امسال این سعادت نصیب من شد تا در پانزدهمین جشن خانه تئاتر ایفای نقش کنم و تجربهای جدید به اندوختههای خود بیافزایم. همیشه آخرین بودن سخت و دردناک است، این یادداشت برای آخرین شماره جشنامهای است که قرار بود به چاپ برسد،اما به دلیل کمبود جا در سایت منتشر شده است. در این یک هفته ما تمام سعی و تلاش خود را کردیم تا بتوانیم بولتنی تهیه کنیم در شان و منزلت خانه تئاتر و اهالی آن که جایگاهی والا و بلند دارند. شاید نقصانهایی در کار ما دیده شد که از همین جا از تک تک شما خوانندگان عزیز عذرخواهی میکنم. به هر حال زمان محدود بود و برنامهها گسترده و تیم ما سعی کرد تا هر آنچه را در توان دارد برای کاری در خور شان انجام دهد. جشنامه پانزدهمین دوره جشن خانه تئاتر با تمام تلخی و شیرینهایش به اتمام رسید، اما چیزی که از آن ماند خاطرهای دلچسب بود و به یادماندنی. امیدواریم در اطلاعرسانی این جشن آنچه که شما خواسته بودید را برآورده کرده باشیم و البته در این راه کمک همه عزیزان در ستاد برگزاری و روابط عمومی عاملی بود که ما را رو به جلو حرکت می داد. در همین یادداشت میخواستم از ستاد برگزاری پانزدهمین جشن خانه تئاتر بویژه سهراب سلیمی عزیز که این فرصت را به ما داد تا بتوانیم سهمی هرچند کوچک در این جشن داشته باشیم سپاسگزاری کنم و از انجمن عکاسان خانه تئاتر و همچنین کوروش برزی عزیز نیز که بدون هیچ چشم داشتی ما را در تهیه عکسهایی به یادماندنی همراهی کردند نیز تشکر و قدردانی میکنم. این عکسها یادگاری خواهد بود برای آرشیو خانه تئاتر که امیدوارم در آینده به خوبی از آنها حراست شود. در پایان نیز این نکته را باید به رشته تحریر درآورم که اگر در کاری همدلی و همراهی همه عوامل نباشد، نتیجه آن چیزی نخواهد بود که همگان بپسندند. خانه تئاتر هم به همدلی و همراهی همه اعضایش نیازمند است تا همچنان رو به جلو حرکت کند و روزی فرا رسد که تمام هنرمندان عرصه تئاتر را در زیر چتر حمایت خود قرار دهد. نقد منصفانه و ارایه راهکارهای مناسب در این راه میتواند یاریرسان باشد در غیر اینصورت با نقد پرخاشگرانه و غیرمنصفانه نه تنها راه حلی نخواهیم یافت، بلکه درهای گفتگو و مشاوره و مذاکره را خواهیم بست.
حالتان خوش، لبتان خندان و سرفراز و سربلند باشید
علیرضا لرک
دبیر تحریریه بولتن پانزدهمین دوره جشن خانه تئاتر