خاطره بازیگر انگلیسی از آوردن لپ‌تاپ توسط تماشاگر در اجرای هملت

اندرو اسکات، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، با اشاره به مزاحمت وسائل الکترونیکی تماشاگران از جمله لپ‌تاپ و موبایل در اجراهای نمایشی، یک خاطره عجیب در این‌باره را بازگو کرد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ایران تئاتر، اندرو اسکات، بازیگر برنده جایزه اولیویه، پس از هفت سال، از تجربه بازی در نمایش «هملت» در وست‌اندِ لندن گفت.

او در برنامه پادکستی هپی سد کانفیوسد، خاطره‌ای را از سال ۲۰۱۷ و بازی در نمایش «هملت» که در سالن تئاتر هارولد پینتر اجرا شد، چنین بازگو کرد: «آقایی در میان تماشاگران، لپ‌تاپش را برداشت، دقت کنید که تلفن همراه را برنداشت، بلکه لپ‌تاپش را برداشت و من در میانه گفتن دیالوگ «بودن یا نبودن مسأله این است» بودم. مجبور شدم اجرایم را قطع کنم تا این‌که با تذکر یکی از مسوولان سالن، آن تماشاگر، لپ‌تاپش را کنار گذاشت و من به اجرا ادامه دادم.»

اسکات توضیح داد: «من مکث کردم و مدیران سالن از دور اشاره می‌کردند که ادامه بده اما من با خودم گفت که هیچ راهی نیست و چندلحظه صبر کردم.»

اما اندرو اسکات چرا چنین خاطره‌ی را بازگو کرد؟ بحث درباره استفاده از وسائل الکترونیک و دیجیتال و همراه داشتن موبایل توسط تماشاگران، چند سال است که مورد بحث است. چنانچه گروه تولید نمایش موزیکال «شش» در «وست‌اند»، به خاطر همین موضوع، بیانیه‌‌ای را درباره فیلمبرداری ویدئویی تماشاگران از اجرای خود منتشر کردند.

سال گذشته، اندرو اسکات در نمایش «وانیا» در «وست‌اند» و سالن دوک آف یورک روی صحنه رفت. «وانیا» برمبنای «دایی وانیا»، نوشته آنتوان چخوف اجرا شد و اجرای اسکات بسیار مورد توجه قرار گرفت.

روایت اتفاقات یک کلاس درس در نمایش اینو فراموش کنید

نمایش کمدی «اینو فراموش کنید» اثر کیوان آزاد و تهیه‌کنندگی کریم امینی کارگردان فیلم «فسیل» از یکشنبه هفدهم دی روی صحنه می‌رود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، نمایش کمدی «اینو فراموش کنید» به طراحی، نویسندگی و کارگردانی کیوان آزاد، تهیه‌کنندگی کریم امینی و مشاور کارگردانی یوسف وجدان‌دوست از روز یکشنبه هفدهم دی، هرشب ساعت ۱۹ در سالن شماره یک عمارت ارغوان روی صحنه می‌رود.

فاطمه کرابی، طنین صفا، لیلا رسولی، اسما حسینی، علی اسدیان، آرش سروری، نسترن اسدی، بیتا جباری، زینب دارابی، علی پیله‌ور، امیرحسین انصاری، سها داداشی، شکیلا محمدی‌فرد، دانیال پورصباح، امیرمحمد احمدیان، امیرحسین فهادان و کیوان آزاد در این اثر نمایشی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «اتفاقاتی مربوط به یک کلاس درس در یکی از مدارس کره جنوبی!»

از دیگر عوامل نمایش کمدی «اینو فراموش کنید» می‌توان سیدمحمدصادق سیادت (مدیر تولید و روابط عمومی)؛ یاسر پوردشتی (بازیگردان)، امیرمحمد احمدیان (منشی صحنه)، زینب دارابی (برنامه‌ریز)، امیرحسین انصاری (دستیار کارگردان)، سینا کثیر (دستیار دوم کارگردان)، سیاوش میلانی (مدیر صحنه)، فاطیما راد (گریم)، مرجان دانشور (طراح لباس)، امیرحسین نجاح (تیزر)، سروش سبحانی (پوستر)، احسان شکوهی (عکاس)، یگانه یغماییان (نور و صدا) اشاره کرد.

علاقه‌مندان جهت خرید بلیت این نمایش می‌توانند به سایت تیوال و یا گیشه عمارت ارغوان به نشانی خیابان نوفل‌لوشاتو، بعد از چهارراه رازی، بن بست زیبا مراجعه کنند

کوروش سلیمانی: نسل ما خیلی هم عجول نبود

کورش سلیمانی گفت: هدف‌گذاری‌مان این نیست که از تئاتر پول دربیاوریم چون همه ما بنیه اقتصادی تئاتر را می‌دانیم. البته که همه نیاز داریم و خوشبختانه در حد خوبی بازگشت سرمایه داشته‌ایم و بچه‌ها از نظر جایگاه حرفه‌ای هم وضعیت قابل قبولی دارند و دنبال کسب نام هم نیستند و این گونه است که بر اصل کار متمرکز می‌شویم.

تابستان سال گذشته کورش سلیمانی به توصیه اصغر نوری نمایشنامه «توافق نامه» را خرید، از درِ شهرکتاب که بیرون زد، همان جا در خیابان نشست و یک نفس، کل نمایشنامه را خواند.

او متن بعدی خود را پیدا کرده بود؛ نمایشنامه‌ای فرانسوی نوشته فیلیپ کلودل با ترجمه شهلا حائری.

این نمایشنامه حالا با بازی خود او و بهنام تشکر و رامین ناصرنصیر در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است و با استقبال تماشاگران هم رو به رو شده.

اجرای این نمایش فرصتی شد تا با این هنرمند گفتگویی مفصل داشته باشیم درباره حضورش در عرصه کارگردانی به صورت حرفه‌ای که به حدود ۱۰ سال می‌رسد و سبب شده تا او دیگر صرفا یک بازیگر نباشد.

سلیمانی در گفتگوی خود با ایسنا از ورودش به کارگردانی می‌گوید، بابت وضعیت فعلی تئاتر نگرانی دارد و متاسف است که تنگناهای اقتصادی سبب شده برخی اتفاقات روی صحنه تئاتر رخ بدهد که هیچ ربطی به این هنر ندارد.

او که در ۱۰ سال اخیر بیشتر به عنوان کارگردان در تئاتر حضور داشته است، در آغاز این گفتگو درباره تمرکزش بر کارگردانی تئاتر در این سال‌ها توضیح می‌دهد: «تحصیلات لیسانسم کارگردانی بود و ارشدم ادبیات نمایشی . یعنی بازیگری نخواندم ولی چون از سال‌ها قبل در کرمانشاه بازیگری را آغاز کرده بودم، آن را ادامه دادم. در دوره دانشکده به عنوان بازیگر و کارگردان در جشنواره دانشجویی که جهاد دانشگاهی برگزار می‌کرد، حضور داشتم. بنابراین گرچه بیشتر مشغول بازیگری بودم ولی دغدغه کارگردانی هم داشتم. ولی این روند متوقف شد تا اوایل دهه ۹۰ که ابتدا نمایشنامه «مسافران» آقای رحمانیان را در فرهنگسرای ارسباران اجرا کردم و بعد از آن، امیرعلی نبویان نمایشنامه «ناگهان پیت جلبی» را مطرح کرد و شروع کارگردانی حرفه‌ای من در این ۱۰ سال از همین کار بود که ابتدا در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران و بعد در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفت و به عنوان پرتماشاگرترین نمایش این تماشاخانه در آن سال معرفی شد. شاید این توفیق و استقبال مردم و نقدهای مثبت بر من تاثیر گذاشت و فکر کردم حالا که درس کارگردانی خوانده‌ام و تجربیاتی هم دارم، وارد فضای حرفه‌ای بشوم.»

او سال‌هایی را یادآوری می‌کند که تئاتر ایران چند سالن محدود داشت، مجموعه تئاترشهر، تالار مولوی که ویژه دانشجویان بود و تماشاخانه سنگلج که فعالیتش افت و خیزهایی داشت.

