حداقل دستمزد طراحان صحنه و لباس تعیین شد

هیات مدیره انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر حداقل دستمزد طراحان صحنه و لباس را تعیین کرد .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، هشتمین جلسه شورای انجمن طراحان صحنه و لباس۳۰ بهمن با حضور میثم نویریان ، امیر رضا زاده ، حمیدرضا منجر ، آذر میدخت پولادی‌ها ، هلیا میر هادی ، مونا گلپایگانی ، سمیه طهرانی و زیبا موسوی برگزار شد .

بنابراین گزارش ، در این جلسه موارد زیر مورد بررسی و تصویب قرار گرفت :

۱- حداقل دستمزد برای طراحان صحنه و لباس در سال ۱۴۰۴ مبلغ چهل میلیون تومان تعیین و مصوب شد.

۲- مشخصات سالن های تئاتر به همت آقای پناهی فر بر روی سایت انجمن طراحان قرار گرفت .

۳- همچنین  پرونده عضویت جدید مورد  بررسی قرار گرفت .

۴- میثم نویریان در خصوص احیای کارگاه های صحنه و لباس برای جامعه طراحان صحنه و لباس تاکید کرد و گزارشی از پیگیری های انجام شده ارائه دادند .

 

استقبال تماشاگران از «تارتف» مهرداد کورش‌نیا در تئاتر هامون

مهرداد کورش‌نیا که اخیرا با نمایش «زیگموند» در جشنواره تئاتر فجر حضور داشت، از ۱۷ بهمن «تارتف» را در تئاتر «هامون» روی صحنه برد که با استقبال تماشاگران اجرای آن ادامه دارد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی گروه ، این نمایش از ۱۷ بهمن ماه روی صحنه رفته است .

در خلاصه داستان آمده است : مردی تصمیم می‌گیرد زنی را به جای همسرش به یک مهمانی مهم ببرد.

این اثر نمایشی که متن آن هم نوشته خود کورش‌نیا است، با بازی سحر آقاسی و منصور صوفی روی صحنه می‌رود و دیگر اعضای گروه اجرایی آن به شرح زیر هستند:

مجری طرح و مدیر تولید: محمدرضا باقری نژاد، طراح صحنه و نور : مهرداد کورش‌نیا، طراح لباس:  الهام ‌شعبانی، طراح گرافیک: جاوید علیپور، دستیارکارگردان و برنامه‌ریز: هستی مقدم، گروه کارگردانی: فرشید بختیاری. مونا موسوی، پارمیدا کورش‌نیا، ترانه دمساز، نیلوفر امامیان ، فرزاد هدایت، ابوالفضل کردی. عرشیا چاکرالحسینی، تولید محتوا تبلیغاتی و تیزر: جاوید علیپور، فرزین ‌شکاری (پن ‌استودیو)، عکاس: همایون ‌تمدن، روابط بین‌الملل: ترانه دمساز.

« تارتف » ساعت ۲۰:۳۰ و به مدت ۶۰ دقیقه در تئاتر «هامون» روی صحنه می‌رود.

برگزاری کارگاه عکاسی « اصول همکاری مابین عکاس تئاتر و گروه نمایش »

کارگاه عکاسی تئاتر با عنوان اصول و همکاری ما بین عکاس تئاتر و گروه نمایشی توسط انجمن عکاسان خانه تئاتر با حضور کوروش برزی در تاریخ ۲۹ بهمن ساعت ۱۵ تا ۱۷ در سالن مهین اسکویی خانه تئاتر ( ساختمان آفتاب ) برگزار شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی انجمن عکاسان خانه تئاتر ، در این کارگاه که جمعی از اعضای این انجمن و عکاسان تئاتر حضور داشتند ، مواردی همچون: قرارداد عکاس تئاتر، تعامل بین عکاس و گروه نمایشی، شرح وظایف عکاس گروه ، ارتباط عکاس گروه با روابط عمومی اجرا و سالن ها ، آفیش های روزانه عکاسی از نمایش ها ، عکاسی آزاد تئاتر ، اجراهای عکاسان و … عنوان شد .

این نشست دومین برنامه از کارگاه های انجمن عکاسان خانه تئاتر است که برگزار شد .

 

 

 

واکنش فرزند «فهیمه راستکار» به اجرایی نشدن مصوبه شورای شهر تهران

فرزند فهیمه راستکار همزمان با زادروز این هنرمند عنوان کرد که با وجود مصوبه شورای شهر تهران مبنی بر نامگذاری خیابان ارمغان شرقی به نام «فهیمه راستکار» هنوز این مصوبه اجرایی نشده است.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ایسنا، سهراب دریابندری : همزمان با زادروز فهیمه راستکار پیگیر نامگذاری خیابان این هنرمند بود، گفت: در زمان حضور آقای حق‌شناس در شورای شهر تهران و همزمان با نامگذاری خیابان ارمغان غربی به نام پدرم، نجف دریابندری مصوب شد که خیابان ارمغان شرقی هم به نام مادرم، فهیمه راستکار شود ولی هنوز این مصوبه اجرایی نشده است.

