ، خضاب ، سفیداب ، وسمه ، زرک و خال و استفاده از لوازم ارایش برای زنان متاهل جایز بود و در صورت تخطی افراد مجازات هایی برایشان اعمال میشد.

ملکه اذر میدخت با تاج و چادر

از عطر و روغن های خوشبو بسیار استفاده میکردند .

چادر و دستار : چادر برای زنان ساسانی از عناصر مهم پوشش تن و سر بوده است که به صور گوناگون ان را مورد استفاده قرار میدادند.

گاهی ان را به دور کمر یا باسن میبستند و جنس ان شبیه حریر بوده ویا مانند بالاپوش بروی دوش خود میانداختند، بلندی چادر تا وسط پا میرسید  و حتی این نوع پوشش در طبقات پایین تر اجتماع هم وجود داشته

زن ساسانی با چادری بر روی دوش و دور بدن پیچیده

چادر در ان زمان حالت تزئینی  داشته و در حاشیه ان نقش استفاده میکردند در حاشیه ها سوزن دوزی میکردند . در ان دوره حیوانات را شکار میکردند و با استخوان حیوانات سوزن درست میکردند.

زنان و مردان به زیور الات علاقه فراوان داشتند و بسیار مورد توجه بوده است.

 

گردنبند زرین با سنگ لاجورد

ملکه همسر شاپور اول

 

دوره اسلامی:

بدلیل کمبود مدارک پی بردن به چگونگی عناصر اصلی پوشاک و مو و ارایش صورت در زنان بسیار مشکل است.

شکل ظاهری لباس چادر و پوشش مشکی بوده و در برخی کتابها نیز از برنس(بورن و س) سراسری که تمام بدن را در بر میگرفت به عنوان پوشش رویی برای زنان استفاده میشده .

برنس در قدیم به معنای شب کلاه بوده و معروف به نوعی روپوش بلند  و کلاه دار بوده.

برنس ها را زنان و مردان با ملیت های مختلف حتی قبل از اسلام با رنگ های مختلف و سفید میپوشیدند . مثلا کشیش های مسیحی از رنگ قهوه ای استفاده میکردند .

برخی از مورخین زنان را به کله قتد تشبیه کردند که نوعی کلاه مخروطی نوک تیز بر سر میگذاشتند و پارچه ای روی ان میانداختند که کاملا بدن را میپوشانده.

تصویر دیوار نگاره زن گوساله بر دوش بدون صورت

و به احتمال زیاد نوع ارایش صورت زنان  به همان شکل قبل بوده ولی زیر پوشش و از چشم ها پنهان بوده و نوع ارایش در مردان تغییر کرده و مردان دیگر خود را نمی اراستند و فقط از حنا برای رنگ کرده موها و ریش و سبیل گاه استفاده میکردند و برخی برای تقویت چشم از سرمه استفاده میکردند .

اعراب بدلیل اموزه های اسلامی از ابریشم و طلا استفاده نمیکردند ولی پارچه های زربفت مورد توجه انها بود و حتی  عمامه ها را هم  از ابریشم تهیه میکردند.

عمامه دوره اسلامی

کلاه بلند مردان ایرانی قلنسوه

نوع دیگری از کلاه قلنسوه

 

دوره عباسی:

زنان برنس های بدون روپوش و به صورت شب کلاه با نوکی برگشته شبیه باشلق های دوره پارسیان نیز بر سر میگذاشتند با شلق ها در دوره پارسیان با تکه های اضافی در دو طرف برای محافظت گوش ها بکار می رفت . برنس های بدون روپوش و ساده شبیه به کلاه دلقک های امروزی است و گاه پارچه ای را مانند چادر روی سر میانداختند و صورت خود را با رو بندی میبستند ولی از سرمه و وسمه استفاده میکردند.

پوشیدن تن پوش سیاه در

 

دوران خلافت عباسی اجباری بود و البسه سفید و سبز اموی را کنار گذاشتند وبه سیاه جامگان مشهور شدند.

رواج چادر به عنوان به عنوان پوشش اصلی در میان زنان دوره های مختلف تا ایلخانیان

 

 

پوشاک ایرانیان در دوره قرون اولیه اسلامی تا دوره سامانیان:

سغدیان و مانویان در شرق و شمال شرقی ایران کسانی بودند که به جریان هند و تمدن اسلامی اثر گذاشتند . با تلفیق دین اسلام و فرهنگ ملی و قومی ایرانی در دوره سامانیان تمدنی بوجود امد که متعالی و بسیار حکیمانه بود که سبب تثبیت عناصر اصلی پوشاک  و پوشش ایرانی گردید که خود از مظاهر تمدن ایرانی است و جدا از تمدن عرب

در دوران اولیه اسلامی تاج و دیهیم ( دیهیم تاجی که مخصوص پادشاهان است _ دیهیم نزد یونانیان و ایرانیان به معنای پیشانی بند که البته جواهر نشان بوده است) .