به خودمان اجازه نمی‌دادیم به اجرای عمومی فکر کنیم

سلیمانی با یادآوری فضای تئاتر در آن مقطع و با اشاره به ویژگی‌های نسل خودش ادامه می‌دهد: «نسل ما خیلی هم عجول نبود. ما بعد از فارغ‌التحصیلی، به این فکر می‌کردیم که الان چه کسانی در جایی مانند تئاتر شهر کار به صحنه می‌برند. چون آن دوره سالن‌های تئاتر هم بسیار محدود بود و مانند امروز تماشاخانه‌های خصوصی وجود نداشت. از طرف دیگر در این سالن‌های محدود، استادان بزرگی مانند بهرام بیضایی، حمید سمندریان، علی رفیعی، قطب‌الدین صادقی، خانم پروانه مژده یا نسل بعدی مانند آقایان رحمانیان، علیرضا نادری، یعقوبی، امجد و … مشغول به کار بودند که اصلا ما به خودمان اجازه نمی‌دادیم به اجرای عمومی نمایشی فکر کنیم. حالا درست یا غلط، نگاه ما چنین بود. توقع ما شرکت در جشنواره دانشگاهی بود و اجراهای ۵، ۶ روزه در پلاتو هنرهای زیبا.»

بعد از «ناگهان پیت حلبی» که یک کار ایرانی طنز با مباحث جدی درباره مباحث فرهنگی بود، سال ۹۶ نمایش «فالو می» را بر اساس نمایشنامه «چشم عمومی» نوشته پیتر شفر در تالار مولوی روی صحنه برد، نمایشی با موضوع عشق و اینکه چگونه روابط عاشقانه زوج‌ها به سردی می‌گراید.

سال ۹۷ با اجرای  «خرده نان» سپری شد که این نمایش نیز چون دو اثر قبلی با استقبال تماشاگران رو به رو شد.

کارگردان، انتخاب می‌کند ولی بازیگر، انتخاب می‌شود

با اجرای این آثار، کورش سلیمانی، دیگر خود را در مقام کارگردان تثبیت کرد.

او درباره انتخاب این شاخه توضیح می‌دهد: «در کارگردانی، خودت انتخاب‌گری ولی در بازیگری، انتخاب می‌شوی حالا یا شانس داری و برای کاری دعوت می‌شوی که مطابق سلیقه‌ و نگاهت به جهان باشد که ممکن است کمتر پیش بیاید ولی در کارگردانی، دستت بازتر است برای اینکه مطابقه میل خودت کار کنی. این ویژگی کارگردانی سبب شد که از همان دوران دانشجویی درگیر این موضوع باشم. همچنانکه در دوره دانشجویی نمایش «چند و چون به چاه رفتن چوپان» را در جشنواره دانشجویی اجرا کردم که چند جایزه اصلی را برد ولی در آن سال‌ها مثل الان، خیلی فضا برای دانشجویان باز نبود. الان یک کار موفق دانشجویی در فضای حرفه‌ای هم اجرا می‌شود که خوبی‌ها و بدی‌هایی دارد ولی آن سال‌ها برای اینکه یک دانشجوی فعال بخواهد وارد فضای حرفه‌ای بشود، شرایط خیلی دشوار بود. بنابراین با احتیاط می‌توانستیم به کارگردانی فکر کنیم و این شد که بین خواسته و عمل، فاصله‌ای افتاد تا اینکه در دهه ۹۰ سعی کردم به صورت جدی به این سمت بیایم.»

همیشه خودم تهیه‌کننده بوده‌ام

سلیمانی که در اجرای نمایش‌هایش، تهیه‌کنندگی را هم بر عهده دارد، در این باره نیز می‌گوید: «در تمام این سال‌ها خودم کارهایم را تهیه کرده‌ام. به این صورت که در سریال یا پروژه‌ای بازی می‌کردم و پولی می‌گذاشتم برای ساخت تئاتر و خدا را شکر که همه هزینه‌ها باز می‌گشت.»

او در پاسخ به این پرسش که آیا بنا دارد تا این رویه را ادامه بدهد، می‌گوید: «طبعا آدم وقتی فعالیتی انجام می‌دهد، به بازخوردش فکر می‌کند. خوشبختانه در تمام این کارها ، ارتباط خوبی با تماشاگران داشته‌ام. بسیاری از تماشاگران همین اجرا، کسانی هستند که کارهای قبلی ما را هم دیده‌اند. از طرف دیگر بحث گروه هم مهم است. بیشتر اعضای گروه، هم‌دوره‌ای‌های من از دوران دانشکده هستند و ما تقریبا یک تیم ثابت هستیم. خوشبختانه نوع نگاه همکاران من هم این است که ما برای نان کار نمی‌کنیم. نمی‌گویم این کار بد است ولی هدف‌گذاری‌مان این نیست که از تئاتر پول دربیاوریم چون همه ما بنیه اقتصادی تئاتر را می‌دانیم. البته که همه نیاز داریم و خوشبختانه در حد خوبی بازگشت سرمایه داشته‌ایم و بچه‌ها از نظر جایگاه حرفه‌ای هم وضعیت قابل قبولی دارند و دنبال کسب نام هم نیستند و این گونه است که بر اصل کار متمرکز می‌شویم. یعنی اصل موهبتی به نام تئاتر که با آن آشنا شده‌ایم یعنی تئاتری که هم به خودمان حال خوبی می‌بخشد و هم سبب می‌شود با مردم روزگار خودمان که دردمند مشکلات گوناگونی هستند؛ از مسائل روانی تا اجتماعی و … گفتگویی برقرار کنیم. از این زوایه، تئاتر برای ما وظیفه‌ای اجتماعی است. اگر قائل باشیم به اینکه هر یک از ما در جایگاهی که هستیم، مسئولیت داریم، این روند ما بر اساس این مسئولیت ادامه پیدا می‌کند.

ادای دین به شاعران

او البته از یک کار دیگرش هم یاد می‌کند؛ نمایش «فرودگاه پرواز شماره ۷۴۵» که در قیاس با دیگر نمایش‌هایش شخصی‌تر است: «تنها کاری که در این مجموعه کمی شخصی‌تر بوده و با افتخار از آن یاد می‌کنم، همین نمایش است که متن آن نوشته استاد احمدرضا احمدی بود که نوعی ادای دین به شاعران بود و ادای دینی ویژه به شخص ایشان چراکه خیلی دوست داشتند این متن به صحنه بیاید. متن دشواری هم بود ولی با کمک همکاران و دوستان بازیگرم، خوشبختانه اجرای قابل قبولی داشت و ایشان و خانواده‌شان بسیار خوشحال شدند و آنجا هم تلاش کردیم صدای شاعران را به گوش مردم برسانیم که چه شرایط دشواری دارند و البته بعد از بعد از آن دوباره به روال قبلی خود بازگشتیم.

اگر پیگیر نمایش‌های کورش سلیمانی بوده باشید، متوجه می‌شوید که او اغلب نمایشنامه‌هایی انتخاب می‌کند که با حال و هوای مردم ما همسو  باشند.

او خود درباره انتخاب نمایشنامه‌هایش می‌گوید: «این به همان مسئولیت اجتماعی برمی‌گردد. ما فقط برای دلخوشی خودمان کار نمی‌کنیم. هرچند کار تئاتر برایمان بسیار لذت‌بخش است و رویارویی با تماشاگر و دیدن حال خوب او، نهایت شادی من است. همچنانکه به بچه‌های گروه هم می‌گفتم برای من تئاتر مانند یک چشمه زلال است که دوست دارم هر کس به اندازه کف دستی از آن بنوشد. به همین دلیل در هنرهای دراماتیک، انتخاب متن خیلی مهم است. بگذریم که نمایشنامه‌نویسی در سال‌های اخیر در فضای تئاتری ما بشدت تضعیف شده. یعنی اصلا شرایط شبیه دهه ۷۰ نیست. الان چند نمایشنامه‌نویس اثرگذار مانند نمایشنامه‌نویسان آن دوره داریم. در میان نسل جدید، نخبگان بسیاری هست ولی آن جریان، دیگر وجود ندارد.»

