فیلم برنده اسکار، تئاتر می‌شود

بازیگران نمایش «آرتیست» که اقتباسی است از فیلمی به همین نام و برنده پنج جایزه اسکار، مشخص شدند.

 رابی فیرچایلد، بازیگر نامزد جایزه تونی، در اقتباسی تئاتری از فیلم «آرتیست»، نقش ژرژ والنتین، بازیگر سینمای صامت را اجرا خواهد کرد.

گری ویلموت، نقش آل زیمر و برایانا کریگ، نقش پپی میلر را در این فیلم بازی خواهند کرد.

لینزی فرنتینو و درو مک‌اونی، نمایشنامه را نوشته‌اند و درو مک‌اونی، کارگردانی نمایش را انجام می‌دهد.

به گزارش ایران تئاتر، «آرتیست» در سالن رویال پلیموت در وست اِند لندن، از یازدهم تا بیست و پنجم ماه مه سال ۲۰۲۴ (۲۲ اردیبهشت تا ۵ خرداد، ۱۴۰۳) اجرا خواهد شد.

فیلم «آرتیست»، ساخته میشل آزاناویسوس و محصول کشور فرانسه، برنده پنج جایزه اسکار در سال ۲۰۱۱ شد. «آرتیست»، داستان صنعت سینما در سال‌های ۲۰ قرن ۲۰ میلادی است. یک بازیگر سینمای صامت به نام ژرژ والنتین روزی به طور اتفاقی با زنی به نام پپی میلر آشنا می‌شود که برای تست بازیگری آمده است. والنتین گروه کارگردانی را وادار می‌کند که او را قبول کنند. آن‌ها به زوج هنری خوبی تبدیل می‌شوند و در دنیای واقعی هم رابطه‌ عاطفی بین‌شان شکل می‌گیرد.

بدرقه بازیگری که در خوب بودن افراط می‌کرد

پژمان بازغی در آیین تشییع فردوس کاویانی گفت: ما آخرین بازیگر طنز فاخرمان را از دست دادیم.

 صبح سه شنبه یازدهم مهرماه جمعی از هنرمندان و دوستداران فردوس کاویانی در محوطه خانه هنرمندان ایران گردهم آمدند تا این بازیگر قدیمی را بدرقه خانه ابدی خود کنند.

اصغر همت که اجرای مراسم را برعهده داشت فردوس کاویانی را مظهر پندر نیک، کردار نیک و گفتار نیک نامید و گفت: آن عکسی‌که پنج نفر بازیگر اصلی آژانس دوستی در آن هستند و فکر میکنم بعداز آن پنج تن اصلی، پنج تن ثانویه است،  الان دیگر سه نفر آنها در میان ما نیستند.

شهرام گیل آبادی، رییس انجمن کارگردانان خانه تئاتر به عنوان یکی از سخنران های مراسم گفت: اگر ما هنرمندان زمان‌شناس نباشیم، نمی‌توانیم کنار مردم قرار بگیریم و فردوس کاویانی چنین ویژگی را داشت.

پژمان بازغی، رییس انجمن بازیگران خانه سینما با تسلیت به اهالی تئاتر و سینما و نیز زرتشتیان و مردم کرمان و با اشاره به اینکه به احترام آنها لباس سفید پوشیده است، گفت: من نظم و انضباط را به عنوان یک جوان در سریال آژانس دوستی یاد گرفتم در حالی که همیشه در انجمن از بی‌نظمی بازیگران جوان زیاد صحبت می‌شود.

او افزود: ما آخرین بازیگر طنز فاخر ایران را از دست دادیم و ای کاش بیشتر قدر بزرگترهای این هنر را بدانیم.

در ادامه هادی مرزبان در سخنانی بیان کرد: هیچ گاه تصور نمی‌کردم برای فردوس کاویانی اینجا بیایم و حضور شما در روز تعطیل نشان از جایگاه این بازیگر دارد. گاهی به او می‌گفتم تو در خوبی افراط می‌کنی و این خوبی ممکن است به حماقت بزند به همین دلیل معتقدم این وجه از شخصیت او مظلوم واقع شد. فردوس کاویانی دیگر رفت ‌ولی قدر همدیگر را بدانیم.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: فردوس تنها بازیگری بود که وقتی می‌خواست قراردادی را برای کاری تصویری ببندد به من زنگ می‌زد و می‌گفت تو تئاتر نداری؟ در حالی که بقیه وقتی کاری را شروع می‌کردم می‌گفتند تئاترهایت را بگذار برای وقتی که ما بیکار بودیم. او در این اواخر دوست نداشت کسی‌او را ببیند و همیشه از طریق همسرش با او صحبت میکردم اما یک ماه قبل همسرش گفت می‌خواهد با تو صحبت کند. البته من چندان متوجه نشدم چه می‌گفت ولی مدام به او گفتم که صحنه منتظر توست.

