برندگان جوایز تونی و اسکار روی صحنه آف‌برادوی

اجرای نمایش موزیکال «فروشگاه کوچک ترسناک» از روز هجدهم ژوئیه (۲۷ تیر) در آف‌برادوی آغاز شد.

برایس پینکام بازیگر نامزد جایزه تونی از روز هجدهم ژوئیه در اجرای دوباره نمایش موفق «فروشگاه کوچک ترسناک» در سالن وست‌ساید روی صحنه رفت.

برایس پینکام بازیگر سینما و تئاتر در نقش دکتر اورین اسکرایولو در «فروشگاه کوچک ترسناک» ظاهر می‌شود. مایکل مایر کارگردان برنده تونی، «فروشگاه کوچک ترسناک» را کارگردانی می‌کند. جو وودز و برد اسکار از دیگر بازیگران نمایش هستند.

سال ۱۹۶۰ راجر کورمن، فیلم مستقل «فروشگاه کوچک ترسناک» را با بازی جاناتان هیز، جکی جوزف، مل ولز و دیک میلر ساخت. داستان درباره مردی است که در یک مغازه گل‌فروشی کار می‌کند و گیاهی را پرورش می‌دهد که گوشت‌خوار است. این گیاه مرد جوان را مجبور می‌کند برای سیر کردن او آدم بکشد و در ادامه ماجراهای تازه‌ای پیش می‌آید. فیلم محبوب راجر کورمن در سال ۱۹۸۶ باری دیگر به کارگردانی فرانک آز بازسازی شد.

فیلمنامه «فروشگاه کوچک ترسناک» نوشته چارلز ب.گریفیت است که توسط هاوارد اشمن به نمایشنامه تبدیل شد. موسیقی ساخته آلن منکن و ترانه نوشته هاوارد اشمن است. از سال ۱۹۸۲ این نمایشنامه بارها اجرا شده است.

منبع: ایران تئاتر

خسرو شکیبایی: من بدون مردم، مرده‌‌ام

۲۸ تیر ماه سال ۱۳۸۷، جمعه روزی بود که برای مخابره خبرها، شیفت کاری‌مان را شروع کردیم . امید داشتیم که جمعه پر خبری را سپری نکنیم اما تلفن زنگ خورد؛ ای کاش خبر واقعیت نداشت. برای تاییدش مجبور شدیم با وجود همه سختی ها با پرویز پرستویی تماس بگیریم و او هم ناباورانه خبر را تایید کرد. «خسرو شکیبایی درگذشت!»

و حالا ۱۵ سال بعد گزارش تصویری و خبرهای تشییع این بازیگر سرشناس را در ایسنا مرور می‌کنیم و عکس‌های جمعیت گسترده مردم در مراسم تشییع، ما را به یاد جمله ای از خسرو شکیبایی می‌اندازد که می‌گفت؛«مردم بدون من، همیشه مردم‌اند؛ من اما بدون مردم، مُرده‌ام.»

این بازیگر سینما و تئاتر ایران در گفت‌وگویی سالها قبل درباره‌ی تماشاگران فیلم‌هایش این جملات را مطرح کرد و گفته بود: «ما ماحصل نیروی ذهنی و خاطرات عزیز مردم هستیم. هنر بدون مردم مثل درخت بدون ریشه است بازیگر بدون تماشاگر یعنی هیچ.»

 

 پرویز پرستویی: خسرو شکیبایی از جان گذشته بود

و در ادامه به یادداشت پرویز پرستویی که در نهمین سالروز درگذشت این بازیگر برای ایسنا نوشته بود، برمی‌خوریم و آن را بازنشر می‌کنیم.

پرویز پرستویی با یادآوری عشق خسرو شکیبایی به کارش گفته بود: «آدم‌هایی مانند خسرو باعث می‌شوند رفتار، منش، شکل کارکردن و ازخودگذشتگی را یاد بگیریم.»

این بازیگر سینما با یادآوری ۲۸ تیر ماه ۸۷ روز تلخ درگذشت خسرو شکیبایی یادآور شده بود: «در شمال بودم که ساعت ۸ صبح موبایلم زنگ خورد و نام شکیبایی روی آن افتاد. گوشی را برداشتم و سلام کردم. صدایی که شنیدم شبیه خسرو بود اما او نبود. گفت من خسرو نیستم، پویا پسر خسرو هستم. شوکه شدم و او ادامه داد: خسرو فوت شد.

خسرو برایم بسیار مهم بود. شاید تنها در دو کار «شکار» و «روانی» را با هم همکاری داشتیم اما بیشتر از خود کار رفاقت کردیم. قبل از ورودم به عرصه بازیگری به دیدن تئاترهای حرفه ای می‌رفتم و شیفته بازی خسرو بودم و صدای دلنشین او همچنان در گوشم طنین‌انداز است.

به سرعت از شمال راهی تهران شدم و از همان جا به کسانی که می‌شناختم این خبر بد را منتقل کردم و در عرض یک ساعت دنیا خبردار این اتفاق ناگوار شد. به خانه سینما رفتم و در آنجا علیرغم اینکه بسیار سخت بود درباره برنامه‌های خسرو تصمیم بگیریم اما سعی کردیم آنچه در شأن او بود اتفاق بیفتد.»

پرستویی درباره روز تشییع هم یادآور شده بود:« آن روز هم بسیار عجیب بود و شلوغی بیش از حد باعث شد پیکر خسرو مخفیانه از درب پشت تالار وحدت وارد و بعد از آن به جای آمبولانس با پاترول از پشت تالار به بهشت زهرا (س) منتقل شود و خودم هم با موتور به آنجا رفتم.

در بهشت زهرا هم با وجود آنکه رئیس آنجا معتقد بود به خاطر شلوغی امکان خاکسپاری وجود ندارد اما با آرام کردن مردم به سختی این کار انجام شد. با دیدن آن صحنه‌ها فهمیدم یک هنرمند چقدر می‌تواند در دل مردم جا داشته باشد. معتقدم علاوه بر بازی ویژه‌ای که او داشت اما مردم بیشتر خسرو را به خاطر مناعت طبع‌اش دوست داشتند و خلوصی که در مقابل مخاطبانش داشت و همیشه خودش را در مقابل آن‌ها پایین می‌آورد.

بازیگر «آژانس شیشه‌ای» اینگونه سخنانش را به پایان برد: «خسرو شکیبایی از جان گذشته بود و تمام وجودش را برای بازیگری هزینه می‌کرد و مطمئنم که همیشه کنار ما هست و یادش گرامی خواهد بود.»

رضا دادویی: تکلیف هنرمند را مشخص کنید

یک هنرمند و مدرس تئاتر معتقد است: «هیچ سند چشم‌انداز روشنی به شکل واقعی و کاربردی درباره آینده فرهنگ و هنر کشور وجود ندارد. در هیچ یک از حوزه‌ها هیچ چشم‌اندازی تعریف نشده است و صرفاً به حل مسائل عادی و روزمره می‌پردازند.»

رضا دادویی در گفتگو با ایسنا نگاه امنیتی به هنر را معضلی با سابقه طولانی‌ می‌داند و می‌گوید: مشکلی که با آن مواجهیم، صرفاً متعلق به امروز نیست و سابقه‌ی آن به دهه‌ها قبل برمی‌گردد. اما هیچ‌یک از مسئولین به این موضوع توجه نداشتند که وجود نگاه امنیتی به مسائلِ جامعه، به مرور زمان موجب شکل‌گیری بحران‌های فردی و اجتماعی می‌شود. داشتن چنین نگاهی به فضای فرهنگ و هنر هم قطعاً باعث رکود فکری و عقیم شدن فعالیت‌های خلاقانه می‌گردد و بی‌تردید احساس یأس و ناامیدی را به همراه خواهد داشت. جامعه‌ای که نتواند حرف‌ها، مشکلات، نقدها و اعتراضات خود را از طریق تراوشات ذهنی و هنری در کتاب، تئاتر، سینما و… بیان کند، بی‌تردید مشکلاتش به غده‌های چرکینی تبدیل می‌شود که در جاهای دیگر و از طرق مختلف سر باز می‌کند.

