نویسنده: علیرضا هایل مقدم
kavianmoghadam@gmail.com
علیرضا هایل مقدم
کارشناس ارشد تئاتر (دانشگاه هنر)
کارشناس مهندسی مکانیک (دانشگاه پلی تکنیک تهران)
بازیگر، نویسنده، مترجم، نمایشنامه نویس و صداپیشه
متولد ۱۳۴۸ تهران
صاحب چند عنوان کتاب تالیفی و ترجمه در زمینه های مختلف ادبی و فنی
و پژوهشگر آزاد هنرهای نمایشی
همکاری با فصلنامه تخصصی نمایش شناخت و سایر جراید
چکیده:
انواع نمایش و در عمومیترین شکل آن، تئاتر از پیشینهای به ژرفای سنن و آئین اقوام مختلف روی کرهی خاکی برخوردار است، بنابراین یکی از کهنترین و ریشهدارترین وسایل انتقال مفاهیم متعالی بشری در طول خلقت انسان بوده است.
نظام تعلیم و تربیت در هر جامعهای با هدف پرورش نسلهای جوان آگاه، اخلاقمدار، مسئول و اندیشمند وظیفه دارد از این ابزار توانمند و خلاق در کنار سایر امکانات و ظرفیتهای اجتماعی، بهره جسته و در مقاطع کودکی و نوجوانی، زیرساختهای فرهنگی آینده جامعه را تقویت نماید. متأسفانه تاکنون در برنامههای مدون آموزشی مدارس و آموزشگاهها، با پدیدهی قدرتمند، تأثیرگذار و جریانساز تئاتر صرفاً به شکل جانبی، فوق برنامه و یا در صورت نیاز برخورد شده است. شاهد بر مدعا، اختصاص ساعت درسی هنر به طور سنتی در اغلب موارد صرفاً به هنر نقاشی و خوشنویسی میباشد. در این مقاله، راهبردهای عملیاتی ممکن برای ارائهی الگوئی نوین در آموزش و پرورش کشور و با یاری نهادهای تخصصی همچون خانهی تئاتر، کانونها و انجمنها و هستههای مردمنهاد دیگر پیشنهاد میشود.
کلمات کلیدی:
تئاتر، نوجوان، آموزش و پرورش، فرهنگ
مقدمه:
«نمایش هنری است که زندگی آدمیان را روی صحنه بازآفرینی میکند و آنچه را که آزمون و خطایش در زندگی طبیعی گران تمام میشود در صحنهی نمایش به آسانی تجربه میشود.» (۱) این تعریف ساده که به نوعی به عنوان پایهی برنامهریزی آموزشی ذیل مندرجات دفترچه راهنمای آزمون ورودی هنرستانهای هنرهای زیبای سراسر کشور توسط دفتر برنامهریزی و آموزشهای هنری معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آورده شده، در عین درستی، تعریف جامعی از نمایش نیست، چرا که از بطن آن، وجوه جامعهشناختی، روانشناختی و زیباشناختی این هنر متبادر نمی شود. همانطور که هاروکس[1] در پژوهش خود درباره نوجوانان اشاره دارد، «نوجوان به کتابهای رمان، مجلات، رادیو و تلویزیون علاقمند میباشد. نوجوان با خواندن کتاب میخواهد به تخیلات خود مبنی بر جستجوی شخص ایدهآل در داستانها و رمانهای قهرمانی دست یافته و