در بخشی دیگر اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی مجلس نیز گفت: به ایران این مرز پرگهر درود می‌فرستم و نیز درود می‌فرستم به هنرمندان ایران و روان‌شاد استاد فردوس کاویانی که یک ایرانی زرتشتی بود، اما هم نداشت. (اشاره به توییت اهانت‌آمیز یکی از مجریان صدا و سیما به زرتشتی بودن فردوس کاویانی)

وی ادامه داد: او عاشق فرهنگ ایرانی بود که در ماه مهر متولد شد و در همین ماه هم از بین ما رفت. او در ماهی از دنیا رفت که ما جشن ملی مهرگان را داریم و معتقدم ارمغانی‌که برای ما داشت، شادی ‌و نور بود. ما اعتقاد داریم او در سرای نور جا دارد و همینجا بین ماست. او برگزیده زرتشتی ما بود که جایزه‌های زیادی گرفت و بزرگترین جایزه او قلب ما بود.

سپس مسعود جعفری جوزانی با حضور در جایگاه گفت: کسانی که دوست داریم، همیشه مانا هستند و انگار هر زمان بخواهی حضور دارند.‌ او تنها کسی بود که هرگز ضعف ‌و بدی کسی را نزد من نگفت. او بیخودی به این دنیا نیامده بود بلکه آمده بود تا این دنیا را برای ما قابل تحمل کند. او هنرمند، به معنای واقعی بود که باتلاق‌های گندیده را که به ظاهر دنبال عرفان بودند خشک می‌کرد.

او گفت: یکسری آدم در این دنیا هستند که خویشاوند نیستند ولی آنها را بسیار دوست داریم. من فکر می‌کنم دلیلی که او دوست نداشت کسی را ببیند برای این بود که غمی به دل کسی ننشیند. او هرگز نمرده و هنرمندانی چون او هرگز نمی‌میرند.

اسماعیل خلج هم در بخشی دیگر با درود فرستادن بر فردوس کاویانی گفت: من اینستاگرامی دارم که حدود ۴۵۰۰ پست دارد ‌و هیچ پستی درباره مرگ نداشتم جز این آخری که برای فردوس نوشتم «بگذارید گریه کنم برای این مرد نازنین …»

در پایان آرمیتا کاویانی دختر این هنرمندگفت: نامش فردوس بود. در مهر به دنیا آمد و روز قبل از جشن مهرگان به فردوس رفت. بابا فقط پر از مهر و عشق و دوستی بود. اصلا معنی نفرت ‌ودروغ و دشمنی را نمی‌دانست. او عاشق ایران بود،دغدغه‌اش ایران و هموطنانش بود چه داخل کشور و چه ایرانی‌هایی که بیرون از ایران هستند.‌ من سالهاست ایران را همراه بابا دیدم؛ مخصوصا در این دو روز که همه با عشق نام پدرم را نگه داشتند.

او همچنین از مادرش و عشقی که همواره به پدرش داشت قدردانی کرد.

در آخر این مراسم پیکر فردوس کاویانی به سمت آرامگاه زرتشتیان تهران بدرقه شد تا مراسم خاکسپاری در آنجا انجام شود.

همایون اسعدیان، قاسم زارع، قطب‌الدین صادقی، مهدی میامی، اکبر رحمتی، اسماعیل خلج، رضا بابک، فرزانه کابلی، عزت‌الله رمضانی‌فر، منوچهر شاهسواری، حبیب دهقان‌نسب، حسن فتحی، مهدی شفیعی (مدیرکل پیشین هنرهای نمایشی) ، کورش سلیمانی، اتابک نادری، میکاییل شهرستانی، قاسم زارع از جمله حاضران در این مراسم بودند.

مرگ گاهی ریحان می‌چیند…

بنیاد اکبر رادی، درگذشت فردوس کاویانی را تسلیت گفت و جان‌بخشی او به شخصیت‌های نمایشنامه‌هایی چون «پلکان»، «آهسته با گل سرخ»، «هاملت با سالاد فصل»، «شب روی سنگفرش خیس» و «تانگوی تخم مرغ داغ» ماندگار دانست.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، بنیاد اکبر رادی، به مناسبت درگذشت زنده‌یاد فردوس کاویانی، بازیگر توانا و خاطره‌ساز تئاتر، سینما و تلویزیون، پیام تسلیت منتشر کرد.