تصویر زنی با تاج

تصویر زنی سغدی که بازو بند ، گوشواره و دستبند اوایل دوره اسلامی را مینمایاند

در این دوره از کلاه، عمامه ، مقنعه و چادر و گاهی نیز از پیشانی بندهایی استفاده میکردند که مزین به جواهر بود .

کلاه: تنوع کلاه در این دوران بسیار زیاداست .کاهها معمولا دارای کلکی های نیم دایره( دارای طاق و سقف) و روی ان نقوش زیبایی طراحی میشده

کلاههایی نیز در برخی اثار باقی مانده از ان دوران مشاهده میشود که صاف و دایره ای شکل با تزیینات قیمتی فراوان یا مطبق است ( طبقه طبقه روی هم امده) زنان این کلاه را با نوار و تاج همراه میکردند.

زنان ساقی نیز از کلاه زرین استفاده میکردند در تصاویر گلشاه کلاه زنان با گوشواره هایی که بر گوش دارند تشخیص داده میشود . زنان صورت خود را با سفید اب سفید میکردند و چشمان و ابروان خود را سیاه میکردند

دستارهایی از نوع مطبق و یا دنباله دار و یا دستارهایی که دور کلاهی کوچک بسته شده و یا بصورت نوار دور کلاهی کوچک پیچیده شده ویا قبه ی بلندی در بالای سر دارند.

 

 

دوره طاهریان:

مو زنان بلند و چند گیس بافت بوده و تاج و دیهیم استفاده میکردند

ولی استفاده از تاج کمتر شد و در دوره های بعدی به ویژه در دوران غزنویان و خوارزم شاهیان تاج یکی از متداول ترین پوشش سر برای ملکه و زنان اشراف و ثروپمندان بود.

بارزترین ، دیهیم مرصعی بود بود که در جلو با یک غنچه نیلوفر ابی گرد میشد و با یک جواهر بزرگ شبدری ان را میاراستند.

مقنعه : مقنعه از دیگر انواع پوشش سر بود که در دوران بعد از اسلام رایج بوده و در تصاویر گوناگون انواع ان را مشاهده میکنیم

در اثار ادبی این قرن در اشعار شاعران چون ظهیر فاریابی و سنایی از مقنعه نام برده شده است. زنان در قرن هشتم دور مقنعه نواری میبستنددر کتاب جامع التواریخ رشید الدین مکتب تبریز  تصویر زنی با مقنعه اورده شده

در کتاب مقامات حریری تصویر زن پیری با مقنعه ابی مشاهده میکنیم که علاوه بر شانه ها تمام سینه اورا پوشانده است. مقنعه به رنگ های مختلف بویژه سرخ در ان زمان رواج داشت.

با برکناری عباسیان رنگ سیاه هم تقریبا از رونق افتاد.

چادر : چادر در پیش از اسلام به گونه ای از پوشش سراسری اطلاق میشده و بعد از اسلام به معنی چادر در فارسی مورد استفاده قرار گرفت (در حال حاضر ایران بزرگترین استفاده کننده  چادر در دنیاست) این پوشش در دوران اولیه اسلامی و بعد از ان یعنی در دوران تمام حکومت های ایرانی از طاهریان تا ایلخانیان به رنگ های زرد ، ابی و سیاه کاربرد داشته و در کتاب خانم شهشهانی تصویر زنی امده است با پوشش سر مروارید دوزی شده که به عقیده ایشان حالت چادری را دارد که از روی شانه اویزان است این طرح از نقش پارچه ای مخملی اقتباس شده است و مربوط به قرن پنجم یا ششم هجری است.

بنظر میاید که پوشش سر جدا از چادری است که بروی شانه انداخته شده و چیزی شبیه برنس است. همراه چادر از رو بند ابریشمی استفاده میشد و چشمها و ابروان با سرمه سیاه میکردند ولبان با پوست گردو  رنگ میکردند . گوشواره ملیله کاری طلا یاد بود هنر اسلامی

 

دوره ایلخانیان و تیموریان،:

مغولان زمانی به ایران حمله ور شدند که ایران‌پانصد سال با فرهنگ اسلامی عجین شده بود . با امدن انها به ایران هنر و تمدن ما تحت تاثیر شرق ، چین و بطور کلی سلسله سونگ ویوان قرار گرفت . ایرانیان عهد مغول با پذیرفتن و بسط دادن مظاهر تمدن چین ، تحولی عظیم در چگونگی پوشش تن و سر تا پا

و چهره بوجود امد. در نتیجه چالش میان تمدن چین و مظاهر ان با تمدن و فرهنگ ایرانی ظاهر شد.