تسکین خاطرات و تخیلات گمشدهی خود را به وجود آورد.» (نجاتی، ۱۳۳: ۱۳۸۹) در حقیقت، چنانکه در جایی دیگر از همان مرجع، فهرست بلندی از نیازهای نوجوانان به لحاظ روانشناسی بالینی این مقطع سنی، عنوان شده، نیاز به شناخت فرهنگ، عادات و سنن اجتماعی، نیاز به کسب توانائی ارزش دادن به زیبایی و هنر، نیاز به ابراز خود و نیاز به خودشکوفایی نیز مشاهده میشود، دو جنبهی دیگر جامعهشناختی و زیباشناختی نیز تلویحاً دربارهی نوجوان مطرح است. (همان، ۱۲۸-۱۳۰)
اهمیت مقولهی برنامهریزی برای آموزش تئاتر از سنین پائین به منظور تزکیه انسانها و دست یافتن به جامعهای طالب فضیلت انسانی، در آثار قدما نیز قابل احصا، است. مقالهی «نظر خلاف عرف دربارهی هنرپیشهگان» منتسب به دیدِرو[2](۱۷۱۳-۱۷۸۴) نمونهای از این دستنوشتههای به جامانده است. آنجا که در مجادلهی «این» با «آن»، «این» میگوید:«... چنین برمیآید که اگر هنرپیشهگان بزرگ چندین اندکند، از آن روست که در دل پدر و مادر اصلاً چنین نیتی راه نمییابد که فرزندانشان در تئاتر بازی کنند، از آن روست که هیچکس با آموزش و پرورشی که به روزگار جوانی آغاز شده باشد خود را برای این کار آماده نمیکند، به این سبب است که یک گروه هنرپیشهگی، آنچنان که باید نزد مردمان با فرهنگ باید باشد، مانند دیگر جماعات صنفی متشکل از افرادی نیست که همچنانکه به خدمت کاخ و کلیسا هدایت میشوند، بنا به انتخاب یا ذوق و رضای پدر و مادر خود به روی صحنه نیز آورده شوند.» (دیدِرو، ۶۷: ۱۳۹۳)
در این تحقیق مروری و کتابخانهای، تمرکز بر یافتن پاسخی بر این پرسش اصلی است که «آیا ساز و کارکنونی آموزش تئاتر برای نوجوانان در کشور، جوابگوی نیاز خصوصی آنان در سن فعلی و مطالبهی عمومی جامعه از آنها در مقام هنرمند هنر نمایشی در آینده خواهد بود؟ اگر نه، راهبردهای اصلاحی پیشنهادی چیستند؟»
روش شناسی:
برای انجام این مطالعه، در وهلهی نخست مروری بر تاریخچهی مصوبات آموزشی رشتهی تئاتر در ایران در مقاطع ابتدایی و متوسطه خواهیم داشت. سپس نقش نهادهای غیردولتی دیگر در توسعه و آموزش این هنر به نوجوانان را بررسی نموده و در بخش تحلیل و نتیجهگیری، چند راهبرد اساسی برای بهتر شدن وضع موجود در راستای اهداف کلی و سیاستگزاریهای کلان تئاتر نوجوان در کشور، عرضه میشود. بدیهی است ادعایی مبنی بر کفایت این پیشنهادات در تحقق اهداف متعالی هنر تئاتر برای نوجوانان، از سوی نگارنده مطرح نیست، اما برای آغاز فرآیند تحول به سمت مطلوب نقطهی شروع مناسبی خواهد بود.