موظفم بگویم این وضعیت به حالت بحرانی رسیده

دادویی با ابراز تاسف از نبود آینده‌نگری مشخص برای پیشبرد حوزه فرهنگ و هنر بالاخص تئاتر و سینما یادآوری می‌کند: هیچ سند چشم‌انداز روشنی به شکل واقعی و کاربردی درباره آینده فرهنگ و هنر کشور وجود ندارد. در هیچ یک از حوزه‌ها هیچ چشم‌اندازی تعریف نشده است و صرفاً به حل مسائل عادی و روزمره می‌پردازند. من به نوبه خود موظفم بگویم که این وضعیت به حالت بحرانی رسیده و بیش از همیشه شدت یافته است.

او خاطرنشان می‌کند: لذا از این بابت هشدار می‌دهم وقتی که مقصد و مسیر حرکت را ندانیم یا راه غیرواقعی و غلطی را انتخاب کنیم، طبیعی است که نمی‌توانیم یک جماعت عظیمی را هم به سمت آن مقصد رهنمون شویم و قطعاً نمی‌توانیم پاسخگوی نیازهای ایشان باشیم. اما نکته مهم آن‌جاست که اگر نمی‌توانیم اصحاب فرهنگ و هنر را به سمت آینده‌ای درخشان ببریم، دست‌کم بتوانیم به خوبی از آنان حمایت کنیم و شرایط زندگی امروزشان را بهبود ببخشیم. اما غم‌انگیزتر آن است که غفلت مسئولان فرهنگی و هنری از توجه به این امر، معاش و زندگی روزمره هنرمندان تمام شاخه‌های هنری را نیز دستخوش دشواری بسیار نموده و با رنج و مشقت فراوان همراه کرده است.

این استاد دانشگاه و مدرس تئاتر با اشاره به مقتضیات جوامع مدرن اضافه می‌کند: در دنیای مدرن به همه چیز نگاه توسعه محور وجود دارد. یعنی هنرمندان و فرهیختگان جامعه با آزادی بیان و اندیشه، مشکلات و معضلات و آسیب‌های اجتماعی را می‌بینند و بیان می‌کنند و سیاست‌مداران پیشاپیش به دنبال راهکارهایی برای حل اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه می‌گردند. هنرمند و روشنفکر به دلیل طرح مشکلات به سیاه‌نمایی محکوم نمی‌شود. بلکه حمایت می‌شود تا همین مشکلات و معضلات و موانع را ببیند و به جامعه اعم از مردم و مسئولین هشدار بدهد.

او ادامه می‌دهد: آنچه در جوامع مدرن اتفاق می‌افتد، آینده‌نگرانه است. حتی کشورهای در حال توسعه هم، دست‌کم کنش‌مند عمل می‌کنند. یعنی سعی می‌کنند نسبت به هر واقعه‌ای که پیش می‌آید، در اسرع وقت کنشی درست و منطقی و از روی عقلانیت داشته باشند. ولی متولیان فرهنگی ما حتی واکنشی هم عمل نمی‌کنند. در جامعه ما عموم مردم جامعه از مسئولان فرهنگی عبور کرده‌اند و کیلومترها فاصله گرفته‌اند. این روز به روز شرایط ما را پیچیده‌تر می‌کند و هشدار من این است که اگر واقعا فکری به حال این شرایط نکنیم، با بحران‌های بسیار پیچیده‌ی اجتماعی فرهنگی رو به رو خواهیم بود. زیرا باور دارم انتقاد و اعتراضی که بیرون از حوزه‌ی فرهنگ و هنر شکل بگیرد، تندتر، هیجانی‌تر و غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود.

دادویی با ابراز تأسف از اینکه در حوزه کار فرهنگی و هنری هیچ آینده روشنی متصور نیستیم، ادامه می‌دهد: حیرت‌آور این‌جاست که در طول دهه‌های گذشته، هیچ‌کس از دولت‌ها که وظیفه‌شان هماهنگی بین ارکان مختلف خودش اعم از سازمان‌ها، نهادها و وزارتخانه‌های زیر مجموعه‌ است به فکرش نرسید که وقتی دانشگاه‌های متفاوتی تأسیس و آحاد جامعه به داشتن تحصیلات عالیه تشویق می‌شوند، باید برای آینده شغلی و زندگی خانوادگی و معیشت آن‌ها نیز فکری کرد. این وضعیت که در طی دهه‌های مختلف شکل گرفته، جامعه ما را به ورطه خطرناکی ‌رسانده است. این که نسل‌های متفاوتی از افراد را تربیت می‌کنیم و آموزش می‌دهیم ولی وقتی به خروجی دانشگاه می‌رسد، هیچ پوشش حمایتی برای تضمین آینده شغلی و خانوادگی آنها وجود ندارد. وقتی یک دانشجو که در بهترین سال‌های زندگی خودش قرار دارد به وضعیت امروز اعتراض می‌کند، یعنی هیچ چشم‌انداز روشنی از آینده خود ندارد.

هنرمند که صرفاً مطرب نیست

این نویسنده در پاسخ به این پرسش که بیش از ۱۰۰ سال است در جامعه ما تئاتر به وجود آمده که بستر آن بر مبنای گفتگو است و در حال حاضر چقدر زمینه برای گفتگو فراهم است، تصریح می‌کند: اگرچه هنرهای نمایشی در ذات خود بر پایه‌ گفتگو استوار است، ولی گویی مدیرانی که در راس تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند، قائل به گفتمان فرهنگی و لطافت و ظرافت‌های آن نیستند. آن‌چه باید برای ایشان شفاف گردد، این است که هرچند بخشی از کار فرهنگ و هنر ایجاد طرب و شادمانی است ولی هنرمند که صرفاً مطرب نیست. طرب یکی از انواع مختلفی است که می‌توان در کار فرهنگی هنری انجام داد اما اگر ۱۰ درصد فعالیت فرهنگی ایجاد سرگرمی و احساس شادمانی باشد، ۹۰ درصد دیگر ایجاد نگاهی تازه، ترویج روحیه‌ تفکر و داشتن نگاه انتقادی در جامعه است.

او خاطرنشان می‌کند: اصلاً ذات هنر بر پایه نقد جامعه است. یعنی اساساً نمی‌توانیم بخش انتقادی هنر جهان را از آن بگیریم. اما وقتی این را به عنوان ذات هنر نمی‌شناسند، چه باید کرد. در حالیکه شِق درست این ماجرا این است که اگر کسی، سیاستی را نقد کرد، اتفاقا باید او را تشویق نمود و با این نگاه هنرمندان و اندیشمندان را ترغیب کرد که مسئولین را نقد کنند. در آن صورت است که یک جامعه به بلوغ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خواهد رسید.