تئاترمان نباید ابتر شود

سلیمانی در پاسخ به اینکه آیا این وضعیت می‌تواند به دلیل تضعیف تئاتر اجتماعی در ده‌های اخیر ایجاد شده باشد، تاکید می‌کند: «بله. بخشی از این ماجرا برمی‌گردد به اینکه دوستان سیاست‌گذار بدانند تئاتر اجتماعی موثرترین شکل تئاتر است و شکل‌گیری تئاتر از آغاز با رویکرد اجتماعی بوده. دوستان سیاستگذار از سال‌ها پیش باید می‌دانستند که نباید تئاترمان ابتر شود و صرفا به سمت انتزاع برود و فقط بر فرم تکیه کند و تماشاگر را دست خالی به خانه روانه کنیم. هرچند در هنر زیبایی بسیار مهم و اصل است اما فرم و محتوا در کنار هم کامل می‌شوند. مانند یک لیوان بلوری زبیا که اگر خالی باشد، نمی‌تواند رفع تشنگی کند، آبی هم که در دست داریم اگر در ظرفی نباشد، قابل عرضه نیست. یعنی هر دو در کنار هم باید باشد ولی به نظر من این مشکل جدی وجود دارد که در این سال‌ها بیشتر به آن لیوان توجه کرده‌ایم و کوشیده‌ایم آنچه را در تئاتر روز دنیا در حال وقوع است، پیاده کنیم ولی الان معنا و معجزه تئاتر، کمرنگ شده. به همین دلیل برای اجرای یک اثر شاید بیشترین زمان را صرف انتخاب متن می‌کنم . برخی دوستان می‌گویند فقط متن خارجی کار می‌کنی در حالیکه ایرانی یا خارجی بودن برایم مهم نیست. بلکه حرفی که آن کار می‌زند و نسبت آن با روزگار ما مهم است.

سلیمانی در صحبت‌هایش از هنرمندی مانند علیرضا نادری یاد می‌کند و همین یاداوری سبب می‌شود از او بپرسیم هیچ در فکر آن هست که نمایشنامه‌ای از نادری اجرا کند.

او در پاسخ به این کنجکاوی ما، نادری را یکی از مهم‌ترین چهره‌های نمایشنامه‌نویسی بعد از انقلاب می‌نامد و ادامه می‌دهد: «آقای نادری تجربه زیسته بسیاری دارد و چون از طبقه‌ای آشنا با درد مردم به فضای تئاتر آمده، کارهایش بسیار اثرگذار است. در زمینه تئاتر اجتماعی، یکی از بهترین نمایشنامه‌نویسان ماست مانند محمد یعقوبی که متاسفانه از حضور هر دو آنان محرومیم ولی از نویسندگان مورد علاقه من هستند. امیدوارم بعد از تجربه‌ای که در دوره دانشجویی داشتم، دوباره یکی از کارهای ایشان را به صحنه بیاورم.»

این هنرمند تئاتر در این بخش از گفتگو از علاقه‌اش به اکبر رادی هم صحبت می‌کند: «یکی دیگر از نویسندگان مورد علاقه‌ام، آقای رادی است که به نظرم نویسنده قدرنادیده‌ای است. با احترام به همه عزیزانی که کارهای ایشان را حتی گاه به خوبی به صحنه برده‌اند، به نظرم چیز دیگری در متون ایشان هست که جا دارد نگاهی دوباره به آثارشان بیندازیم چون کارهای ایشان هم به شدت اجتماعی و بدون تاریخ مصرف است زیرا درباره انسان نوشته و آنچه را در نقدها درباره تاثیرپذیری ایشان از چخوف و ایبسن مطرح شده، مبارک می‌دانم چون به شدت اجتماعی هستند و بسیار مشتاقم شرایطی باشد که از همه این نویسندگان کار کنم. اینکه گفتم شرایط، باید یادآوری کنم که گاه شرایط اجتماعی بر کار ما تاثیر می‌گذارد. مثلا اجرای «سکوت سفید» همزمان شد با آبان سال ۹۸ و گرانی بنزین یا «فرودگاه…» در زمان اوج‌گیری امیکرون روی صحنه رفت. ما با این چالش‌ها کار کرده‌ایم.»

اگر خانه ما مشکلی داشت، رهایش می‌کنیم؟

سلیمانی در میان صحبت‌هایش از وظیفه اجتماعی هنرمند در توجه به روزگار خود سخن گفت و از او می‌پرسیم به دلیل همین وظیفه اجتماعی است که الان دارید کار می‌کنید؟ که پاسخ می‌دهد:« نکته بسیار مهمی است. به هر نظری احترام می‌گذارم. حق شماست که کار نکنید و حق من است که کار کنم. این محترم است اما دیدگاهی که برای کار کردن دارم، از اینجاست که به گفته آقای سمندریان، این صحنه، خانه ما است. آیا من باید این خانه را حتی اگر مشکلی دارد، مثلا در و پنجره‌اش ایرادی دارند، رها کنم؟ منِ نوعی یک وظیفه اجتماعی دارم. آیا از تعطیلی تئاتر و کار نکردن ما مردم سود می‌برند. می‌دانم همه دوستان ما دغدغه اجتماعی دارند اما این را هم می‌دانم که هرگز نباید تئاتر را تعطیل کنیم چون با تعطیلی هر نمایشی، چراغی در شرایط فرهنگی ما، خاموش می‌شود و من این را شایسته نمی‌دانم. البته در اینکه دشواری‌هایی وجود دارد و تئاتر ما دارد انحراف‌های جدی پیدا می‌کند و شاید دلیل برخی از دوستان برای کار نکردن، همین باشد، شکی نیست.»

به صِرف شهرت در فضای مجازی، نباید وارد تئاتر شد

او در پاسخ به اینکه منظورتان از انحرافات جدی چیست؟، توضیح می‌دهد: «کارهایی را که روی صحنه می‌آید، رصد کنید، بردن تئاتر به سمت تجاریِ صِرف غلط است و این به خود ما برمی‌گردد. همچنانکه بی‌توجهی دولت به بحث اقتصاد تئاتر و حمایت نکردن از گروه‌های تئاتری نیز برمی‌گردد. با قطع حمایت دولت، هنرمند تئاتر به ناچار ، برای تامین هزینه‌ها به روش‌ها و ابزارهایی روی می‌آورد که اصلا ربطی به تئاتر ندارد. من به همه کسانی که علاقه‌مند به حضور در عرصه تئاتر هستند، احترام می‌گذارم اما  دلیل حضور دوستانی که تازه به این عرصه وارد می‌شوند نباید صرفا شهرت‌شان در فضای مجازی و اینستاگرام و فضاهایی از این دست باشد. از سوی دیگر اطلاق عنوان «پرفروش» در تئاتر یکی دیگر از اشکالاتی است که در این سال‌ها پدید آمده. تقلیل تماشاگر به بلیت، اجحاف بزرگی است.

سلیمانی شرایط امروز تئاتر را با آنچه از استادانش در دانشکده هنرهای زیبا آموخته مقایسه می‌کند و این تفاوت را غم‌انگیز می‌داند و ادامه می‌دهد: «در دانشگاه یاد گرفتیم، تفکری را با زبان هنر و اصول زیبایی‌شناسی با تماشاگر مطرح و با او دیالوگ برقرار کنیم. همه اهمیت تئاتر، برقراری همین دیالوگ است. انحراف‌هایی که می‌گویم، قابل رفع است. باید کمی برگردیم به اینکه کجا بودیم و کجا می‌رویم. استادان ما مثلا آقای سمندریان، تئاتر را ابزاری برای انتقال اندیشه می‌دانستند، این تلقی از تئاتر الان کجاست؟ نمی‌خواهم بدبین باشم ولی فکر می‌کنم کمی از این تلقی عقب رفته‌ایم. با این حال بر اساس همان وظیفه‌مان گفتیم در این بازار تئاتر، کالای خود را ارایه کنیم و خوشحالم که هنوز خریدار دارد و با تمام اتفاقاتی که رخ داده، هنوز کارهایی مثل کار ما تماشاگر دارد.

متن، بدجوری قلاب انداخت

حالا دیگر می‌رسیم به نمایش اخیر او؛ «توافق‌نامه». متنی که سلیمانی به توصیه اصغر نوری، مترجم تئاتر با آن آشنا شد.