سیر تاریخی نظام آموزش پایهای تئاتر به نوجوانان:
شاید در میان تاریخچهی نه چندان واضح و دقیق سیاستگذاری آموزش عمومی هنر تئاتر در مدارس ایران، به استناد روایت مصطفی اسکوئی در کتاب یکهزار صفحهای خود، «سیری در تاریخ تئاتر ایران»، بتوان نخستین اقدامات صورت گرفته در جهت تولید محتوای درسی در زمینه آشنایی دانشآموزان با مشاغل هنری از جمله نمایش را به تاریخ تصویب نظامنامهی قرائتخانهها، کلوپها و مجامع متشابه، یعنی ۱۲ دیماه ۱۳۱۷ منتسب نمود:
« درست بعد از یک سال و شش روز که از تصویب نظامنامهی مذکور میگذشت، برای پرورش و راهنمایی افکار عمومی، به تصویب هیأت وزیران رسید: مقرر شد تا سازمان پرورش افکار برای انجام وظایف خود از وسایل ذیل مانند روزنامهها، رسالههای کتب کلاسیک و کتب عام المنفعه، سخنرانی عمومی، نمایش و سینما، موسیقی و سرودهای میهنی و امثال آن استفاده کند. برای نیل به این اهداف، کمیسیونهای دولتی و فرعی نیز تعریف شد، از جمله کمیسیون نمایش. همچنین کمیسیون کتب کلاسیک مأمور شد تا در کتب درسی دبستانها و دبیرستانها اصلاحات سودمند! به عمل آورد و افکار میهندوستی و شاهپرستی را در مندرجات آن به وجه مؤثری بپروراند.» (اسکوئی ۵۶۴-۵۶۵: ۱۳۷۸) البته به زعم نگارنده کتاب، این مصوبات دستاورد تغییرات سیاست خارجی رضا شاه به تأسی از الگوی آلمان نازی، بوده است.
اما سابقهی تأسیس هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران (مختلط) در شهر تهران به استناد پورتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۲) به سال ۱۳۳۲ ه.ش بازمیگردد. با راه اندازی رشتهی نمایش در کنار رشتههای انیمیشن و سینما برای دختران در دورهی احیاء هنرستان مذکور (که پیش از انقلاب به منظور تجلیل از مقام استاد « حسین بهزاد» از سوی وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۴۸ به نام وی نامگذاری شده بود و پس از بازگشائی مجدداً نام قبلی را بر خود گرفت)، از سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۶ هنرجویان دختر تحت آموزشهای تئاتری قرار گرفتند.
هنرستان پسران تنها یک سال پس از تاریخ تأسیس واحد مختلط یعنی در سال ۱۳۳۳ ه.ش مجزا شد ولی جالب اینکه در میان توضیحات مفصل و البته آشفته و پراکندهی همان مرجع (۲) (در مقام نهاد متولی امر آموزش نظاممند اقسام هنر و از جمله تئاتر در کشور)، به یافتههای مشخص و دقیق دربارهی تاریخچهی آموزش رشتهی « نمایش» برای هنرجویان پسر در ایران نخواهید رسید!
با تأسیس ادارهی هنرهای دراماتیک در ۱۳۳۶ ه.ش توسط ادارهی کل هنرهای زیبای کشور که خود با هدف تربیت کارشناس و هنرمند در رشتههای مختلف هنری در سال ۱۳۲۹ ه.ش ایجاد شد و بعدها (در سال۱۳۴۳ ه.ش) به وزارت فرهنگ و هنر تغییر نام یافت، عملاً ایدهی ایجاد مدارس، آموزشگاهها و هنرستان های هنرهای نمایشی در کشور آغاز شد. این اداره در همان سال ۱۳۴۳، به اولین مؤسسه آموزش عالی هنرهای نمایشی با عنوان دانشکدهی هنرهای دراماتیک تغییر نام داد که هنرستان آزاد هنرهای نمایشی نیز به آن وابسته شد.(۳)
ساز و کار تحصیلی تئاتر پیش از ورود به آموزش عالی:
برای تحصیل در رشتهی تئاتر (مشخصاً بازیگری) در نظام آموزش فنی و حرفهای در ایران، در حال حاضر دو مسیر هنرستانهای هنرهای زیبا و آموزشگاههای آزاد، هر دو تحت مجوز و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (یا همان وزارت فرهنگ و هنر پیش از انقلاب) پیش روی هنرجویان نوجوان و جوان وجود دارد که امکان ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را به دو طریق بدون کنکور تا مقطع کاردانی و یا از طریق آزمون سراسری سازمان سنجش کشور در قالب گزینش نیمه متمرکز (دارای آزمون عملی) فراهم میسازد. اما جامعهی هدف بااهمیتی که در این برنامه، به شکل مدون و سیستماتیک به آن پرداخته نشده، سنین قبل از متوسطه (در نظام قدیم دبستان و راهنمائی و در نظام جدید دوره شش ساله ابتدائی) است. مطابق یافتهها در این مقطع که شامل کودکی و بخشی از نوجوانی میشود، آنچنانکه باید برای تدریس اصولی دروس نمایش (به ویژه دروس غیرنظری مانند تمرینات بدن و بیان) دستور کار شفافی وجود نداشته و این طلائیترین سالهای پرورش یک بازیگر که میتواند زیربنای خلاقیتهای بیشتر سالهای آتی وی روی صحنه باشد، عملاً هدر میرود. البته خانوادههای آگاه و با توجه نسبت به استعداد و علائق فرزند خود، معمولاً این خلاء نظام آموزشی را با ثبت نام فرزندان خود در کلاسهای فوق برنامه یا کانونهای نمایشی و امثالهم جبران میکنند اما بدیهی است به دلیل منسجم نبودن ساز و کار نظارتی لازم بر کیفیت آموزشها و حفظ شرایط مطلوب برای استعدادهای واقعیِ خروجی از این مراکز، عموماُ این افراد در مسیر واقعی هنری خود قرار نمیگیرند و به ندرت در این میان، به هنرمندان موفقی میتوان دست یافت که به شکل اصولی، فنون بازیگری تئاتر را تا انتها آموخته و در کارهای خود به کار گرفته باشند.
مطابق یک قانون نانوشته از سالهای بسیار دور در دبستانها و مدارس راهنمائی، ساعت هنر (در بسیاری موارد مشترکاً هنر و انشاء) به نقاشی و خوشنویسی و در موارد نادر به کاردستی (که امروزه به نام تکهچسبانی یا کولاژ مشهور است) و یا در مورد برخی معلمین باذوق، قصهخوانی اختصاص می یابد. هرچند برای آموزش فنون نمایشنامهنویسی از خردسالی، کودک باید ابتدا با داستانگوئی و قصهپردازی از طریق شنیدن آشنا شود، اما در کنار این مهم، تقویت قوهی تخیل، احساس و روایتگری او نیز باید مورد نظر باشد. از این رهگذر، نیاز به ایجاد تحول در شیوهنامههای تعلیم و تدریس معلمین این مقاطع متناسب با سن نوجوان در دروس مرتبط با موضوع (مانند ادبیات فارسی، انشاء و نگارش، هنر، ورزش و ...) نیز نکته حائز اهمیتی خواهد بود.
تئاتر نوجوان نیز بیتردید اگر خوب و دقیق و متعهدانه در بستر اصل سیام قانون اساسی[3] ( تحصیل رایگان عمومی تا پایان دوره متوسطه) پیگیری میشد، علی الاصول بایستی در مدارس ابتدائی و متوسطه، در کنار برنامهریزی ساعات و محتوای آموزشی سایر دروس، درسی به نام «نمایش» نیز وجود میداشت.
راهبردهای حل مسئله:
در جوامع پیشرفته، وقتی نیازی در سطح عمومی احساس میشود، علاوه بر دستگاههای حاکمیتیِ موظف، ظرفیتهای مردمی نیز در قالب تشکلهای صنفی یا فرهنگی- اجتماعی برای کمک به رفع آن نیاز پای کار میآیند. بسیار دیده و شنیده شده که برخی احزاب اجتماعی مانند طرفداران حفظ محیط زیست یا همان سبزها در ممالک مترقی غربی، از کرسی در پارلمان برخوردارند و در تعیین معادلات سیاسی و اقتصادی ملی یا بین المللی نیز تأثیرگذار هستند. در واقع شبکه قدرت در جوامع سوسیال-دموکرات به صورت افقی و ماتریسی توزیع میشود. در چنین شرایطی، تغییرات متناسب با درخواستهای مردمی با روند تسهیلشده و غیربروکراتیک در زمانی معقول، محقق میشود و مسئولیت پیامدهای آن نیز به همان نسبت به تک تک بازیگردانان این تصمیمات، باز میگردد.