کلاه و عمامه دوره ایلخانیان

در دوره ایلخانیان و تیموریان کلماتی چون الگو ، اتو ، قیچی وارد واژه فارسی شد و شکل لباس ما الگو دار شد – با برش بهتری با قیچی پارچه ها بریده  می شد و با اتو چروک ها از بین میرفت مدل کلاه و تنوع در این دوره بسیار است.

کلاه : کلاهها معمولا کروی یا مخروطی شکل است و گاهی دور کلاه قبه مانند دستاری رنگی پیچیده شده و با دستاره ای بلند در هم  پیچیده در کلاهی رنگیدو یا لبه دار و جنس ان از نمد یا پوست است در دو

 

ره تیموریان عمامه یا دستار به شکل گوناگون دور سر پیچیده میشدو کلاهها عجیب و بلند بوده

انواع کلاهها در دوره ایلخانیان

روسری: در ان دوران روسری کوچک و بزرگ با نوار یا تاجی همراه است و نوار برروی روسری کوچک لچک مانند و تاج زیر روسری بزرگ و گاهی نیز کلاهی در زیر یا روی لچک هآی سه گوش بکار برده میشود .( امروزه نیز زنان در گنبد و گرگان در زیر یا روی روسری از کلاهی کوچک استفاده میکنند)

ارایش :زنان جامعه های کوچ ایلخانیان در ابتدا ارایش و پوشش ساده ای داشتند که با زندگی غالبا کوچ رو و متحرک انهامتناسب بود . انان فرق سر را میگشودند و گیسوان را به دو سوی شانه میاویختند پس از چندی ایلخانیان با تمدنهای شهر نشینی و انواع پوشش و ارایش و زیور های گوناگون اشنا شدند وبا بدست اوردن ثروت های بیکران در حالی که تحت تاثیر تمدنهای ایران ، چین و همسایگان دیگر قرار گرفتند ، به تجمل و تنوع پوشش و ارایش خود افزودند. از این رو زنان ثروتمند و اشرافی امپراطوری ایلخانی از هر جهت خود را میاراستند و کلاهی مرصع و پر نشان و یا جواهر نشان بر روی گیسوان خود می نهادند .

زنان تازه عروس به اراستگی خود توجه ویژه داشتند و با بر کردن جامه های نو و رنگین از دیگر زنان متمایز بودند .

زنان ایلخانی ارایش غلیظ داشتند نگاره های بدست امده از این دوره سرمه به چشم ، سفید اب و سرخاب بروی مالیده و زیورهای مجلل اویخته را نشان میدهد

یک شاهزاده خانم در اواخر ایلخانی

استعمال بیش از حد عطر و مواد ارایشی در این دوره متداول بوده، سفالینه های بدست امده تصاویر زنان که دستها و پاهایشان را با حنا و خالکوبی نقش و نگار انداخته اند و خلخالهایی به مچ پا اویخته اند، نشان میدهد و همچنین نحوه اراستن مو و چهره

تاج: تاج از جمله سر پوش های این دوره محسوب میشد که تزئینات بسیار مجللی داشت.

خاتونی با تاخ همراه با ارایش و سرخاب مالیده

پوشش سر: پوشش سر زنان در این دوره انواع کلاه، چارقد، روسری سه گوش (لچک) ، نوار ، عرق چین ، روسری توری ، روبنده ، چادر برای پوشش استفاده میکردند ولی نقش زنان در این دوره بیشتر نمایان است.

کلاویخوسیاه اسپانیایی مینویسد : خاتون بزرگ به چهره نقابی نازک و  سفید داشت و بروی سرش چیزی شبیه به کلاه خود قرار داشت که از پارچه قرمز تهیه میشد و در کنار ان بروی شانه هایش افتاده بود . قسمت پشت کلاه بلند و با مروارید های گران بها ارایش شده بودو علاوه بر ان گرداگرد ان با سنگ های گران بها و لعل درخشان  و فیروزه و غیره تزئین میشد .

کلاویخو به ضیافتی که همسر تیمور در ان َشرکت داشته است ، اشاره میکن و چهره همسر تیمور را به سرب سفید مینامد (سفید اب پودر شده به چهره زده بوده) پنداری به چهره نقابی سفید دارد.

یک ضیافت زنانه

وصف میکند زنان ان دوره به هنگام بیرون رفتن از خانه برای محافظت از افتاب بروی خود سفید اب میمالیدند .