او در این باره می‌گوید: «تابستان سال ۱۴۰۱ در جست و جوی متنی بودم برای اجرا. می‌دانستم اصغر نوری مشغول مدیریت ترجمه چند اثر است و از او پرس و جو کردم که این نمایشنامه را که به قلم شهلا حائری ترجمه شده، معرفی کرد. به شهر کتاب مرکزی رفتم و همان جا در در خیابان نشستم و یک ساعته آن را خواندم و متن برایم قلاب انداخت. تیر ماه همان سال تقاضای اجرا در تئاتر شهر را داده بودیم که به نتیجه‌ای نرسید و به ما زمانی را دادند که من و بهنام تشکر، دیگر بازیگر نمایش، درگیر فیلم بودیم و خواستار جا به جایی شدیم که نشد و عملا امکان اجرای ما در تئاتر شهر از بین رفت. من تئاترشهر را خیلی دوست دارم. هم برای اعتبار خودمان دوست داشتیم در آن کار کنم و هم اینکه فکر کردیم اگر نمایش ما موفقیتی به دست آورد، کمک کنیم تا تئاترشهر دوباره رونق بگیرد.»

چالشی که هنرمندان بزرگ جهان تجربه کرده‌اند

او که در این نمایش علاوه بر کارگردانی، ایفاگر یکی از نقش‌های اصلی کار هم هست، درباره دشواری کارگردانی و بازیگری به صورت همزمان می‌گوید: «یکی از چالش‌های بزرگم در این کار همین بود. به جز یکی دو تجربه دانشجویی، در کارهای خودم بازی نمی‌کردم. البته که بازیگرم و دغدغه بازیگری‌ام همچنان سر جای خود باقی است ولی پرهیز می‌کردم از بازی در کارهای خودم. در نمایش قبلی به عنوان گوینده رادیو، فقط صدایم حضور داشت و دیدم می‌توانم برای یک ساعت و اندی ذهنم را از کارگردانی دور کنم. در این نمایش سه بازیگریم و فکر کردم خودم یکی از نقش‌ها را بازی کنم. هم چالش جذابی است و هم در دنیا خیلی از هنرمندان را داریم که همزمان در آثار خود بازی می‌کنند و اتفاق نویی نیست. نمونه‌ موفقش در تئاتر خودمان کارهای آقای پارسا پیروزفر است که همیشه درخشان بوده. به هر حال کار کردیم و فکر می‌کنم تجربه ناموفقی نبود. سختی کار، با حضور دو بازیگر دیگر، بهنام تشکر و رامین ناصرنصیر آسان شد. بدون این دو عزیز، شاید اصلا نباید سمت این کار می‌رفتم. همراهی‌شان خیال مرا آسوده کرد. خوشبختانه فضای صحنه و پشت صحنه ما خیلی امن است و بازیگران برای یکدیگر کار می‌کنند و عوامل پشت صحنه هم همینطور.»

سلیمانی که همچنان به چاپ بروشور و تمرین‌های چند ماهه در تئاتر پایبند است، درباره وفاداری خود به این اصول می‌گوید: «همه جزییات برایم مهم است از پوستر و بروشور تا تمرین چند ماهه. اصلا یکی از دلایلی که تئاترشهر نرفتم این بود که مثلا بهمن به من گفتند اسفند اجرا کنید که گفتم اصلا مدل من این نیست که یک ماهه کار آماده کنم. با این دو بازیگری که هر کدام بیش از ۳۰ سال سابقه تئاتر دارند و پرکار هم هستند، بیش از ۵۰ جلسه تمرین داشتیم. سه نفره کار می‌کردیم. پروسه خیلی دلچسبی داشت که حالا دلتنگش هستم چون اصولا در تئاتر دوره تمرین خیلی مهم است.»

از او می‌پرسیم از ابتدا انتخاب‌تان همین دو بازیگر بودند؟ که پاسخ می‌دهد: «با بهنام تشکر دوست و همکار بودیم و به جهت نوع نگاهمان به هستی و تئاتر و اینها خیلی مترصد همکاری بودیم و اولین گزینه‌ام بود. درباره نقش رامین ناصرنصیر گزینه‌های مختلفی به ذهن می‌آمد ولی به یکباره به ایشان رسیدیم که الان از این انتخاب خیلی خوشحالیم. بهنام و رامین با اینکه درگیر کارهای دیگر هم بودند ولی از آنجاکه بسیار متعهدند، کاملا در اختیار این کار بودند. شاید باورتان نشود که این دو بازیگر با اینکه خسته‌تر از من بودند، زودتر از من می‌آمدند سر تمرین؛ عاشقانه‌تر و با شوق بیشتر و جزو چند بازیگر خوبی هستند که قطعا برای این دو نقش مناسب هستند.»

کورش سلیمانی با بیان اینکه اجرای نمایش «توافق‌نامه» تا اواخر دی ادامه دارد، تاکید می‌کند: «می‌خواهیم حال خودمان خوب بشود و این حال خوش به مخاطب هم تسری پیدا کند و چه چیزی از این با ارزش‌تر که به یکدیگر حال خوب ببخشیم.»

آغاز اکران فیلم‌ تئاتر در خانه هنرمندان با نمایش علی رفیعی

نخستین جلسه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص ایرانی روز چهارشنبه بیستم دی ماه با اکران نمایشی از علی رفیعی در سینماتک خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، نخستین برنامه نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص ایرانی با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم‌تئاتر «خانه برناردا آلبا» اختصاص دارد.

نمایش «خانه برناردا آلبا» نوشته فدریکو گارسیالورکا، با ترجمه احمد شاملو به طراحی و کارگردانی علی رفیعی و تهیه‌کنندگی ستاره اسکندری، سال ۱۳۹۷ روی صحنه رفت و به مناسبت زادروز این کارگردان ایرانی، فیلم‌تئاتر آن چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ در سالن فریدون ناصری نمایش داده می‌شود.

پس از نمایش این فیلم‌تئاتر، نشست تحلیل و بررسی آن با حضور عباس غفاری (مجری و منتقد)، ستاره اسکندری (بازیگر و تهیه‌کننده) و حمید پورآذری (کارگردان و دستیار علی رفیعی) برگزار می‌شود.

از حرف‌های غم‌انگیز جبلی تا درخواست مهم عکاسان

آیین اختتامیه نخستین «شب عکس تئاتر» عصر روز پنجشنبه چهاردهم دی ماه ضمن گرامیداشت شهدای حادثه تروریستی کرمان و معرفی برگزیدگان این رویداد در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، آیین اختتامیه نخستین «شب عکس تئاتر» عصر روز پنجشنبه چهاردهم دی ماه با اجرای منصور ضابطیان، گرامیداشت شهدای حادثه تروریستی کرمان و معرفی برگزیدگان این رویداد در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

منصور ضابطیان در ابتدای این برنامه گفت: پیش از هرچیز مراتب تسلیت برگزارکنندگان این برنامه را برای اتفاق هولناکی که در کرمان افتاد اعلام می‌کنم. چنین اقداماتی از سوی هر دسته، گروه و ایدئولوژی محکوم است. امیدوارم دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.

مهدی آشنا رییس هیات مدیره انجمن عکاسان تئاتر ایران نیز در ادامه این مراسم گفت: قبل از هرچیز، شهادت برخی از هموطنانمان در کرمان را تسلیت می گویم و اعلام می‌کنیم که هم‌درد آنها هستیم. باید بگویم این رویداد اتفاق نمی‌افتاد، اگر محبت دوستان در خانه هنرمندان، خانه تئاتر، پیشکسوتان و دیگرانی که ما را در برگزاری هرچه بهتر این مراسم کمک کرده‌اند، نبود. به ایستگاه پایانی این مراسم رسیدیم ولی این پایان ماجرا نیست. ما قطعا هر سال این مراسم را برگزار می‌کنیم.

وی در ادامه بیانیه هیات مدیره انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران را خواند.

رضا قاضیانی نایب رییس انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران نیز در ادامه این جلسه گفت: جشنی به این وسعت نمی‌توانست اتفاق بیفتد، مگر با حمایت حامیانی که امروز در کنارمان حضور دارند. لازم است بگویم که این برنامه بدون هیچ‌گونه حمایت از نهاد و ارگانی برگزار شده است. در واقع جا دارد اینجا از مهدی بابایی تشکر ‌کنم که شبانه به داد ما رسید و موجب آشنایی ما با حامی مالی این رویداد شد. از خانم نرگس جانی که به عنوان حامی در کنار این رویداد بودند، تشکر می‌کنم.