در ایران، به علت ساختار عمودی و کاملاً بروکراتیک تصمیم سازی تا تصویب قوانین و ابلاغ و اجراء آنها، که معمولاً فرآیند طولانی، پرهزینه و مواجه با قوانین متعدد دست و پاگیر را موجب میشود، در رابطه با آن دسته از نیازهای آموزشی جامعه که برای رفع آنها در نظام آموزش کشور چارهاندیشی لازم صورت نگرفته باشد (مانند آموزش تئاتر نوجوانان)، برخی نهادهای فرهنگی (صد در صد حاکمیتی مانند فرهنگسراها یا خانه فرهنگ شهرداری ها ذیل وزارت کشور و یا غیر حاکمیتی تحت نظارت دولت مانند آموزشگاههای آزاد با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) برای کمک به این اهداف وجود دارند، اما تا چه اندازه در انجام مأموریت خود موفق بودهاند، پرسشی است که تنها با انجام پژوهشهای میدانی اثربخشی و کارآمدی این نهادها قابل پاسخ دادن است. ضمن اینکه مراجعهکنندگان به این مراکز، دیگر مشمول اصل تحصیل رایگان (در رشتهی نمایش به عنوان یکی از رشتههای فنی و حرفهای یا هنر) نخواهند بود و پرداخت هزینههای تحصیل مستقیماً بر دوش خانوادهها میباشد.
با همهی این کاستیهای تشکیلاتی و ساختاری درهمتنیده در حوزهی آموزش تئاتر نوجوان در کشور، هنوز میتوان امیدوار بود با خروج نهادهای تخصصی غیردولتی یا نیمهدولتیِ ذیربط (انجمن هنرهای نمایشی، خانه تئاتر، و ...) از موضع انفعالی دربارهی تئاتر نوجوان و استفاده از اندک ظرفیتهای قانونی موجود با یک برنامه راهبردی جامع، موجبات تحولی فراگیر در سیستم آموزش تئاتر برای نوجوانان فراهم شود.
۱ مطابق این اصل:«دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.»
پیشنهادات کلی به این شرح خلاصه میشوند:
الف- انتخاب و معرفی دورهای نمایندگان قانونی «تئاتر نوجوان» از سوی اداره کل هنرهای نمایشی (نماینده تشکیلاتی) و خانهی تئاتر (نمایندهی صنفی) به وزارتین فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش، با هدف پیگیری مطالبات این حوزه تا حصول نتیجه
ب- پیشبینی و گنجاندن ساعت درسی «نمایش» با سرفصل دروس مجزا در برنامه درسی مقطع ابتدائی توسط دفتر برنامه ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش و با حضور نمایندگان بند (الف) در جلسات کارشناسی تدوین محتوای درسی مربوطه
ج- عقد تفاهمنامه خانهی تئاتر با وزارتین بند (الف) برای تأمین مربیان اعتبارسنجی شدهی تئاتر در رده نوجوان و اعزام به واحدهای آموزشی سراسر کشور برای تدریس دانشآموزان در ساعت «نمایش». در صورت اعلام نیاز وزارت، امکان ایجاد رشتهی تحصیلی «مربی نمایش» در مؤسسات عالی تربیت معلم تا مقطع کاردانی به کمک خانهی تئاتر وجود دارد تا در آینده از این نیروها برای تکمیل کادر آموزشی استفاده شود.