در این پیام آمده است:

«فردوس کاویانی به ابدیت پیوست. هنرمندی که سال‌های زیادی، صحنه‌های تئاتر و قاب‌های سینما و تلویزیون ایران را مزین کرده بود و نیز چند شخصیت دیدنی از نمایشنامه‌هایی چون «پلکان»، «آهسته با گل سرخ»، «هاملت با سالاد فصل»، «شب روی سنگفرش خیس» و «تانگوی تخم مرغ داغِ» استاد اکبر رادی را در صحنه جان بخشیده بود. بنیاد اکبر رادی، پرواز ابدی این بازیگر وارسته را به خانواده‌ محترمش و هم‌چنین جامعه‌ هنری و دوست‌داران او تسلیت می‌گوید و به روانش درود می‌فرستد.»

برگزاری جلسه هیات مدیره انجمن موسیقی تئاتر

جلسه  هیات مدیره  انجمن صنفی سراسری موسیقی تئاتر در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳ الی ۶ عصر در طبقه دوم عمارت تئاتر تشکیل شد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، در این جلسه هیات مدیره هماهنگی‌های لازم برای تمرین و اجرای کنسرت دوم موسیقی تئاتر را بررسی و برنامه ریزی کرده ، همچنین هیات مدیره برنامه‌ریزی برای برگزاری اولین کنسرت موسیقی تئاتر کودک را آغاز کرد.

در این جلسه آقایان سعید ذهنی ، شروین عباسی ، ریچارد عیسی پور و فرشاد فزونی حاضر بودند .

بهسازی ساختار اداری خانه تئاتر

عملکرد ساختار اداری خانه تئاتر برای سهولت کار و رضایت اعضا بهسازی می‌شود.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، در جلسه هیات مدیره خانه تئاتر، مسائل مربوط به خانه بررسی و توسط هیات مدیره درباره آنها تصمیم‌گیری شد. متن صورت جلسه به شرح زیر است:

 

پنجاه و چهارمین جلسه هیات مدیره روز شنیه ۰۸/۰۷/۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۵ در ساختمان سمیه باحضور خانم: هماجدیکارو آقایان : ایرج راد، محمد بهرامی ، مجید قناد،مقصود نعیمی ذاکر،مهدی قلعه و شهرام احمدزاده تشکیل و مواردزیر مورد بررسی قرار گرفت:

  • خانم مریم کاظمی (بدون اطلاع قبلی) ، رویا تیموریان (با اطلاع قبلی )، آقایان اصغر همت (غایب بدون اطلاع قبلی )،

کاظم هژیرآزاد (بدون اطلاع قبلی)، غایب بودند.

 

  1. گزارش آقای قلعه و راد درمورد حمایت آقای کریمی، همکاری آقای اشخاصی و عدم همکاری آقای امینی در صندوق ارائه شد.
  2. گزارش آقای قلعه در مورد انتخابات کانون کارگردانان و انجمن عکاسان تاتر به هیات مدیره داده شد.
  3. نامه کانون نمایشنامه‌نویسان و مترجمان خانه تئاتر قرائت شد.
  4. تقاضای بررسی مجدد اعضای فعال و اعضای واقعی انجمن ها مطرح و رسیدگی به این موضوع توسط بازرس خانه مورد تایید قرار گرفت.
  5. برخورد قانونی (طبق اساسنامه) با افرادی که گزارش فعالیت نداده‌اند و حق عضویت پرداخت نکرده‌اند. البته مقرر شد به جای لغو عضویت تعلیق شوند، در سال جدید هم با پرداخت حق عضویت همان سال قبل و جریمه می‌توانند به شرایط عادی عضویت برگردند.
  6. نامه انجمن منتقدان، نویسندگان در مورد مسابقه مطبوعات قرائت شد، مقررشد خانه و انجمن برای تامین مالی اقدامات لازم را انجام دهند.
  7. برای تامین مالی درخواست انجمن‌ها مقرر شد در فصل پائیز، هر انجمن برنامه‌های سال بعد خود را به هیات مدیره مرکزی تحویل نماید.
  8. مقررشد مالیات خانه تئاتر به اداره مالیات پرداخت شود.
  9. مشکلات اعضادر مورد عدم رضایت از عملکرد ساختار اداری خانه بررسی و مقرر شد که مدیرعامل خانه تئاتر  اقدامات لازم را  انجام بدهند.
  10. آقای راد به مشکلات امور ساختمان اشاره کردند که مقرر شد، مدیرعامل  اقدامات لازم را انجام دهند.
  11. نامه مسئول نگهداری آتش نشانی خانه به دلیل عدم داشتن سربرگ یا ادرس مشخص قرائت شد و مقررگردید که به صورت شفاف روی سربرگ شرکت نامه مجددا به خانه تئاتر تحویل و وظایف مسوول نگهداری نیز مشخص گردد.
  12. نامه استاد جمشید ملک‌پور در مورد نشست کانون کارگردانان مطرح شده بود قرائت شد و مقررشد که نامه به کانون کارگردانان ارسال و جواب دریافت گردد.
  13. آقای بهرامی در مورد آبپاش آتش نشانی سالن استاد جوانمرد در صورت گرمایش در فصل زمستان و روشن شدن پروژکتورها اخطار دادند.
  14. مقررشد با پیگیری آقای نعیمی ذاکر با وزارت نیرو و سازمان آب و فاضلاب ،هزینه های خانه با کد مراکز فرهنگی محاسبه شود .