در ادامه مراسم به یاد بابک برزویه و محمدرضا مسگری که از عکاسان تئاتر بودند و امروز در قید حیات نیستند، کلیپی پخش شد.

بهرنگ معتمدی نیز در بخش بعدی این مراسم به نواختن ۲ قطعه موسیقایی با ساز ویولن‌سل پرداخت.

حمید جبلی از اعضای هیات داوران این رویداد که منتخبی از عکس‌های شخصی‌اش از نمایش‌های گروه تئاتر بازی به سرپرستی آتیلا پسیانی را تحت عنوان نمایشگاه «دیدار» در کنار این برنامه به نمایش گذاشته است، در بخش بعدی این مراسم گفت: این رویداد را با یاد آتیلا (که به تازگی از دنیا رفته است) شروع کردیم. متاسفانه اکنون نیز با دیدن عکس‌های مجموعه دیدار و بازیگران از دست رفته، بیشتر، دلمان می‌سوزد تا اینکه ذوق کنیم. خانم جمیله شیخی، احمد آقالو، حسین محب‌اهری از جمله افرادی هستند که در عکس‌ها بودند ولی اکنون در بین ما نیستند.

وی افزود: این مراسم را در روزی برگزار می‌کنیم که بخشی از هم‌میهنانمان را در کرمان از دست داده‌ایم. ما با مرگ در حال زندگی هستیم. در همین مدت یک هفته‌ای که این اتفاقات رخ داد، آقای صمدیان، استاد بسیاری از ما، برادر خود را از دست داد. از این تریبون استفاده می‌کنم و به او هم تسلیت می‌گویم.

این بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در بخش دیگری از صحبت های خود بیان کرد: گروه تئاتر بازی حدود اوایل سال ۶۰ کار خود را شروع کرد. آن زمان عکاسی تئاتر مقداری جدی‌تر از الان بود. یعنی هر گروهی یک عکاس داشت و افراد دیگری برای عکاسی از نمایش‌های آن گروه نمی‌رفتند. همچنین شب اجرای عکاسان هم وجود نداشت. من چون از سال ۵۸ و با نمایش «مَثل‌آباد» رضا ژیان با آتیلا کار کرده بودم، به عنوان عکاس وارد گروه تئاتر بازی شدم. جالب است به شما بگویم که تنها انجمنی که من در آن عضو هستم، فقط همین‌جا یعنی انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران است. من عضو انجمن بازیگران، کارگردانان و به طور کل خانه سینما هم نیستم.

این عکاس تئاتر در ادامه صحبت‌هایش بیان کرد: ما امروز از شرایط کار خود خیلی شاکی هستیم. زیرا از امکانات لازم برخوردار نیستیم. به عنوان مثال سالن‌های دولتی که باید به هنر خدمت می‌کردند، مانند سالن‌های خصوصی شده‌اند و پورسانت می‌گیرند و کمکی هم نمی‌کنند. این مسئله‌ای کلی است که ما نمی‌توانیم آن را حل کنیم. ولی می‌خواهم یکی از پیشکسوتان این حرفه را به شما معرفی کنم که برای عکاسی تئاتر به زندان رفته است. شاید در دنیا فقط برای او چنین اتفاقی رخ داده باشد. او محمد ژیان است. شاید بتوان قبول کرد که اقدامات افراد در خیلی از رشته‌ها از دید عده‌ای جرم بوده باشد اما هیچ‌کسی امروز، فکرش را هم نمی‌کند که عکاسی از تئاتر جرم محسوب شود و طرف به زندان رفته باشد. من از آقای محمد ژیان، عکاس خوب و قدیمی خودمان تشکر می‌کنم.

جبلی در پایان صحبت‌هایش گفت: لازم است درباره دوستانی که قرار است از آنها تقدیر شود یا اصلا اسم آنها نمی‌آید، موضوعی را توضیح دهم. اگر ما داور ورزشی باشیم، در رشته‌های مختلف معیار مشخصی وجود دارد که بر مبنای آن می‌توان گفت چه کسی به نسبت دیگران بهتر عمل کرده است. اما در کار هنری این معیار وجود ندارد. چون سلیقه بوده و دلی جلو می‌رود. بنابراین شاید با تغییر ترکیب داوران نتیجه تغییر کند. شاید یک عکس در جشنواره‌ای برگزیده شود، اما در رویداد دیگر کاملا نادیده گرفته شود. پس اگر در لیست برگزیدگان هستیم یا نیستیم، فکر نکنیم بد یا خوبیم؛ مهم این است که پرتلاش باشیم. به قول بابک برزویه، صدای شاترمان هیچوقت نخوابد. امیدوارم خوب و خوش باشید.

در ادامه این برنامه، از بابک حقی (کریتور) و سهیل حسینی که به برپایی نمایشگاه عکس «دیدار» کمک کرده‌اند، تقدیر به عمل آمد.

بابک حقی در توضیح برای فعالیتی که در نمایشگاه «دیدار» انجام داده است، گفت: زمانی که عکس‌های آقای جبلی به دست ما رسید؛ یکی از نکاتی که بسیار توجه ما را به خود جلب کرد، توجه ایشان به چهره‌ها و میمیک‌ها و زبان بدن بازیگران بود. وقتی این موضوع را با خودشان مطرح کردم، اصلا تعجبی نکرد و گفت که من تئاتری بودم و باید به این موضوعات دقت می‌کردم. نمایشگاه ما نیز بر همین مبنا کیوریت شده است.

در ادامه مراسم به پاس یک عمر فعالیت هنری، تندیسی از کارهای ناصر شاکری به حمید جبلی اهدا شد.

رضا کیانیان نیز در بخش دیگری از این مراسم گفت: تاسف و غم عمیقم را نسبت به اتفاقات رخ داده، اعلام می‌کنم و امیدوارم روزی برسد که آدم آدم را نکشد. آقای جبلی همیشه پیشکسوت من بود؛ در صورتی که سن او از من کمتر است. در واقع وقتی وارد سینما شدم، او سوپر استار سینما بود. وقتی دوربین دست گرفتم، سال‌ها عکاسی می‌کرد. در نتیجه باید بگویم او همیشه پیشکسوتم بوده و در قلبم جا دارد. زمانی بود که حمید از خانه‌اش بیرون نمی‌آمد، وقتی می‌شنیدم قلبم می‌گرفت اما اکنون که او را روی صحنه می‌بینم، بسیار خوشحالم.

از حرف‌های غم‌انگیز حمید جبلی تا درخواست مهم عکاسان

در ادامه این مراسم، ویدیویی از کارهای یاسر خاسب نیز پخش شد. او در توضیح این کلیپ گفت: این کار ترکیب یک کار مشترک بین ما و هنرمندان کانادایی است. کار ۱۳ دقیقه بوده و در قالب ویدیو آرت آماده شده است. در واقع کاری که امروز دیدید، چند دقیقه از آن اثر اصلی بود. خدا روح همه رفتگان را قرین رحمت کند.

ابراهیم حسینی دبیر اولین دوره شب عکس تئاتر نیز در بخش دیگری از این مراسم گفت: اتفاق دردناکی که روز گذشته رخ داد، ‌ همه را در بهت فرو برده است. من هم به نوبه خود تسلیت گفته و از خداوند برای بازماندگان طلب آرامش و صبر می‌کنم. ذهنیت شب عکس تئاتر که می‌خواست به عینیت تبدیل شود و شد، فاصله‌اش چیزی جز کار و تلاش و صداقت و بردباری نبود. من به نمایندگی از یک تیم اجرایی ۱۵، ۱۶ نفره اینجا هستم که سه ماه خیلی عاشقانه و بدون هیچ دستمزدی کار کرده‌اند. این بچه‌ها همیشه در برنامه‌ها فراموش می‌شوند ولی من از شما اجازه می‌گیرم و از همگی آنها دعوت می‌کنم که اکنون روی صحنه بیایند تا شما تشویقشان کنید و خستگی از تنشان در بیاید.