او یادآوری کرد: نامگذاری خیابان پدرم هم در آخرین روزهای مسئولیت آقای حق‌شناس در شورای شهر صورت گرفت و حتی در آن مقطع تابلوی خیابان ارمغان شرقی برداشته شد و تا جایی که به یاد دارم در برخی از نقشه‌های مسیریابی در گوشی‌های تلفن همراه مانند گوگل مپس، خیابان فهیمه راستکار می‌آمد. یعنی گویا این نامگذاری ابلاغ شده بود ولی تابلوی خیابان به نام مادرم نشد و هنوز هم این اتفاق رخ نداده است و این در حالی است که خیابان ارمغان شرقی مدت‌ها هیچ تابلویی نداشت و حتی شاید الان هم همچنان بدون تابلو باشد.

دریابندری در ادامه درباره راه‌اندازی موزه در خانه این زوج که هر دو جزو مفاخر ملی و فرهنگی کشور هستند، نیز توضیح داد: زمانی که آقای فرهاد نظری به عنوان مدیرکل ثبت آثار در میراث فرهنگی مسئولیت داشتند، این موضوع مطرح شد که خانه پدر و مادرم در میراث فرهنگی به ثبت برسد ولی ما موافقت نکردیم چون بخشی از آن ساختمان به پدر و مادرم تعلق داشت و بخش‌های دیگر در اختیار دیگر مالکان بود و آنان تمایلی به این کار نداشتند.

 

 

به گزارش ایسنا، فهیمه راستکار، بازیگر و دوبلور شناخته شده کشورمان، زاده یکم اسفند سال ۱۳۱۱ و جزو دانش آموختگان هنرستان هنرپیشگی بود.

دوستدارانش از او به عنوان ستاره‌ای در تئاتر یاد می‌کنند که با وجود شهرت و محبوبت خود، چیزی از فروتنی و مهربانی‌اش کم نشد.

او از سال ۱۳۳۰ فعالیت هنری‌اش را با تئاتر آغاز کرد و از سال ۱۳۳۵ با همکاری با گروه دوبله «آلکس آقاباباییان» در ایتالیا به این حرفه پرداخت و در سال ۱۳۴۳ نیز وارد رادیو شد.

راستکار از جمله بازیگرانی بود که با رفت و آمد و حضور در خانه شاهین سرکیسیان، هنرمند فقید تئاتر با این هنر آشنا شد و در نمایش‌هایی همچون«آنتیگونه»، «باغ آلبالو»، «باغ‌ وحش شیشه‌ای»، «بازگشتنی‌ نیست»، «پرده عجایب» و «همان که بوده‌ایم» و … به ایفای نقش پرداخت.

او در کنار نوذر آزادی جزو معدود بازیگران ایرانی بود که در نمایش «اورگاست» به کارگردانی پیتر بروک، کارگردان سرشناس تئاتر جهان به ایفای نقش پرداخت.

راستکار همچنین با بازی در نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی آربی اوانسیان که سال ۵۱ در افتتاحیه تئاتر شهر اجرا شد، جزو اولین گروه از بازیگرانی بود که در افتتاحیه این مجموعه تئاتری روی صحنه رفت.

او در طول سال‌ها حضور خود در عرصه دوبلاژ به جای بسیاری از بازیگران نامدار جهان همچون کاترین هپبورن، سوفیا لورن، اینگرید برگمن، اوا گاردنر و … صحبت کرد.

این بازیگر که فارغ‌التحصیل رشته زبان فرانسه بود، فعالیت سینمایی‌اش را از سال ۱۳۵۲ با بازی در فیلم «مغول‌ها» آغاز کرد و از دیگر فیلم‌های او می‌توان به «آقای هیروگیلف»، «خط پایان»، «شیر سنگی»، «ترنج»، «جهیزیه‌ای برای رباب»، «محموله»، «مرغ و همسایه»، «عشق و مرگ»، «الو الو من جوجوام»، «روانی»، «زن شرقی» و «دختری به نام تندر» اشاره کرد.

او همچنین در مجموعه‌های تلویزیونی‌ «کمند خاطرات»، «بهشت گمشده»، «تهران ۱۱»، «پرده عجایب» و «کارگاه شمسی و دستیارش مادام» و چند مجموعه‌ی دیگر بازی کرد.

فهیمه راستکار در تألیف کتاب «مستطاب آشپزی» هم با همسرش نجف دریابندری، مترجم نامدار کشورمان همکاری داشت. خانه این زوج هنری در خیابان ارمغان، رو به روی بزرگراه نیایش واقع شده بود.

چه کسی پای زامبی‌ها را به تئاتر شهر باز کرد؟

حضور شبانه دستفروشان در اطراف بنای فاخر تئاترشهر، سؤال برانگیز است. پرس‌وجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، جز این‌که مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، سجاد تبریزی در روزنامه اطلاعات نوشت : حضور شبانه دستفروشان در اطراف بنای فاخر تئاترشهر، سؤال برانگیز است. پرس‌وجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، جز این‌که مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند، آن هم با یخچال بزرگ و تجهیزات روشنایی!