جلسه در ساعت ۱۴:۳۰ به پایان رسید.

پیام کانون نمایش‌نامه‌نویسان به مناسبت زادروز استاد اکبر رادی

به مناسبت فرارسیدن هشتادوچهارمین زادروز استاد اکبر رادی (روز دهم مهرماه ۱۴۰۲) کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایرانمتن پیامی را منتشر کرد.

 

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر به نقل از روابط عمومی کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران، متن پیامی که این بنیاد به مناسبت هشتادوچهارمین زادروز استاد اکبر رادی نوشته و منتشرکرده، به شرح زیر است:

ما زنده به آن‌یم که آرام نگیریم / موج‌یم که آسودگی ما عدم ماست

آری اینک شاهد هشتادوچهارمین زادروز استاد اکبر رادی هستیم؛ همو که در طول حیات پربارش فقط بیست‌و‌پنج نمایش‌نامه نوشت، نه فیلم‌نامه‌نویسی و سریال‌نویسی سینما و جعبه‌ی جادویی وسوسه‌اش کرد و نه با جریان‌های موسمی پیوند داشت. او صریح‌الهجه و بدون هیچ تزویری در جامعه حضور داشت و می‌کوشید با آثار ادبیات نمایشی، مقالات، نقدها و یادداشت‌ها و صراحت کلام و کلمات‌َش، با مخاطبان خود سخن بگوید. کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران زادروز استاد اکبر رادی، این روز فرخنده را به همه‌ی علاقه‌مندان و دوست‌داران‌َش تهنیت می‌گوید و در این روز برای مردم ایران آرزوی سربلندی، سعادت و سلامتی مدام دارد. این کانون امیدوار است سیاهی و تلخی یک سال اخیر برای همیشه از این مُلک رخت بربندد و آبادانی و آسایش در همه‌ی عرصه‌ها به مردم و جامعه‌ی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بازگردد.

نمایشی درباره تنهایی آدم‌ها

مرتضی فروزان‌فر که این روزها نمایش «کانال» را اجرا می‌کند، گفت: در این نمایش دنبال قهرمان نبودیم بلکه می‌خواستیم تنهایی آدم‌ها را نشان بدهیم.

این کارگردان تئاتر توضیحاتی درباره ویژگی‌های نمایش خود ارایه کرد و به انتقاد از عملکرد برخی سالن‌های تئاتر پرداخت.

فروزان‌فر که خود نگارش متن این نمایش را بر عهده داشته، درباره محتوای آن گفت: نمایش ما درباره تنهایی آدم‌هاست؛ کسانی که گویی سخنان‌شان شنیده نمی‌شود و همه تلاش خود را به کار می‌گیرند تا دیگران صدای آنها را بشنوند. آدم‌های نمایش ما در ساختمانی گیر افتاده‌اند و از راه کانال کولر با مردمان جهانی دیگر در ارتباط هستند و تماشاگر به مرور متوجه می‌شود که آنها مردگان هستند و …

او ادامه داد: کانسپت نمایش ما تنهایی و ترس است و در داستان ما قهرمانی وجود ندارد بلکه برچسب ترسو بودن بر پیشانی همه شخصیت‌ها خورده است. در این نمایش ۹ تک‌گویی (مونولوگ) داریم و بازیگر رو به بازیگر دیگری سخن می‌گوید که ما تصویرش را نمی‌بینیم و فقط صدایش را می‌شنویم.

فروزان‌فر با بیان اینکه بیشتر گرایشش به کارهای فرم بوده است، با ابراز تاسف از بی‌توجهی به این هنر در ایران افزود: متاسفانه تئاتر فیزیکال در کشور ما بد جا افتاده است و حالا افراد بسیاری مدعی کریو گراف بودن (طراح حرکت و فرم) هستند. در حالیکه چند متخصص انگشت شمار در این زمینه داریم.