دولت باید شرایط کار را تسهیل کند

وی با اشاره به تفاوت شرایط تئاتر در دهه‌های اخیر یادآوری می‌کند: زمانی تئاتر کار کردن کار پیچیده‌ای نبود. یعنی سه دهه قبل گروه‌های محدودی فعال بودندکه اگر به یکی از آن‌ها راه پیدا می‌کردید، سالی یکی دو بار در سالنی نوبت اجرا می‌گرفتید ولی الان شرایط پیچیده‌ای شده که تقریبا با این کار، تجاری برخورد می‌شود به طوری که برای اجرای ساده‌ترین تئاترها دیگر کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان نمی‌توان هزینه کرد. حالا تصور کنید وقتی هزینه‌های یک هنرمند چند برابر شده، شرایط تولید اثر بسیار پیچیده گشته و هیچ گونه حمایتی هم وجود ندارد، او چگونه باید یک اثر فرهنگی بر پایه‌ی دغدغه‌هایش تولید کند. تنها کاری هم که دولت می‌کند، کنترل و نظارت است. در حالی که دولت وظیفه دارد شرایط را برای کار ایجاد و سرمایه‌اش را هم تامین کرده و یا روند تولید را تسهیل کند. اما وقتی هیچ یک از این کارها نمی‌شود، چنین روندی، ایجاد نارضایتی می‌کند. درک این مساله اصلا پیچیده نیست.

 

او اضافه می‌کند: وقتی مسئولان هیچ رابطه‌ای بین خودشان و اهالی فرهنگ و هنر تعریف نمی‌کنند و به عنوان متولی فرهنگ و هنر حتی خود را موظف به گفتمان تعاملی نمی‌دانند که دست‌کم مشکلات را بشنوند، بنابراین از جامعه فرهنگ و هنر چگونه انتظار تعامل و همراهی دارند. وقتی شما به عنوان یک وزارتخانه در مواقع سختی و مشقت در کنار هنرمندان نیستید، چگونه در مواقع نیاز انتظار دارید که هنرمندان در کنار شما بایستند. وقتی که اکثر قریب به اتفاق اهالی هنر نزدیک به ۳ سال است که با شرایط دشوار ناشی از کرونا تا مسائل متعدد دیگر دست و پنجه نرم کرده‌اند و نتوانسته‌اند پروژه‌ای تعریف و تولید کنند و شما به عنوان بخش دولتی هیچ حمایتی از او نکرده‌اید، چگونه توقع دارید در مواقعی که نیاز دارید در کنار شما باشند.

 

این استاد دانشگاه با ابراز تاسف از اینکه دانشجویان تئاتر و سینما آینده‌ای برای خود متصور نیستند، اضافه می‌کند: می‌دانید در دانشگاه چه حجمی از نومیدی وجود دارد؟! بنده به عنوان یک استاد هر چقدر هم که تلاش کنم تا روحیه امید را در افراد تزریق کنم، شدنی نخواهد بود. زیرا این امید دادن باید واقعی و قابل لمس باشد. نمی‌توان به زور و اجبار دانشجو را امیدوار کرد.

دادویی در پاسخ به این پرسش که وقتی هنرمندی دچار چنین سرخوردگی‌ها و مشکلاتی است، آیا می‌تواند فضای جامعه را که دچار عصبیت و خشونت شده، تلطیف کند؟ پاسخ می‌دهد: یک نگاه مدیریتی وجود دارد که هر جا احساس کردیم حال جامعه خوب نیست، با کمی چاشنی جشن و جشنواره فرمایشی می‌توان حال او را عوض کرد در حالی که واقعا چنین نیست. بلکه انجام این کار به تغییرات ساختاری و رویکردی نیاز دارد.

 

او اضافه می‌کند: چگونه ممکن است در سال ۲۰۲۳ کل سند جامع ما در حوزه تئاتر یک صفحه و نیم مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد که متعلق به ۳ دهه پیش است. حتی اگر قرار بر بازنگری آن باشد، افرادی که این کار را انجام می‌دهند، تفکرات‌شان مال ۳ دهه قبل بوده است. چنین افرادی چه نسبتی با جوانان و مشکلات امروز یا نوجوانان نسل دیجیتال و فضای مجازی دارند. هیچ یک از اینها در این سند دیده نشده و همه آنچه وجود دارد، واکنشی است. این یعنی رفتار دولت در برخورد با اینها واکنشی و کنترل‌گر است و خلاقانه و روش‌مند و آموزشی نیست.

هنرمند چگونه پرخاشگر می‌شود؟

او هشدار می‌دهد: یکی از پیامدهای نگاه امنیتی به همه امور، نومید کردن و خسته کردن همه افراد است. مشکلات اقتصادی و روحی و روانی که کنار هم جمع بشود، افراد را پرخاشگر می‌کند. هنرمند هم به عنوان عضوی از این جامعه، پرخاشگر و اثرش تند و عصبی و حتی اندیشه‌هایش کوتاه مدت می‌شود. یعنی او هم به نوشتن حتی یک جمله اعتراضی اکتفا می‌کند و تصور می‌کند دارد کار ویژه‌ای انجام می‌دهد و نمی‌تواند نگاه توسعه‌محور داشته باشد و به مسائل مهم و بلندمدت بیاندیشد چون فشار روانی که بر اثر مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بر او حادث می‌شود، راه را بر اندیشه او می‌بندد.

 

دادویی با اشاره به برخورد کشورهای پیشرفته با بحران کرونا یادآوری می‌کند: تمام کشورهای پیشرفته برای اندوه بعد از دوران کرونا برنامه‌ریزی کردند چون به این می‌اندیشیدند که آدم‌ها تنها و درگیر غم و اندوه شده‌اند و باید برای آن راه چاره‌ای یافت. حالا ما که غیر از اندوه کرونا و اشکالاتی که پیش آمد، در جامعه خودمان هزار و یک مشکل دیگر هم داشته‌ایم، مسائل اقتصادی‌مان هم روز به روز بدتر شده که بهتر نشده است، بنابراین افراد چگونه می‌توانند خوشحال یا به آینده امیدوار باشند. خوشحالی که دستورالعملی نیست. ای کاش مسئولان شرایط را درک و برایش فکری می‌کردند. ولی مساله این است که مدیریت کلان اجتماعی و فرهنگی در مسیر غلطی حرکت می‌کند و برنامه‌های روزمره‌شان به هیچ جا نخواهد ‌رسید.

یک بار برای همیشه تکلیف هنرمند را معلوم کنیم

او با انتقاد از تصمیم‌گیری نهادهای متعدد برای سینما و تئاتر توضیح می‌دهد: یکی از مسائل عجیبی که کار فرهنگی هنری را نابود می‌کند، تصمیم‌گیری افراد و نهادهای مختلف درباره این حوزه است. فرهنگ و هنر مملکت مانند گوشت قربانی از این سو به آن سو کشیده می‌شود و گویی هیچ کس در این بین نمی‌تواند وضعیت هنرمند و اثر هنری را مشخص ‌کند. باید یک بار برای همیشه تکلیف هنرمند را مشخص کرد و مثلا به قطعیت گفته شود از امروز تئاتر، سینما یا موسیقی تعطیل است تا ما هنرمندان هم بدانیم و دست‌کم شغل‌مان را عوض کنیم. الان هم تئاتر هست و هم نیست. هم سینما هست و هم نیست. هم موسیقی هست هم نیست. هنرمند بلاتکلیف است. بخش‌نامه‌های کنترل‌کننده متعدد است. قوانین من‌درآوردی و نظرات شخصی بسیار است. بنابراین ما هنرمندان ظاهراً شاغلیم ولی نمی‌توانیم کار کنیم. حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حاضر نیست مصوبات دولت قبلی را مبنی بر تشکیل اصناف و به رسمیت شناختن شغل هنری اجرا کند و آن را معلق نگه داشته است.