بنای فاخر و ارزشمند تئاترشهر، سال‌هاست در معرض انواع تخریب و تحدید قرار دارد، چرا؟ کسی دقیقا دلیل آن را نمی‌داند. این شرایط طی دهه‌ها توسط شهرداری‌های دوره‌های مختلف تهران به وجود آمده؛ یعنی همان نهادی که باید مدال افتخار میزبانی از این بنا را به گردن خود بیاویزد، بی‌وقفه سعی در تحدید آن داشته است.

داستان شرایط اطراف بنای تئاترشهر، قصه‌ای طولانی است؛ حضور دستفروشان در اوایل انقلاب، برچیدن حصار، تصاحب و تخریب پارکینگ و حالا حصارکشی با ورق‌های حلبی! اما موضوع فقط این نیست، حالا حضور شبانه دستفروشان با یخچال و تجهیزات روشنایی سؤال‌برانگیز شده است.

پرس‌وجو از کسبه محل، اطلاعات دقیقی به ما نداد، به جز این‌که مطمئن شویم غیرممکن است یک فرد عادی بتواند دقیقا مقابل نمای اصلی مهمترین بنای هنری کشور، جگرکی، کبابی یا لبوفروشی بساط کند، آن هم با یخچال بزرگ و پرژوکتورهایی که نور را برای مشتریان تأمین می‌کند!

شرایط تأسف‌بار است

آشفتگی اطراف تئاترشهر، باورنکردنی است. افشین ‌هاشمی، کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر سینما و تئاتر در این باره می‌گوید: شرایط فعلی بسیار تأسف‌بار است. در زمان‌های مختلف، افرادی به‌عمد و با توجیهات خیرخواهانه، فضای اطراف تئاترشهر را ناامن کرده‌اند، به طوری که فضا به سمت محدودیت و تخریب فرهنگ رفته است.

این چهره کریه ساخته‌شده برای تئاترشهر، لکه ننگی به شمار می‌آید که از طرف افرادی بی‌علاقه و حتی دشمن فرهنگ ایجاد شده است.  مدیران فعلی باید به جد کوشش کنند تا خرابی‌ها به سرعت رفع شود و تئاترشهر نمادی باشد از دوباره ساختن آنچه در این مدت تخریب شده است.

وی می‌افزاید: در گذشته،‌ پارک دانشجو حصار داشت که در زمان شهرداری آقای کرباسچی حذف شد تا مجموعه تئاترشهر در دسترس عموم قرار گیرد. بعدها به بهانه ساخت مکانی فرهنگی و مذهبی، پارکینگ این مجموعه تخریب شد و محدودیت‌های بیشتری برای اهالی تئاتر به وجود آمد. سال گذشته هم با ساخت حصار حلبیِ بدترکیب، شرایط را برای بروز بیشتر آسیب‌های اجتماعی مهیا کردند.

هاشمی، ‌راهِ جلوگیری از ورود افراد ناباب را این‌گونه توضیح می‌دهد: به نظرم راه حل مؤثر برای جلوگیری از ورود افراد نامناسب، ایجاد اتفاقات فرهنگی‌ در این محل است که می‌تواند خود به خود فضای آنجا را تغییر دهد.

این بازیگر در پایان گفتگوی خود تأکید می‌کند: در همه شهرهای کوچک و بزرگ دنیا، وقتی محله‌ای مرکز بروز آسیب‌های اجتماعی می‌شود، از هنرمندان و معماران می‌خواهند با حضور و برگزاری برنامه در آنجا عاملی شوند تا از این آسیب‌ها بکاهند، اما در تهران عکس این اتفاق افتاده و ما یکی از شاخص‌ترین محل‌های فرهنگی را به حضور بساط‌گستران و افراد ناباب اختصاص داده‌ایم!

تاریخ حصار

ساختمان تئاترشهر پیش از انقلاب، حصار نداشت. محمد بهرامی، سرپرست خانه تئاتر ایران در این باره می‌گوید: پیش از انقلاب، محیط پارک به این شکل آلودگی‌های اجتماعی نداشت، برای همین فضای اطراف تئاترشهر را برای آشنایی مردم با تئاتر باز گذاشته بودند، اما بعد از انقلاب به دلایلی از جمله افزایش جمعیت و شرایط جامعه، مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد، دور محدوده تئاترشهر و فضای پارکینگ که متعلق به مجموعه بود، حصار کشید و تابلوی مرکز هنرهای نمایشی بر در ورودی آن نصب شد.

وی می‌افزاید: در دوره آقای کرباسچی، برنامه‌ای برای حذف نرده پارک‌ها اجرا شد، اما تئاترشهر جزو پارک نبود و شهرداری متوجه این موضوع نشد. در واقع تمام مشکلات به این دلیل است که شهرداری، زمین تئاترشهر را از آن خود می‌داند، در حالی که چنین نیست و زمین مجموعه در دولت وقت واگذار شده و جزو املاک شهرداری نیست.