او ادامه داد: از سوی دیگر متاسفانه تئاتر ما همچنان به فرم‌های قبلی خود پایبند است و ما از تئاتر روز جهان بی‌اطلاعیم و هنوز به فرم‌های کلیشه‌ای سابق چسبیده‌ایم و همچنان این پرسش برایم مطرح است که ما کی به دنبال کارهای تازه می‌رویم و صرفا به آوردن چند چهره شناخته شده اکتفا نمی‌کنیم. در جهان، تئاتر، بیشتر هنری است برای دیدن ولی در کشور ما گویی بیشتر هنری است برای شنیدن.

فروزان‌فر با تاکید بر اینکه دنبال بازیگر چهره نبوده است، ادامه داد: ترجیح دادم نمایشم گیشه‌پسند نباشد ولی در عوض به تئاتر روز جهان نزدیک باشد. به همین دلیل بازیگر چهره نداریم. بازیگران ما کسانی هستند که شاید چندان به حرکات فرم تسلط نداشته باشند ولی پذیرای فرم‌های سخت هستند.

او در گفت‌و‌گو با ایسنا با انتقاد از شیوه ارایه سالن‌های دولتی به گروه‌های نمایشی افزود:  کسانی که سالن دولتی دارند، بیشتر از کسانی حمایت می‌کنند که فروش نمایش‌هایشان تضمین شده است. اما از کجا می‌دانند که نمایشی مانند نمایش ما فروش خوبی نخواهد داشت، شاید اگر ما اجاره سالن نداشتیم، می‌توانستیم برای خود نمایش بیشتر هزینه کنیم تا کارمان کیفیت بالاتر و به تبع آن فروشی بیشتر داشته باشد. در این شرایط اقتصادی، حتی اجرای یک نمایش ساده با بیشترین صرفه‌جویی هم برای یک گروه جوان، کاری است پر هزینه. تا کی دانشجویان تئاتر باید پشت در سالن‌های دولتی منتظر بماند تا این سالن‌ها پول دربیاورند؟! جوانان امروزی باید از کجا شروع کنند، کسی از شکم مادر خود با سابقه کار زاییده نمی‌شود و باید جایی شروع به کار کند ولی در سالن‌های دولتی، این فرصت، به اغلب گروه‌های جوان داده نمی‌شود. ضمن اینکه برخی از افراد با رانت در این سالنها نوبت اجرا می‌گیرند و همه اینها غم‌انگیز است.

او در عین حال خاطرنشان کرد: با وجود همه این سختی‌ها، من کار کردن را ترجیح می‌دهم چون حالم تنها با کار کردن خوب است و تنها در این صورت است که احساس زنده بودن دارم.

نمایش «کانال» از روز چهارشنبه پنجم مهرماه در سالن شماره یک تماشاخانه ارغوان هر شب ساعت ۱۹ اجرای خود را آغاز کرده و شهرزاد ‌بیانی، لیلا ‌شاهی، محمدجواد ‌عارف ‌اصیل، سجاد ‌حیدریه، علیرضا ‌اتابکی، امیرحسین ‌شیشه ‌گران، حامد ‌لطفی، امید ‌محمدی، حمید ‌صالحی و مرتضی ‌فروزان ‌فر بازیگرانی هستند که در این نمایش ایفای نقش می کنند.

تشییع زنده‌یاد فردوس کاویانی از خانه هنرمندان

پیکر فردوس کاویانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون از مقابل خانه هنرمندان ایران بدرقه خواهد شد.

 

به گزارش گروه خبر خانه تئاتر، مراسم بدرقه با پیکر مرحوم فردوس کاویانی کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینمای ایران روز سه شنبه مورخ ۱۱ مهرماه ۱۴۰۲ و از ساعت ۹ صبح در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.

همچنین مراسم تدفین این هنرمند فقید در آرامستان قصر فیروزه تهران برپا خواهد شد.

 

فردوس کاویانی کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر ایران ۹ مهر ماه در منزل اش دار فانی را وداع گفت.

فردوس کاویانی ۳ مهر ماه ۱۳۲۰ در کرمان متولد شد و در ماه تولدش درگذشت.

 

این هنرمند در سال های اخیر با بیماری پارکینسون دست و پنجه نرم می کرد.

 

او با سریالی چون «همسران» به شهرت رسید و در سریال های چون «مش خیرالله صندوقچه اسرار»، «محله بهداشت»، «همسران»،« محله برو و بیا»، «آژانس دوستی» و … به ایفای نقش پرداخت.

 

او در فیلم‌های چون «اجاره نشین ها»،« سگ کشی»،« نارنجی پوش »، «میکس» ، «کلانتری غیرانتفاعی»،«بانو»، «ساوالان»،« هامون»، «در مسیر تندباد»، «همه دختران من » و….هم بازی کرده است.

