این روزها که نومیدی بدجوری بر تئاتر ما چنبره زده، شاید مرور بخشی از گفتههای عباس جوانمرد به انگیزه درگذشت این هنرمند، بتواند برکتی دیگر از جانب او برای تئاتر ما باشد.
او که سرد و گرم روزگار را در طی سالهای پرشمار زندگیاش چشیده بود، باور داشت مشکلات تئاتر ما با گفتگو حل شدنی است و میگفت: هنر و به خصوص هنر تئاتر مثل آب رونده است. نمیتوان جلوی آب را گرفت، هر جا جلوی آن سد شود از جای دیگر سر در میآورد. جلوی خلاقیت را هم نمیتوان گرفت. تئاتر پای رونده دارد، نه پای ایستا.
نام عباس جوانمرد با گروه هنر ملی گره خورده است؛ گروهی که هنرمندانی مانند بهرام بیضایی و علی نصیریان را پروراند و فقط مروری بر نام اعضایش کافی است تا میزان اثرگذاری آن مشخص شود؛ خسرو شکیبایی، بهزاد فراهانی، هادی اسلامی، حسین کسبیان و جمشید لایق و … بخشی از اعضای این گروه بودهاند.
هرچند درباره این گروه هم مانند هر جریان هنری دیگر انتقاداتی وجود دارد ولی جایگاه این گروه و تلاشهای عباس جوانمرد در تئاتر ایران غیر قابل انکار است.
اما این گروه تئاتر را فقط برای تئاتر نمیخواستند، آنان به چیزی فرای این فکر میکردند؛ موضوعی که جوانمرد در توضیح آن گفته است: «الان که ۴۰ سال از آن زمان میگذرد، من با اندیشه امروزم، آن روز را تحلیل میکنم. میگویم نه فقط برای خودمان بلکه برای جامعه هم تلاش میکردیم، چرا؟ چون وقتی شما چیزی به عنوان تئاتر را مطرح میکنید، این یک سو ندارد، دو سو دارد؛ یک سو فعالان نمایش و تئاتر هستند، سوی دیگر و بزرگتر، مخاطب و تماشاگر است، تغذیه فعالان نمایش از مردم است، پس اگر این آزادی و خون در جامعه و مردم نباشد، کاری از دست او بر نمیآید، به این دلیل است که میگویم: امروز من بعد از گذر از ۵۰ سال، وقتی فکر میکنم، میبینم آن عده، نه تنها برای خودشان، بلکه برای جامعهشان هم تلاش میکردند.»
«باید بدانیم که همیشه و همهجا تئاتر دو سر دارد یکی صحنه و دیگر مخاطب، باید ببینیم مخاطب ما در چه شرایطی قرار دارد و چه میخواهد؟ شما به پیسهایی که مرحوم نوشین به روی صحنه برده است، دقت کنید، البته او هم اشتباهاتی داشت ولی اکثرا سوژههایی که انتخاب میکرد هم مورد توجه عامه مردم است و هم مترقی. از این گذشته اخلاق و رفتار و صداقت او در کار و عمل نمایشی و غیرنمایشی همه جا شهره بود.»