در واقع در دوره آقای کرباسچی، بدون اجازه و هماهنگی با ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی، حصارها را جمع کردند که اولین نتیجه‌اش، تجمع معتادان متجاهر و روشن کردن آتش دور ساختمان بود که هنوز آثار آن وجود دارد.

از همه بدتر، آتش‌سوزی درب چوبی بنا بود که قابل جبران نیست. این در دست ‌ساز بوده و حتی سرامیک‌های روی آن هنر دست و تکرار نشدنی است، چرا که سازنده آن سرامیک‌ها فوت کرده و امکان بازسازی آن وجود ندارد.

تخریب پارکینگ 

ابتدای دهه هشتاد، شهرداری با حمله شبانه به پارکینگ تئاترشهر، شروع به گودبرداری کرد. محمد بهرامی‌ با یادآوری این موضوع توضیح می‌دهد: زمانی که آقای احمدی‌نژاد شهردار بود، باز هم بدون هماهنگی با وزارت ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی، پارکینگ مجموعه تصاحب شد و گودبرداری بسیار بزرگی صورت گرفت؛ به‌طوری که به پی ساختمان تئاترشهر آسیب وارد شد و دیوار تالار قشقایی ترک برداشت.

در آن دوره من یادداشتی نوشتم، نقشه‌ها و اسناد را منتشر کردم که نشان می‌داد این محل متعلق به شهرداری نیست و ربطی به این نهاد ندارد. دفتر حقوقی وزارت ارشاد هم پیگیری کرد، ولی متأسفانه به جایی نرسید.

وی می‌افزاید: وقتی اسناد را در دوره شهردار بعدی ارائه دادیم، گفتند چون برای این محل خطبه ساخت مسجد خوانده شده، امکان تغییر برنامه وجود ندارد! بنایی ساختند که طی این سال‌ها هیچ وقت به بهره‌برداری نرسید، نه به عنوان مسجد و نه به عنوان مرکز فرهنگی. سال‌ها بعد، شهرداری پیشنهاد داد که این مرکز برای اجرای نمایش‌های آیینی مثل تعزیه به مجموعه تئاترشهر افزوده شود که آن هم به نتیجه‌ای نرسید. در این فاصله، حسین خسروجردی، طراح سرشناس گرافیک، حصاری متناسب با مجموعه طراحی کرد و موافقت سازمان میراث را هم گرفت، ولی آن هم با  وجودهمه تلاش‌هایی که انجام گرفت معلق ماند.

حلبی‌های آبی رنگ

چندسالی است که دورتادور ساختمان تئاترشهر، حصاری از جنس حلبی کشیده شده، داستان چیست؟ محمد  بهرامی ‌پاسخ می‌دهد: در دولت قبل، طرحی را آوردند و کلنگ زدند که دورتادور مجموعه، محصور شود. طرحی که دادند به نظرم خیلی ضعیف‌تر از طرح خسروجردی بود، با این حال شروع به کار کردند و قبل از هر چیز دور مجموعه حصار کشیدند که زشت‌تر از قبل شد.
وی می‌افزاید: ظاهرا شهرداری و شورای شهر، هیچ اراده‌ای برای انجام این پروژه ندارند، اصلا برایشان مهم نیست این ساختمان در سطح جهانی، شناخته شده است و در این سال‌ها که جشنواره فجر برگزار می‌شود، گروه‌های مختلفی از کشورهای مختلف در آن اجرا داشته‌اند.

دستفروشان مشکوک

شهرداری پس از کش و قوس‌های فراوان، دستفروشان پیاده‌روی خیابان ولیعصر را سازماندهی کرد، با این حال شب‌ها دورتادور بنای تئاتر شهر، به ویژه در ضلع خیابان انقلاب، دستفروشان با هیأتی باورنکردنی حاضر می‌شوند، جگرکی، کبابی، بلال‌فروش، لبوفروش و بسیاری دیگر. طبیعتا امکان استفاده از چنین فضای عمومی بزرگی به صورت کاملا علنی و عیان، بدون هماهنگی با مسئولان شهری ممکن نیست.

بهرامی، سرپرست خانه تئاتر در این باره توضیح می‌دهد: بعید می‌دانم خانواده‌ای بخواهد شبانه در چهارراه ولیعصر شام بخورد، هم به لحاظ بهداشتی صورت مناسبی ندارد و هم جای پارک خودرو و رفت و آمد امن در آن اطراف نیست. این‌که چرا در آن وقت شب، دستفروشان حضور دارند، جای سؤال دارد و امری عادی به نظر نمی‌رسد.

وی می‌افزاید: معتادان متجاهر، دگرباشان یا آسیب‌دیدگان اجتماعی زیادی، دور و اطراف این بنا را تسخیر کرده‌اند و شهرداری و مسئولان امر نه‌تنها برای متفرق کردنشان کاری نکرده‌اند، بلکه ظاهرا به فکر عیش و نوش آن‌ها هم هستند!