وی افزود: ما در این رویداد، ۴ کارگاه و یک افتتاحیه خیلی پر و پیمان داشتیم. از آقای جبلی بسیار ممنونم که عکس‌های خود را به گنجینه انجمن اهدا کرده‌اند. از آقای صمدیان خیلی ممنونم. از آقای کلاری و هادی نوید عزیز تشکر می‌کنم که دوستانه در کنار ما بودند. می‌خواهم از این تریبون استفاده کنم و درد و دلی را با شما به اشتراک بگذارم. سه، چهار سال است که ما نشسته‌ایم تا انجمن صنفی عکاسان تئاتر شویم. ما ۱۲ سال انجمن عکاسان خانه تئاتر بودیم و سال آخر دوره دوم آقای روحانی به ما گفتند که بیایید اساسنامه بنویسید تا انجمن صنفی شوید. ما هم خوشحال شدیم و گفتیم چه اتفاق خوبی، دمتان گرم. اما در عین حال به اینکه چرا در سال آخر دولت این اتفاق رخ داده، شک داشتیم.

حسینی در ادامه بیان کرد: این نگرانی من بود و همیشه می‌گفتم که قرار است چه بلایی سر ما بیاورند؟ ظاهرا تعبیر شد. چون الان گفتند که می‌خواهیم تعلیقتان کنیم. خب من سوال می‌پرسم: چه چیزی دارید که جای آن بگذارید؟ ما ۲۷۰ نفر هستیم که هرکدام ۲۰۰ هزار تومان پول داده‌اند و پولی نزدیک به ۶۰، ۷۰ میلیون تومان جمع شده است. حامی مالی هم پای کار آمد که از آنها تشکر می‌کنم. یک کمکی هم از طرف خانه تئاتر شده بود. بودجه ما در حد شوخی است. یعنی هزینه ناهار و شام این رویدادها را هم نمی‌تواند تامین کند. به همین دلیل آن را نمی‌گویم.

این عکاس ادامه داد: ما بودجه نداریم ولی سرمایه داریم و سرمایه ما اعضای ما هستند. نه ساختمانی از مجموعه دولتی گرفتیم و نه مدیری هستیم که به ما ماشین و امکانات دیگری بدهید. اکنون نمایشگاهی گذاشتیم و در حال برگزاری اختتامیه خود هستیم. ما از شما هیچ چیز نمی‌خواهیم، پس چرا می‌خواهید ما را تعطیل کنید!؟ آیا جایگزینی برای حذف انجمن صنفی دارید که به ما بدهید تا ما برویم و در آنجا متمرکز شویم؟ لطفا این کار را نکنید. اگر ما تعطیل شویم و مجددا به خانه تئاتر برویم، فقط ۸۰ نفر دیگر را می‌توانیم عضو کنیم. بنابراین مابقی بچه‌های شهرستان که ۲۰۰ میلیون پول دوربینشان است اما وقتی عکسشان روی دیوار نمایشگاه می‌رود، یک سال حالشان خوب است، باید چه کاری انجام دهند؟ دنبال چه هستیم؟ اگر تعطیل کردن حس خوبی به شما می‌دهد، تعطیل کنید.

از حرف‌های غم‌انگیز حمید جبلی تا درخواست مهم عکاسان

دبیر اولین دوره شب عکس تئاتر در ادامه صحبت‌هایش گفت: از سال ۸۷ تا ۹۸، ۱۵ سال پوستر، ۱۲ سال عکس، یعنی ۲۷ سال رویدادی برگزار شده و در اختتامیه فجر جوایز آن داده می‌شود. مدیر سابق جشنواره تئاتر فجر می‌گوید این بخش اصلی جشنواره ماست اما بعد تبدیل به بخش اقلام تبلیغاتی و تیزر می‌شود. امسال گفتند بودجه آن را نداریم و برگزارش نمی‌کنیم. در حالی که ما با ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومان آن بخش را جمع می‌کردیم. در واقع نه تنها هزینه‌ای نداشتیم، بلکه به شما کتاب هم می‌دادیم. کلا حق تالیف بچه‌های ما ۲۰۰ هزار تومان بود. خب به چه چیزی فکر می‌کنید؟ اگر نمی‌خواهید کار نمی‌کنیم. بچه‌های ما ۲۷۰ نفر هستند و فقط ۲۰۰ میلیون تومان هزینه ابزار هر کدام از آنهاست. کاری به شخصیت حقیقی افراد که نمی‌توان روی آن قیمت گذاشت ندارم.

وی در بخش دیگری از صحبت های خود افزود: در شرایطی که بسیاری از رسانه ها کاری به تئاتر ندارند، لنز بچه‌های ما تبدیل به رسانه تئاتر شده است. در ۱۳ سال گذشته، سوبسید از تئاتر برداشته شده و تئاتر باید بفروشد تا گلیم خود را از آب بیرون بکشد. چطور باید این اتفاق رخ دهد؟ با تبلیغاتی که اکنون ۷۰ درصد آن عکس است. نقش عکاسی تئاتر در توسعه تئاتر خصوصی چیست؟ امیدوارم پژوهشی را در این زمینه ببینیم. کل گرافیک محیطی ما در تئاتر این مملکت از چهارراه ولیعصر(عج) تا میدان انقلاب است که در ویترین کتاب‌فروشی‌ها نصب می‌شود اما مگر این گرافیک تبلیغاتی می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند؟ این همه سمینار برگزار می‌شود اما نه تنها به تبلیغات فکر نمی‌کنند، ‌ بلکه بخش آن را از جشنواره فجر حذف هم می‌کنند. این پتانسیل در اینجا وجود دارد و تقریبا رایگان در اختیار افراد قرار می‌گیرد. زیرا دوربین توسط خود عکاس خریداری شده و عکس‌ها به راحتی در اختیار گروه قرار می‌گیرد اما انتشار آن در تلگرام و اینستاگرام است که فقط خودمان آن را می‌بینیم.

حسینی در ادامه صحبت‌هایش گفت: اگر قرار باشد تبلیغ، مخاطبی از بیرون به ما اضافه کند تا تئاتر برای همه باشد، این اتفاق در گرافیک محیطی رخ می‌دهد. هزینه اجاره بیلبوردهای بزرگی که در اتوبان‌ها وجود دارد، ۳ میلیارد تومان در ماه است اما همیشه پر هستند. زیرا می‌فروشد و توجیه دارد. اما چرا آنها برای تئاتر نیست؟ تصور کنید، یکی از عکس‌های این نمایشگاه روی آن بیلبوردها برود؛ چنگک را می‌اندازد و برای مردم اطلاع‌رسانی می‌کند. اگر دولت از بخش خصوصی حمایت می‌کند، بیاید به هر کدام از سالن‌ها، تعدادی استند و پایه بدهد. اگر گرافیک محیطی تئاتر در آنجا تبلیغ شود، گلیم خود را از آب بیرون می‌کشد. این اتفاق شدنی است اما متاسفانه رخ نمی‌دهد. دوست دارم دوباره به وزیر ارشاد بگویم، اگر می‌شود انجمن ما را تعطیل نکنید.

این عکاس تئاتر در پایان بیان کرد: در آخر یادی می‌کنم از آقای علیرضا غفاری، عزیزی که ۲ بار، برنامه شب عکس تئاتر ما را اجرا کرد. آن زمان چیزی نداشتیم که به او بدهیم. همیشه یادم می‌رفت حتی لوح به او بدهم. این حسرت‌ها همیشه آدم را اذیت می‌کند.

سیف‌الله صمدیان در ادامه این برنامه گفت: چون حمید جان (جبلی) از رفتگان سال‌های قبل و از برادر من هم یاد کرد، باید بگویم عبدالله برادرم یک هفته قبل از فوتش، به من جمله‌ای گفت که آن را با دوربین ثبت کردم. او گفت: عکاسان ترمز زمان هستند. بنابراین خطاب به همه عکاسان می‌گویم که شما کارتان بسیار مهم است. اگر نسبت بدی در دیدگاه مذهبی نخورم، باید بگویم شما خداهایی هستید که به چیزی برای همیشه زندگی می‌دهید که در کسری از ثانیه از بین می‌رود. شما چیزی که خلق می‌کنید را برای همیشه زنده نگه می‌دارید.