اشاره به کاروان سراهای تبریز که محل خرید و فروش عطر و روغن های خوش بو و وسایل ارایش بود اشاره میکند ومیگوید  زنان تبریز بسیار بخود میرسیدند و ارایش میکردند و بازار تبریز از رونق بسیاری برخوردار بود ،  برای خرید  زیور الات ، طلا ، سنگ های قیمتی

استفاده از روبند های شفاف و باشلق ها ، روشی بود برای کاستن از پوشش های حجیم سر ، اما گاهی اوقات یک شال اضافی نشان داده شده که به صورت دستمال گردن های سفید یا رنگی در پشت سر بسته شده و تا پشت پاها می افتاد. یا ان که توسط یک قطعه منجوق یا جواهر زیر چانه محکم میشد.  بعضی وقتها نیز نوعی روسری باد بزن شکل که ظاهرا در جلو گره میخورد و سپس روی گردن میافتاد دیده میشود.

زنان در این دوران برای پوشش و زیبایی جوراب های کوتاه یا بلندی میپوشیدند که اغلب از جنس ابریشم بود.

چادر:

کلاویخو سیاح اسپانیایی مینویسد

زنان شهری معمولا روی پوشیده اند و عجب انکه چادر سفید و سیاه مانند

ماه زیر میغ رفته اند (میغ یعنی ابر _ مانند پنبه است) تا نیمه قرن پوشش سر بلند است و پاشنه پا را میپوشاند سپس به کوتاهی گرایید تا جایی که این پوشش با نواری نگه داشته میشد.

 

 

فیلم برنده اسکار، تئاتر می‌شود

بازیگران نمایش «آرتیست» که اقتباسی است از فیلمی به همین نام و برنده پنج جایزه اسکار، مشخص شدند.

 رابی فیرچایلد، بازیگر نامزد جایزه تونی، در اقتباسی تئاتری از فیلم «آرتیست»، نقش ژرژ والنتین، بازیگر سینمای صامت را اجرا خواهد کرد.

گری ویلموت، نقش آل زیمر و برایانا کریگ، نقش پپی میلر را در این فیلم بازی خواهند کرد.

لینزی فرنتینو و درو مک‌اونی، نمایشنامه را نوشته‌اند و درو مک‌اونی، کارگردانی نمایش را انجام می‌دهد.

به گزارش ایران تئاتر، «آرتیست» در سالن رویال پلیموت در وست اِند لندن، از یازدهم تا بیست و پنجم ماه مه سال ۲۰۲۴ (۲۲ اردیبهشت تا ۵ خرداد، ۱۴۰۳) اجرا خواهد شد.

فیلم «آرتیست»، ساخته میشل آزاناویسوس و محصول کشور فرانسه، برنده پنج جایزه اسکار در سال ۲۰۱۱ شد. «آرتیست»، داستان صنعت سینما در سال‌های ۲۰ قرن ۲۰ میلادی است. یک بازیگر سینمای صامت به نام ژرژ والنتین روزی به طور اتفاقی با زنی به نام پپی میلر آشنا می‌شود که برای تست بازیگری آمده است. والنتین گروه کارگردانی را وادار می‌کند که او را قبول کنند. آن‌ها به زوج هنری خوبی تبدیل می‌شوند و در دنیای واقعی هم رابطه‌ عاطفی بین‌شان شکل می‌گیرد.

بدرقه بازیگری که در خوب بودن افراط می‌کرد

پژمان بازغی در آیین تشییع فردوس کاویانی گفت: ما آخرین بازیگر طنز فاخرمان را از دست دادیم.

 صبح سه شنبه یازدهم مهرماه جمعی از هنرمندان و دوستداران فردوس کاویانی در محوطه خانه هنرمندان ایران گردهم آمدند تا این بازیگر قدیمی را بدرقه خانه ابدی خود کنند.

اصغر همت که اجرای مراسم را برعهده داشت فردوس کاویانی را مظهر پندر نیک، کردار نیک و گفتار نیک نامید و گفت: آن عکسی‌که پنج نفر بازیگر اصلی آژانس دوستی در آن هستند و فکر میکنم بعداز آن پنج تن اصلی، پنج تن ثانویه است،  الان دیگر سه نفر آنها در میان ما نیستند.

شهرام گیل آبادی، رییس انجمن کارگردانان خانه تئاتر به عنوان یکی از سخنران های مراسم گفت: اگر ما هنرمندان زمان‌شناس نباشیم، نمی‌توانیم کنار مردم قرار بگیریم و فردوس کاویانی چنین ویژگی را داشت.