در همه‌جای دنیا شهرداران، وظیفه ایجاد و مراقبت از فضاهای فرهنگی را بر عهده دارند اما در سال‌های اخیر به نظر می‌آید شهرداری تهران، با فرهنگ و هنر سر جنگ دارد، دلیلش را نمی‌دانیم. در این سال‌ها فضاهای فرهنگی و تاریخی، محدود و اجازه تخریب بناهای تاریخی داده شده که از جمله آن‌ها می‌توان به تخریب کامل «حمام سرپولک»، شاهکار معماری قجری اشاره کرد. این اتفاقات، باورکردنی نیست.

بهرامی ‌تأکید می‌کند: شهردار  باید فردی فرهنگی بوده و مطالعات شهرنشینی، معماری و مردم‌شناسی داشته باشد. باید مردم را بشناسد و بداند نیازشان چیست و بر مبنای نیاز آن‌ها کار کند، نه بر اساس دیدگاه خودش. اقدامات شهردار فعلی در این مدت کاملا غیرفرهنگی بوده و به نظرم حتی آیین‌نامه و دستورالعمل‌هایی که مسئولیت و وظایف شهرداری را مطرح می‌کند، نخوانده است. متأسفانه شورای شهر هم طبق دل شهردار پیش می‌رود و من از آقای مهندس چمران تعجب می‌کنم که نیازهای مردم را نمی‌بیند.

وی در پایان گفتگوی خود تأکید می‌کند: به نظرم لازم است آقای دکتر صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد از طراحان و معماران بخواهد طرحی درست و متناسب با کارکرد مجموعه تئاترشهر ارائه بدهند. بعد از تأیید طرح، آن را به تصویب برسانند و امضای روسای دو قوه دیگر را هم بگیرند که هیچ شهرداری نتواند به خود اجازه دخالت در این محدوده را بدهد.

عباس جوانمرد؛ هنرمندی منظم و استادی مقتدر که چشم‌ها را به افق‌هایی دورتر گشود

بهزاد فراهانی : عباس جوانمرد ؛ هنرمندی منظم و استادی مقتدر

گروه هنر ملی، با بنیان‌گذاری و رهبری عباس جوانمرد، یکی از حرفه‌ای‌ترین گروه‌های تئاتری کشورمان بود که بزرگانی مانند بهرام بیضایی، علی حاتمی و بیژن مفید از اهالی آن بودند. به جرئت می‌توان گفت هنر ملی، اولین گروه تئاتری ایران بود که توانست در جامعه ایران رشد پیدا کند و در فستیوال‌های فرهنگی هم به موفقیت برسد.

جوانمرد قبل از انقلاب، تئاتر را کنار گذاشت. او تئاتر را به صورت آکادمیک کنار نگذاشت، بلکه از عرصه اجرا از آن فاصله گرفت و به کانادا مهاجرت کرد. این کار را به‌خاطر فرزندانش انجام داد تا آنها رشد خوبی داشته باشند.

او در کانادا نیز، آموزش می‌داد و هر زمانی هم که به کشور باز می‌گشت، با تمام گروه‌های جوان تماس داشت و با آن‌ها به گپ و گفت می‌نشست و دانش و تجربه‌اش را منتقل می‌کرد.

بزرگ‌ترین خصلت جوانمرد، این بود که  حساسیت فوق‌العاده‌ای روی صدا و فن بیان داشت و اگر صدای بازیگر خوب نبود، صدای او را پرورش می‌داد. البته بعد از موضوع صدا، روی مسئله کالبد شکافی شخصیت نقش هم بسیار حساس بود.

توجه به کلام و صدا از جانب جوانمرد، به دلیل کسب تجربه فراوان در میان مردم بود. او در لحظه‌های متفاوت، با مردم زندگی می‌کرد، به همین دلیل شناخت خوبی روی سخن، کلمه، آکسانت و صدا داشت و موضوع نظم، بزرگ‌ترین اصلی بود که او به آن اعتقاد داشت. جوانمرد در این زمینه بسیار دیکتاتور بود و به هیچ عنوان، هنرپیشه بی‌نظم را بر نمی‌تافت و اگر بی نظمی ادامه پیدا می‌کرد، عذر آن هنرمند را می‌خواست.

به کاری که انجام می‌داد، بسیار پایبند بود و حتی یک‌بار هم اتفاق نیفتاد که اثری را دست بگیرد و در تحلیل محتوایی کار کوتاه بیاید. همیشه شخصیت نقش را کالبدشکافی می‌کرد و میهن، فرهنگ، تبار و ارزش‌های فرهنگی آن شخصیت را مورد بررسی قرار می‌داد.

یکی از خصلت‌های فوق‌العاده جوانمرد این بود که به حرف‌ها گوش می‌کرد و به نظرات احترام می‌گذاشت و زمانی هم که کلمه بی‌راهی در سخن می‌نشست، بسیار آشفته می‌شد و چون عاشق نظم بود و شخصیت مقتدری داشت، بسیار محترم شمرده می‌شد.