بازیگری که کسی از او بدی به خاطر ندارد

 

 

اردیبهشت سال ۱۳۹۶ بود؛ چهاردهمین «شب بازیگر» و قرار بود از یک پیشکسوت عرصه بازیگری تجلیل شود. نامش را خواندند: فردوس کاویانی. حاضران در سالن اصلی تئاتر شهر به احترام این بازیگر قدیمی که مدت‌ها بود در هیچ محفل هنری حاضر نمی‌شد، ایستادند و تشویقش کردند اما او هرچه به سِن نزدیک‌تر می‌شد تعجب و تأثر همکارانش از دیدن چهره رنجور او بیشتر می‌شد. خیلی از آن‌ها همان شب فهمیدند که کاویانی مبتلا به پارکینسون شده؛ بیماری‌ای که سرانجام پس از چند سال خانه‌نشینی او را راهی سفر ابدی کرد.

 

خیلی‌ها از شنیدن خبر درگذشت فردوس کاویانی که شب گذشته، نهم مهرماه و پنج روز پس از سالروز تولد ۸۲ سالگی‌اش از دنیا رفت، غمگین شدند بخصوص آنکه در پنج، شش سال گذشته به توصیه پزشکان حتی امکان برقراری تماس تلفنی یا دیدار حضوری برای همکارانش مهیا نمی‌شد چرا که برای بهبود حالش بهتر بود از هر هیجانی دور باشد.

 

تا پیش از سال ۱۳۹۶ و مراسم «شب بازیگر» ، فردوس کاویانی در ذهن خیلی از همکاران و دوستدارانش بازیگری بود که صرفا از عرصه بازیگری دور شده اما در آن شب اردیبهشتی کاهش وزن قابل توجه و ضعف جسمانی چهره دیگری از زندگی آن روزهای او را نشان داد. کاویانی در آن مراسم نتوانست صحبت کند و فقط در یک جمله کوتاه گفت: «امروز خیلی خوشحالم.»

 

یک سال بعد در جشن نوروزگان خانه تئاتر ۱۲  هنرمند باسابقه همچون همچون فردوس کاویانی، صدیقه کیان‌فر، ژاله علو، شمسی فضل‌اللهی، داریوش اسدزاده، پری صابری، سعید پورصمیمی، توران مهرزاد، اسماعیل خلج، شهلا ریاحی و آزیتا لاچینی تقدیر شدند ولی کاویانی دیگر شرایط مساعدی برای حضور نداشت. حتی در سال ۱۳۹۸ هم که مراسم دیگری این بار در خانه سینما برای تقدیر از او برگزار شد فردوس کاویانی به دلیل شرایط خاص‌اش نتوانست به سالن مملو از جمعیت «سیف‌الله داد» خانه سینما برود. در آن شب هنرمندانی همچون مسعود جعفری‌جوزانی، حمید جبلی، حسن فتحی، علیرضا خمسه، فاطمه معتمد آریا، صدرالدین زاهد، مهرانه مهین‌ترابی و نیز داریوش مهرجویی (ویدیویی) درباره این بازیگر صحبت کردند.

 

و به این ترتیب بجز چند پیام تصویری کوتاه که در همان خانه سینما یا یک برنامه تلویزیونی از کاویانی پخش شد، دیگر از این بازیگر خبر چندانی نبود؛ در صورتی که او پیش از حاد شدن حال و احوالش – در یکی دو سال اخیر – به مطالعه و روخوانی دوباره سناریوهای قدیمی مشغول بود و دوست داشت شرایطی هم برای کار داشته باشد اما بیماری فرصتی به او نداد.

 

فردوس کاویانی در طول بیش از نیم قرن فعالیت هنری آثاری به‌یادماندنی را در تئاتر، سینما و تلویزیون به یادگار گذاشته است.

 

او سال‌ها قبل در گفت‌وگویی که در آرشیو موزه سینما نگه‌داری می‌شود درباره شروع کارش گفته بود، وقتی ششم دبستان بود با تئاترهایی که گاهی در مدرسه می‌دید به تئاتر علاقه‌مند شد و شوق تئاتر او را به تهران کشاند.

 

او تعریف کرده بود:‌ «کلاس پنجم دبستان که بودم (گروه) تئاتری از تهران به مدرسه ما آمده بود و آنجا اجرا می‌کردند. من آنقدر دوست داشتم این کار را ببینم که به فرّاش مدرسه گفتم هر شب می‌خواهم تئاتر را ببینم. او هم گفت که به جای آن هر شب باید سالن را جارو کنم. قبول کردم و ۱۳ شب تئاتر می‌دیدم و فردا صبحش سالن را جارو می‌کردم. عجیب آنجا بود که من این نمایش را کامل حفظ شدم و بعدها آن را کارگردانی کردم. در واقع این نقطه شروع من برای علاقه به بازیگری و تئاتر بود.»