وی افزود: این را گفتم، تا به حرف حمید درباره سلیقه در بحث قضاوت آثار هنری برسم. یکی از مرتکبان عمل زشت داوری در این سال‌ها، اکثرا بنده بودم. به هر دلیلی فکر کرده‌اند که چون عکس زیاد دیده‌ایم، شاید عقلمان هم در انتخاب عکس درست‌تر بهتر کار می‌کند. همیشه این اضطراب شخصی من برای کسانی که اضطراب دارند که نکند عکسشان دیده نشود و جایزه نبرند، بوده است.

این عکاس در ادامه بیان کرد: اگر فکر می‌کنید که اسمتان در برگزیدگان نباشد، باختید، برای این است که شما مسیر را اشتباه آمدید و مسابقه را اشتباهی ثبت‌نام کردید. کار هنر تنها کاری است که اگر در لحظه خلق اثر، از آن ارضای شخصی و لذت درونی شده بردید، اولین جایزه به جیبتان می‌رود. ولی اگر نبردید، تا آخر عمر، گدای جایزه هستید. به صورتی که حتی اگر طرف اسکار ببرد، فکر می‌کند نکند اگر به مریخ برود، یک اسکار دیگر می‌گیرد.

صمدیان در پایان گفت: البته جایزه گرفتن خوشحالی دارد و به طور کل چه کسی از جایزه بدش می‌آید؟ اما اینکه ما به قصد جایزه عکس بگیریم و کارهای دیگر کنیم، مطمئن باشید نه به هنر اضافه می‌کنید و نه هیچ چیز دیگر. قطعا دیوارهای آن ستون می‌ریزد. هرچه عکس درونی‌تر و خود بوده‌تر گرفته شود، نتایج زیباتر و ماندگارتری خواهد داشت.

در ادامه این برنامه، حمید جبلی، سیف‌الله صمدیان، سیامک زمردی مطلق (تعدادی از داوران این رویداد)، ستاره اسکندری، محمد ژیان، رضا کیانیان، شمس لنگرودی و کاوه آفاق برای اهدای جوایز این برنامه روی صحنه رفتند.

منصور ضابطیان در بخشی از این برنامه از شمس لنگرودی خواست تا اگر امکانش را دارد، پیش از اعلام برگزیدگان، شعری برای حاضران قرایت کند.

شمس لنگرودی که با دستی شکسته در مراسم حاضر شده بود، در ادامه گفت: شعری درباره دست شکسته ندارم اما درباره دل شکسته دارم. به هر ترتیب اکثر آثارم را حفظ نیستم اما شعری را برایتان می‌خوانم. «سپیده‌دمان، دلم به بوی تو آغشته است، کلمات سرگردان بر می‌خیزند و خواب‌آلوده دهان مرا می‌جویند تا از تو سخن بگویم، کجای جهان رفته‌ای؟ نشان قدم‌هایت، چون دان پرندگان، همه سویی ریخته است، باز نمی‌گردی، می‌دانم و شعر، چون گنجشک بخارآلودی، بر بام زمستانی، به پاره یخی بدل خواهد شد».

از حرف‌های غم‌انگیز حمید جبلی تا درخواست مهم عکاسان

در ادامه برگزیدگان این رویداد معرفی شدند.

فاطمه حسن پور، مریم قهرمانی‌زاده، فرهاد جاوید سه نفری بودند که با حمایت تصویر سال از آنها تقدیر شد.

مریم ملک مختار و نیلوفر جوانشیر نیز ۲ عکاسی بودند که توسط انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران از آنها تقدیر به عمل آمد.

همچنین بر مبنای انتخاب هیات داوران این رویداد، سه نفر برگزیده به این صورت معرفی شده‌اند: عماد دولتی (نفر سوم)، مهدیا مصباحی (نفر دوم)، آرزو کیانی (نفر اول).

جایزه ویژه هیات داوران این دوره نیز به مریم رحمانی رسید.

تسلیت خانه تئاتر به دنبال وقوع فاجعه تروریستی در کرمان

خانه تئاتر ضمن محکوم کردن هر نوع اقدام تروریستی؛ به مردم کرمان و تمامی مردم ایران تسلیت می‌گوید و با بازماندگان این فاجعه ابراز همدردی می‌کند.

اگر مهرآوران نمایشنامه‌های چاپ‌شده‌اش را می‌دید، خیلی خوشحال می‌شد

 بیست و سومین گزارش سفیر مهربانی به مدیریت رویا تیموریان به دیدار با خانم مسیحیان‌نژاد، همسر عزت‌الله مهرآوران می پردازد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، برای خواندن گزارش کامل این دیدار به پست قبل مراجعه کنید. در اینجا ویدیویی کوتاه از همسر عزت الله مهرآوران می‌بینیم که با کوشش مریم رحیمی و درسا جهانگیری آماده شده است.

عزت‌الله مهرآوران بازیگر و نمایشنامه‌نویس مطرح ، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۸ متولد شد و ۱۶ مهر ۱۴۰۰ چشم از جهان فروبست. او دارای نشان درجه یک هنری از وزارت ارشاد بود. ۲۲ نمایشنامه نوشت که ۱۱ اثر از آن به مرحله چاپ رسید . از نمایشنامه‌های او می‌توان به ابریشم بانو ، عاشق کشون ، رکاب ، گفت‌و‌گوی ژولیت و مجنون ، گفت‌و‌گوی مکبث و اسفندیار ، حجله بید و…….اشاره کرد.

روحش،شاد

 

دیدار‌ سفیر مهربانی با همسر زنده یاد عزت الله مهرآوران

سفیر مهربانی با مدیریت رویا تیموریان به صورت مداوم دیدار با برخی اعضای خانه تاتر و هنرمندان پیشکسوت را ادامه می دهد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، در این دیدار سفیر ، مجید قناد مسئول کمیته رفاه خانه تاتر ، مریم رحیمی مدیر اجرایی سفیر مهربانی و اختر تاجیک عکاس سفیر به دیدار همسر عزت الله مهرآوران رفتند.

مریم رحیمی در بیست و سومین گزارش سفیر مهربانی چنین می نویسد:وارد خونه که شدیم انگار عطر عشق پاشیده بودن ، همه چی بوی عشق میداد از نگاه و کلام بانوی خونه گرفته تا تمام آکساسوار و چیدمانشون و گلها و عکسها و حتی هوای خونهاثری از عدم نبود ، مهرآوران بود ، عکسهاش ، کتابهاش و یادش در دل همسر نازنینشیه طوری از عزتش صحبت می کرد که انگار الان درو باز می کنه و میاد تو ، بعد کم کم برگشت به قدیما ، می گفت هنر رو خیلی دوست داشتم، اما وقتی ازدواج کردیم دودوتا چهارتایی بودم، ولی عزت شوریده حال بود، خیلی اهل دل بود.

گاهی دچار مشکل می شدیم چون به هرحال توی زندگی یک واقعیت‌هایی وجود داره ، اما زندگی با عزت این حسن رو برای من داشت که تونستم خیلی از بارهایی که از نظر ذهنی روی دوشم بود رو زمین بگذارم. در عین حال که جریان دودوتا چهارتایی در من بود ، تونستم جریان اهل دل بودن رو هم تجربه کنم . تونستم ساده دل بشم با ساده دلی عزت ما هردو وظیفه داشتیم به هم برسیم . کم کم منطقی بودن من هم روی اون تاثیر گذاشت و هردو به تعادل نزدیک شدیم.

همیشه ازش،سپاسگزار بودم که من رو با عالمی آشنا کرد که اگر اون نبود نمی‌تونستم این حال خوب رو تجربه کنم.صحبت از نویسنده بودن و مشغولیت دایمی ذهن یک نویسنده پیش آمد و اینکه ممکنه این قضیه کمی باعث سختی زندگی بشه ادامه داد: نه اینطور نبود، عزت خیلی با من و پسرمون همراه بود، خیلی مهربون بود ، نه نمی گفت ، همیشه برای خوب بودن و حال خوب ما تلاش می کرد، اهل دل بود و همین اونو آدم خاصی کرده بود، هنوز،بعد از حدود سه سال پیش ما و دوستانش، جاش خیلی خالیه ، رفتنش برای همه ی ما ضربه،خیلی سختی بود.