دادویی با تایید بر اینکه تعیین تکلیف کردن، نیازمند مسئولیت‌پذیری است، ادامه می‌دهد: کسی حاضر نیست این وظیفه را به گردن بگیرد. بنابراین تعداد نهادهای تصمیم‌گیر درباره فرهنگ و هنر آنچنان زیاد شده که هر کسی به خود اجازه می‌دهد برای این جامعه تعیین تکلیف کند. منِ نوعی که از سال ۷۲ در سمت‌های گوناگونی در تئاتر فعالیت کرده‌ام، جوانی ۲۴، ۲۵ ساله که معلوم نیست آبشخور فکری‌اش از کجاست، به صِرف شاغل بودن در یک نهاد خاص به خود اجازه می‌دهد تمام حیثیت کاری مرا و همکارانم را زیر سئوال ببرد چون در صندلی بالاتری نشسته و جالب است که به خودش حق می‌دهد فکر کند این کشور را بیشتر از من دوست دارد. چه کسی گفته شمای مسئول فلان اداره و وزارتخانه و نهاد بیشتر از منِ هنرمند این کشور را دوست داری و نسبت به آن دلسوزتری؟ ما که همه زندگی‌مان را بابت این کار گذاشته‌ایم و حتی امرار معاش‌مان هم با سختی و مکافات همراه است. بعد فردی بی‌ربط که امروز اینجا مسئول است و فردا جایی دیگر، می‌خواهد برای ما تعیین تکلیف کند! و فکر می‌کند صلاح جامعه و فرهنگ و هنر را بهتر از منِ هنرمند می‌شناسد. اینها سبب می‌شود جامعه در همه بخش‌ها و صنوف پرخاشگر شود. با همین نگاه،‌ فعالیت‌ها به حداقل رسیده و نظارت‌ها و کنترل‌ها و فشارها و مالیات‌ها به حداکثر. هنرمند عوارض گوناگونی را پرداخت می‌کند بدون اینکه از سرویس‌های آن بهره‌مند شود. معلوم است که هر آدمی در این وضعیت عصبانی می‌شود و مهربانی جای خود را به پرخاشگری می‌دهد.

سلبریتی‌ که معیار جامعه هنری نیست

او با اشاره به اینکه همیشه میزان درآمد چند ستاره هنری به عنوان ملاکی برای کل جامعه هنری در نظر گرفته می‌شود، اضافه می‌کند: یکی از سختی‌های کار ما این است چند سلبریتی‌ انگشت‌شمار، معیار جامعه هنری شده‌اند و وقتی می‌گویی نویسنده، کارگردان یا بازیگر هستم، مردم فکر می‌کنند به اندازه آن سلبریتی‌ها، داری از این موهبت‌های مادی بهره‌مند می‌شوی و نمی‌توانی برای عالم و آدم اثبات کنی که اصلا چنین نیست.

دادویی تنها راه نجات سرزمین‌مان را تغییر نگاه‌ها می‌داند و هشدار می‌دهد که اگر چنین نشود، دائم‌البحران خواهیم بود. یعنی بی‌وقفه برایمان مشکلات عیجب و غریب پیش می‌آید.

آسیبی که از کارنابلدی‌های می‌خوریم

او تاکید می‌کند: بخش اعظمی از مشکلات ما از کارنابلدی‌های داخل است و نیازمند یک پاکسازی مدیریتی هستیم. ادامه این وضعیت به جامعه آسیب می‌زند، نه هنرمندی که مشکلات را می‌بیند و نقد اجتماعی مطرح می‌کند. مدیری که فکر می‌کند با برگزاری جشنواره‌های مختلف موضوعی می‌تواند بیلان کاری خوبی ارائه بدهد، متوجه نیست اگر در تئاتر ما امثال علیرضا نادری وجود دارد، جشنواره‌های مختلف دفاع مقدس او را وادار نکرده‌اند که درباره جبهه و جنگ متن بنویسد. این تعهد شخصی آن هنرمند است به جامعه‌اش، واکنشی است به آنچه لمس کرده و دیده. صد جشنواره دیگر برگزار کنید، یک علیرضا نادری از آن بیرون نمی‌آید.

رضا دادویی در پایان خاطرنشان می‌کند: مسئولیت اجتماعی دستوری و یا با تزریق پول ایجاد نمی‌شود و جز تأمین منافع عده‌ای برگزار کننده، نتیجه‌ای نخواهد داشت. اگر مدیر فرهنگی حال خوب و احساس آرامش برای هنرمند فراهم کند، هنرمند خودش می‌داند باید به چه چیزی واکنش نشان بدهد. اما هنگامی که تمام پول و اعتبار را صرف جشنواره‌های سفارشی و موضوعات زودگذر و دستوری می‌کنیم، هیچ خروجی ارزشمندی از آن بیرون نمی‌آید و اعتباری ایجاد نمی‌شود. با این وصف چگونه حال هنرمند خوب بشود که او نیز بتواند روحیه نشاط را در جامعه ایجاد کند.

تعلیق عضویت در صورت عدم شرکت در دو مجمع عمومی خانه تئاتر

طبق آیین‌نامه تیپ انجمن‌ها که پیوست اساسنامه خانه تئاتر است؛ افرادی که در دو مجمع عمومی متوالی حضور پیدا نکرده و از دادن وکالت به  عضور دیگری خودداری کنند، عضویت آنها  تعلیق و سپس لغو خواهد شد. بر همین اساس اعضای خانه تئاتر باید در جلسات مجمع عمومی حضور پیدا کرده و یا در صورت عدم حضور به دیگر اعضا وکالت دهند.

 

دراین آیین‌نامه به صراحت آمده است: «عدم حضور غیرموجه در دو مجمع عمومی متوالی خانه تئاتر و ندادن وکالت به دیگر عضو و عدم حضور در یک مجمع عمومی خانه تئاتر و دو مجمع انجمن مربوطه موجب لغو عضویت و قطع کلیه حقوق مادی, معنوی و قانونی عضو خواهد شد.»

 

مجمع عمومی عادی سالیانه خانه تئاتر، شنبه ۳۱ تیر ساعت ۱۷:۳۰ در سالن استاد ناظرزاده در تماشاخانه ایرانشهر برگزار می‌شود، به همین دلیل از اعضای تئاتر دعوت می‌شود در این جلسه حضور پیدا کرده و آنهایی که امکان حضور ندارند به عضو دیگر وکالت کتبی دهند.

 

در این جلسه گزارش عملکرد یک ساله توسط مدیر عامل و بازرس خانه تئاتر اعلام خواهد شد.

 

یادبود استاد سمندریان در شب‌ بخارا

ششصد و هشتاد و چهارمین شب بخارا به تجلیل و یادبود استاد حمید سمندریان اختصاص دارد.

به گزارش گروه خبر سایت خانه تئاتر، مجله فرهنگی هنری بخارا با همکاری آکادمی هنرهای دراماتیک سمندریان، شب حمید سمندریان را برگزار می‌کند.
ششصد و هشتاد و چهارمین شب بخارا به تجلیل و یادبود استاد حمید سمندریان اختصاص دارد.

این نشست با سخنرانی آقایان رضا کیانیان، حامد بهداد، احمد ساعتچیان، محمودرضا رحیمی و علی دهباشی در ساعت ۶ بعدازظهر شنبه ۲۴ تیر در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر برگزار می‌شود.

حمیدرضا اردلان:تاثیرات هنری فرناز بهزادی در اغلب نقاط ایران تبدیل به مجموعه‌ای از عروسک‌های شده است

صححبت‌های حمیدرضا اردلان استاد دانشگاه در مراسم بزرگداشت فرناز بهزادی. ۲۱ مرداد ۱۴۰۲

تهیه شده در واحد سمعی بصری خانه تئاتر

انتشار کتاب داوود رشیدی از مجموعه ماندگاران صحنه

همزمان با ششمین سال درگذشت این هنرمند کتاب «داود رشیدی» جلد چهارم از مجموعه ماندگاران صحنه از سوی انتشارات نمایش منتشر شد.