 

او در طول دوران کاری خود در نمایش‌هایی همچون بالماسکه دزدان، سلطان مار، سهراب و اسب و سنجاقک، آهسته با گل سرخ، مرگ تصادفی یک آنارشیست (کارگردان) و شهر قصه بازی کرده و یکی از آخرین تجربه‌های حضورش روی صحنه هم به نمایش تانگوی تخم مرغ داغ به کارگردانی هادی مرزبان در سال ۱۳۹۳ برمی‌گردد.

 

فردوس کاویانی حضور پررنگ‌تری در عرصه سینما داشت و کارش را اولین بار در سال ۱۳۴۹ با فیلم تجاوز به کارگردانی حمید مصداقی شروع کرد و بعدها با کارگردانان بنامی مانند بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی همکاری داشت. او طی فعالیتش در سینما در فیلم‌های برجسته‌ای همچون اجاره‌نشین‌ها، هامون، بانو، میکس و نارنجی‌پوش از آثار داریوش مهرجویی، سگ‌کشی از بهرام بیضایی، جایی برای زندگی به کارگردانی محمد بزرگ‌نیا و ساوالان به کارگردانی یداللّه صمدی نقش‌آفرینی کرد.

 

او در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ علاوه‌بر سینما در تلویزیون نیز حضور فعالی داشت که از جمله مشهورترین نقش‌آفرینی‌های او در تلویزیون، بازی در مجموعه‌های تلویزیونی محبوبی مانند محله برو بیا، محله بهداشت، همسران و آژانس دوستی بوده‌است.

احمد آقالو بازیگر غریبی بود

رضا کیانیان معتقد بود تمام درگیری‌های احمد آقالو با جهان، از حضور همیشگی‌اش بود.

امروز، نهم مهر ماه سالروز تولد احمد آقالوست. بازیگری که اگر با فرشته مرگ همراه نشده بود، باید ۷۴ شمع را بر کیک تولدش خاموش می‌کرد.

او اما آذر سال ۸۷ در حالیکه ۵۹ سال سن داشت، از دنیا رفت.

آن زمان هنرمندان بسیاری درباره او گفتند و نوشتند، بسیاری از همکاران و دوستانش هم از توانمندی‌های او گفتند و هم ویژگی‌های انسانی‌اش را ستودند.
رضا کیانیان نیز به انگیزه چهلمین روز درگذشت او و به درخواست ایسنا یادداشتی برایمان نوشت که امروز دوباره آن را با هم می‌خوانیم.

این دو بازیگر در نمایش‌هایی مانند «ازدواج آقای می سی سی پی» به کارگردانی حمید سمندریان، «یادگار سال‌های شن» اثر علی رفیعی و فیلم‌هایی مانند «گاهی به آسمان نگاه کن»، «پاداش» و مجموعه تلویزیونی «یک مشت پر عقاب» به کارگردانی اصغر هاشمی و … با یکدیگر بازی کرده بودند. آنان هر دو در مقطعی، در آموزشگاه استادشان، حمید سمندریان نیز به تدریس بازیگری پرداخته بودند.

یادداشت کیانیان درباره بخشی از درگیری‌های ذهنی بازیگری مانند آقالو است که شاید کمتر درباره آن صحبت شده باشد و به همین جهت، بازخوانی آن در روز تولد این هنرمند خالی از لطف نیست.

این یادداشت را با هم می‌خوانیم:

«غریب آشنا
گفت: در دلم آسمانی است با ابرها و کهکشانی غریب
در خود غریبه‌تر که می‌شوم
بارانی می‌بارد چنان
که همه ‌آب‌های عالم خیس می‌شود.