د- تشکیل کارگروه بررسی و تبدیل متون ادبی قدیم و جدید متناسب با سن نوجوان به متون نمایشی در وزارت آموزش و پرورش و ابلاغ خروجی آن به کارگروه تدوین محتوای درسی بند (ب) (توجه ویژه به داستانها و اساطیر ملی مانند شاهنامه، خمسه نظامی، کلیله و دمنه از منابع کهن و زندگی نامه قهرمانان ملی معاصر در دستور کار تولیدات نمایشی مدارس قرار گیرد.)
ه- استفاده از امکانات ساعت ورزش (تربیت بدنی) برای هدفمند نمودن تمرینات بدن که در رشتهی نمایش مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. (ژیمناستیک، دو میدانی، شمشیربازی، آکروبات، حرکات موزون، یوگا، ورزشهای رزمی و امثال آن)
و- پرورش قوه خلاقه دانشآموزان با انجام تکالیف درسی ساده ولی نیازمند آفرینش ذهنی مانند اجرای دیالوگ گونهی دروس فارسی ابتدائی در حین پرسش شفاهی دروس یا حتی اجرای حکایات به فرم نمایشی در مقابل همکلاسیها به مثابه تماشاگران آینده در تماشاخانهها و بسیاری ابتکارات هوشمندانه که البته بایستی معلمین خود نیز در این ارتباط آموزشهای لازم را فراگیرند. این امر نیز طی همان تفاهمنامه بند (ج) با کمک اساتید خانهی تئاتر، قابل حصول میباشد.
ز- آشناسازی دانشآموزان و خانوادهی آنان با هنر نمایش از سنین ابتدائی از طریق اعطای بلیط تماشاخانههای تئاتر کودک و نوجوان توسط مدارس با استفاده از یارانهی فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قالب عقد قرارداد سالانه با سالندارها و به قیمت مورد توافق طرفین. این بند موجب خروج اقتصاد هنر نمایش از انزوا و رکود فعلی نیز شده و در اثر گردش مالی قطعاً تبعات کیفی بیشتری در تولیدات و رقابت سالم گروههای نمایشی با یکدیگر خواهد داشت.
معلمین نیز همراه دانشآموزان به تماشای هر نمایش نشسته و پس از آن، به عنوان تکلیف درسی، از دانشآموز تحلیل سادهای از نمایش را خواهند خواست. به این ترتیب اولین رگههای آموزش نقد و تحلیل نمایش نیز در ذهن دانشآموز کم سن و سال، نقش خواهد بست.
ح- استفاده از ساعت درسی هنر برای آموزش عروسکسازی به دانشآموزان (به ویژه معرفی عروسکهای نمایشهای آئینی و سنتی کشور) و جهتمند کردن کاردستی کودکان برای یک اجرای عروسکی در آزمون این درس. از این طریق عروسکگردانی، کار تیمی نمایشی، صداسازی و روایتگوئی و نقالی ضمن سال تحصیلی آموزش داده میشود. برای این کار هم امکان پیشبینی حضور اساتید مربوطه از طریق همان تفاهمنامهی بند (ج) وجود دارد.
ط- تهیه متون لازم برای اجراهای بند (ح) نیز به عنوان تکلیف دانشآموز به آنها محول شود. اگر به شکل تیمهای دو یا سه نفره انجام شود، تمرینی برای تقویت روحیه تیمی و انتقادپذیری نسل آینده کشور نیز خواهد بود که البته از پیشنیازهای ورود به حوزهی تئاتر نیز داشتن همین روحیات است و متأسفانه شاهدیم که در بین هنرمندان کنونی، و بعضاً بسیار نامآشنا تا چه اندازه در این بخش، دچار ضعف بودهایم. البته برای نهائی شدن متن، مربی با کمک هر تیم به تصحیح و تعدیل دیالوگها و سایر بخشهای متن نمایشی خواهد پرداخت.