در زمانی که من در گروه هنر ملی بودم، اعضای آن، تنها تعدادی بازیگر نبودند، بلکه در واقع یک خانواده بودیم که کنار هم زندگی می‌کردیم. در همان زمان حداقل ده ازدواج بین اعضای گروه رخ داد؛ بهرام بیضایی، بهمن مفید و حتی خودم، این‌چنین ازدواج کردیم.

جوانمرد نه تنها دوستی مهربان و همکار فوق‌العاده‌ای بود، بلکه استاد بی‌نظیری هم بود، او فیلمنامه‌نویسی را به بهترین شکل به من آموخت و راه‌هایی را به من نشان داد تا بتوانم فیلمنامه‌نویسی متعهد باشم. او همچنین کارگردانی اولین نمایشنامه من با نام«ناقالدی» را هم انجام داد.

 

اصغر فرهادی : عباس جوانمرد؛ چشم‌های‌مان را به افق‌هایی دورتر گشود

اصغر فرهادی در پی درگذشت عباس جوانمرد در صفحه شخصی‌اش درباره او نوشت.

اصغر فرهادی کارگردان «فروشنده» در متنی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، نوشت : « عباس جوانمرد آموزگار بزرگ زندگی من، یک سال پس از آخرین دیدارمان چشم از جهان فرو بست.
بیست و هفت سال پیش، آغاز آشنایی من و پریسا با چنین مرد زلال و سخاوتمندی بود که آرام آرام چشم‌های‌مان را به افق‌هایی دورتر گشود …

بسیار از او آموختم، بیش از هر آموزگاری در این جهان.

نه فقط در هنر و تاتر، مهم‌تر ازآن در نگاه به انسان.

در ابتدای زندگی مشترکمان، پدرانه در کنارمان بود و بودنش باعث دلگرمی.

یاد عزیزش همیشه با من و خانواده‌ام خواهد ماند . »

 

منبع : خبرآنلاین

 

 

منیژه محامدی : تا زمانی که تماشاگر فقط برای دیدن بازیگر به سالن می‌آید تئاتر شکل نمی‌گیرد

منیژه محامدی این روزها مشغول ترجمه و نوشتن کتاب خاطراتش است. او می‌گوید فضای تئاتر در ایران تغییر کرده و با آن احساس نزدیکی نمی‌کند به همین دلیل تمایلی برای کارگردانی در این شرایط ندارد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از ایران‌تئاتر، منیژه محامدی، مدرس و کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه فضای تئاتر امروز با گذشته بسیار متفاوت است، از فعالیت‌های اخیر خود در زمینه ترجمه و اجرا گفت.

محامدی با اشاره به فعالیت‌های اخیرش گفت: «این روزها در آمریکا بیشتر مشغول به فعالیت در زمینه تئاتر درمانی هستم و گاهی نیز آثاری را روی صحنه می‌برم.»

او ادامه داد: «طی دو سه سال اخیر سه نمایشنامه «حرفه‌ای»، «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» و یک نمایشنامه از آثار خودم را از فارسی به انگلیسی ترجمه کرده‌ام .همچنین یک نمایشنامه از انگلیسی به فارسی برگردانده‌ام و کتاب خاطراتم را نوشته‌ام.»

این هنرمند با اشاره به ویژگی آثاری که به ترجمه آن‌ها می‌پردازد؛ عنوان کرد: «من مترجم حرفه‌ای نیستم؛ تنها نمایشنامه‌هایی که قرار است، روی صحنه ببرم ترجمه می‌کنم. البته گاهی نیز نمایشنامه را اول روی صحنه می‌برم و بعد ترجمه می‌کنم. چارچوب شخصی من برای ترجمه علاقه بسیار زیاد به متن است. من به متونی که بیانگر دغدغه‌های اجتماعی هستند و حرفی برای گفتن دارند، علاقه دارم. در واقع باید حتما با نمایشنامه ارتباط عاطفی برقرار کنم وگرنه اصلا نمی‌توانم آن را ترجمه کرده و روی صحنه ببرم.»

محامدی افزود: «ما برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب و جامعه هدفی که قرار است متنی را به زبان او ترجمه کنیم، نیازمند شناخت درست فرهنگ، زبان و همچنین به‌روز کردن برخی از واژه‌ها و اصلاحات هستیم. به شخصه زمانی که متنی را از فارسی به انگلیسی برمی‌گردانم، متن را برای ویراستار آمریکایی می‌فرستم تا مطالعه کند. اگر از نظر مفهومی مشکلی نداشت برای چاپ ارسال می‌شود اما اگر درک واژه‌ها، مفاهیم و اصلاحاتش سخت بود؛ باز هم آن را ویرایش می‌کنم. به عنوان مثال من نمایشنامه «سووشون» را که با اجازه زنده‌یاد سیمین دانشور نوشته بودم و در صحنه اصلی تئاتر شهر روی صحنه بردم؛ به انگلیسی ترجمه کردم و زیر چاپ است. ترجمه این متن به دلیل اصلاحاتی که داشت، بسیار سخت بود و بعد از چهار بار ویرایش بالاخره به آنچه می‌خواستم، رسیدم.»