رشیدی زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود. او در مجموعه‌های تلویزیونی گوناگونی مانند «ولایت عشق»، «هزار دستان»، «آوای فاخته»، «عطر گل یاس»، «آخرین ستاره شب» و … بازی کرد. «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم»، «پیروزی در شیکاگو»، «منهای دو» و «آقای اشمیت کیه؟» از جمله نمایش‌هایی است که به صحنه برده. «کمال الملک»، «ملاقات با طوطی» و «زمهریر» از فیلم‌های سینمایی هستند که در آن‌ها نقش آفرینی کرده است.

کتاب «داود رشیدی» با پیش گفتار منصور خلج با عنوان «هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود» آغاز می‌شود و دو بخش دارد. «از روزگار رفته حکایت»، «دوران کودکی»، «تحصیل در فراسه و ژنو»، «از حقوق سیاسی تا حضور سیاسی»، «بازگشت به وطن»، «استخدام در اداره هنرهای دراماتیک»، «در انتظار گودو»، «حضور در تماشاخانه سنگلج (۲۵ شهریور)»، «تدریس»، «نخسین فعالیت‌های سینمایی»، «رفتن به تلویزیون واحد نمایش تا سال ۱۳۵۷»، «پوست یک میوه روی درخت پوسیده»، «پیروزی در شیکاگو»، «ریچارد سوم»، «هنر»، «منهای دو»، «آقای اشمیت کیه؟»، «درباره بازیگری»، «درباره کارگردانی» و «حسن ختام» فصل‌های موضوعی کتاب در بخش نخست هستند.

بخش دوم یادداشت‌ها، از مطالب «ثبت کرد که با دست پر برگشته» نوشته علی نصیریان، «دوست استثنایی من» اثر داریوش شایگان، «نامه به یک دوست قدیمی؛ داود رشیدی عزیز» نوشته احمدرضا احمدی، «با داود رشیدی در بازار کهنه فروش‌های بوشهر» نوشته کیومرث پوراحمد، «همواره امیدوار با دلی عاشق» نوشته احترام برومند، «دیروزی که او خلق کرد، امتداد دارد امروز» نوشته مرضیه برومند، «هنرمندی با آرزوهای بزرگ» اثر رضا بابک و «رشیدی، برگی زرین در تاریخ تئاتر ایران» نوشته قطب‌الدین صادقی تشکیل شده است.

پیام داود رشیدی به مناسبت هفتمین جشن اردیبهشت تئاتر ایران با عنوان «همنوایی عشق و معرفت» و سه یادداشت درباره «چشم به راه گودو» اثر رضا براهنی، جلال آل‌احمد و اسلام کاظمیه دیگر مطالب کتاب محسوب می‌شوند. این اثر به ضمیمه گاهشمار، تصاویر و منابع به پایان رسیده است.

منصور خلج نویسنده و پژوهشگر سال گذشته در گفت‌وگویی با هنرآنلاین خبر نگارش و تدوین کتاب «داود رشیدی»، را اعلام کرده بود.

او در بخشی از پیشگفتار کتاب نوشته است: «همواره در پی فرصتی بودم برای ادای دین به هنرمندی به غایت صبور و مهربان، با بیش از ۷۰ سال سابقه‌ کار و تلاش مستمر در کارنامه‌ هنری‌اش که پیوسته با دستمایه‌های خلاقانه و بنیادین از هنر تئاتر کار خود را دنبال کرده است. هر بار پر انرژی روی صحنه و یا در مقام کارگردان تئاتر و یا مقابل دوربین فیلمبرداری با وفاداری به گنجینه‌ ادبیات نمایشی، پژوهش و مطالعه‌ی گسترده که نو اندیشانه با جریان روز تئاتر جهان همراه و هم‌گام بود و افق تازه‌ای بر ما گشود، مرحبا بر این درایت.

جایگاه عالیجناب رشیدی در میان هنرمندان عرصه‌ تئاتر، سینما و تلویزیون همواره جایگاهی است رفیع، این ماندگاری فقط در بازی‌های درخشان، که در کارگردانی‌های به یاد ماندنی‌اش، در انتخاب‌های گزیده و هوشمندانه و بیش از همه در لبخند مهربانانه‌اش متجلی است، لبخندی که حتی در اوج روزهای سخت بیماری از چهره‌اش محو نمی‌شد.

و این کمترین، برای نگارش این کتاب بار دیگر به همه‌ مصاحبه‌ها و جرایدی که به هر نحوی به ایشان پرداخته بود رجوع کردم، به قول سعدی بزرگ:

تمتع ز هر گوشه‌ای یافتم

ز هر خرمنی خوشه‌ای یافتم

تا این میثاقی که با خود بسته بودم را جامه‌ عمل بپوشانم و ادای دینم را در مقام شاگرد به استادم کرده باشم تا این تجربیات به نسل‌های بعد منتقل شود، تا گاهی که نگاهمان را از صفحه بی‌جان و حقیر تلفن‌های همراه‌مان بر می‌داریم و سرمان را بالا می‌آوریم قله‌ها را ببینیم».

کارگردان زیرزمینی‌ها: در تئاتر فرصت اشتباه ندارید

حامد وکیلی کارگردان نمایش «زیرزمینی‌ها» می‌گوید تئاتر چون زنده است فرصت اشتباه نداری، نفس تماشاگر در صحنه جاری است و احساسش را در همان لحظه دریافت می‌کنی. سختی‌های تئاتر هم بسیار شیرین‌ است.

 

نمایش «زیرزمینی‌ها» به نویسندگی مرتضی شاه‌کرم و کارگردانی حامد وکیلی از ۳۰ خرداد در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است.

 

داستان این نمایش درباره خانواده‌ای از قشر ضعیف جامعه است که با فروش همه دارایی خود خانه‎ای را پیش‌خرید می‌کنند و مجبور می‌شوند برای مدتی در زیرزمینی بسیار کوچک زندگی کنند.

 

حامد وکیلی، کارگردان نمایش درباره انتخاب بازیگران «زیرزمینی‌ها» گفت: «سعی کردیم بازیگرانی انتخاب کنیم که به شخصیت‌های نمایش نزدیک باشند، با امیر کربلایی‌زاده و مرضیه صدرایی تجربه همکاری داشته‌ام و با جواد خواجوی اولین بار است که همکاری کردم که تجربه خوشایندی هم برایم بود.»

 

او ادامه داد: «در کنار هنرمندان پیشکسوت سعی کردیم به هنرمندان جوان هم اعتماد کنیم و در این اثر بازیگران پیشکسوت با همه توان به بازیگران جوان‌تر کمک کردند تا نتیجه خوبی حاصل شود. رسالت تئاتر همین است که به جوان‌ترها میدان بدهیم که بیایند و تجربه کنند و آینده خودشان را بسازند و حتماً از بین‌شان استعدادهای درخشانی ظهور خواهد کرد.»

 

این کارگردان با اشاره به اینکه ۲۶ سال است در تئاتر فعالیت می‌کند، گفت: «در همه اجراهای نمایشی‌ام با لذت حضور دارم و در نمایش «زیرزمینی‌ها»، هم بازیگر هستم و هم کارگردانی می‌کنم و این مسئله، شرایط ویژه‌ای را پدید آورده است. تئاتر مثل بچه‌ای است که کارگردان بزرگش می‌کند و واقعاً مثل بچه خودش دوستش دارد. حتی بعضی صحنه‌ها را که می‌خواهم کوتاه کنم ،واقعاً برایم دشوار است.»