پژمان بازغی، رییس انجمن بازیگران خانه سینما با تسلیت به اهالی تئاتر و سینما و نیز زرتشتیان و مردم کرمان و با اشاره به اینکه به احترام آنها لباس سفید پوشیده است، گفت: من نظم و انضباط را به عنوان یک جوان در سریال آژانس دوستی یاد گرفتم در حالی که همیشه در انجمن از بی‌نظمی بازیگران جوان زیاد صحبت می‌شود.

او افزود: ما آخرین بازیگر طنز فاخر ایران را از دست دادیم و ای کاش بیشتر قدر بزرگترهای این هنر را بدانیم.

در ادامه هادی مرزبان در سخنانی بیان کرد: هیچ گاه تصور نمی‌کردم برای فردوس کاویانی اینجا بیایم و حضور شما در روز تعطیل نشان از جایگاه این بازیگر دارد. گاهی به او می‌گفتم تو در خوبی افراط می‌کنی و این خوبی ممکن است به حماقت بزند به همین دلیل معتقدم این وجه از شخصیت او مظلوم واقع شد. فردوس کاویانی دیگر رفت ‌ولی قدر همدیگر را بدانیم.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: فردوس تنها بازیگری بود که وقتی می‌خواست قراردادی را برای کاری تصویری ببندد به من زنگ می‌زد و می‌گفت تو تئاتر نداری؟ در حالی که بقیه وقتی کاری را شروع می‌کردم می‌گفتند تئاترهایت را بگذار برای وقتی که ما بیکار بودیم. او در این اواخر دوست نداشت کسی‌او را ببیند و همیشه از طریق همسرش با او صحبت میکردم اما یک ماه قبل همسرش گفت می‌خواهد با تو صحبت کند. البته من چندان متوجه نشدم چه می‌گفت ولی مدام به او گفتم که صحنه منتظر توست.

در بخشی دیگر اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی مجلس نیز گفت: به ایران این مرز پرگهر درود می‌فرستم و نیز درود می‌فرستم به هنرمندان ایران و روان‌شاد استاد فردوس کاویانی که یک ایرانی زرتشتی بود، اما هم نداشت. (اشاره به توییت اهانت‌آمیز یکی از مجریان صدا و سیما به زرتشتی بودن فردوس کاویانی)

وی ادامه داد: او عاشق فرهنگ ایرانی بود که در ماه مهر متولد شد و در همین ماه هم از بین ما رفت. او در ماهی از دنیا رفت که ما جشن ملی مهرگان را داریم و معتقدم ارمغانی‌که برای ما داشت، شادی ‌و نور بود. ما اعتقاد داریم او در سرای نور جا دارد و همینجا بین ماست. او برگزیده زرتشتی ما بود که جایزه‌های زیادی گرفت و بزرگترین جایزه او قلب ما بود.

سپس مسعود جعفری جوزانی با حضور در جایگاه گفت: کسانی که دوست داریم، همیشه مانا هستند و انگار هر زمان بخواهی حضور دارند.‌ او تنها کسی بود که هرگز ضعف ‌و بدی کسی را نزد من نگفت. او بیخودی به این دنیا نیامده بود بلکه آمده بود تا این دنیا را برای ما قابل تحمل کند. او هنرمند، به معنای واقعی بود که باتلاق‌های گندیده را که به ظاهر دنبال عرفان بودند خشک می‌کرد.

او گفت: یکسری آدم در این دنیا هستند که خویشاوند نیستند ولی آنها را بسیار دوست داریم. من فکر می‌کنم دلیلی که او دوست نداشت کسی را ببیند برای این بود که غمی به دل کسی ننشیند. او هرگز نمرده و هنرمندانی چون او هرگز نمی‌میرند.

اسماعیل خلج هم در بخشی دیگر با درود فرستادن بر فردوس کاویانی گفت: من اینستاگرامی دارم که حدود ۴۵۰۰ پست دارد ‌و هیچ پستی درباره مرگ نداشتم جز این آخری که برای فردوس نوشتم «بگذارید گریه کنم برای این مرد نازنین …»

در پایان آرمیتا کاویانی دختر این هنرمندگفت: نامش فردوس بود. در مهر به دنیا آمد و روز قبل از جشن مهرگان به فردوس رفت. بابا فقط پر از مهر و عشق و دوستی بود. اصلا معنی نفرت ‌ودروغ و دشمنی را نمی‌دانست. او عاشق ایران بود،دغدغه‌اش ایران و هموطنانش بود چه داخل کشور و چه ایرانی‌هایی که بیرون از ایران هستند.‌ من سالهاست ایران را همراه بابا دیدم؛ مخصوصا در این دو روز که همه با عشق نام پدرم را نگه داشتند.

او همچنین از مادرش و عشقی که همواره به پدرش داشت قدردانی کرد.