احمد آقالو بازیگر غریبی بود. هم غریب بود به معنای آنکه کشف نشد و شناخته نشد و رفت هم غریب بود چون جهانی داشت که برای ما غریبه بود شاید به همین علت هم شناخته نشد. او پر از آرمان‌هایی بود که با جهان موجود ناسازگار بود. شاید به ‌خاطر همین غریبگی، این جهان را تاب نیاورد. می‌گویند: در «آن» جهان کسی غریبه نیست. من هم باور دارم. احمد در«این» جهان، گوشه خودش را دوست‌تر داشت. همه ما گوشه‌ای داریم که موقع بیزاری از همه‌چیز به آن پناه می‌بریم. اما احمد گاهی از گوشه خودش به این جهان پناه می‌آورد، اما سرخورده‌تر به گوشه‌اش بر می‌گشت.
گاهی به این جهان می‌آمد. به امید این‌که جهان، بهتر شده باشد، اما جهان، بهتر نشده بود. این پرسش همیشگی ماست که آیا جهان می‌تواند بهتر باشد. می‌تواند مهربان‌تر باشد. یا مهربانی همین است که هست؟
کیهان ملکی زنگ زد، گریه می‌کرد، تسلیت می‌گفت. خبر احمد او را آشفته کرده بود. با هم حرف زدیم. بعد با گریه می‌خندید. نه به ناپایداری جهان به ناپایداری انسان می‌خندید. چراما می‌خندیم؟ چرا ما گریه می‌کنیم؟ و چرا گاهی خنده و گریه با هم می‌آیند؟ با هم می‌روند. ماسک‌های خنده و گریه را به یاد آوردم.
ماسک‌هایی که علامت دنیای نمایش هستند. دنیایی که احمد و کیهان و من از اهالی همان دنیاییم. ما برای خندان و گریاندن خلق شده‌ایم که دیگران را، تماشاگران‌مان را بخندانیم و بگریانیم. اما خودمان بیشتر از تماشاگران‌مان می‌خندیم و گریه می‌کنیم. تا ما نتوانیم بخندیم و گریه کنیم نمی‌توانیم دیگران را به خنده و گریه واداریم.

داستان آن دلقک را شنیده‌اید که درحال خنداندن مردم در دل می‌گریست؟
تکلیف ما با جهان روشن نیست. تکلیف همه آدمیان با جهان روشن نیست. برای همین همه آدمیان به تماشای ما می‌آیند تا تکلیف‌شان روشن شود! یا این‌که تکلیف‌شان رافراموش کنند! برای همین‌ هم به ما می‌گویند شما در برابر جامعه متعهدید. شما موظفید شما مکلفید. می‌خواهند از شر وظیفه و تکلیف خودشان در برابر جهان خلاص شوند. دیگران تکلیفشان را به دوش ما می‌اندازند غافل از این‌که ما هرگز نتوانستیم تکلیف خودمان را روشن کنیم. چه برسد به تکلیف جامعه.
ما با جهان، آمیزشی همیشگی داریم؛ جنگی همیشگی صلحی همیشگی و حضوری همیشگی. تمام درگیری‌های احمد با جهان از حضور همیشگی‌اش بود. جنگ و صلح او با جهان از بودنش بود. نمی‌توانست با جهان کنار بیاید نمی‌توانست مغلوب شود اما مرگ همه را مغلوب می‌کند. مرگ بخش پررنگی از جهان است.
حامد بهداد تلفن زد، تسلیت گفت. غمگین و آشفته بود. گفت فقط تو به ذهنم رسیدی وخیلی زود خداحافظی کرد. گفت ناراحت است از این‌که احمد را قبل از مرگ ندیده است.
اما همه ما احمد را قبل از مرگ دیده بودیم. او یک بازیگر بود. بازیگر برای دیده شدن است. بازیگر را نمی‌توان ندید. اگر بازیگری دیده نمی‌شود، باید به بازیگری‌اش شک کرد. احمد هم دیده می‌شد. هم شنیده می‌شد. برای همین بازیگر بود. درحالی که مریض بود، درحالی‌که سرطانش را با خود داشت، بازی می‌کرد. آخرین کارش یک فیلم خنده‌آور و یک نقش خنده‌آور بود. در فیلم «پاداش» کمال تبریزی که هنوز اکران نشده است. مصداق قصه همان دلقک بود درد داشت ولی می‌خنداند.
آیا بازیگران می‌میرند؟ آیا هنرمندان می‌میرند؟ آثار هنرمندان پس از مرگ‌شان زنده‌اند و با مردم ارتباط دارند. اما آثار بازیگران در قالب خودشان جاودانی می‌شوند. می‌توان شعر را خواند و شاعر را ندید.
می‌توان نقاشی را تماشا کرد و نقاش را ندید. اما نمی‌شود بازی را بدون بازیگرش دید. بازیگران نمی‌میرند چون بارها زندگی کرده‌اند و بارها روی صحنه و یا جلوی دوربین مرده‌اند. مردم به زندگی و مرگ بازیگران عادت کرده‌اند.
بازیگران بیشتر از دیگران مشق زندگی و مرگ کرده‌اند. با زندگی و مرگ آشناترند. بارها در نمایش می‌میرند، یک‌بار هم در زندگی.
احمد با درد فراوان مُرد هم‌چنانکه با درد فراوان زندگی کرد. پیام دهکردی پیام آخر احمد را که از لابه‌لای دردهایش گفته بود به من گفت: «همدیگر را دوست داشته باشید، به هم عشق بورزید و همدیگر را ببخشید»

شعری که کیانیان در آغاز یادداشت خود آورده بود، از هیوا مسیح است.