او با بیان اینکه شرایط کار کردن خیلی سخت شده است، بیان کرد: «من بلد نیستم، تهیه‌کننده یا هنرپیشه سینما پای کار بیاورم. یک گروه دارم که فقط با آن‌ها کار می‌کنم و حضورشان برایم بسیار مهم است. در واقع خیلی اهل سیاست‌های جدید و مسائلی که اکنون در تئاتر باب شده نیستم. نه بودجه دارم، نه تبلیغات می‌دانم و به همین دلیل هم فکر می‌کنم فضای حال حاضر فضای من نیست.»

این مدرس و کارگردان تئاتر ادامه داد: «من با حضور بازیگران چهره در تئاتر مخالف نیستم البته که این حضور به تئاتر آسیب وارد کرده است؛ چون تماشاگر دیگر برای دیدن تئاتر و درک بهتر مسائل به سالن نمی‌آید. او به سالن می‌آید تا بازیگر محبوبش را روی صحنه به تماشا بنشیند. در حالیکه ما تئاتر کار می‌کنیم تا آنچه از مسائل اجتماعی، فرهنگی و… می‌دانیم، منتقل کنیم اما تا زمانی که تماشاگر فقط برای دیدن بازیگر به تئاتر می‌آید تئاتر شکل نمی‌گیرد. خیلی از هنرپیشه‌های سینما، بازیگر نیستند؛ به همین دلیل هم شاهد اُفت تئاتر و بی‌محتوا شدن این هنر شده‌ایم.»

محامدی بیان کرد: «ممکن است برای کار بعدی‌ام به سراغ یک هنرپیشه سینما بروم، همانطور که پیش از این نیز این کار را کرده‌ام اما کسی که بازیگر باشد. من برای اجرای نمایش «سووشون» در تالار اصلی تئاترشهر، هنرپیشه سینما به صحنه تئاتر آوردم ولی او با جان و دل با من کار کرد. خانم افسانه بایگان برای بازی در این نمایش یک‌سال هیچ کار دیگری نپذیرفت و با جان و دل روی صحنه بود. آن نمایش تجربه اول ایشان بود و هیچ وقت دیگر این تجربه را تکرار نکرد.»

او ادامه داد: «اما بازیگران جدید را نمی‌توانم، بپذیرم. بازیگرانی که در یک روز چندین پروژه روی صحنه دارند. به نظرم این دیگر اسمش تئاتر نیست. ما باید تمرین بدن و بیان داشته باشیم با موسیقی کار کنیم، تمرکز کنیم و بهتر است بگویم زندگی کنیم تا تئاتر شکل بگیرد. برای من دقت و نکته‌سنجی در تمرین و اجرا اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل با این شیوه جدید تمرین و اجرای تئاتر آشنایی ندارم.»

محامدی با تاکید بر اینکه فضای امروز تئاتر با فضای گذشته خیلی فرق دارد، گفت: «من اصلا گروه‌های نمایشی را مقصر نمی‌دانم، شرایط اقتصادی وحشتناک شده است. آن‌ها حق دارند برای زندگی روزانه در چندین پروژه حاضر شوند و یا با تمرین‌های کم به اجرا بروند. پیش از این شرایط بهتر بود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره‌کل هنرهای نمایشی با گروه قرارداد می‌بست و تمام هزینه نمایش پرداخت می‌شد. وظیفه ما فقط کار کردن بود و خوب هم کار می‌کردیم. من کارهای بسیار بزرگی چون «سووشون»، «پرواز بر فراز آسمان»، «چشم اندازی از پل» و … را در این شرایط روی صحنه بردم. آثاری که برای اجرای آن‌ها زمان تمرین داشتیم، آثاری فکرشده با دکورهای عظیم و گریم‌های عالی. من نگران بخش مالی نبودم و فقط به نمایش فکر می‌کردم. کارگردان نباید نگران دستمزد بازیگر، دستیار، دکور و … باشد اما متاسفانه از زمان خصوصی‌سازی این قراردادها از بین رفت و گروه‌ها برای کار دچار مشکلات زیادی شدند. سختی و فشارهای زیادی که در آخرین کارم متحمل شدم؛ باعث دلزدگی‌ام شده و به همین دلیل واقعا به فکر کار جدید برای اجرا در ایران نیستم.»

این هنرمند در پایان سخنانش از تصمیم خود برای اجرای نمایشنامه «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» نوشته ساناز بیان در چند شهر آمریکا خبر داد.