در آخر این مراسم پیکر فردوس کاویانی به سمت آرامگاه زرتشتیان تهران بدرقه شد تا مراسم خاکسپاری در آنجا انجام شود.

همایون اسعدیان، قاسم زارع، قطب‌الدین صادقی، مهدی میامی، اکبر رحمتی، اسماعیل خلج، رضا بابک، فرزانه کابلی، عزت‌الله رمضانی‌فر، منوچهر شاهسواری، حبیب دهقان‌نسب، حسن فتحی، مهدی شفیعی (مدیرکل پیشین هنرهای نمایشی) ، کورش سلیمانی، اتابک نادری، میکاییل شهرستانی، قاسم زارع از جمله حاضران در این مراسم بودند.

مرگ گاهی ریحان می‌چیند…

بنیاد اکبر رادی، درگذشت فردوس کاویانی را تسلیت گفت و جان‌بخشی او به شخصیت‌های نمایشنامه‌هایی چون «پلکان»، «آهسته با گل سرخ»، «هاملت با سالاد فصل»، «شب روی سنگفرش خیس» و «تانگوی تخم مرغ داغ» ماندگار دانست.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، بنیاد اکبر رادی، به مناسبت درگذشت زنده‌یاد فردوس کاویانی، بازیگر توانا و خاطره‌ساز تئاتر، سینما و تلویزیون، پیام تسلیت منتشر کرد.

در این پیام آمده است:

«فردوس کاویانی به ابدیت پیوست. هنرمندی که سال‌های زیادی، صحنه‌های تئاتر و قاب‌های سینما و تلویزیون ایران را مزین کرده بود و نیز چند شخصیت دیدنی از نمایشنامه‌هایی چون «پلکان»، «آهسته با گل سرخ»، «هاملت با سالاد فصل»، «شب روی سنگفرش خیس» و «تانگوی تخم مرغ داغِ» استاد اکبر رادی را در صحنه جان بخشیده بود. بنیاد اکبر رادی، پرواز ابدی این بازیگر وارسته را به خانواده‌ محترمش و هم‌چنین جامعه‌ هنری و دوست‌داران او تسلیت می‌گوید و به روانش درود می‌فرستد.»

برگزاری جلسه هیات مدیره انجمن موسیقی تئاتر

جلسه  هیات مدیره  انجمن صنفی سراسری موسیقی تئاتر در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳ الی ۶ عصر در طبقه دوم عمارت تئاتر تشکیل شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، در این جلسه هیات مدیره هماهنگی‌های لازم برای تمرین و اجرای کنسرت دوم موسیقی تئاتر را بررسی و برنامه ریزی کرده ، همچنین هیات مدیره برنامه‌ریزی برای برگزاری اولین کنسرت موسیقی تئاتر کودک را آغاز کرد.

در این جلسه آقایان سعید ذهنی ، شروین عباسی ، ریچارد عیسی پور و فرشاد فزونی حاضر بودند .

بهسازی ساختار اداری خانه تئاتر

عملکرد ساختار اداری خانه تئاتر برای سهولت کار و رضایت اعضا بهسازی می‌شود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، در جلسه هیات مدیره خانه تئاتر، مسائل مربوط به خانه بررسی و توسط هیات مدیره درباره آنها تصمیم‌گیری شد. متن صورت جلسه به شرح زیر است:

 

پنجاه و چهارمین جلسه هیات مدیره روز شنیه ۰۸/۰۷/۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۵ در ساختمان سمیه باحضور خانم: هماجدیکارو آقایان : ایرج راد، محمد بهرامی ، مجید قناد،مقصود نعیمی ذاکر،مهدی قلعه و شهرام احمدزاده تشکیل و مواردزیر مورد بررسی قرار گرفت:

  • خانم مریم کاظمی (بدون اطلاع قبلی) ، رویا تیموریان (با اطلاع قبلی )، آقایان اصغر همت (غایب بدون اطلاع قبلی )،

کاظم هژیرآزاد (بدون اطلاع قبلی)، غایب بودند.