 

او ادامه داد: «بازیگری و کارگردانی تئاتر به‌صورت هم‌زمان خیلی مشکل است، به همین دلیل از مهدی آقایی به‌عنوان مشاور استفاده کردم، شاید اگر هرکدام از این دو بخش را به‌تنهایی انجام می‌دادم، کیفیت کار بیشتر می‌شد ولی در کل از نتیجه ناراضی نیستم.»

 

حامد وکیلی که تجربه حضور در سینما و تلویزیون را هم دارد، درباره هنر تئاتر گفت: «تئاتر ویژگی‌های خودش را دارد و با تلویزیون و سینما خیلی فرق می‌کند. تئاتر چون زنده است فرصت اشتباه نداری، نفس تماشاگر در صحنه جاری است و احساسش را در همان لحظه دریافت می‌کنی. تماشاگر با تو می‌خندد و گریه می‌کند. سختی‌های تئاتر هم بسیار شیرین‌ است.»

 

کارگردان نمایش «زیرزمینی‌ها» درباره متن این اثر افزود: «مرتضی شاه‌کرم را سال‌هاست می‌شناسم، نویسنده بسیار خوبی است. این نمایشنامه را سال ۹۵ برای من نوشت و همان سال در مشهد آن را اجرا کردم. ملودرام بسیار عجیب و خاصی است، یک کمدی-تراژدی است که در لحظه نمی‌دانی باید بخندی یا گریه کنی. قلم مرتضی را همیشه دوست داشتم و این متن هم جزو آثاری بود که خیلی دوست داشتم و به همین دلیل، در تهران دوباره اجرایش کردم.»

 

بازیگر نقش آقاجون گفت: «در زندگی واقعی هر خانواده‌ای یک پیرمرد با شرایط آقاجون هست. برای بازی این نقش از آن‌ها الگو گرفتم. همیشه در ذهن بازیگر مواردی هست که در اطرافش دیده و برای رسیدن به هر نقش از هرکدام، بخشی را برمی‌دارد. از همان اول که نمایشنامه را خواندم، دوست داشتم این نقش را بازی کنم و خودم از اجرایش راضی هستم و تماشاگران هم دوستش داشتند؛ فکر می‌کنم به چیزی که می‌خواستم رسیدم.»

 

حامد وکیلی که پرفروش‌ترین نمایش‌های مشهد را در کارنامه خود دارد، در مورد اجرا در تهران توضیح داد: «تماشاگران مشهدی مرا می‌شناسند و لطف دارند و حمایت می‌کنند؛ اما در مشهد اجرا رفتن آن هم برای مدت طولانی، کار دشواری است. در تهران سالن‌هایی است که می‌شود راحت‌تر اجرا رفت؛ مثل سالن شهرزاد. ولی به دلیل بزرگ‌تر بودن شهر تهران شرایط خیلی فرق می‌کند. تبلیغات باید بیشتر و گسترده‌تر باشد؛ نکته دیگری هم وجود دارد و آن هم اینکه در تهران مردم برای دیدن کار خوب به سالن می‌آیند؛ چه بازیگر چهره داشته باشد و چه نداشته باشد.»

 

او در پایان در مورد ویژگی نمایش «زیرزمینی‌ها» هم افزود: «در نمایش صحنه‌ای وجود دارد که پدر کیک تولد را با دستپاچگی برای صاحب‌خانه می‌برد و وقتی برمی‌گردد سکوت وحشتناکی درصحنه می‌شود؛ به نظر من پدر همان لحظه می‌میرد. در این نمایش شاهد هستیم که تماشاگر هم‌زمان هم می‌خندد و هم گریه می‌کند؛ گویی مخاطب یک برش از زندگی خانواده‌ای از زیرپوست شهر را پیش چشمانش می‌بیند.»

 

منبع: ایران تئاتر

علی نصیریان: هنرمندان خیلی ارزشمند هستند

پیشکسوت تئاتر و سینما، هنر را جلوه هویت و شناسنامه ملت ایران دانست و گفت: امروز در دنیا سینمای ایران را می‌شناسند و لذا هنر از هر نوشته، سخنرانی، تبلیغ و ارائه‌ای بیشتر می‌تواند نشان‌دهنده فرهنگ و تمدن ما باشد.

 

علی نصیریان روز یکشنبه، ۲۵ تیر در مراسم تجلیل از مفاخر فرهنگ و هنر استان گیلان که تحت عنوان «میلاد نامداران» در تالار مرکزی رشت برگزار شد، با بیان این‌که با دل گرفته ولی با شوق زیاد به رشت آمده‌ام، اظهار کرد: در این مراسم حضور پیدا کردم تا قدردان مفاخر فرهنگ و هنر باشم، زیرا می‌دانم که هنرمند همچون شمعی فروزان می‌سوزد و گرما می‌بخشد.

 

وی هنر و خلاقیت را لذت‌بخش دانست و افزود: هنرمند بر فکر، اندیشه، هنر و خلاقیت خود استوار است و از آفرینش خود لذت می‌برد.

 

این هنرمند پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون، هنر را متکی به انسان دانست و تصریح کرد: انسان است که هنر را می‌آفریند و هنر بنیان زیبای فرهنگ و تمدن است.

 

نصیریان هنر را جلوه هویت و شناسنامه ملت ما دانست و گفت: امروز در دنیا سینمای ایران را می‌شناسند و لذا هنر از هر نوشته و سخنرانی و تبلیغ و ارائه‌ای بیشتر می تواند نشان‌دهنده فرهنگ و تمدن ما باشد.

 

وی با اشاره به سابقه درخشان خطه گیلان در عرصه فرهنگ و هنر، اضافه کرد: گیلان به دلیل نزدیک بودن به اروپا و منطقه قفقاز خطه روشنفکرخیز بوده و انسان‌های تکرارنشدنی و دست نیافتنی در عرصه های فرهنگ و هنر و علم و طب و صنعت و… دارد که هر کدام درجه یک هستند.

 

نصیریان تجلیل و تکریم هنرمندان را موجب امیدواری نسل جوان دانست و عنوان کرد: هنرمندان جوان می‌آموزند که روزی زحماتشان ارزشگذاری می‌شود و مورد تقدیر قرار می گیرند؛ البته مردم خودشان قدرشناس اصلی هنر و هنرمندان هستند، اما نهادهای فرهنگی هم باید جزو وظایف خودشان بدانند که از این قشر تجلیل کنند.

 

وی با بیان این‌که هنرمندان با آفرینش‌های خودشان هویت کشور و ملت را معرفی می‌کنند، یادآور شد: هنرمندان خیلی ارزشمند هستند.

 

این پیشکسوت عرصه هنر، هوشنگ ابتهاج را اعتبار هنر دانست و بیان کرد: ابتهاج درخور هرگونه احترام است و آثار او را باید خواند و بارها خواند.

گردهمایی اهالی تئاتر برای حفاظت از قطب تئاتر کشور

تعدادی از هنرمندان تئاتر با حضور در مجموعه تئاتر شهر و در جلسه مشترکی که با شهردار منطقه ۱۱ و اعضای شورای شهر تهران داشتند، خواستار استمرار پاکسازی فضای بیرونی تئاتر شهر شدند و مسئولان شهری نیز، حمایت معنوی هنرمندان را در این زمینه موثر دانستند.

 

در آغاز این جلسه که عصر امروز، یکشنبه ۲۵ تیر ماه در دفتر مدیریت تئاتر شهر برگزار شد، اسماعیل خلج نمایشنامه‌نویس و کارگردان پیشکسوت تئاتر خطاب به مدیران شهری گفت: اگر بخواهیم هنر در میان عموم مردم گسترش پیدا کند، باید از جنبه ظاهری شروع کنیم که یکی از راه‌های آن، توجه به تئاتر شهر است. این مجموعه هنری باید از دور  داد بزند که مکانی فرهنگی است.