ی- برای تشویق دانشآموزان بابت مشارکتهای فعال و فرحبخش در ساعات درس «نمایش»، به مناسبتهای گوناگون در طی سال تحصیلی، میتوان نوعی جشنواره تئاتر نوجوان را در سطح مناطق آموزش و پرورش استان نیز طرحریزی نمود تا از این رهگذر مربیان و تیمهای دانشآموزی برتر منطقه، استان و حتی کشوری داوری و معرفی و تشویق شوند. واضح است اینچنین مراسمی، تا چه اندازه در رشد و توسعه و بالندگی هنر تئاتر در کشور مؤثر واقع خواهد شد. نقطهای که امروزه متأسفانه فاصله بسیار زیادی با آن احساس میشود.
نتیجهگیری:
ادامه فهرست پیشنهادات مطروحه همچنان امکانپذیر است، چراکه آنچه تا کنون در وادی تئاتر نوجوان انجام گرفته، علیرغم ارزشمند بودن برخی دستاوردها، از انسجام لازم در سطوح کلان و خرد سیاستگزاری فرهنگی کشور برخوردار نبوده است و هر از گاهی ستارهای در افق نمایش از آسمان نظام تحصیلی سوسو زده و خاموش گردیده است. برای رسیدن به یک فرآیند آموزشی جوانمحور در حوزه تئاتر، این کافی نیست و باید تعامل، تفاهم و تعاون کاملتر و جامعتر از وضع موجود میان متولیان نظام تحصیلی با هنرمندان مجرب صنف نمایش ایجاد و تقویت گردد تا به مدد آن، بتوان امید به اعتلاء هنر نمایش در بین نوجوانان را افزایش داد.
نمایش همانطور که در چکیده و بخش مرور سیر تاریخی نظام آموزشی، به کفایت تشریح شد، هنری است که در ایران به شکل عاریتی توسط نخستین گروه از محصلین ممتاز اعزامی به فرنگ در پایان دورهی قاجار و ابتدای دورهی پهلوی، به شکل آزمون و خطا، نضج گرفت. هیچ نوع زیرساخت تحصیلی از پیش برنامهریزی شده برای آموزش هنرجویان این رشته، تا دهه سی شمسی وجود نداشته است. اما طی همین چند دهه از شروع نهضت مشروطه و آگاهی اجتماعی روشنفکران تا تأسیس ادارهی کل هنرهای زیبای کشور در ۱۳۲۹ ه.ش، مترجمین نمایشنامههای مشهور آن زمان اروپا مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، نمایشنامهنویسان ایرانی نامی همچون میرزادهی عشقی یا حسن مقدم و ...، و گروههای بازیگری و کارگردانان تجربی بسیاری به عرصهی این هنر نوپا در کشور وارد شدهاند. بدیهی است که اکنون با گذشت حدود یک قرن و نیم از این پدیدهی چندوجهی تأثیرگذار و فاخر، فقدان یک نقشهراه جامع چند دهساله برای توسعه آن در تمام ابعاد ملی و بین المللی از جمله نظام آموزشی کارآمد و چابک، زیبندهی ملت فهیم و باعزت ایران نمیباشد.
منابع:
(۱) پایگاه اطلاعرسانی دفتر آموزش و توسعه فعالیتهای فرهنگی و هنری وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نشانی: www.amoozeshehonar.farhanf.gov.ir
(۲) www.school.farhang.gov.ir/fa/histori
(۳) تارنمای ایران تئاتر، درگاه تخصصی هنرهای نمایشی ایران، گفتگو با منصور براهنی (۱۳۸۸) www.theater.ir
-اسکوئی مصطفی، سیری در تاریخ تئاتر ایران، ۱۳۷۸، تهران، آناهیتا اسکوئی
- نجاتی حسین، روانشناسی نوجوانی- چگونگی رفتار با نوجوانان، ۱۳۸۹، تهران، انتشارات بیکران
-دیدِرو دنیس، هنرپیشه کیست (نظر خلاف عرف دربارهی هنرپیشهگان)، ترجمه سمیعی احمد، چاپ چهارم ۱۳۹۳، تهران، امیرکبیر