 

  1. گزارش آقای قلعه و راد درمورد حمایت آقای کریمی، همکاری آقای اشخاصی و عدم همکاری آقای امینی در صندوق ارائه شد.
  2. گزارش آقای قلعه در مورد انتخابات کانون کارگردانان و انجمن عکاسان تاتر به هیات مدیره داده شد.
  3. نامه کانون نمایشنامه‌نویسان و مترجمان خانه تئاتر قرائت شد.
  4. تقاضای بررسی مجدد اعضای فعال و اعضای واقعی انجمن ها مطرح و رسیدگی به این موضوع توسط بازرس خانه مورد تایید قرار گرفت.
  5. برخورد قانونی (طبق اساسنامه) با افرادی که گزارش فعالیت نداده‌اند و حق عضویت پرداخت نکرده‌اند. البته مقرر شد به جای لغو عضویت تعلیق شوند، در سال جدید هم با پرداخت حق عضویت همان سال قبل و جریمه می‌توانند به شرایط عادی عضویت برگردند.
  6. نامه انجمن منتقدان، نویسندگان در مورد مسابقه مطبوعات قرائت شد، مقررشد خانه و انجمن برای تامین مالی اقدامات لازم را انجام دهند.
  7. برای تامین مالی درخواست انجمن‌ها مقرر شد در فصل پائیز، هر انجمن برنامه‌های سال بعد خود را به هیات مدیره مرکزی تحویل نماید.
  8. مقررشد مالیات خانه تئاتر به اداره مالیات پرداخت شود.
  9. مشکلات اعضادر مورد عدم رضایت از عملکرد ساختار اداری خانه بررسی و مقرر شد که مدیرعامل خانه تئاتر  اقدامات لازم را  انجام بدهند.
  10. آقای راد به مشکلات امور ساختمان اشاره کردند که مقرر شد، مدیرعامل  اقدامات لازم را انجام دهند.
  11. نامه مسئول نگهداری آتش نشانی خانه به دلیل عدم داشتن سربرگ یا ادرس مشخص قرائت شد و مقررگردید که به صورت شفاف روی سربرگ شرکت نامه مجددا به خانه تئاتر تحویل و وظایف مسوول نگهداری نیز مشخص گردد.
  12. نامه استاد جمشید ملک‌پور در مورد نشست کانون کارگردانان مطرح شده بود قرائت شد و مقررشد که نامه به کانون کارگردانان ارسال و جواب دریافت گردد.
  13. آقای بهرامی در مورد آبپاش آتش نشانی سالن استاد جوانمرد در صورت گرمایش در فصل زمستان و روشن شدن پروژکتورها اخطار دادند.
  14. مقررشد با پیگیری آقای نعیمی ذاکر با وزارت نیرو و سازمان آب و فاضلاب ،هزینه های خانه با کد مراکز فرهنگی محاسبه شود .

جلسه در ساعت ۱۴:۳۰ به پایان رسید.

پیام کانون نمایش‌نامه‌نویسان به مناسبت زادروز استاد اکبر رادی

به مناسبت فرارسیدن هشتادوچهارمین زادروز استاد اکبر رادی (روز دهم مهرماه ۱۴۰۲) کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایرانمتن پیامی را منتشر کرد.

 

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران، متن پیامی که این بنیاد به مناسبت هشتادوچهارمین زادروز استاد اکبر رادی نوشته و منتشرکرده، به شرح زیر است:

ما زنده به آن‌یم که آرام نگیریم / موج‌یم که آسودگی ما عدم ماست

آری اینک شاهد هشتادوچهارمین زادروز استاد اکبر رادی هستیم؛ همو که در طول حیات پربارش فقط بیست‌و‌پنج نمایش‌نامه نوشت، نه فیلم‌نامه‌نویسی و سریال‌نویسی سینما و جعبه‌ی جادویی وسوسه‌اش کرد و نه با جریان‌های موسمی پیوند داشت. او صریح‌الهجه و بدون هیچ تزویری در جامعه حضور داشت و می‌کوشید با آثار ادبیات نمایشی، مقالات، نقدها و یادداشت‌ها و صراحت کلام و کلمات‌َش، با مخاطبان خود سخن بگوید. کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران زادروز استاد اکبر رادی، این روز فرخنده را به همه‌ی علاقه‌مندان و دوست‌داران‌َش تهنیت می‌گوید و در این روز برای مردم ایران آرزوی سربلندی، سعادت و سلامتی مدام دارد. این کانون امیدوار است سیاهی و تلخی یک سال اخیر برای همیشه از این مُلک رخت بربندد و آبادانی و آسایش در همه‌ی عرصه‌ها به مردم و جامعه‌ی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بازگردد.

نمایشی درباره تنهایی آدم‌ها

مرتضی فروزان‌فر که این روزها نمایش «کانال» را اجرا می‌کند، گفت: در این نمایش دنبال قهرمان نبودیم بلکه می‌خواستیم تنهایی آدم‌ها را نشان بدهیم.

این کارگردان تئاتر توضیحاتی درباره ویژگی‌های نمایش خود ارایه کرد و به انتقاد از عملکرد برخی سالن‌های تئاتر پرداخت.