 

باید شیرینی تئاتر شهر را از دور حس کنیم

 

او با بیان اینکه همه هنرها برای زندگی بهتر و بازگشت امید است، افزود: قبل از اینکه ما به عنوان جامعه تئاتری نشان بدهیم که تئاتر چیست، باید تماشاگر را جذب کنیم چراکه بدون حضور تماشاگر تئاتری اتفاق نمی‌افتد و یکی از راه‌های جذب تماشاگر تئاتر، این است که توجه او را به مجموعه تئاتر شهر جلب کنیم. در همین راستا در برنامه‌های شهری، باید شیرینی تئاتر شهر را از دور حس کنیم تا عاشق آن بشویم و دوست داشته باشیم نمایش‌هایش را ببینیم.

 

دیدن آسیب‌های اجتماعی در پرترددترین نقطه شهر عادی شده

 

سپس علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران با اشاره به مطالبی که درباره حریم مجموعه تئاتر شهر و پاکسازی آن مطرح شده بود، یادآوری کرد: این موضوع تا دوره‌ای بیشتر در حد پیگیری‌های مطبوعاتی بود و عملیاتی نشده بود. البته می‌دانستیم مطالبه جامعه هنری است.

 

او با ابراز تاسف از بروز ناهنجاری‌های گوناگون در اطراف تئاتر شهر ادامه داد: متاسفانه دیدن آسیب‌های اجتماعی در پرترددترین نقطه شهر دیگر عادی شده. در این شرایط خیلی تلاش کردیم که به طور همزمان چند بحث را جلو ببریم؛ جمع‌آوری دستفروش‌ها یک سوی ماجرا بود و بخشی دیگر به زورگیران و بزهکاری‌ها مربوط می‌شد.

 

سخنگوی شورای شهر اضافه کرد: این انتقاد به شهرداری وارد بود که دم عید غرفه‌های بهاره را در اطراف تئاتر شهر به رسمیت شناخت که همین موضوع سبب ماندگاری آن‌ها شد و جمع کردن‌شان را سخت کرد. بخصوص که قبل‌تر بحث قمه‌کشی هم مطرح شده بود.

 

نادعلی افزود: از آنجاکه چون ریشه کردن این مشکلات سخت است، همه در برابر آن مقاومت می‌کنند. البته آقای چمران، رییس شورای شهر خیلی کمک کرد و ما هم کوتاهی نکردیم.

 

سخنگوی شورای شهر با تاکید بر اینکه برنامه شورای شهر در محدوده تئاتر شهر فقط به جمع کردن دستفروش‌ها محدود نمی‌شود، ادامه داد: در این محدوده شاهد حضور کسانی هستیم که ناهنجاری‌های جنسی دارند و البته که حق زیست دارند. ولی تلاش می‌کنیم در اطراف تئاتر شهر حضور نداشته نباشند بلکه در جای دیگری مستقر شوند.

 

نادعلی با یادآوری طرح ایجاد حریم مجموعه تئاتر شهر که پیش‌تر مطرح شده، گفت: پارسال این طرح با سازمان زیباسازی مطرح شد و دوستان تئاتر شهر هم طرحی دیگر ارایه کردند. برای ما فرقی ندارد کدام طرح اجرایی شود بلکه مهم، سلامت محیط مجموعه است.

 

او با تاکید بر اینکه هر جا فعالیت فرهنگی باشد، آسیب‌های اجتماعی کم می‌شود، خاطرنشان کرد: با برخی برنامه‌ها مانند اجرای نمایش‌های خیابانی، باید فضای بیرونی تئاتر شهر را پر کنیم چون نمی‌توان اینجا را خالی گذاشت زیرا به سرعت جایگزینی پیدا می‌شود. امید بیهوده هم ندهیم که برای همه دستفروش‌ها جا پیدا می‌کنیم زیرا این همه زمین نداریم.  امیدواریم با همراهی هنرمندان، پاکسازی تئاتر شهر را رسمیت بدهیم تا همکاران ما دلگرم شوند که در این ماجرا تنها نیستند.

 

دوره میان مایگی را سپری می‌کنیم

 

در ادامه جلسه، قطب‌الدین صادقی، دیگر هنرمند باسابقه تئاتر، با ابراز خوشنودی از این که بالاخره مسئولان به فکر ساماندهی تئاتر شهر افتادند، از منطقه ۶ و ۱۱ به عنوان دو منطقه فرهنگی تهران یاد کرد و توضیح داد: این دو منطقه به دلیل مجموعه‌های نمایشی، کتابفروشی‌ها و گالری‌ها جزو مناطق فرهنگی تهران هستند و تئاتر شهر، شاخص‌ترین مکان فرهنگی این منطقه است. هرچند متاسفانه امروزه وجه فرهنگی این مناطق سقوط کرده. با این وصف، کار شهرداری این دو منطقه به دلیل ویژگی‌های خاصی که دارند، سخت است.

 

این کارگردان و مدرس تئاتر تاکید کرد: هویت یک شهر از فرهنگ آن است. یعنی فرهنگ به یک شهر هویت می‌دهد. شهر بدون فرهنگ، روستاست و آنچه جامعه را از حالت غریزی بیرون می‌آورد، خلق فرهنگ است.

 

صادقی با ابراز تاسف از اینکه دوران میان‌مایگی را سپری می‌کنیم، توضیح داد: بسیاری از کتابفروشی‌ها تعطیل شده‌اند و شهر ما مدیریت فرهنگی ندارد. اگر نجنبیم و میان‌مایگی را کنار نزنیم، حیثیت‌مان در دنیا از بین می‌رود چراکه ما را به فرهنگ و هنرمان می‌شناسند.

 

این کارشناس تئاتر خاطرنشان کرد: مدیران می‌ایند و می‌روند ولی هنرمندان و مکان‌های فرهنگی ماندگار هستند.تئاتر شهر برای ما فقط یک ساختمان نیست. معبدی است که قداست دارد و موتور خلاقه و الگوی تئاتر ماست. نگذاریم تخفیف پیدا کند.

 

صادقی تاکید کرد: دست دستفروشان را می‌بوسم ولی جایشان اینجا نیست. به آقای کرباسچی، شهردار پیشین تهران آفرین می‌گویم که با برداشتن نرده پارک‌ها از جمله پارک دانشجو، فرهنگ را از پشت میله‌ها بیرون آورد ولی در حال حاضر، استقرار دستفروش‌ها در حریم فرهنگی این مجموعه بسیار ناشایست است. مگر آنان جلوی مسجد یا دانشگاه می‌روند. حضور دستفروشان در اینجا نشان‌گر دست کم گرفتن فرهنگ است در حالیکه باید از داشته‌هایمان مراقبت کنیم.

 

صادقی با ابراز تاسف از ناهنجاری‌های اجتماعی در اطراف تئاتر شهر اضافه کرد: اتفاق‌هایی که اینجا می‌افتد، سقوط اخلاق و فرهنگ است . این اتفاق‌ها در قامت هزار سالانه فرهنگ ما نیست. مساله مهم‌تر ساماندهی درون حریم تئاتر شهر است. هر کسی در خلاء می‌تواند وارد شود. بنابراین حتما باید برای اینجا برنامه داشته باشیم. ما عاشق سازندگی، خلاقیت و پاکی و قداست هستیم.

 

این هنرمند در پایان سخنانش با تاکید بر لزوم حمایت شهرداری از فعالیت‌های فرهنگی خاطرنشان کرد: شهرداری و شورای شهر باید مانند شهرداری‌های دیگر کشورها برای فرهنگ و هنر هزینه کنند نه اینکه آن را آخرین اولویت بدانند.