« تشکل‌های صنفی یا نظام صنفی؟ »

چهارمین و آخرین جلسه از مجموعه نشست‌های انجمن‌ها و نظام‌ صنفی هنری با عنوان « ‌تشکل‌های صنفی یا نظام صنفی؟ » ۳۰ بهمن برگزار می شود .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری خانه موسیقی ایران، خانه تئاتر ، خانه سینما ، خانه هنرمندان ایران ، انجمن کارگردانان خانه تئاتر ایران ، موسسه فرهنگی هنری حقوق و هنر ، انجمن حقوق‌شناسی ، انجمن علمی ایرانی حقوق اداری ، انجمن علمی حقوق کار و تأمین اجتماعی ایران ، دبیرخانه دائمی حقوق شهروندی ، موسسه فرهنگی هنری هفت‌شهر حق و انجمن علمی فقه و حقوق شهروندی ایران، سلسله نشست‌های تخصصی چالش‌های صنفی موسیقی ، تئاتر و هنرهای تجسمی را برگزار می‌کنند :

مجموعه نشست‌های انجمن‌ها و نظام‌ صنفی هنری
« تشکل‌های صنفی یا نظام صنفی؟ »
سخنرانان به ترتیب الفبا : بیژن عباسی ( معاون قانون اساسی معاونت حقوقی رییس جمهور ) ، جمال عرب‌زاده ( نقاش و عضو هیات علمی دانشگاه هنر ) ، شهرام گیل‌آبادی ( رییس انجمن کارگردانان خانه تئاتر ایران ) ، علی لقمانی ( مدیر فیلمبرداری و عضو هیات رئیسه خانه سینما ) ، مهدی هداوند ( استاد حقوق عمومی دانشگاه علامه طباطبائی ) ، دبیر نشست : وحید آگاه ( عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی ) .
زمان : سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ، ساعت ۱۷:۳۰
آدرس : خیابان استاد نجات اللهی ( ویلا ) ، بالاتر از خیابان طالقانی ، بوستان ورشو ، خانه اندیشمندان علوم انسانی ، سالن حافظ

 

برگزاری مجمع عمومی کانون نمایشگران خیابانی

مجمع عمومی کانون نمایشگران خیابانی ۱ اسفند برگزار می شود .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، به آگاهی اعضای نمایشگران خیابانی می رساند که مجمع عمومی کانون نمایشگران خیابانی روز چهارشنبه ۱ اسفند ساعت ۱۴ در سالن مهین اسکویی خانه تئاتر قدیم واقع در خیابان انقلاب ، خیابان برادران مظفر جنوبی ،‌ پایین تر از بیمارستان مدائن ،‌ نبش کوچه خسرو شکیبایی ( ماه سابق ) ، ساختمان آفتاب ، طبقه اول برگزار خواهد شد .

لازم به یادآوری است حضور تمامی اعضای کانون نماشگران خیابانی الزامی است و اعضایی که دو مجمع پشت سر هم حضور نیابند تعلیق می شوند.‌

 

بهبودی رضا آشفته و بازگشت به عرصه نقد

رضا آشفته که این روزها در جشنواره فجر به عنوان خبرنگار حضور دارد روزهای بهبودی را طی می کند .

روند سلامت و پیگیری درمان آشفته همچنان ادامه دارد و سه مرحله لیزر چشم او پایان یافته و اکنون باید چشم خود را عمل کند همچنین او منتظر دریافت کلیه است و زخمهایش بهبودی یافته اند .

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر ، رضا آشفته فردا میزبان ششمین نشست از سلسله نشست‌های نقد و بررسی نمایش‌نامه‌ اعضای کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان خانه‌تئاتر است که چهارشنبه‌ پایانی هر ماه برگزار می‌شود . چهارشنبه ۲۴ بهمن‌ماه ساعت ۱۸:۳۰ به نقد و بررسی نمایش‌نامه‌ « کمدی مرد کمدی » نوشته‌ آرمان طیران توسط دکتر سعیدرضا خوش‌شانس‌ و دکتر فریال آذری پرداخته خواهد شد که در مجموعه فرهنگی کاف‌کتاب در خیابان ولیعصر، نرسیده به میدان ونک ، روبه‌روی دوازدهم گاندی ، مجتمع خورشید ، طبقه همکف برگزار و حضور برای همه علاقمندان به تئاتر آزاد و رایگان است .

بازگشت رضا آشفته به کار جز در سایه همکاری همه دست اندر کاران امر دکتر فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت ، دکتر ظفرقندی وزیر بهداشت ، دکتر کرمانپور روابط عمومی وزارت بهداشت ، دکتر رضایی رئیس بیمارستان لقمان ، دکتر علوی و همکاران بالینی بخش وی‌آی‌پی بیمارستان ، کارشناس زخم ، همکاری روابط عمومی و البته خانواده هنر دکتر سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ، دکتر نادره رضایی معاون امور هنری ، دکتر نیکنام حسینی پور رییس روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، حمید نیلی ، اتابک نادری ، جناب آقای حسینی پور ، دکتر پور احمدی مدیرعامل صندوق هنر ، مریم رحیمی ، فریبا جدیدی ، امید اولیایی ، همکاران محترم رادیو و دوستانی چون امین شالیکاران و بسیاری که در این متن نمی‌گنجند قدر دانی می شود .

امید که در آینده ای نزدیک خبر پیوند موفقیت آمیز کلیه رضا آشفته همگی مان را خوشحال کند .