فروزان‌فر که خود نگارش متن این نمایش را بر عهده داشته، درباره محتوای آن گفت: نمایش ما درباره تنهایی آدم‌هاست؛ کسانی که گویی سخنان‌شان شنیده نمی‌شود و همه تلاش خود را به کار می‌گیرند تا دیگران صدای آنها را بشنوند. آدم‌های نمایش ما در ساختمانی گیر افتاده‌اند و از راه کانال کولر با مردمان جهانی دیگر در ارتباط هستند و تماشاگر به مرور متوجه می‌شود که آنها مردگان هستند و …

او ادامه داد: کانسپت نمایش ما تنهایی و ترس است و در داستان ما قهرمانی وجود ندارد بلکه برچسب ترسو بودن بر پیشانی همه شخصیت‌ها خورده است. در این نمایش ۹ تک‌گویی (مونولوگ) داریم و بازیگر رو به بازیگر دیگری سخن می‌گوید که ما تصویرش را نمی‌بینیم و فقط صدایش را می‌شنویم.

فروزان‌فر با بیان اینکه بیشتر گرایشش به کارهای فرم بوده است، با ابراز تاسف از بی‌توجهی به این هنر در ایران افزود: متاسفانه تئاتر فیزیکال در کشور ما بد جا افتاده است و حالا افراد بسیاری مدعی کریو گراف بودن (طراح حرکت و فرم) هستند. در حالیکه چند متخصص انگشت شمار در این زمینه داریم.

او ادامه داد: از سوی دیگر متاسفانه تئاتر ما همچنان به فرم‌های قبلی خود پایبند است و ما از تئاتر روز جهان بی‌اطلاعیم و هنوز به فرم‌های کلیشه‌ای سابق چسبیده‌ایم و همچنان این پرسش برایم مطرح است که ما کی به دنبال کارهای تازه می‌رویم و صرفا به آوردن چند چهره شناخته شده اکتفا نمی‌کنیم. در جهان، تئاتر، بیشتر هنری است برای دیدن ولی در کشور ما گویی بیشتر هنری است برای شنیدن.

فروزان‌فر با تاکید بر اینکه دنبال بازیگر چهره نبوده است، ادامه داد: ترجیح دادم نمایشم گیشه‌پسند نباشد ولی در عوض به تئاتر روز جهان نزدیک باشد. به همین دلیل بازیگر چهره نداریم. بازیگران ما کسانی هستند که شاید چندان به حرکات فرم تسلط نداشته باشند ولی پذیرای فرم‌های سخت هستند.

او در گفت‌و‌گو با ایسنا با انتقاد از شیوه ارایه سالن‌های دولتی به گروه‌های نمایشی افزود:  کسانی که سالن دولتی دارند، بیشتر از کسانی حمایت می‌کنند که فروش نمایش‌هایشان تضمین شده است. اما از کجا می‌دانند که نمایشی مانند نمایش ما فروش خوبی نخواهد داشت، شاید اگر ما اجاره سالن نداشتیم، می‌توانستیم برای خود نمایش بیشتر هزینه کنیم تا کارمان کیفیت بالاتر و به تبع آن فروشی بیشتر داشته باشد. در این شرایط اقتصادی، حتی اجرای یک نمایش ساده با بیشترین صرفه‌جویی هم برای یک گروه جوان، کاری است پر هزینه. تا کی دانشجویان تئاتر باید پشت در سالن‌های دولتی منتظر بماند تا این سالن‌ها پول دربیاورند؟! جوانان امروزی باید از کجا شروع کنند، کسی از شکم مادر خود با سابقه کار زاییده نمی‌شود و باید جایی شروع به کار کند ولی در سالن‌های دولتی، این فرصت، به اغلب گروه‌های جوان داده نمی‌شود. ضمن اینکه برخی از افراد با رانت در این سالنها نوبت اجرا می‌گیرند و همه اینها غم‌انگیز است.

او در عین حال خاطرنشان کرد: با وجود همه این سختی‌ها، من کار کردن را ترجیح می‌دهم چون حالم تنها با کار کردن خوب است و تنها در این صورت است که احساس زنده بودن دارم.

نمایش «کانال» از روز چهارشنبه پنجم مهرماه در سالن شماره یک تماشاخانه ارغوان هر شب ساعت ۱۹ اجرای خود را آغاز کرده و شهرزاد ‌بیانی، لیلا ‌شاهی، محمدجواد ‌عارف ‌اصیل، سجاد ‌حیدریه، علیرضا ‌اتابکی، امیرحسین ‌شیشه ‌گران، حامد ‌لطفی، امید ‌محمدی، حمید ‌صالحی و مرتضی ‌فروزان ‌فر بازیگرانی هستند که در این نمایش ایفای نقش می کنند.