 

چرا شهرداری از تئاتر مالیات می گیرد؟

 

امیر دژاکام، دیگر هنرمند تئاتر به عنوان سخنران بعدی برنامه گفت: معرفت ساده است و جهل پیچیده. همه می‌دانیم این محیط نیازمند حریم است. کدام یک از ما نمی‌دانیم در این سال‌ها چه جرم و جنایت‌هایی در اینجا رخ داده کدام یک از شما حاضرید خانواده خودتان در این محدوده تردد کنند .

 

او ادامه داد: خواسته ما خانواده تئاتر ایجاد این حریم است و اجرای برنامه هنری در داخل آن است. شهرداری باید هزینه کند چون وظیفه اوست و این پرسش را هم داریم که چرا از تئاتر مالیات می‌گیرند.

 

اگر عاشق تئاتر نمی‌شدیم، شاید اتفاق‌های بدی برایمان می‌افتاد

 

هادی حجازی‌فر، دیگر هنرمند تئاتر هم با اشاره به شوقی که در دوره دانشجویی برای دیدن نمایش‌های تئاتر شهر داشته، گفت: ما که در شهرهای دیگر بودیم، همه پول‌مان را پس‌انداز می‌کردیم که در تئاترشهر تئاتر ببینیم.

 

این بازیگر و کارگردان ادامه داد: خیلی ممنونم که کار مهم پاکسازی تئاتر شهر بالاخره شروع شد چون نگرانی همیشگی ما وضعیت اطراف تئاتر شهر بود. امیدوارم این ساماندهی استمرار داشته باشد. متاسفانه در این سال‌ها مطالبات ما جامعه تئاتری خیلی پایین آمده است.

 

حجازی فر با تاکید بر نقش مهم هنر در بهبود زندگی افراد توضیح داد: اگر ما عاشق تئاتر نمی‌شدیم، شاید اتفاق‌های بدی برایمان رخ می‌داد. اگر بچه‌های تئاتر فرصت کار داشته باشند، امیدشان به زندگی بالا می‌رود. هر چند به نظر می‌رسد عده‌ای تئاتر را نمی‌خواهند، اما این هنر می‌ماند . ما تئاتری‌ها هم به عنوان بچه‌های ناتنی در کنار بچه‌های تنی خواهیم ماند.

 

محمد موسوی، شهردار منطقه ۱۱ هم با تاکید بر اهمیت مکان‌های فرهنگی، افزود: مدیران شهری همه دغدغه فرهنگی دارند. خوشبختانه پاکسازی اطراف تئاتر شهر را انجام دادیم و ایجاد حریم هم به زودی اجرایی می‌شود.

 

او ساختمان تئاتر شهر را بنایی منحصر به فرد خواند و تاکید کرد: ما دغدغه آن را داریم، همچنانکه بوستان دانشجو هم برایمان مهم است. برای تداوم این کار، ما فقط از شما، هنرمندان پشتیبانی معنوی می‌خواهیم. در چنین اتفاق‌هایی، مردم مقابل ما می‌ایستند و می‌گویند زور شهرداری به دستفروش‌ها رسید در حالیکه ما با دستفروش مواجه نیستیم بلکه با کسانی مواجهیم که کارمند دارند و درآمدشان از برخی هنرمندان ما بیشتر است.

 

در ادامه، مقصود نعیمی ذاکر، مدیر عامل خانه تئاتر از شورای شهر و شهرداری دعوت کرد در خانه تئاتر جلسات مشترکی برای آسیب‌شناسی برگزار شود. چون کار فرهنگی حتما تاثیرات خود را بر مسائل اجتماعی می‌گذارد.

 

او گفت: پارک دانشجو جدای از تئاتر شهر نیست و می‌تواند نجات‌دهنده دانشجویان هم باشد اما انجام اینها نیازمند مهندسی فکری است.

 

مسعود رنجبریان، مدیر عامل شرکت شهربان و حریم بان که از دیگر مسئولان حاضر در برنامه بود، با ابراز تاسف از پخش کلیپی در فضای مجازی گفت: محدوده تئاتر شهر همیشه دغدغه شورای شهر و شهرداری بوده. در این محدوده، همکاران ما را با چاقو زده‌اند و  بعد از ساعت کار نیروی انتظامی، نگهداری اینجا سخت می‌شود.

 

او ادامه داد: بعضی دستفروشان اینجا واقعا خرج خانواده را می‌دهند و هرچند پاکسازی این مکان لازم است، اما خوب است که دستفروشان با یک فاصله‌ای ، مستقر شوند.

 

در پاسخ به او نادعلی تاکید کرد که وقتی زمینه حضور دوباره دستفروشان ایجاد شود، جمع کردنشان آسان نخواهد بود و در این شرایط، کسی سراغ کسب و کارهای قانونی نمی‌رود.

 

بعد از این جلسه، مدیران همراه هنرمندان در لابی تالار اصلی تئاتر شهر گرد هم آمدند تا خواسته خود را درباره استمرار طرح پاکسازی مجموعه بیان کنند.

 

سید جواد طاهری، مدیر مجموعه تئاتر شهر با قدردانی از شورای شهر و شهرداری منطقه بابت ساماندهی دستفروش‌ها، گفت: درخواست هنرمندان استمرار این شرایط است که در این چند روزه شاهد امنیت بوده‌ایم و نیز اجرای طرح حریم مجموعه، دیگر درخواست ماست که این طرح که در میراث فرهنگی مصوب شده، اجرایی شود.

 

امیر دژاکام که بار دیگر برای سخنرانی دعوت شد، درخواست کرد که حریم پارک دانشجو طوری ایجاد شود که فضای درونی آن مورد استفاده هنرمندان همه رشته‌ها باشد.

 

او همچنین تاکید کرد که مشکل دستفروش‌ها زمانی حل خواهد شد که مشکلات اقتصادی کشور حل شود.

 

سپس نادعلی، سخنگوی شورای شهر نیز گفت: قبلا بوستان‌ها مورد استفاده خانواده‌ها بود ولی مشکل بزرگ ما این است که امروز در اطراف تئاترشهر که جزو میراث فرهنگی هم هست، شبانه‌روز با انواع معضلات اجتماعی مواجه هستیم و حضور دستفروشان سبب شده بود کنترلی بر این فضا نداشته باشیم.

 

او ادامه داد: درخواست ما حمایت از این کار است چون فشارها بر همکاران ما در شهرداری زیاد است. همه فضاهای شهری باید برای خانواده‌ها قابل استفاده باشد.

 

سپس مهندس موسوی، شهردار منطقه ۱۱ به عنون دیگر سخنران برنامه گفت: بخش مهمی از هویت تهران در محدوده اطراف تئاتر شهر تعریف می‌شود و این مجموعه، نقطه‌ای استراتژیک است و بنای آن نزد همه مردم به‌عنوان بخشی از هویت تهران شناخته می‌شود.

 

او با بیان اینکه یکی از شعارهای اصلی شهرداری ، احیای هویت‌های شهری است ، ادامه داد: پاکسازی پارک دانشجو هم در همین راستا بود تا محوطه تالار شهر به‌عنوان یک پاتوق فرهنگی شناخته شود. برای استمرار این اقدام نیازمند حمایت معنوی هنرمندان و مردم هستیم. برنامه ما انجام فعالیت‌های فرهنگی به جای این ناهنجاری‌هاست تا در این بوستان شاهد فضایی امن باشیم اما شهرداری به تنهایی نمی‌تواند این اقدام را استمرار بدهد و نیازمند حمایت معنوی هنرمندان است.