نظرشون رو در مورد متن های آقای مهرآوران پرسیدم ، گفتن نوشتن رو خیلی دوست داشت و همون لحظه که طرحی میومد توی ذهنش شروع می کرد به نوشتن ، اون از راه دل می نوشت و همین دلی بودن باعث می‌شد که اینقدر دیالوگهاش زیبا باشه ، هرکس وقتی،می نویسه خودش رو می نویسه، این جمله آخرش خیلی ذهنم رو مشغول کرد هرکس وقتی می نویسه خودش رو می نویسه واقعا همینطوره ؟

داشتم فکر می کردم که سوال آقای قناد در مورد پسرشون هژیر انگار بهم یاداوری کرد که این تفحص و تردید رو بگذار برای بعد! از،صحبت‌هاشون متوجه شدم که هژیر مهرآوران هم گرافیست هست و هم معلم آواز کلاسیک . خانم مهرآوران معتقد بود آقای مهرآوران حضور و تاثیر چشمگیری در زندگی هژیر داشته، می‌گفت وقتی هژیر بچه بود زمان خواب باباش براش متون قدیمی مثل شاهنامه رو می‌خوند. با هژیر عین یک دوست بود ،با هم آواز، می‌خوندن و قرار بود کارهایی رو دوصدایی ضبط کنن که فرصت نشد.

داشتم فکر می کردم چقدر خوبه که گاهی به آدم‌هایی برمی‌خوریم که ویترینی که از دور از اونها دیده میشه، با خود واقعیشون یکسانه. اینقدر این روزها همه نقاب به چهره دارن که هیچی دیگه برای آدم باورپذیر نیست دیدن سادگی، یکرنگی و مهربانی بی‌حساب و کتاب به آرزو بدل شده خداروشکر که توی این دیدار شاهد بودیم که هنوز هستند انسان‌هایی با پندار و کردار نیک روحش شاد یادش ماندگار.

 

شب عکس تئاتر به ایستگاه پایانی می‌رسد

آیین پایانی نخستین شب عکس تئاتر عصر پنجشنبه، ۱۴ دی ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران، ابراهیم حسینی، دبیر اولین جشن «شب عکس تئاتر»، برنامه‌های اختتامیه این رویداد هنری را تشریح کرد.

او گفت: آیین پایانی اولین جشن «شب عکس تئاتر» ساعت ۱۷ روز پنجشنبه ۱۴ دی ماه در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا می‌شود که طی آن جوایز برگزیدگان نخستین شب عکس تئاتر اهدا خواهد شد.

حسینی افزود: در این برنامه با پخش تصاویری از بابک برزویه و محمدرضا مسگری به عنوان دو عضو انجمن که در سال‌های اخیر از دنیا رفته‌اند، از آنان یاد می‌کنیم.

به گفته او، در این برنامه که با کارگردانی فرهاد جاوید و اجرای منصور ضابطیان برپا می‌شود، برگزیدگان نخستین مسابقه «شب عکس تئاتر» جوایز خود را دریافت خواهند کرد و اجرای دو قطعه پرفورمنس به کارگردانی یاسر خاسب و مروارید دماوندی و اجرای تکنوازی موسیقی از دیگر بخش‌های این برنامه خواهد بود.

حسینی اضافه کرد: در برنامه اختتامیه دو فتوکلیپ خواهیم داشت که یکی از آنها به نمایشگاه عکس‌های آقای حمید جبلی مربوط می‌شود که به یاد آقای آتیلا پسیانی برگزار شده و دیگری هم مربوط به آثار راه یافته به نمایشگاه عکس است.

این عکاس با ابراز تاسف از حذف بخش عکاسی در دوره اخیر جشنواره تئاتر فجر افزود: متاسفانه بعد از ۱۵ سال پیاپی، در دوره چهل و دوم جشنواره تئاتر فجر بودجه‌ای برای اقلام تبلیغاتی لحاظ نشد در حالیکه هزینه این بخش در قیاس با دیگر بخش‌های جشنواره بسیار ناچیز بود. به همین دلیل یکی از انگیزه‌های ما در برگزاری اولین جشن شب عکس تئاتر، پر کردن همین خلاء بود.

حسینی در عین حال تصریح کرد: البته همه اینها بهانه‌ای است برای گرد هم آمدن هنرمندان و امیدواریم با برپایی این رویداد هنری، هم حال خوبی به خودمان ببخشیم و هم به مخاطبان برنامه.نخستین جشن «شب عکس تئاتر» به کوشش انجمن صنفی عکاسان تئاتر ایران با مشارکت خانه تئاتر و همکاری خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

نمایشنامه رضایی‌راد در اصفهان روی صحنه است

کارگردان نمایش «گوش کن» گفت: این نمایش دارای موضوعی دربارۀ مشکلات زنان و حول محور گره‌های کوری است که زنان به صورت ناخواسته با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.

لیلا پرویزی با اشاره به دلیل انتخاب نمایش «گوش کن» و کارگردانیِ آن اظهار کرد: نمایش «گوش کن» مونولوگی با ساختار قوی و مملو از بهانه‌های درستِ روایت است؛ همچنین چالش هدایت بازیگری غیرحرفه‌ای و موضوعی جذاب است که بارها و بارها زنان درگیر با آن را در جامعۀ پیرامون خود دیده بودم و به همین دلیل برای من این جذابیت را داشت که متن را انتخاب و کارگردانی کنم.

او اضافه کرد: مخاطب این متن به دلیل موضوع و محوریت اجتماعی، همۀ مردم هستند و طیف خاصی را در بر نمی‌گیرد.

کارگردان نمایش «گوش کن» درباره داستان این اثر و ارتباط آن با طرح پوستر آن تصریح کرد: داستان حول محور زنی معمولی است که در زندگی خود با همسرش دچار مشکلاتی می‌شود. به عبارت دیگر، به گره‌های کوری پرداخته شده که زن به صورت ناخواسته در آن‌ها اسیر شده و راه گریز از آن‌ها دشوار است؛ طراحی پوستر نیز نشانه‌ای از همین نگاه است.

این پژوهشگر حوزه نمایش‌های ایرانی و فرهنگ عامه با بیان اینکه سخن گفتن دربارۀ چالش‌ها از آغاز تا اجراشدن نمایش «گوش کن» بسیار است، گفت: پروسه تأیید متن تا بازبینی، یک طرف و بازبینی‌های هیئت‌های مختلف سالن‌های مختلف از سوی دیگر. همچنین نبودنِ حمایت مالی از هنرمندان تئاتر از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن هنرهای نمایشی موضوع دیگر بود و اگر حمایت مالی شهرداری نبود، نمی‌دانم سرانجام تئاتر غیرکمدی در شهر اصفهان به کجا می‌رسید، اگرچه حمایت در قیاس با هزینه‌ها به‌روز نشده است.

عضو هیئت علمی گروه نمایش دانشگاه سپهر اصفهان اضافه کرد: نبودنِ سالن مناسب اجرا، نور و سیستم صوت استاندارد و همچنین اجرای هم‌زمان گروه‌ها در یک سالن نیز از دیگر چالش‌هایی است که با آن مواجه هستیم. نبود و یا کمبود تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار و مدیران روابط عمومیِ آشنا با علم روز در عرصۀ تئاتر نیز به چشم می‌خورد.

پرویزی که دانش‌آموخته کارشناسی بازیگری و کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تهران و نیز دارای مدرک درجه یک هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی است، برای ارتقای سطح کیفی تئاتر و هنرهای نمایشی در استان اصفهان پیشنهاد کرد: اگر مدیران و دست‌اندرکاران، تئاتر را دوست داشته باشند، همه موانع و مشکلاتی که گفته شد برطرف خواهد شد. همچنین به خانواده تئاتر اعتماد کنند و به دلیل کمبود امکانات، آن‌ها را مقابل یکدیگر قرار ندهند. به علاوه، اگر از مراکز آموزشی حمایت ویژه صورت گیرد و به نسل جدید یعنی جوان‌ها و دانشجویان تئاتر امکان بروز بیشتری دهند، این مهم ممکن خواهد شد.

به گزارش ایسنا، مجموعه فرهنگی هنری فرشچیان تا ۳۰ دی‌ماه میزبان نمایش «گوش کن» است. این نمایش که به نویسندگی محمد رضایی‌راد، کارگردانی لیلا پرویزی و بازیگری پرنیان طباطبایی تهیه شده است، در سالن پرواز و از ساعت ۱۹:۱۵ روی صحنه می‌رود.