آزاده نوری
من همیشه عاشق جنوب بودم، لهجهشون، مرامشون و مردمشون. «کابوسنامه اهل هوا» یک نمایش جذاب و بیادعا است که با کمی امکانات، یک سرو گردن از خیلی از اجراهای تهران بالاتر بود، بازیگران بیهیچ ادعایی تمام هنرشان را به تماشاگر عرضه میدارند.
مونولوگهای طولانی را بدون لهجه چنان بیان میکردند که گویا سالهاست روی صحنهاند که از تسلط بازیگران بر لهجهشان میآید.
نجابت و گرما در اجرا تو را چنان سرشار از انرژی و حال خوب میکند که ناخودآگاه تو را وادار میکند بعد از پایان کار با تمام وجود به آنان خسته نباشید بگویی و پذیرای لبخند مهربان و عرق شرمشان باشی.
موسیقی درست، صحنه با کمترین تزیینات که حواست را پرت نمیکند و دو مرد مسن نمایش را چنان مسلط و زیبا اجرا میکنند که باور میکنی سن یک عدد است، بدنهای فوقالعاده، تسلط به متن و اجرا تو را با حسی سرشار از لذت بدرقه میکند.